ایران پس از تحریم
وضعیت سیاسی ایران در سال 1401 چگونه ارزیابی میشود؟
1- قاعده تحولات سیاسی، اجتماعی ایران: سرعت تحولات در جامعه ایران بالاست و به علت تاخیر در ورود تکنولوژیهای مدرن که سابقهای 150ساله دارد تحولات سیاسی و اجتماعی سرعتی باورنکردنی دارند. این سرعت توسط بازیگرانی خلق میشود که علاقه دارند در مدتی کوتاه به اندازه یک نسل بهشت را برای ایران رقم بزنند. الگوی توسعه نیز انقلابی است، یعنی از انقلاب مشروطه تاکنون کمتر رویه اصلاحگرایانه و محافظهکارانهای در پیش گرفته است و هر آنچه در ضدیت با آزادی و برابری قرار گیرد حذف میشود. به همین سبک اغلب گروههای دارای قدرت با تندترین سیاستها و به شیوهای قهرآمیز و نفیگرا از صحنه سیاست ایران حذف شدند.
عشایر، زمینداران بزرگ، شاه و دربار و... یکی پس از دیگری به جای آنکه مشروط و محدود شوند محو شدند. سیاست ایران در تاریخ معاصر حذف اشراف، مرجعیتها و اقتدارهایی است که در برابر آزادی و برابری قرار میگیرند که از یکسو به تحولات سرعت میدهد اما از سوی دیگر دام عوامگرایی و تودهای شدن سیاست را شکل میدهد.
سرعت تحولات به حدی بالاست که هنوز ادب و رفتار انتقال از فرهنگ شفاهی به کتبی کامل نشده است که عصر پسامدرن فرامیرسد. رعیتی که با سرعت شهروند شده است و توقعات فزایندهای که هیچ حکومتی یارای پاسخگویی به آن نیست. در چنین محیطی هر سیاستمداری منفور خواهد شد چرا که در برابر امواج برهمزننده وضع موجود تاب نخواهد آورد. نیاز است صبر، ادب و آرامش به سیاست ایران برگردد که تا پایان 1400 چنین نبود و به راحتی در سال آینده نیز تغییری نخواهد کرد.
ایران در منطقهای ناآرام قرار گرفته است که بخش زیادی از انرژی صرف مهار تهدیدهای امنیتی همسایگان میشود. کشوری بنیادگرایی را ترویج میکند و با شعار بازگشت به گذشته سعی در محو کردن میراث ملی ایران دارد. کشوری دیگر مفاخر و فرهنگ ایران را با نام عثمانیگری و ترکگرایی مصادره میکند و دست به مانورهای مشترک با همه دشمنان ایران میزند. کشور دیگر تمام تلاش خود را جهت حذف ایران از آسیای مرکزی انجام میدهد و مخفیانه با اسرائیل همکاری میکند.
ایران در محاصره همسایگانی است که هر چند نمکپروردهاند اما نمکدان شکستهاند و شاید به سیاستهای ایران که بر اساس اعتماد سیاه و سفید به بازیگران شکل گرفته است ارتباط دارد. گروهی که همیشه سفید و گروهی همیشه سیاه هستند و این شیوه نامنهی امکان بازیگری مبتنی بر واقعگرایی را سلب و کنشهایی خلق میکند که هر چند قهرمانانه است اما ممکن است به نتایجی که تامینکننده منافع ملی ایران باشد ختم نشود. محیط همسایگان ایران نیاز به موازنه در محیط بینالملل و بازیگری چندوجهی دارد به نحوی که بتواند همه ظرفیتهای کشور را فعال کند.
2- محیط منطقهای و بینالملل و داخلی ایران: در سال 1401 در صورت به نتیجه رسیدن و تداوم همکاریهای برجامی شاخصهای اقتصادی بهتر خواهد شد. عمر تحریمها و اثربخشی انزوای ایران به پایان رسیده است و تا دو سال آینده شاخصهای اقتصادی بهبود پیدا میکند. البته همه این موارد بستگی به دخلوخرج حکومت و شیوه حکمرانی دارد که اگر بر اساس جلوگیری از باجدهیهای ملوکالطوایفی باشد نظم و ترتیبات قانونی بر کشور حاکم میشود. در سال آینده با توجه به کم شدن نزاعهای سیاسی و نبود تنش میان نهادهای سیاسی همراستایی نهادهای حاکمیتی جهت حل مشکلات روی خواهد داد. چند رویداد میتواند اوضاع را آشفته کند و وضعیت بحرانی به وجود آورد. توقعات فزاینده پس از کاهش همهگیری کرونا و افزایش آسیبهای اجتماعی میتواند شورشهای اجتماعی را رقم بزند. شورشهایی که دوره زمانی آنها از 10 سال به پنج سال رسیده است و در اثر هرگونه سیاست فکرنشده و خام میتواند محیط آشوب برای کشور شکل دهد.
جنگهای نیابتی، حملههای سایبری یا تروریستی و اقدامات نظامی بینالمللی و منطقهای علیه ایران خطری است که باید جدی گرفت و سالهای بعد نیز بخش عمدهای از بودجه ایران لاجرم باید در سیاستهای امنیتی و دفاعی بهکار گرفته شود.
شورش داخلی و جنگ خارجی میتواند ایران را چند دهه به عقب برگرداند و با تعادل دیپلماسی و توان نظامی و حکمرانی قانون میتوان آنها را مهار کرد. همسایگان ایران هر چند مزیتهای جاده، فرودگاه، راهآهن، خط لوله گاز و انتقال نفت و انرژی و حتی جشنواره و مسابقات را از ایران گرفتهاند اما هیچکدام ظرفیت جغرافیایی، انسانی و فرهنگی لازم را برای جایگزین شدن ندارند. ایران باید به سمت فعال کردن ظرفیتهای راهبردی خود حرکت کند که هرگونه تعلل میتواند برای کشور، منطقه و حتی جهان آسیبزا باشد.
3- پنجره فرصت و امکانهای پیشرو: توجیه شهروندان و صحبت با آنها در راستای کاهش هزینه طرحهای صیانتی بهخصوص در بعد خانواده و از آن مهمتر موضوع فضای مجازی در تحولات سیاسی نقش مهمی دارد.
رفتن نخبگان شدت گرفته است و به هر شیوه ممکن باید امکان بازگشت آنها و ایجاد فضایی جهت امید به آینده کشور را احیا کرد. بزرگترین سرمایه ایران و پنجره فرصتی آن نیروهای بااستعداد و نخبگان درسخواندهای هستند که کشور را ترک میکنند یا بر اثر سیاستهای اشتباه خانهنشین و منزوی شدهاند.
موقعیت جغرافیایی، زیرساختها، منابع طبیعی، جمعیت جوان دارای تحصیلات عالیه، زنان فعال و بااستعداد و استقلال سیاسی ایران نعمتی است گرانبها. سیاستگذاریهای کشور اگر به دور از موازیکاری و بر اساس حاکمیت قانون و احترام به شهروندان باشد آینده کشور درخشان خواهد بود. در صورتی که از پنجره فرصت جوانان استفاده نشود به زودی توان انسانی و ظرفیت جهش سیاسی و اقتصادی ایران از بین خواهد رفت.
به احتمال زیاد سال آینده از امسال بهتر خواهد بود چراکه در بعد سیاست خارجی تحریمها کمرنگ میشود و نفت ایران با قیمت بالاتری به فروش خواهد رسید. ایران بر اثر دعوای روسیه و کشورهای اروپایی و آمریکا امکانی برای بازیگری پیدا خواهد کرد. تحریم و غیرفعال کردن ظرفیتهای ایران در نهایت مشکلات امنیتی برای اروپا ایجاد کرده است. آمریکا و اروپا تلاش میکنند ایران را از افتادن به طرف شرقگرایی دور کنند و نقش میانه و سیاست نه شرقی و نه غربی را به رسمیت بشناسند.
همکاری با دنیا، گره زدن اقتصاد کشور به مزیتهای بینالمللی، زیرساختهای تکنولوژی و جمعیت جوان و تحصیلکرده فرصتها و نقاط مثبتی است که در سال آینده برای ایران وجود دارد. بحران آب، مهاجرت نخبگان، شورشهای اجتماعی و ناامنی همسایگان تهدیدها و نقاط ضعفی است که میتواند محیط سیاسی ایران را به چالش بکشد. فارغ از شانس آنچه در این میان میتواند اثرگذار باشد سیاستگذاری نخبگان ایران است که باید دید سال آینده کشور را به سمت آشوب و شورش میکشانند یا جهشهای توسعهای در کشور را رقم خواهند زد.
پیشبینی میانه بر این است که سال آینده اوضاع بهتری به لحاظ ثبات سیاسی و اقتصادی رقم خواهد خورد اما برای جهش اقتصادی و شکلگیری شاخصهای بهبود رفاه اجتماعی نیاز به تصمیمات سخت و اساسی است.