رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان نان صنعتی بازار آرد و نان ایران را تحلیل میکند
رقابت غیرمنصفانه نان صنعتی و سنتی
رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان نان صنعتی میگوید: اعطای یارانه به واحدهای نان سنتی و عدم نظارت بر منابع تخصیصیافته این صنعت، مشکلاتی بر سر راه واحدهای نان صنعتی ایجاد کرده است. یکی از عمدهترین مشکلات این بخش این است که واحدهای صنعتی با انبوهی از هزینهها روبهرو شدند که قیمت نهایی محصولات آنها را در مقایسه با نان سنتی با افزایش روبهرو کرده است.
«توسعه بخش نان صنعتی» و «تولید نان در مقیاس اقتصادی» دو وعده است که از دهه 80 تاکنون به چشم میخورند، اما هنوز هم رنگ تحقق به خود نگرفته و درصد ناچیزی از این وعدهها محقق شده است. متولیان صنعت نان در نظر داشتند با ایجاد ساختاری یکپارچه، واحدهای صنعتی و سنتی نان در چارچوبی متمرکز و مبتنی بر رویههای صنعتی اقدام به تولید و توزیع نان کنند. بر این اساس صنعت نان ایران در بلندمدت به صنعتی پیشرفته با قابلیت تولید انواع نان در سطح کیفی مطلوب دست مییافت و زمینهساز اشتغال در کشور و حتی ارزآوری مناسب در اقتصاد میشد. اما در حال حاضر زیرساختهای این صنعت از توان واقعی خود فاصلهای 50درصدی گرفته است. رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان نان صنعتی بر این باور است که اصلیترین چالش حال حاضر این صنعت، تبعیض در اعطای یارانه بین نان صنعتی و سنتی است؛ چالشی که باعث شده بخش صنعتی تولید نان توان خود در کسب سهم مناسب از بازار و متعاقباً توسعه را از دست دهد. محسن لزومیان در گفتوگو با هفتهنامه تجارت فردا، صنعت نان را دارای ظرفیتهای بیشماری میداند، اما معتقد است که این ظرفیتها زیر سایه تبعیض یارانهای دولت، توانایی ظهور در عرصه صنعت کشور را از دست داده است.
♦♦♦
طی سالهای گذشته و در راستای شکلگیری صنعتی کلان در حوزه تولید نان، مقرر شد واحدهای نان سنتی تجمیع شده و به حالت متمرکز درآیند. اما در این مسیر دستاندازهایی به وجود آمد که باعث شد رقابتی نابرابر میان نانهای سنتی و صنعتی شکل گیرد. عمدهترین دلیل عدم تحقق این هدف را چه میدانید؟
متاسفانه دولتها تاکنون به وعدههایی که در صنعت نان دادهاند به هیچ عنوان عمل نکردهاند. در زمینه ایجاد تقاضای موثر برای این صنعت، مقرر شده بود که نانهای مصرفی بیمارستانها، مراکز نظامی و انتظامی از سوی تولیدکنندگان نان تامین شود. این در حالی است که در مدارس هم قرار بود نان غنیشده در راستای فرهنگسازی توزیع شود؛ اما وزارت آموزش و پرورش این اقدام را فقط به مدت دو سال عملی کرد. به طور کلی این مراکز برای تامین نان مورد نیازشان، به جای دریافت سهمیه آرد، مبلغ در نظر گرفتهشده را به صورت یارانه پرداخته و نان مصرفی را از واحدهای صنعتی تهیه میکردند. بر اساس این برنامهریزیها از این طریق شرایط تقاضای این مراکز وارد بخش نان صنعتی میشد، اما متاسفانه این روند به دلیل عدم نظارت بر این منابع راهی بخشهای نامعلومی شد و به بخش نان صنعتی تزریق نشد. از سوی دیگر در راستای شکلگیری صنعت کلان در حوزه تولید نان قرار شد واحدهای نان سنتی تجمیع شوند و به شکل تعاونیهای عرضه نان درآیند. با تجمیع این واحدها، عرضه نان سنتی از حالت پراکنده و غیرصنعتی، به حالت متمرکز و تولید در مقیاس انبوه تبدیل میشد و فروشگاههای بزرگ نان سنتی به عرضه نان میپرداختند. البته این برنامهها در حالی مطرح شد که حتی قرار بود مجوز احداث نان سنتی هم دیگر صادر نشود، اما برخلاف وعده دادهشده هم به نان سنتی و هم به نان صنعتی پروانه تولید دادند. این عمل موجب شکلگیری رقابتی نابرابر در صنعت تولید نان کشور شد که هم مصرفکننده و هم تولیدکننده از پیامدهای آن متضرر شدند.
اعطای یارانه به نان سنتی و عدم نظارت بر منابع تا چه اندازه بر تولید نان در واحدهای صنعتی تاثیر گذاشته است؟
همانطور که گفته شد اعطای یارانه به واحدهای نان سنتی و عدم نظارت بر منابع تخصیصیافته این صنعت، مشکلاتی بر سر راه واحدهای نان صنعتی ایجاد کرده است. یکی از عمدهترین مشکلات این بخش این است که واحدهای صنعتی با انبوهی از هزینهها روبهرو شدند که قیمت نهایی محصولات آنها را در مقایسه با نان سنتی با افزایش روبهرو کرده است. البته باید به این نکته توجه داشت که نهتنها سهمیه آرد به تولیدکنندگان نانهای صنعتی تعلق نمیگیرد، بلکه آنان باید نان تولیدشده در شهرکهای صنعتی را بستهبندی کرده و به محلهای مورد تقاضا نیز حمل کنند. این در حالی است که بعد از طی کردن این مراحل، تولیدکنندگان نان صنعتی باید محصولات خود را به قیمتی ارائه کنند که سوپرمارکتها نیز در ازای فروش آنها بتوانند سودی به دست آورند. زمانی که این هزینهها با هزینه اولیه تولید نان جمع شود، مشاهده میشود که 50 درصد از قیمت نهایی نان را همین موارد تشکیل میدهند. حال باید بررسی کرد در طرف مقابل که نانهای سنتی قرار دارند، وضعیت به چه شکلی است. نانهای سنتی که در محلههای مختلف مستقر هستند، آرد یارانهای خود را با قیمتی پایینتر دریافت میکنند و نان تولیدشده را بدون هزینه بستهبندی، حملونقل و هزینه واسطهای (مثل سوپرمارکتها) به دست مشتریان میرسانند. این اختلاف شکلگرفته در نظام تولید و توزیع صنعت نان، نتیجهای جز تولید نان ارزانقیمت در نانواییهای سنتی در پی نخواهد داشت. در این بین قیمت نان از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که نان کالای ضروری و مصرفی به شمار میرود که به صورت روزانه بر سر سفره تمام خانوارهای ایرانی قرار میگیرد. در این شرایط انگیزه افراد به سمت خرید نان ارزانتر منحرف میشود و بدون شک نانهای صنعتی به دلیل قیمتی بالاتر بازنده رقابت با نانهای سنتی خواهند بود. اما در کنار این رقابت قیمتی نابرابر، مصرفکنندگان نیز به لحاظ بهداشتی متضرر خواهند شد. چرایی این موضوع به وجود واحد کنترل کیفیت و آزمایشگاهها در واحدهای تولیدی نان بازمیگردد. واحدهای تولیدی نان صنعتی مجهز به آزمایشگاه و واحد کنترل کیفیت هستند اما مغازههای کوچک واحدهای سنتی نان از این سیستم برخوردار نیستند، بنابراین ممکن است نان بیکیفیت و ناسالم سر سفره مردم قرار گیرد. این موضوع نتیجه به کارگیری یک سیاست نامناسب است که صنعت نان صنعتی را با مشکلات زیادی مواجه ساخته و راه را برای توسعه آن سنگلاخی کرده است.
در یک جمعبندی کلی باید عنوان کرد تبعیض در نظام تولید و توزیع که بین واحدهای صنعتی و سنتی نان وجود دارد تا اینجای کار مهمترین مشکل صنعت نان برشمرده شده است. آیا مشکلات این صنعت تنها به این نابرابری بازمیگردد؟
در پاسخ به این سوال باید گفت مشکلات صنعت نان، تنها از نابرابریها نشات نمیگیرد. بر اساس برنامهریزیهای صورتگرفته مقرر شد آب، برق، گاز و بیمه واحدهای صنعتی نیز مشابه واحدهای سنتی باشد که این وعده نیز تاکنون محقق نشده است.
این در حالی است که سهم کارفرمایان در واحدهای سنتی بهصورت یارانهای از سوی دولت پرداخت میشود که متاسفانه در واحدهای صنعتی این امر میسر نشد. با وجود این مشکلات در حوزه نان صنعتی، انتظار داریم یارانهها به سمت نانهای صنعتی هدایت شود تا این صنعت نوپا جای خود را در سبد خرید مردم باز کند و صنعت بزرگ تولید نان در کشور گسترش یابد. هدف از راهاندازی این فرآیندها، ایجاد اشتغال و تولید باکیفیت و سالم است؛ اشتغال و تولیدی که در سال جاری نیز روی آن تاکیدهای بسیاری شده است.
البته باید عنوان کرد که نان سنتی با ذائقه ایرانی به روش صنعتی و شناسنامهدار نیز تولید میشود، اما تبعیض یارانهای بین این نان با نمونه سنتی، موجب کوچک شدن این بخش در صنعت کشور شده است. بر اساس آمارهای منتشرشده در این صنعت، تنها 30 درصد از ظرفیت تولیدی این بخش در حال حاضر به کار گرفته شده است.
به نظر شما برای جلوگیری از کوچکشدن حوزه نانهای صنعتی در سفره ایرانی باید چه اقداماتی صورت گیرد و به طور کلی احیای صنعت نان چه مزایایی خواهد داشت؟
از دیدگاه من باید دولت در اهدای یارانه نان رویکرد خود را تغییر دهد و به جای نان سنتی به نان صنعتی یارانه تخصیص دهد. احیای صنعت نان در مقیاس بزرگ بدون شک زمینهساز افزایش اشتغال و توسعه این صنعت در کشور خواهد شد. میتوان گفت بخش نانهای صنعتی در ایران نوپا هستند و برای رشد و توسعه به حمایتهایی مانند اعطای یارانه نیازمند خواهند بود تا بتوانند در چارچوب ظرفیتهای خود اشتغالآفرینی کنند. در حال حاضر این صنعت تنها 12 درصد از سهم بازار را داراست که رقم ناچیزی نیز به شمار میرود.
بنابراین اگر قرار است به تولید نان در کشور یارانه تعلق گیرد، این یارانه باید در اختیار بخش نان صنعتی قرار گیرد نه نان سنتی. واحدهای تولیدی نان صنعتی فاصلهای 70درصدی با توان بالقوه خود دارند که بیانگر شکاف عمیق بین ظرفیت حقیقی و وضعیت تولید فعلی آنهاست. اعطای یارانه به این واحدها حداقل قیمت رقابتی آنان را برای ادامه حضور در بازار تضمین میکند و اجازه میدهد که این واحدهای صنعتی به کار خود ادامه دهند. این در حالی است که اگر این اقدامات برای واحدهای صنعتی نان رخ ندهد، با گذشت زمان یا شاهد بسته شدن در واحدهای تولیدی خواهیم بود یا اینکه شرایط ادامه کار روز به روز برای تولیدکنندگان نان صنعتی سختتر خواهد شد.
بر اساس قانون اصل 44، کوچک شدن بخشهای دولتی و ایجاد بستری مناسب برای حضور بخش خصوصی در فعالیتهای اقتصادی یکی از ضرورتهای توسعه اقتصادی محسوب میشود. به نظر شما راهکار ورود خصوصیها به این صنعت چه میتواند باشد؟
اقتصاد ایران در طول سالهای گذشته با چالشهای زیادی مواجه بوده است. چالشهایی که سرمایهگذاری در هر صنعتی را با ریسک بالا همراه کرده است. با توجه به شرایط فعلی نمیتوان تضمین کرد که سرمایهگذاری در این حوزه با سود همراه خواهد بود. حتی تردید دارم اگر فردی با سرمایه مستقیم خود و بدون استقراض بانکی وارد این صنعت شود بتواند 10 درصد بازده نصیبش شود. تاکنون وعدهها و عملکرد دولتها تقریباً انگیزهای برای ورود سرمایهگذاران به این بخش نگذاشته است. از دیدگاه من این صنعت در شرایط بحرانی قرار دارد و باید هر چه زودتر آن را از سراشیبی سقوط نجات داد. با رسیدگی دولت و تزریق یارانه به این بخش، واحدهای تولیدی به ظرفیت واقعی خود نزدیک شده و قیمت کلی نان در کشور نیز کاهش خواهد یافت.