پرواز کالاییها از خاکستر کرونا
در یک سال گذشته بر بازار کامودیتی چه گذشت؟
یک سال خاص در بازارهای کالایی داخلی با محوریت بورس کالا تجربه شد که دو اهرم رشد قیمتهای جهانی و افزایش بهای ارز بر حجم تقاضای مواد اولیه و نرخهای مورد معامله اثر گذاشت تا بازارها با دو سیگنال رشد قیمتهای پایه و افزایش رقابت، رشد نرخ و تقویت حجم معاملات را تجربه کنند. از یکسو بالاترین قیمتهای تاریخی و از سوی دیگر بیشترین حجم معاملات را شاهد بودیم تا در قعر تحریمها، باز هم آمارها از رونق بسیاری از صنایع حکایت کنند. سال 99 در تاریخ فعالیت بازارها به یادگار ماند تا امیدواری از دل نابسامانیهای اقتصادی کلید بخورد؛ اگرچه موارد فوق به معنی آرامش اقتصادی نیست و هجمههای بیشماری به تولید واقعی، وارد شد اما باز هم تولیدکنندگان برجسته سرافراز از دل این خاکسترهای اقتصادی سربلند بیرون آمدند.
بورس کالای ایران به عنوان مهمترین بازار کالایی در کشور در سال 99 بهترین عملکرد تاریخی خود را از لحاظ حجم و ارزش معاملات تجربه کرد تا جایی که برآورد میشود بازار فیزیکی به عنوان قلب تپنده بورس کالا در این سال با رشد 26درصدی حجم و افزایش 121درصدی معاملات روبهرو شده باشد. برآورد رشد 39درصدی حجم معاملات در بازار محصولات صنعتی و معدنی بورس کالا در مقایسه با سال قبل موجب شد این بازار در رتبه نخست بازارهای فیزیکی قرار بگیرد و پس از آن شاهد دادوستد 34 درصد حجم معاملات در بازار (فیزیکی) طلا بودیم. افزایش 22درصدی حجم معاملات در بازار فرعی به نسبت مدت مشابه سال قبل، رشد 21درصدی بازار فرآوردههای نفتی و تقویت 12درصدی حجم دادوستد در بازار محصولات پتروشیمی رتبههای بعدی رشد حجم معاملات را به خود اختصاص داد. اما حجم معاملات محصولات کشاورزی در سال 99 به شدت کاهش داشت تا جایی که میتوان گفت رقم ناچیزی را در معاملات از لحاظ حجمی تجربه کردیم اما دادوستد گسترده کالاهای باارزشی همچون زعفران موجب شد ارزش معاملات این بازار در سال 99 با رشد 2285درصدی روبهرو شود که بزرگترین رشد ارزش معاملات در تمامی بازارهای بورس کالا بهشمار میرود.
شاید مهمترین ویژگی معاملاتی در سال 99 در بورس کالای ایران را بتوان برآورد افزایش 103درصدی ارزش کل معاملات بورس کالا در مقایسه با سال قبل از آن بهشمار آورد که به معنی دادوستد 325 هزار میلیاردتومانی این بازار رسمی است که یک رکورد خاص را به نمایش میگذارد. با فرض رسیدن رشد نقدینگی به رقم سه هزار و 300 هزار میلیارد تومان برای پایان سال، برآورد میکنیم، رقمی نزدیک به 10 درصد کل نقدینگی کشور در سال 99 در بورس کالای ایران دادوستد شده است که اهمیت این بازار رسمی را بیش از پیش برجسته میسازد.
مبارزه کرونا با کامودیتیها
آغاز سال 99 با فراگیر شدن سرایت ویروس کرونا به بازارهای کالایی داخلی و جهانی همراه بود اگرچه این تهدید زودتر از بازارهای داخلی، در بازارهای جهانی خودنمایی کرد و اثر آن با یک فاز تاخیر در اقتصاد کالاییها خودنمایی کرد. کاهش شدید قیمتها همگام با قرنطینه گسترده موجب شد برای اولینبار در جهان، بهای آتی نفت خام به زیر صفر دلار سقوط کرده تا ارقامی نزدیک به منفی 30 دلار در هر بشکه نیز ثبت شود اگرچه قیمت منفی 48 دلار هم به صورت مقطعی مشاهده شد. این روند به معنی آن بود که دیگر ادبیات سنتی در بازارها قابل اتکا نبود ولی پس از آن با حمایتهای تمامقد دولتها و تزریق گسترده نقدینگی، بازارها جان تازهای پیدا کرده، مخصوصاً رشد سریعتر از انتظار تولید و افزایش تقاضای چین موجب شد تا جریانی افزایشی و قدرتمند را شاهد باشیم که تقریباً نزدیک به یک سال بازارهای جهانی را تحت تاثیر قرار داد. در همین زمان روند افزایشی بهای ارز هم برای بازارهای داخلی اثرگذار بود که خروجی آنها شتاب سریعتر قیمتهای داخلی در مقایسه با نرخهای جهانی بود.
این موارد به معنای آن بود که شیوع ویروس کرونا در نهایت نتوانست جریان حرکت در بازارهای کالایی را تغییر دهد و در پایان سال 99 شاهد بودیم که بسیاری از بازارهای جهانی به نرخهای قبل از شیوع ویروس کرونا بازگشتهاند. اما در برابر آن نقش برجسته محصولات پتروشیمیایی همچون مایعات ضدعفونیکننده و تجهیزات حفاظتی و بیمارستانی همچون ماسک و دستکش در مبارزه با کرونا موجب شد این بازارها با رشد فزاینده تقاضا روبهرو شوند و در نهایت یک سال ایدهآل و جذاب برای بازار پلیمرها و بسیاری از محصولات پتروشیمی و پلاستیکها تجربه شد. البته استمرار رشد تقاضا در بازار محصولات پتروشیمی هنوز هم ادامه دارد تا جایی که برخی عصر حاضر را عصر پلاستیکها نامیدهاند که چندان گزافه نیست. اینکه شیوع یک ویروس اینگونه سبک زندگی و رفتار اقتصادی افراد را تغییر داده، دادهای بسیار جدی است و نمیتوان با صراحت گفت که این قبیل ویروسها یا پاندمیهای مشابه برای همیشه از زندگی بشر رخت بربسته است؛ اگرچه امیدواریم اینگونه باشد.
سیگنال ارزی در بازارهای کالایی
بازارهای داخلی با محوریت معاملات محصولات صنعتی، معدنی و پتروشیمیایی در بورس کالا به صورت کلی با نرخهای نیمایی ارز قیمتگذاری میشود و این داده ناخودآگاه به معنی تزریق اثر نوسان این نرخ بر قیمتهای پایه و قیمتهای پایانی در بورس کالاست. به صورت دقیقتر قیمتهای پایه یا نرخهای آغازین معاملات از سوی عرضهکننده در غالب بازارهای کالایی با نوسان بهای نیمایی ارز تغییر میکند. برای بازارهای کالایی، نوسان بهای نیمایی ارز اهمیت بیشتری از قیمتهای آزاد دارد، آن هم در شرایطی که از ابتدای سال جاری تا هفتههای گذشته شاهد روند صعودی مستمر بهای ارز بودیم. اینکه بهای نیمایی ارز از کف قیمتی نزدیک به ۱۰ هزار تومانی تا سقف نزدیک به ۲۵ هزار تومان نوسان کرد خود یک محرک مهم برای رشد قیمتها در بازارهای کالایی بود و در شرایطی که هر زمان نرخهای آزاد ارز فاصله بیشتر مثبتی با قیمتهای نیمایی داشته باشد به عنوان محرکی برای رشد تقاضا و تورم انتظاری معرفی میشود، بنابراین در بازار داخلی نیز شاهد رشد تقاضا در سال جاری بودیم.
محرک ارزی رشد تقاضا
رشد تقاضا در سال جاری در بازارهای کالایی با محوریت بورس کالا نقش برجستهای ایفا کرد، تا جایی که شاهد بودیم رقابت برای خرید در این بازار افزایش محسوسی پیدا کرد که خروجی آن افزایش حجم معاملات بوده است. البته رشد صنعتی در صنایع بزرگ بالادستی موجب شد روند صعودی عرضهها در غالب گروههای کالایی احساس شود و همین داده بستر اصلی برای رشد حجم معاملات و خودنمایی تقاضا را به همراه داشت. اینکه بازارها غالباً نوسان بهای آزاد ارز را به عنوان یک سیگنال برای احتمال رشد قیمتها در نظر میگیرند، موجب شد واحدهای تولیدی تلاش بسیاری برای افزایش موجودی انبارهای خود بهکار گیرند در حالی که تبدیل دارایی نقدی به کالا در یک سال اخیر به وضوح مشاهده شد. باید به این نکته توجه کرد که آن دسته از کالاهایی که قابلیت سادهتری برای تبدیل شدن به وجه نقد داشته یا اصطلاحاً از نقدشوندگی بالاتری برخوردار بودند، با تحرک بیشتری در فاز تقاضا روبهرو شدند. خروجی این موارد به افزایش حجم معاملات در بورس کالای ایران منتهی شد تا جایی که شاهد هستیم بزرگترین حجم معاملات در تاریخ بورس کالای ایران در یک سال اخیر به ثبت رسید. البته افزایش حجم معاملات مواد اولیه نکته بسیار مهمی است که میتواند رشد حجم تولید در صنایع مصرفکننده این مواد اولیه را به همراه داشته باشد؛ بنابراین ناخودآگاه این انتظار برای یک سال اخیر ایجاد شده که بزرگترین حجم تولید در صنایع تکمیلی در سالهای اخیر به ثبت برسد. از سوی دیگر رشد بهای آزاد ارز به معنی آن است که صادرات از جذابیت بیشتری برخوردار شده بنابراین رشد قیمت مواد اولیه با سیگنالهای ارزی میتواند محرکی واقعی ولی مقطعی برای افزایش حجم صادرات صنایع کوچک و متوسط باشد؛ البته باید به این نکته نیز توجه کرد که فاصله قیمت دلار آزاد و نیمایی اثر اصلی را بر جذابیت صادراتی این صنایع بر جای میگذارد.
سیگنال جهانی بر بازارهای داخلی
به جز اثر نرخ ارز دومین داده اثرگذار بر بازارهای کالایی داخلی، نوسان قیمتهای جهانی است که اثر مستقیم و واقعی بر نرخها بر جای میگذارد. افزایش قیمتهای جهانی اگر به معنی برتری تقاضا بر عرضه باشد که همینگونه است، فضای جذابی را برای تولید و صادرات ایجاد خواهد کرد، زیرا زمانبر بودن روند تولید به این معنی است که بنگاههای اقتصادی مخصوصاً با محوریت صادرات در فرآیند رشد قیمتها از یک سود حسابداری نانوشته برخوردار میشوند زیرا ماده اولیه مورد نیاز خود را با قیمتهای پایینتری تهیه کرده اما محصولات نهایی تولیدی را احتمالاً با قیمتهای بالاتر به فروش خواهند رساند. از سوی دیگر بازارهایی که در منطقه ما وجود دارند اغلب از نوسان بهای نفت خام تاثیر پذیرفته و با افزایش این نرخ درآمدزایی دولتها تقویت شده بنابراین تقاضای بیشتری را در کشورهای منطقه رقم میزنند. همچنین رشد قیمتهای جهانی تحرکی بنیادین در فرآیندهای اقتصادی بر جای میگذارد که در نهایت رونق بینالمللی و منطقهای در بازارهای داخلی ما نیز قابل مشاهده خواهد بود، یعنی ردپای رونق جهانی در صنایع داخلی نیز قابل رهگیری است. این وضعیت در سالهای اخیر مخصوصاً سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ نیز خودنمایی کرده بود بنابراین از هماکنون میتوان انتظار داشت افزایش نرخهای فعلی به تزریق رونق در بازارهای داخلی و صنایع کوچک و بزرگ تولیدی نیز منتهی شود.
جوانه بازارها در قعر پاندمی کرونا
وضعیت کلی در بازارهای کالایی در جهان در یک سال گذشته و مخصوصاً پس از ریزش نرخ بزرگ با آغاز پاندمی کرونا یک روند صعودی نسبتاً مستمر را نشان میدهد که یکی از دورههای تاریخی رشد نرخ را به همراه داشته است. این روند تقریباً یک سال است که در بازارهای جهانی حکمفرماست و حتی نفت خام با اماواگرهای خاص خود را دربر گرفته است. کاهش جدی قیمتها در پاندمی کرونا و قرنطینه سراسری در اقصی نقاط جهان فضای ایدهآلی را برای رشد قیمتها فراهم کرد؛ آن هم در وضعیتی که شاخصهای مهم کالایی در یکی از پایینترین سطوح از سال ۲۰۰۳ تاکنون قرار گرفته بود. این سیگنال که نشان داد وضعیت کلی در اقتصاد جهان با محوریت تقاضا بسیار وخیم است به معنی آن بود که ادبیات جدیدی در اقتصاد بازارهای کالایی حکمفرما خواهد شد و از سوی دیگر تزریق گسترده منابع مالی با محوریت دلار آمریکا که بر پایه پولی این کشور اثر گذاشت، در نهایت سیگنال گستردهای به بازارهای جهانی ارائه کرد که خروجی آن رشد محسوس قیمتها بود. این در حالی است که بسیاری از عملکردهای صنعتی هنوز به دوران پیش از شیوع ویروس کرونا مخصوصاً در غرب جهان نرسیده که نشان میدهد چندگانگی بازارها مجدد در حال خودنمایی بوده است. به صورت دقیقتر نیمه شرقی جهان با محوریت چین سریعتر از سایر نقاط جهان وارد فاز تولید شد که به معنی حمایت از تولید داخلی و رشد تقاضای مواد اولیه و صادرات به سایر نقاط جهان بود. این روند در نهایت موجب شد تا در کاهش فراگیر رشد اقتصادی در دنیا که یک سر و گردن از سایر نقاط جهان بهخصوص آمریکا برتر عمل کرده در نهایت رونق بازارهای کالایی را موجب شد. این در حالی است که خودنمایی رمزارزها که اغلب با دلار آمریکا معامله میشود، به افزایش سرعت چرخش نقدینگی در این بازار مهم منتهی شد که همین مطلب در مقایسه با افزایش محسوس تزریق نقدینگی این کشور و رشد پایه پولی فضای چندانی را برای افت ارزش دلار ایجاد نکرد. به عبارت سادهتر تاکنون دو اتفاق در جهان با محوریت ارزش ارزها خودنمایی کرده است؛ یکی آنکه جنگ ارزی به مثابه ادبیات سنتی آن ایفای نقش نکرده، یعنی کشورها به صورت مستمر به سمت کاهش ارزش ارزهای خود حرکت نکردهاند؛ اگرچه این پتانسیل هنوز وجود دارد. نکته دیگر آنکه باید این احتمال را در نظر گرفت که کاهش ارزش تمامی ارزها در جهان واقعیتهای ارزش دلار آمریکا را نشان نمیدهد، اگرچه این مطلب را باید با تردید ارزیابی کرد زیرا تزریق نقدینگی در اقتصادهای در حوزه یورو شباهت چندانی با وضعیت آمریکا نداشته و از آن مهمتر تلاش برای حفظ ارزش یورو در کنار رشد ارزش یوآن در ماههای گذشته را شاهد بودیم و بنابراین ناخودآگاه پتانسیل کاهش احتمالی ارزش دلار را باید در نظر گرفت. این در حالی است که احتمال کاهش ارزش ارزهای دیجیتال که با دلار آمریکا قیمتگذاری میشود به معنی احتمال خروج سرمایه از این بازارها بوده و با کاهش سرعت چرخش نقدینگی میتواند ارزش دلار آمریکا را تحتالشعاع قرار دهد. البته این موارد لایههای جانبی نوسان قیمتها در بازارهای کالایی است که میتواند ادبیات خاص خود را به همراه داشته باشد اما اثر اصلی این وضعیت یعنی رشد قیمتها در بازارهای کالایی را باید در برتری محسوس تقاضا بر عرضهها رهگیری کرد. پاندمی کرونا موجب شد حجم تولید در بسیاری از صنایع بالادستی از معادن تا محصولات پتروشیمی و پالایشگاهها جدی شود، یعنی کاهش حجم تولید مواد خام و مواد اولیه فلزات و محصولات پتروشیمی آن در مقایسه با تقاضای آن دلیل اصلی رشد نرخ در یک سال اخیر بوده است که این مطلب را باید یک نکته بسیار مهم ارزیابی کرد زیرا برتری گسترده تقاضا بر عرضه ادبیات سنتی مهمی را در بازارهای کالایی در جهان خاطرنشان میسازد.
استراحتگاه ابرچرخه
نکته دیگر آنکه شاخصهای کالایی در روزهای اخیر اگرچه یک تعدیل نرخ را تجربه کردند اما در بالاترین سطح از سال ۲۰۱۸ تاکنون قرار گرفته که به معنی رسیدن به قلههای قیمتی نزدیک به هشت سال اخیر است. همین مطلب ناخودآگاه پتانسیل تعدیل نرخ برای شاخصهای کالایی را ایجاد کرده که در روزهای گذشته چنین مواردی را شاهد بودیم. این در حالی است که برخی کالاهای خاص که بعضاً به عنوان کلی در بازارهای کالایی مورد توجه قرار میگیرند همچون مس یا سنگآهن که بیشتر لیدر روانی بازارها هستند
قلههای قیمتی بزرگی را تجربه کردند. به عنوان مثال مس تا نزدیکی ۹۵۰۰ دلار در هر تن رشد نرخ داشت اگرچه مجدد تا نزدیکی ۹ هزار دلار تعدیل شده و سنگآهن نیز شرایط مشابهی داشت و تا بیش از ۱۷۰ دلار در برخی از بازارها قیمتگذاری شد که نشان میدهد محرکها و تحرکهای پیچیدهای در ادبیات بازارها در حال خودنمایی هستند.
به عنوان مثال اگر بخواهیم وضعیت ماههای اخیر در بازارهای کالایی را با سالهای گذشته مقایسه کنیم، چیزی شبیه به رشد جدی قیمتها تا کف قیمتی سال ۲۰۰۹ را شاهد هستیم. اما پس از آن تا سال ۲۰۱۱ این روند صعودی ادامه داشت. به عبارت دقیقتر در دوره قبلی ۲۵ ماه رشد قیمتها تا آوریل ۲۰۱۱ تجربه شد ولی دوره فعلی رشد نرخ، تاکنون نزدیک به ۱۱ ماه به طول انجامیده است، آنهم در وضعیتی که رشد تقاضا دلیل اصلی رشد قیمتها بوده است. این ادبیات را باید بسیار مهم ارزیابی کرد زیرا ذهنیت ابرچرخههای کالایی را فراهم کرده که در مورد آن بسیار صحبت شده اما اثرات قدرتمندی بر جای خواهد گذاشت. اینکه در هفتهها و ماههای آینده بازاری آرام و نسبتاً نزولی را تجربه کنیم مطلب عجیبی نیست اما در بسیاری از بازارها هنوز برتری تقاضا بر عرضهها مشهود است که این وضعیت میتواند فضا را برای آغاز یک روند صعودی جدید فراهم سازد.
چین و دیگر هیچ
رونق کالاییها در یک سال اخیر دقیقاً زیر سر چین است و رشد تقاضای مواد اولیه این کشور با محوریت تولید و ذخیرهسازیها موجب شده تا یک دوره کمسابقه را در سالهای اخیر شاهد باشیم که هنوز ادامه دارد. اینکه دولت چین از مسیر یک جاده یک کمربند قرار است چه میزان به تقاضای جهانی بیفزاید و چه کشورهایی از آن منتفع خواهند شد کلید کل معماهای بسیاری در بازارهای کالایی است که با توجه به رفتار اهالی بازارها با محوریت بازارهای شرقی در جهان، گویی از هماکنون واحدهای تولیدی بسیاری خود را برای تغییر فازی عمیق در اقصی نقاط جهان آماده کردهاند آنهم در شرایطی که باید رشد تقاضای هند را هم در این ادبیات اقتصادی لحاظ کرد. این روند عمومی به معنی آن است که بازارها هنوز هم باید در سلطه تقاضای چین و اقمار آن قرار داشته باشند و این تقاضای جدید به این زودیها از بازارها حذف نشده و افزایش مایهکوبی واکسن کرونا را باید به پتانسیل موفقیتهای بازار اضافه کرد.اما رشد قیمتها تاکنون به معنی آن است که بسیاری از خوشبینیهای آینده تاکنون پیشخور شده بنابراین استراحت موقتی بازارها چندان هم غیرمنتظره نیست بنابراین یک گام عقبگرد به منظور تعدیل و تثبیت بازارها منطقی به نظر میرسد. با توجه به این موارد حتی اگر بازارها باز هم نفسی تازه کرده و برای رالی رشد نرخ بخواهند آماده شوند هم چیزی از ارزشهای این بازار کم نخواهد شد.