تولد آسان و راه سخت
سپهر سیاسی ایران در سال 1400 چگونه بود؟
سپهر سیاسی ایران در سال 1400 شاهد تولد یک دولت جدید بود؛ تولدی که نیازی نبود بسان میلاد مسیح پیشگویانی از سرزمین پارس نوید آمدنش را بدهند. بر اساس شرایط موجود، رد صلاحیت کاندیدا، تغییر مواضع جریان رقیب، تجربه بهدستآمده از آخرین انتخابات برگزارشده در کشور و امثال اینها، مشخص بود که جبهه انقلاب یا همان جریان اصولگرایی نهتنها بر سر آمدن سیدابراهیم رئیسی توافق کردند بلکه آماده چینش یک کابینه انقلابی هم هستند. اما ایران به موازات این تولد آبستن اتفاق دیگری هم بود. از نیمه دوم سال گذشته دولت وقت جمهوری اسلامی ایران با نگارش پیشنویس توافقنامه هستهای برای شروع مجدد مذاکرات اعلام آمادگی کرده بود؛ اما تصمیم بر آن شده بود که این مذاکرات را دولت انقلابی پیگیری کند و به انجام برساند. پس با سرکار آمدن دولت انقلابی مذاکرات هستهای وین نیز به عنوان دومین اتفاق سیاسی مهم ایران مطرح شد. اثر تحریمها بر اقتصاد، گرانی، تورم، رکود و آثار سوءمدیریتها عواملی شدند که نیاز به توافق وین برای منتقدان دولت بیش از پیش احساس شود؛ اما امروز رئیس دولت عقیده دارد که شرایط کشور را به تحریمها و مذاکرات گره نزدهاند. این در حالی است که تناقض در آمارهای اقتصادی، شعارها و ادعاهای مطرحشده آشکارا قابل ملاحظه است. روند نگارش بودجه 1401 و نحوه تصویبش، نحوه ورود به مذاکرات وین و ادامه دادنش و همچنین نحوه کنترل قیمتها و توزیع کالاهای عمومی نشان میدهد که دولت رئیسی در مواردی به سردرگمی رسیده، در مواردی حمایت جریان اصولگرایی را از دست داده و در مواردی راه دولت قبلی را که خود منتقدش بوده، طی میکند. تمام این موضوعات نشان میدهد هرچه تولد این دولت آسان و بدون نیاز به تلاش جدی بود، ادامه راه برای رئیس دولت و همراهانش سخت و ناهموار خواهد بود.