نه به فرمان تحریم
مدیرعامل شرکت مهندسی و توسعه نفت از نقشآفرینی فولادسازان داخلی در خط لوله گوره-جاسک میگوید
خط لوله گوره به جاسک را یکی از استراتژیکترین پروژههای تاریخ صنعت نفت ایران مینامند؛ پروژهای که درصدد بود تا بتواند تهدید همیشگی بستن تنگه هرمز و اتفاقات سیاسی ناشی از آن را در صنعت نفت به فرصت تبدیل کرده و صادرات نفت را از خلیجفارس به دریای عمان منتقل کند. ایده اولیه تنوعبخشی به پایانههای صادرات نفت البته به دهه 60 برمیگردد؛ آنجا که در سال 65 و در خاطرات رئیسجمهور وقت به صراحت به آن اشاره میشود که در بندر جاسک، برای کاهش آسیبپذیری صدور نفت ایران، شبیه جزیره سیری ساختاری ایجاد شود که سایه تهدید صادرات نفت در خلیج فارس را از سر محمولههای صادراتی ایران بردارد و اکنون در سال 1400 خط لولهای به بهرهبرداری رسیده که این نقش را میتواند به خوبی ایفا کند. آنگونه که مقامات مسوول آن دوره در خاطرات خود نوشته بودند، «در اصل این خط لوله از زمان جنگ برای انتقال نفت از منطقه گوره تا جاسک طراحی شده بود، چون کشتیهای حامل نفت را در دریا میزدند، مجبور شدیم امنیت نفت صادراتی را تامین کنیم»؛ اما در دولت دوازدهم این طرح به صورت جدی پیگیری شد و در همین دولت هم فاز زودهنگام آن به بهرهبرداری رسید. تورج دهقانی، مدیرعامل شرکت مهندسی توسعه نفت (متن) میگوید شرکتهای ایرانی مثل فولاد مبارکه در اجرای این پروژه به خصوص در اوج تحریمها نقش جدی داشتند و اگر نقشآفرینی آنها نبود، ممکن بود پروژه متوقف شود.
♦♦♦
اجرای طرح انتقال نفت از گوره به جاسک به عنوان یکی از راهبردیترین طرحهای تاریخ صنعت نفت ایران مطرح شده است و به نظر هم اتفاق مهمی در این عرصه رخ داده است. رویای صدور نفت خام این بار از خلیج فارس به دریای عمان چطور شکل گرفت؟
همانطور که مستحضر هستید فاز نخست اجرای طرح صادرات نفت خام از جاسک در شرایطی در هفتههای گذشته به ثمر رسیده است که تنوع بازارهای صادراتی و تامین امنیت انتقال انرژی در ایران از جمله نکات مهم مدنظر سیاستگذاران و دولتمردان در تاکید برای راهاندازی هرچه سریعتر این طرح بوده است. واقعیت آن است که ساخت پایانه نفتی جاسک، از دهه 60 مطرح بوده و اجرای عملی آن در دولت دوازدهم رنگ و بوی جدی به خود گرفت. در واقع با تاکید رئیسجمهور در دولت دوازدهم، این طرح با سرعت بسیار زیادی بهرغم سالها کندی روند پیشرفت پروژه آغاز شد و برای نخستین بار هم 200 تا 250 سازنده داخلی در آن دخیل شدند تا سایه تحریمها را از سر این پروژه بردارند. در واقع، تحریم برای اجرای این پروژه یک تهدید به شمار میآمد و با توجه به اینکه بخشی از تجهیزات و لوازم و قطعات مورد نیاز این پروژه باید از خارج از کشور تامین میشد، تحریم اجرای آن را با کندی یا حتی تعطیلی روبهرو میکرد؛ اما فقط طی دو سال اخیر، با تلاش و همت وزارت نفت و مهندسان داخلی از یکسو و سازندگان تجهیزات و قطعات تولیدی از سوی دیگر، این پروژه از پیشرفت 80درصدی برخوردار شد و به نوعی رویای صدور نفت خام ایران از دریای عمان محقق شد. در واقع، از جمله مزیتهای اجرای طرح عظیم گوره-جاسک میتوان به متنوعسازی مبادی صادرات نفت خام ایران اشاره کرد. واقعیت آن است که هماکنون با توجه به تحولاتی که در بازارهای جهانی رخ داده، عرصه رقابت بین عرضهکنندگان نفت خام و انرژی بسیار تنگ شده و رقبا و عرضهکنندگان نفت باید بتوانند برای به دست آوردن سهم بیشتر تلاش کنند. اینجاست که ایران میتواند با صادرات نفت از پایانه جاسک، سهولت بیشتری برای خریداران نفت خود فراهم کند و این مزیتی است که اجرای این طرح را برای رقابت ایران در بازارهای بینالمللی نفت توجیهپذیر میکند.
همانطور که شما هم اشاره کردید، اجرای بخشی از این پروژه در دوره تحریمها و در اوج محدودیتهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی ایران رخ داده است. بنابراین با توجه به محدودیتهای بینالمللی قاعدتاً تامین کالا و تجهیزات مورد نیاز برای پروژه نیز با محدودیتها و سختیهای خاص خود مواجه بوده است. پس باید حتماً نقش تولیدکنندگان داخلی در تامین این قطعات و تجهیزات پررنگ بوده باشد. تولیدکنندگان داخلی در این پروژه چطور نقشآفرینی کردند؟
با توجه به اینکه اجرای پروژه از اوایل دولت یازدهم در دستور کار قرار گرفته بود و تاکید دولت هم این بود که این طرح باید حتماً تا پایان دولت عملیاتی شود، طرح برای تامین کالاهای مورد نیاز خود باید با برنامهریزی بسیار دقیقی پیش میرفت. در عین حال، اجرای این پروژه نیز در سالهای مختلف با فراز و نشیبهای متعددی روبهرو بوده است تا اینکه در سالهای 96 و 97 تا حدودی وزارت نفت وارد بحث تامین لولههای مورد نیاز این طرح شد. خط انتقال نفت گوره به جاسک نیازمند لولههای خاصی است که بتواند نفت را منتقل کند و در مقابل خوردگی مقاوم باشد. لذا سازندگان ایرانی نیز تجربه خاصی در این موضوع نداشتند؛ اما از سوی دیگر، شرکتهای چینی و کرهای نیز در این میان بدعهدی کردند و به موقع لولههای مورد نیاز این پروژه را تحویل نمیدادند؛ بنابراین این شرکتها دو سال ایران را معطل تامین لولههای خود کردند و در نهایت با تشدید تحریمها از اجرای قرارداد سر باز زدند. بر همین اساس بود که اگر لولهها به هر طریقی تامین نمیشد، به طور قطع اجرای پروژه نیز متوقف میماند. اینجا بود که باید به توان تولیدکنندگان داخلی اتکا میکردیم و اکنون که این پروژه به اتمام رسیده است، به این نتیجه رسیدهایم که اعتماد به تولیدکنندگان داخلی جواب میدهد. برآوردها نشان میداد که این طرح به 400 تن ورق هم نیاز داشت که تامین آنها کار آسانی نبود. بخشهای کارشناسی ما به بررسی موضوع از جنبه متالورژی، تامین لوله و ورق پرداختند و حتی در بازدیدهایی از کارخانههای شرکت مادر اصلی در ایران که در زمینه فولاد فعالیت میکردند، به ارزیابیهای اولیهای رسیده و توانستیم به جمعبندی در این ارتباط برسیم و درنهایت، در اواسط سال ۱۳۹۷ به چشماندازهای امیدبخشی دراینباره دست یافتیم مبنی بر اینکه احتمالاً با یکسری اصلاحات فرآیندی و تصمیمات کارشناسی و پذیرش ریسک این کار بتوانیم تختال را در فولاد مبارکه بسازیم. امیدمان خیلی بالا رفت و بالاخره با استقرار کارشناسان شرکت مهندسی توسعه نفت در فولاد مبارکه و پس از چند ماه تلاش، اوایل سال ۱۳۹۸ این امید حاصل شد که شرکت فولاد مبارکه میتواند تختال را که اولین حلقه این زنجیره است بسازد؛ واقعاً نقطه امیدبخشی بود و امیدهای ما را برای ادامه کار بیشتر کرد. حلقه بعدی، تبدیل تختال به ورقهای عریض بود که آن هم فرآیندهای پیچیده مکانیکی و شیمیایی دارد. برای این کار یکسری اصلاحات فرآیندی در خط تولید کارخانه فولاد اکسین انجام دادیم. تیمهای کارشناسی روی این کار متمرکز شدند و اتفاقاً کارهای خوبی در این خصوص انجام شد و با حضور مشاوران، خط تولید شرکت فولاد اکسین متناسب با نیاز ما اصلاح شد و نگرانی حلقه دوم این زنجیره هم مرتفع شد. حلقه سوم این پروژه در بخش ساخت لوله بود. در این بخش طی سالهای گذشته توانمندیهای خوبی در کشور ایجاد شده بود و نیاز به یکسری اصلاحات جزئی داشتیم که بههرحال آنها را هم تکمیل کردیم و از اوایل تابستان ۱۳۹۸ این اطمینان حاصل شد که میتوانیم لولههای مورد نیاز این طرح را بهصورت صد درصد داخلی تامین کنیم و به این ترتیب، همه ارکان و اجزای طرح، متناسب و همراستا با چشمانداز جدید پیش رفتند و پس از این کارها بود که دیدیم روند اجرای طرح شتاب بیشتری گرفت.
یکی از تولیدکنندگانی که در این مسیر کمک زیادی به احداث خط لوله انتقال نفت گوره به جاسک کرد، شرکت فولاد مبارکه اصفهان بود. همانطور که شما هم اشاره کردید، تولید این ورقها به تکنولوژی خاصی نیاز داشت. حالا سوال اینجاست که اکنون که تولیدکنندگان داخلی موفق به تولید ورق مورد نیاز برای اجرای این پروژه شدهاند، عملکرد تولیدشان به لحاظ کیفی هم قابل دفاع است؟
کیفیت محصولات استفادهشده شرکت فولاد مبارکه در پروژه استراتژیک انتقال نفت خام از گوره به جاسک اگر از کیفیت محصولات اروپایی و چینی بالاتر نباشد، کمتر نبوده و همتراز استانداردهای جهانی است. بنابراین تولید این محصول راهبردی توسط فولادمبارکه به نوعی وابستگی ایجادشده را در این حوزه به کشورهای خارجی برطرف کرده است و نقش بسیار مهمی در اجرای پروژه دارد. به صراحت میتوان گفت که اگر فولاد مبارکه قادر به تولید این محصول نبود، عملاً ما امکان اجرای این پروژه را نداشتیم؛ بنابراین تولید این محصول توسط فولاد مبارکه برای ما بسیار حائز اهمیت است. اکنون اعتماد به نفسی که در مجموعه فولاد مبارکه ایجاد شده است، میتواند کشور را از نظر محصولات فولادی اینچنینی در وضعیت مناسبی قرار دهد. پس راحت میتوان ادعا کرد با تجربهای که اینجا به وجود آمد و با تجهیزات و امکانات موجود بهترین نتیجه را از وضعیت تولید داخل گرفتیم و این بسیار امیدوارکننده است. به هر حال تامین ورق موردنیاز برای ساخت لولههای انتقال نفت، کلیدیترین اقدام در اجرای این پروژه ملی بود، چراکه همانطور که اشاره کردم، پیشتر شرکت نفت برای تامین این ورق اقدام کرده بود که بهرغم تامین اعتبار موردنیاز، طرفهای خارجی به دلیل تحریم از فروش و تحویل این ورق به ایران خودداری کرده و عملاً این پروژه معطل ماند. اما اکنون با همتی که در فولاد مبارکه به وجود آمد، تختال مورد نیاز برای این ورق طراحی و پس از انجام تستهای موردنیاز در کارخانه تولید ورق و تبدیل ورق به لوله، فرآیند تولید انبوه محصول آغاز و در نهایت بیش از ۴۰۰ هزار تن تختال API مناسب برای محیط گازترش بهعنوان ماده اولیه و بهنوعی قلب تپنده این پروژه تولید شد؛ بنابراین فولاد مبارکه با تولید این تختال اقدام بسیار مهمی را به انجام رساند. در این میان باید توجه داشت که حتی در صورت پرداخت این مبلغ هنگفت به شرکتهای خارجی، به دلیل وضعیت تحریمی ایران ورق یا تختال این حوزه به ایران تحویل داده نمیشد. اما اکنون به صراحت میتوان گفت که در حال حاضر توانمندی تولید تختالهای گازترش و تختالهای ویژهای که برای خطوط نفت و گاز استفاده میشود، صرفاً در فولاد مبارکه وجود دارد. تولید چنین محصولاتی به دانش فنی بالا و خط تولید پیشرفته نیاز دارد که هر دو در فولاد مبارکه وجود دارد. به هر حال از آنجا که ساخت تختال موردنیاز برای پروژه انتقال نفت گوره به جاسک تختالی ویژه و مناسب برای حمل نفتترش است، به آلیاژهای خاصی نیز برای تولید این محصول نیاز است. این در حالی است که فولاد مبارکه به دلیل تحریمها با مشکل تامین فروآلیاژهای موردنیاز برای تولید این نوع محصول مواجه بود. نکته حائز اهمیت آن است که پروژه انتقال نفت گوره به جاسک یک کار گروهی در سطح ملی بود که فولاد مبارکه با تولید تختالهای موردنیاز آن، آغازگر عملیات اجرایی آن محسوب میشود. البته در ابتدای امر که از فولادمبارکه برای ساخت این نوع محصول استعلام گرفته شد، این ذهنیت وجود داشت که به دلیل ویژگی این تختالها و نبود قابلیت تولید آن در کشور، فولاد مبارکه نیز احتمالاً قادر به تولید این محصول نخواهد بود و این یعنی تمام تناژ موردنیاز این پروژه باید از خارج وارد میشد.
برگردیم به پروژه خط لوله انتقال نفت گوره به جاسک؛ به موازات فولاد مبارکه از توانمندی کدامیک از شرکتهای ایرانی استفاده شد و آیا پاسخ این اعتماد را در آن بخشها هم گرفتید؟
بله، حدود 20 مناقصه را در نیمه دوم سال برگزار کردیم و پیمانکارهای اجرایی در بخش اجرای گستره خط لوله، اجرای تلمبهخانهها و مخازن ذخیرهسازی بهصورت BOT انتخاب شدند و در بخش دریا هم ساخت تاسیسات دریا و اسکله و تاسیسات بارگیری توسط شرکت نفت و گاز پارس پیگیری شد. آنها هم این زنجیره را تکمیل کردند. در واقع، بیش از ۹۵ درصد یا نزدیک به صد درصد بستر و بنیان این طرح به فولاد، لوله فولادی، شیرآلات فولادی و مخازن فولاد برمیگردد. حالا من یک پله هم بالاتر میروم و معتقدم فولاد بخش مهمی از اجرای طرحهای صنعت نفت را به خود اختصاص داده است. اگر بتوانیم بین صنعت فولاد که یک صنعت قدیمی و جزو 10 صنعت برتر دنیا محسوب میشود و صنعت نفت که قدمت ۱۱۰ساله در ایران دارد ارتباط برقرار کنیم، کار بزرگی کردهایم. فکر میکنم ما جزو معدود کشورهای دنیا باشیم که توانستهایم بین این دو بخش ارتباط تنگاتنگی در این مدت برقرار کنیم. طبعاً با همراهی و همافزایی این دو صنعت کلیدی، بهصورت موثرتری میتوانیم در توسعه اقتصاد کلان کشور نقش ایفا کنیم و سایر زنجیرههای توسعه کشور را که مقداری هم از این صنعت دورتر است، تحریک کرده و به عبارتی نقش پیشران توسعه اقتصادی را به مفهوم واقعی کلمه ایفا کنیم. در بخش الکتروپمپها، با سه سازنده بزرگ و برتر کشور قرارداد بستیم و مراحل ساخت ۵۰ الکتروپمپ در جریان است که در حال حاضر ۲۵ پمپ ساخته شده و بخشی از آنها نصب شدهاند و در مرحله آزمایش هستند. امیدوارم ساخت این نوع پمپها توسط سازندههای داخلی سرآغازی باشد برای اینکه صنعت پمپ بتواند مراحل تکمیل خود را طی کند. ما فقط به تکلیف استفاده از توانمندی داخلی در اجرای این طرح بسنده نکردیم، بلکه خودمان را ملزم به توانمندکردن بخش داخلی دانستیم تا از این طریق کمک کنیم سازندگان داخلی بتوانند خودشان را ارتقا دهند. صنعت نفت در این مسیر فراتر از تعهد سازمانی خود گام برداشته و تاثیرات این حمایتها قطعاً در سالهای آینده نمایان خواهد شد. در بخش ساخت خط لوله هزارکیلومتری، حدود ۸۵ شیر چنددهتنی به کار میرود که طول برخی از آنها به هفت تا هشت متر هم میرسد. برای این کار هم نیازمند این بودیم که یک بدنه چنددهتنی را بهصورت ریختهگری یکپارچه انجام دهیم که بتوانند این شیرها را به ما تحویل دهند. انجام این کارها به فناوریهایی نیاز داشت که در این ابعاد در کشور عملیاتی نشده بود. ما در حوزه متالورژی و ریختهگری شرکتهای متعددی در ایران داریم که در سایزهای مختلف کار میکردند، اما نمیتوانستند سایزهای مورد نیاز ما را تامین کنند؛ ازاینرو معمولاً این نوع شیرآلات را از خارج تامین میکردیم. دستاوردی که در ساخت لوله به دست آوردیم، این اعتمادبهنفس را به ما داد که میتوانیم این نوع شیرآلات را هم در داخل کشور بسازیم. با سازندگان بزرگ داخلی شیرآلات جلسههای متعددی برگزار کردیم و خواستههای خود را گفتیم و از آنها خواستیم اصلاحات موردنظر ما را انجام دهند. گفتیم اگر طبق استانداردها و خواسته موردنظر ما شیرآلات را بسازند و در زمان مشخص به ما تحویل دهند، بهجای شرکتهای خارجی از آنها خرید خواهیم کرد. سازندگان هم خواستههای ما را اجرا کردند.