عامل ناپیدای بازار سهام
ارتباط سیاسی مدیران چه اثری بر سرمایهگذاری دارد؟
نقش مدیران شرکتها در بحث سرمایهگذاری و کنترل وجوه نقد نقشی حائز اهمیت است. در بازار سرمایه ایران بسیاری بر این باور هستند که رابطه سیاسی مدیران یا جایگاه سیاسی شرکتها در بدنه اقتصاد میتواند اثری تعیینکننده بر قیمت سهام شرکتها یا حمایت دولت از کسبوکار مورد سرمایهگذاری داشته باشند. این امر سبب شده برخی از محققان دانشگاههای جنوب کشور به بررسی رابطه قدرت مدیرعامل، ارتباطات سیاسی و مسوولیتپذیری اجتماعی بر حساسیت سرمایهگذاری به وجه نقد در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس تهران بپردازند.
مساله سرمایهگذاری بهینه یکی از مهمترین وظایف مدیران ارشد یک سازمان تلقی میشود. عدم سرمایهگذاری صحیح، هزینههای زیادی را به شرکت تحمیل خواهد کرد. اگر شرکت مبالغ زیادی را سرمایهگذاری کند بهتبع آن، هزینههای شرکت نیز افزایش خواهند یافت و این امر در صورت بروز شرایط نامناسب اقتصادی باعث ضرر و زیان زیاد و حتی ورشکستگی شرکت خواهد شد. سرمایهگذاری بهینه مستلزم آن است که از یکسو، از مصرف منابع در فعالیتهایی که سرمایهگذاری در آن بیش از حد مطلوب انجام شده است، ممانعت شود (جلوگیری از بیشسرمایهگذاری) و از سوی دیگر، منابع به سمت فعالیتهایی که نیاز بیشتری به سرمایهگذاری دارد، هدایت شود (جلوگیری از کم بودن سرمایهگذاری).
مطالعات انجامشده نشان میدهد تغییرات میزان جریانهای نقدیِ در دسترس باعث ایجاد تغییرات (حساسیت) میزان سرمایهگذاری میشود؛ زیرا سرمایهگذاری جریانهای نقدی بهعنوان منبع ارزانقیمت تامین مالی بیش از سایر منابع مورد توجه مدیران قرار میگیرد. همچنین، تئوریهای بازار سرمایه نواقصی دارند که اصطکاک مالی ایجادشده از طریق مساله نمایندگی، حساسیت مخارج سرمایهای را نسبت به نوسانات تامین مالیهای داخلی افزایش میدهد (جنسن، 1976). اما در این بین برخی از محققان نشان دادند که حساسیت جریان وجه نقد سرمایهگذاری حتی ممکن است در بازارهای غیرحساس، به دلایلی غیر از محدودیتهای مالی مشاهده شود. بهخصوص به دلیل دشواریهایی که در اندازهگیری فرصتهای سرمایهگذاری نهایی کیو (Q) توبین وجود دارد، جریان وجوه نقد ممکن است حاوی اطلاعاتی در مورد فرصتهای سرمایهگذاری باشد که در کیو (Q) توبین برآوردی، منعکس نشده است. به بیان ساده در چنین مواردی ممکن است تفاوتهای مقطعی در حساسیت جریان نقدی به علت انحراف در خطای اندازهگیری کیو (Q) توبین باشد (اریکسون وایتد، 2000). همچنین برای بعضی از شرکتها، ممکن است جریان وجه نقد معیار بهتری برای اندازهگیری فرصتهای رشد باشد و از این رو تفاوتهای مقطعی در حساسیت جریان وجوه نقد سرمایهگذاری مشاهده شود (آلتی، 2002). با توجه به این موضوع، حساسیت جریان نقدی سرمایهگذاری در زمان دسترسی مدیران به وجه نقد، منعکسکننده تمایل مدیران برای سرمایهگذاری بیش از میزان لازم است (جنسن،1986).
نتایج پژوهش حاکی از آن است که قدرت مدیرعامل تاثیر منفی و معناداری بر حساسیت سرمایهگذاری به وجه نقد دارد. به این معنی که مدیران قدرتمند دارای استقلال بیشتر و نقش نظارتی بیشتر بر هیاتمدیره هستند که این امر موجب کاهش تضییع حقوق ذینفعان و کاهش هزینه نمایندگی میشود و در نتیجه کاهش هزینه نمایندگی موجب کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و کاهش عدم شفافیت اطلاعات مالی خواهد بود. در نتیجه چنین ارتباطی ارزش شرکت افزایش مییابد. همچنین مدیرعامل قویتر یک محیط اطلاعاتی شفافتر را تجربه میکند که به اقداماتی برای افشای اطلاعات بیشتر منجر خواهد شد؛ و عدم تقارن اطلاعات حاصل، قیمت سهام را بالاتر خواهد بُرد که این امر موجب افزایش ارزش شرکت و در نهایت موجب کاهش حساسیت سرمایهگذاری به وجه نقد میشود. علاوه بر این نتایج پژوهش حاکی از آن است که ارتباطات سیاسی تاثیر منفی و معناداری بر حساسیت سرمایهگذاری به وجه نقد دارد. بنابراین بر اساس مبانی نظری شرکتهای برخوردار از حمایتهای سیاسی از مزایای بودجه نرم برخوردار میشوند. علاوه بر این میتوان استدلال کرد که در اقتصادی که رانتجویی از طریق ارتباطات سیاسی، نهتنها برای کسبوکار ضروری است بلکه برای رسیدن به آن رقابت وجود دارد، سرمایهگذاران در بازار سهام چنین کشورهایی بهصورت نظاممندی تمایل دارند برای به دست آوردن سهام شرکتهایی که به لحاظ سیاسی دارای ارتباط هستند با همدیگر در ارائه پیشنهاد قیمتی بالاتر رقابت کنند. به عبارت دیگر، ارتباطات سیاسی میتواند این پیام را برای سرمایهگذاران داشته باشد که در جایی که روابط سیاسی هست، رانتهای اقتصادی برای شرکتهای دارای روابط سیاسی وجود خواهد داشت و وجود چنین ارتباطاتی میان شرکتها و دولت، صرفنظر از سایر مزایا و معایبی که در تحقیقات گذشته به آنها پرداخته شده است، میتواند تاثیر بااهمیتی بر تخصیص بهینه منابع در بازار سرمایه داشته باشد.
همچنین سرمایهگذاری در مسائل اجتماعی میتواند موجب کاهش هزینه سرمایه شرکت شود. زیرا هر چقدر مسوولیتپذیری شرکت بیشتر شود اعتبار شرکت نیز در جامعه افزایش خواهد یافت و بنابراین هزینه سرمایه نیز کاهش خواهد یافت و در نتیجه کاهش هزینه سرمایه سودآوری و عملکرد شرکت نیز افزایش خواهد یافت. بنابراین میتوان استدلال کرد که افشای گزارشهای مسوولیتپذیری اجتماعی موجب افزایش کیفیت اطلاعات حسابداری یا کاهش عدم تقارن اطلاعاتی درونسازمانی و برونسازمانی خواهد شد و کیفیت بالای اطلاعات حسابداری موجب کاهش ریسک برآوردی سرمایهگذاری و هزینههای نمایندگی میشود و در نهایت موجب کاهش حساسیت سرمایهگذاری به وجه نقد خواهد شد.
به دلیل اینکه نتایج حاصل از این پژوهش میتواند در فرآیند تصمیمگیری استفاده شود، این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است. همچنین، این پژوهش از لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی است، زیرا در این نوع پژوهشها پژوهشگر به دنبال ارزیابی ارتباط بین دو یا چند متغیر است. در این پژوهش بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها و استخراج نتایج پژوهش از نرم افزار Excel 2010 و Stata 14 استفاده شده است. همچنین، سطح اطمینان مورد استفاده برای آزمون فرضیهها و بررسی فروض کلاسیک رگرسیون 95 درصد است. برای برآورد پارامترهای مدلهای رگرسیون، آزمون فروض کلاسیک از اهمیت ویژهای برخوردار است. به منظور تشخیص وجود خودهمبستگی بین باقیماندهها، از آزمون آماره ولدریج استفاده شد. مقدار این آماره برای مدلهای پژوهش، نشاندهنده نبود همبستگی سریالی بین باقیماندههاست.
اگرچه این پژوهش درصدد اثبات وجود رابطه میان برخی از متغیرهای مطروحه برآمده با این حال توجه به این نکته از اهمیت بسیاری برخوردار است که بدانیم چنین مطالعهای دارای محدودیتهایی نیز هست. از مهمترین محدودیتهای پژوهش حاضر میتوان به این مسائل اشاره کرد.
عدم تعدیل اقلام صورتهای مالی به واسطه وجود تورم که ممکن است بر نتایج پژوهش موثر باشد. همچنین عدم کنترل بعضی از عوامل موثر بر نتایج تحقیق از جمله تاثیر متغیرهایی چون عوامل اقتصادی، شرایط سیاسی، وضعیت اقتصاد جهانی، قوانین و مقررات و... که خارج از دسترس محقق بوده و ممکن است بر بررسی روابط اثرگذار باشد.
بهطور خلاصه میتوان اینطور گفت که هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر قدرت مدیرعامل، ارتباطات سیاسی و مسوولیتپذیری اجتماعی بر حساسیت سرمایهگذاری به وجه نقد در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. به این منظور سه فرضیه برای بررسی این موضوع تدوین و دادههای مربوط به 104 شرکت عضو بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی سالهای 1390 تا 1397 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. الگوی رگرسیون پژوهش با استفاده از روش دادههای ترکیبی با رویکرد تلفیقی، بررسی و آزمون شده است. نتایج نشان میدهد که قدرت مدیرعامل تاثیر منفی و معناداری بر حساسیت سرمایهگذاری به وجه نقد دارد، معیارهای ارتباطات سیاسی تاثیر منفی و معناداری بر حساسیت سرمایهگذاری به وجه نقد دارد و مسوولیتپذیری اجتماعی تاثیر منفی و معناداری بر حساسیت سرمایهگذاری به وجه نقد دارد.