معدنچی غیرقانونی
بررسی روند استخراج رمزارزها در گفتوگو با نیما امیرشکاری
تب استخراج بیتکوین و بالا گرفتن مبحث رمزارزها در کشور با رسانهای شدن سوءاستفاده مزارع ماینر از برق یارانهای به اوج خود رسید.
تب استخراج بیتکوین و بالا گرفتن مبحث رمزارزها در کشور با رسانهای شدن سوءاستفاده مزارع ماینر از برق یارانهای به اوج خود رسید. نیما امیرشکاری معتقد است که دلیل علاقه چینیها به استخراج بیتکوین در ایران قوانین سختگیرانه چین و صرفه اقتصادی بالای این حوزه در ایران است و وجود افراد علاقهمند به پذیرش ریسکهای بالا در کشور و تلاش برای حفظ ارزش پول در استقبال از رمزارزها موثر بوده است. برخی کشورهای اروپایی با وضع قوانینی در این زمینه از فعالیت در حوزه رمزارزها مالیات میگیرند، وجود یارانه بالای انرژی در کشور ما ولی فعالیت قانونی در این زمینه را با چالش مواجه ساخته است. امیر شکاری معتقد است امکان دور زدن تحریمها با استفاده از بیتکوین در مبالغ بالا وجود ندارد. در این باره با وی گفتوگویی انجام دادیم که میخوانید.
♦♦♦
چرا این پدیده به یکباره در ایران، اینگونه مورد استقبال قرار گرفته، در رابطه با توجیه اقتصادی آن توضیح بفرمایید.
اگر بخواهم به زبان اقتصادی در رابطه با رمزارزها سخن بگویم شاید یک تعریف قابل قبول این باشد که میتوان آنها را نوعی اوراق بهادار جدید به حساب آورد، منتها از نوع الکترونیکی آن. در توضیح تفاوت عمده این اوراق بهادار جدید با نوع کلاسیک آن که فعالان اقتصادی با آن آشنا هستند، میتوان به غیرمتمرکز بودن اوراق بهادر جدید اشاره کرد. این غیرمتمرکز بودن یکسری معایب و البته مزایا به همراه خود دارد، از جمله میتوان به این مساله اشاره کرد که در اثر غیرمتمرکز بودن، دیگر سازمانهای مرکزی دولتها مانند سازمان بورس اوراق بهادار یا بانک مرکزی به عنوان نهاد صادرکننده یا تضمینکننده آن عمل نمیکنند، بلکه ارزی کاملاً مردمنهاد است نه دولتی، در اینجا کامپیوترها و الگوریتمهای ریاضی هستند که اعتماد عمومی را شکل میدهند نه دولتها و سازمانهای وابسته به آن، بنابراین ما به جای آنکه به روش قدیمی به دلیل تایید اوراق توسط نهادهای دولتی و بانکهای وابسته به این اوراق اعتماد کنیم، به خاطر تایید عمومی کامپیوترها و الگوریتمهای ریاضی به آنها اعتماد میکنیم، چون تعداد بسیار زیادی دستگاه در سراسر دنیا آن را تایید میکنند نه یک شخص خاص. این را میتوان از جمله مزایای این رمزارزها برشمرد. از جمله معایب اقتصادی رمزارزها میتوان به این مساله اشاره کرد که به دلیل سیستم تکنولوژیمحور و نه دولتمحور آن، دیگر تمام مسوولیت فعالیت در این حوزه بر عهده شخص خواهد بود. منطقاً محتمل است که برای این اوراق هم مانند هر سازمان دولتی یا خصوصی دیگر مشکلی پیش بیاید. همانگونه که دیگر سازمانها و شرکتها ممکن است با بحران یا حتی ورشکستگی مواجه شوند، این اوراق جدید نیز میتوانند دچار مشکل شوند، در آن صورت دیگر مثلاً شخص خریدار نمیتواند پلاکارد دست بگیرد و برود جلو درب سازمانهایی مانند بانک مرکزی و سازمان بورس و مطالبه حقی داشته باشد، چون از ابتدا با مسوولیت کامل شخصی خود به این عرصه ورود کرده است. خرید و فروش این اوراق کاملاً با تشخیص و کارشناسی فردی انجام میگیرد و نهاد ناظر دولتی بر روی آن وجود ندارد، به همین جهت هرکدام از این رمزارزها یک سپیدنامه به همراه خود دارد که در آن تمام ریسکها، قوانین و بایدها و نبایدها توضیح داده شده است که مفاد آن به تایید تمام خریداران و فروشندگان رسیده است، در واقع هر کدام از این شبکهها از یک پروتکل و نوعی از یک آییننامه داخلی برخوردار هستند که تمام اعضا خود را ملزم به رعایت آن میدانند و هر رخداد بر اساس آن آییننامه خاص مورد قضاوت قرار میگیرد. میتوان فضای کلی رمزارزها را به اینترنت تشبیه کرد، ما در دنیا سازمانی مرکزی به نام سازمان اینترنت نداریم، بلکه تعدادی پروتکل پذیرفتهشده وجود دارد که هر دستگاهی که در این حوزه فعالیت میکند با این پروتکلها آشناست و بر اساس آنها با یکدیگر ارتباط برقرار میکند و به کاربران سرویس ارائه میدهد. رمزارزها نیز مانند اینترنت غیرمتمرکز هستند و مانند نظامات مالی فعلی از ساختاری متمرکز برخوردار نیستند.
با توجه به صحبتها پیرامون قانونی بودن رمزارزها و با توجه به بیانیه بانک مرکزی پیرامون ممنوع بودن فعالیت موسسات مالی در این حوزه و شائبههای پیشآمده در مورد این بیانیه، آیا فعالیت اشخاص در حوزه رمزارزها در ایران کلاً غیرقانونی است یا آنکه تنها سیستم مالی از ورود به این عرصه منع شده است؟ آیا برای استخراج و ماینینگ در ایران قوانینی وجود دارد؟ رویکرد دولت به این پدیده از جنبه قانونی چگونه است؟
بانک مرکزی در واقع در تفسیری که بر بیانیه و توضیحات قبلی ارائه کرده است، اینگونه تفسیر کرده که سیستم نظارتی کشور فعلاً فعالیت را برای موسسات مالی ممنوع اعلام کرده است، زیرا ریسکهای فعالیت در عرصه رمزارزهایی مانند بیتکوین برای نظام مالی ما چندان شناختهشده نیست و ورود به آن ممکن است نظام پولی کشور را تحت تاثیر قرار دهد.
با این همه فعالیت اشخاص با مسوولیت خودشان در این عرصه غیرقانونی اعلام نشده است. اشخاص میتوانند بیتکوین مورد نظرشان را از خارج تهیه کنند یا آن را از صرافیهای کریپتوکارنسی (Cryptocurrency) داخلی تهیه کنند. از عنوان غیرمجاز برای این صرافیها استفاده نمیکنم، بلکه میگویم هنوز سازوکاری برای فعالیت اینگونه صرافیها در کشور تعریف نشده است، ما در کشور برای فیاتهای موجود مانند ارزهای دولتی نیز صرافی آنلاین نداشتهایم و طبیعی است که فعلاً سازوکاری برای به رسمیت شناختن کریپتوکارنسیها نیز وجود نداشته باشد.
میتوان گفت بانک مرکزی با این بیانیه خود را در safe side قرار داده است تا اگر فردا روزی مشکلی برای اشخاص در این حوزه بروز کرد، آنها نهادهای دولتی و موسساتی مانند بانک مرکزی را مقصر قلمداد نکنند، زیرا بانک در این مورد بیانیههای خود را صادر کرده و صراحتاً اعلام کرده این فضا مورد تایید ما نیست و البته اشخاص با مسوولیت خودشان به این حوزه ورود میکنند.
همانگونه که اشاره شد، این اوراق مشابه اوراق بهادار است، اما مانند بورس اوراق یا بورس کالا هنوز قانونمند نشده است، چون بسیار نو و جدید هستند، به دلیل همین قانونمند نبودن، فعالیت در این بازار هم ریسک بالایی به همراه دارد و هم در صورت سوددهی، سودهای بالایی به همراه دارد. بورس در کشور ما برای سود و زیان از محدودیت پنج درصد استفاده میکند، یعنی شما در یک روز نمیتوانید از پنج درصد بیشتر سود یا زیان کنید، زیرا برای آن قانون وضع شده است، با این همه چنین فضایی بر بیتکوین، اتریوم یا لایت کوین حاکم نیست، همانگونه که شما میتوانید در یک روز ۲۵ درصد سود کنید، ممکن است در یک روز ۵۰ درصد هم زیان ببینید، چنین فضایی به شدت خوشایند و مورد پذیرش آدمهای ریسکپذیر است. اشخاصی که علاقهمند هستند در چنین فضایی که چنین سودهایی در پی داشته باشد فعالیت کنند در مقابل نیز ریسک کاهش یکباره داراییشان را میپذیرند، ما پیش از این چنین فضایی در کشور نداشتهایم، اما آدمهایش (افراد با ریسکپذیری بالا) را داشتهایم. به همین خاطر به دلیل باز شدن بازاری باب طبع این افراد یک سونامی از علاقهمندان حول محور آن شکل گرفته است. در مثالی توضیحی میتوان از کشورهایی نام برد که در آنها بورس و بازار مالی محافظتشده و کمریسک با حاشیه سود کم وجود دارد، اما درصدی از افراد جامعه به جای فعالیت در این بازارهای امن به کازینو یا قمارخانهها مراجعه میکنند و به عنوان فردی «های ریسک» در جستوجوی سود بالا، ریسک از دست دادن سرمایه را نیز میپذیرند، در زمان زیاندهی نیز، پلاکارد دست نمیگیرند و به خاطر زیان در کازینو، موسسات دولتی را مقصر بدانند. با توجه به ایجاد این فضا در کشور، افراد ریسکپذیر جذب آن میشوند و همزمان هم احتمال زیان و هم احتمال سود آنها بسیار بالاست، توسعه ابزارهای تکنولوژیک اینچنین حقیقتی است که باید پذیرفت.
در رابطه با ابعاد فنی استفاده استخراجکنندگان از برق ارزانقیمت و انرژی یارانهای در کشور توضیح میفرمایید، چرا ایران را انتخاب کردهاند؟ ظاهراً گفته شده برای ماینینگ از ژنراتورهای بنزینی و گازوئیلی هم میتوان استفاده کرد.
در حال حاضر به غیر از بیتکوین، قریب هشتهزار رمزارز دیگر در دنیا وجود دارد، با این همه در میان همه آنها بیتکوین بسیار شاخص شده است که البته اولین رمزارز نیز هست. بیتکوین بسیار معروف شده است و نوسانات و رخدادهای آن از سوی فعالان این عرصه بیش از همه مورد پایش قرار میگیرد. بیتکوین از طریق روشی به نام ماینینگ قابل استحصال است، میتوان با استفاده از برق ارزانقیمت، کامپیوترهای قوی و دستگاههای خنککننده بیتکوین را استخراج کرد یا اصطلاحاً ماین کرد، در این میان هر کس که به برق ارزانقیمت یا یک دیتاسنتر ارزانقیمت و دستگاههای خنککننده دسترسی دارد، مانند این است که از یک مزیت اقتصادی برخوردار است که با استفاده از آن میتواند برای خودش دستگاه نشر پول داشته باشد، در این بین اگر شخصی با استفاده از برق یارانهای مساجد یا کشاورزی یا دیتاسنترهای دولتی بخواهد عمل ماینینگ انجام دهد میتواند مصداق نوعی خیانت در امانت باشد، زیرا این یارانه از اموال عمومی به منظور دیگری به آن مرکز اختصاص یافته است و شخصی که مسوول آن مسجد یا مرکز است مسوول حفظ این امانت است والا اگر شخصی با سرمایه شخصی و انرژی غیریارانهای اقدام به تاسیس مرکز استخراج رمزارز کند، نوعی صنعت محسوب میشود، مانند فردی که یک کارخانه ایجاد کرده است. متاسفانه سیاستگذار اعم از مجلس و دستگاههای دولتی مسوول با تاخیر وارد این حوزه شدهاند و این تاخیر باعث شده است تا دست افراد سوءاستفادهگر باز باشد تا از امکانات عمومی و رانتهای احتمالی موجود و یارانه حوزه انرژی سوءاستفاده کنند تا رمزارز را استخراج کنند.
با توجه به اشاره شما به بانک، مصداق سوءاستفاده در این مراکز چیست، آیا ممکن است موسسات مالی و بانکهای ما در این حوزه فعال بوده باشند و همین بانک مرکزی را مجبور به واکنش کرده باشد؟
به غیر از بانک هر نهاد دولتی که از دیتاسنتر برخوردار است، ممکن است کارمند مجموعه در ساعات پایانی روز که سطح تراکنشها پایین است با استفاده از این امکانات عمومی و برقی که هزینه آن را بانک یا آن نهاد دولتی متحمل میشود، بیتکوین استخراج کند. به هر حال با شناختی که از جامعه موجود است این احتمال نیز تعجببرانگیز نخواهد بود اگر گفته شود که برخی از بانکها و موسسات مالی پیش از این به این حوزه ورود کرده باشند و نسبت به استخراج بیتکوین راساً اقدام کرده باشند.
دلیل هجوم اتباع چینی برای استخراج بیتکوین به ایران چیست؟ چین خود بر اساس آمار سازمان بینالمللی انرژی رتبه بالایی در یارانه برق دارد. چرا ایران را انتخاب میکنند؟
چند دلیل وجود دارد. برای این فضا در ایران هنوز قوانینی مصوب نشده است، چین در این زمینه قوانینی وضع کرده است و اگر شخصی در این رابطه بازداشت شود ممکن است با عواقب جدی روبهرو شود، زیرا سختگیریها در این باره در آن کشور تشدید شده است، به همین خاطر فعالان چینی در این عرصه ممکن است ترجیح بدهند که فعالیت خود را به بیرون از کشور منتقل کنند. همچنین دستگاههای استخراج عموماً توسط برندهای چینی تولید میشود و شرکتهای چینی فعال در این عرصه بسیار علاقهمند هستند تا از برق یارانهای و ارزانقیمت ایران و همچنین زمینهای ارزان کشور مانند زمینهای کشاورزی و برق اختصاصیافته به چاههای کشاورزی یا مساجد استفاده کنند. مضاف بر این استقرار مزارع استخراج در مناطق سردسیر ایران، این مزیت را دارد که به دستگاههای خنککننده کمتری نیاز است و تمام این موارد، چینیها را به فعالیت در ایران علاقهمند کرده است.
ورود دستگاه استخراج به کشور غیرقانونی است؟
میتوان گفت در این زمینه با خلأ قانونی مواجه هستیم. دستگاهها در این زمینه تا حدی جدید هستند و نه برای آن عوارض و قوانین گمرکی وضع شده و نه ممنوعیت قانونی در این زمینه به آن شکل وجود دارد.
چگونه میتوان جلوی سوءاستفاده آربیتراژ گران از انرژی یارانهای در این حوزه را گرفت؟ راهکار موثر در این زمینه چیست؟
در این خصوص اگر بحث راهکار مطرح شد، نمیتوان تنها بحث ماینینگ را دید، نمونههای فراوانی برای سوءاستفاده از یارانه انرژی و حوزه برق وجود دارد، نمونه واضح آن میتواند قاچاق سوخت باشد که ارزش سوءاستفاده ممکن است به ۲۰۰ برابر بحث ماینینگ برسد. صنایعی وجود دارند که با استفاده از آربیتراژ و انرژی یارانهای اقدام به صادرات محصول رانتی و یارانهای خود میکنند که زیان قابل توجهی به کشور وارد میکنند، قاچاق کالاهایی که با ارز یارانهای وارد کشور شده است میتواند مصداق دیگری از همین وضعیت باشد. میتوان به ۲۴ تا ۲۵ میلیارد دلار قاچاق اشاره کرد که با ارز یارانهای وارد کشور شده است و با ارز نیمایی صادر میشود. با توجه به این فضا حداقل موضوعی که میتوان گفت، این مساله است که در سطح کلان به اصطلاح یک جای کار ما ایراد دارد که ما در جامعه با این تصاویر روبهرو میشویم. ایراد اصلی هم این است که ما هر جایی که به یک کالا و خدمات یارانه اختصاص میدهیم یا طبقهبندی ایجاد میکنیم، این یارانه برای اشخاص دلال در آن عرصه ایجاد رانت میکند و هیچ منفعتی برای عموم مردم ندارد و تنها باعث ایجاد سفتهبازی میشود و کیسهای تخلف مربوط به آن به مرور رسانهای میشود. ریشه تمام این مشکلات نیز به یارانهای بازمیگردد که دولت اختصاص داده است. اگر بخواهیم کار اصولی انجام و راهکار واقعی ارائه دهیم راهی جز حذف یارانه وجود ندارد، دولت پول و ارزی را که با زحمت بسیار پس از فروش نفت در فضای تحریمی به دست آورده به خاطر اختصاص یارانه به برخی کالاها عملاً به دست دلالها میسپارد و چنین رویههایی در مغایرت با اصول شناختهشده اقتصاد آزاد قرار دارد.
برخی از مدافعان رمزارزها بر این مساله تاکید میکنند که مثلاً از پتانسیل بیتکوین میتوان برای دور زدن تحریمها استفاده کرد، آیا به لحاظ فنی و مالی در فضای کنونی این مساله مقدور است؟
برای چنین مسالهای خیلی دیر شده است، شاید سه یا چهار سال پیش امکان داشت ولی اکنون بعید به نظر میرسد، کمااینکه ونزوئلا در مقطعی در آن زمان از این ظرفیت استفاده کرد، اما پس از آن آمریکا شروع به شناسایی و تحریم رمزارزهایی کرد که آن کشور از آن استفاده میکرد. در حال حاضر در این مبحث میتوان تنها برای تجارتهای خیلی خرد استفاده کرد یا مثلاً ارسال پول برای یک دانشجو در خارج از کشور یا پرداخت شهریه یک کلاس آنلاین زبان. در حال حاضر شبکه رمزارزها نیز از قوانین kyc و قوانین بینالمللی تبعیت میکنند و به راحتی نمیتوان این قوانین را دور زد.
کشورهای عربی نیز یارانه زیادی به انرژی میپردازند، آیا آنها نیز با همین مشکل مواجه هستند؟ سیاست کشورهای اروپایی و توسعهیافته در این رابطه چگونه است؟
با توجه به آنکه، ممکن است برخی تبلیغات در زمینه کاهش ارزش پول وجود داشته باشد، افراد سعی میکنند که به نحوی ارزش دارایی خود را با استفاده از شیوههای اینچنینی حفظ کنند و میتوان گفت ما در ایران با تعداد بیشتری از افرادهای ریسکپذیر نسبت به یک اقتصاد نرمال مواجه هستیم. عدم شفافسازی و وجود افراد ناآگاه هم باعث میشود خیلی از افراد به این فضای شبهقمار ورود کنند و این فضا تعدادی برنده و تعدادی بازنده خواهد داشت. بازندهها معمولاً افرادی هستند که پولشان را از روی ناچاری وارد چنین بازارهایی میکنند تا فقط حفظ ارزش پول صورت گیرد و سرمایهشان را با ناآگاهی به دست افرادی مطلع سپرده و در این میان ممکن است زیان سنگینی هم متحمل شوند. کشورهای غربی البته غالباً این حوزه را پذیرفتهاند و فضایی قانونمند برای آن ایجاد کردهاند و حتی از درآمد حاصل از استخراج یا خرید و فروش رمزارز مالیات میگیرند و البته در آنجا سوءاستفاده گسترده از انرژی ارزان یا امکانات دولتی صورت نمیگیرد.