ارزش آزادی انتخاب و حریم خصوصی
چرا نمایندگان به دخالت در زندگی و کسبوکار مردم علاقه دارند؟
در حالی که دنیا روزبهروز به سمت سیاستگذاری و تنظیمگری مبتنی بر ارزشهای شهروندان پیش میرود، (همانند انتشار رویکرد تنظیمگری فناوری هوش مصنوعی در سال 2021، به صورت مشترک توسط کمیسیون فدرال تجارت آمریکا (FTC) و شورای تنظیمگری اتحادیه اروپا، که در آن مرزهای حریم خصوصی و حفاظت از دادههای کاربران را تعیین کرده بودند) ما در ایران با سیاستگذاریها و تنظیمگریهایی مواجه هستیم که مغایر با ارزشهای اولیه شهروندان است. از «طرح صیانت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی» تا «طرح صیانت از حقوق عامه مقابل حیوانات خطرناک». هر دو این طرحها که با مخالفت اکثریت جامعه ایران روبهرو شدهاند ارزشهایی نظیر آزادی انتخاب و حریم خصوصی را زیر پا گذاشتهاند. نکته قابل توجه این اتفاقات، عدم توجه به تجربه گذشته و عدم یادگیری از سیاستهای شکستخورده پیشین است. طرحهایی شکستخورده نظیر مقابله با آلات موسیقی و دستگاههای پخش ویدئو در دهه 60 تا مقابله با ماهواره در دهههای 70 و 80. نکته جالب اینجاست که سیاستگذار از شکستهای اخیر خود نیز درس نمیگیرد، یعنی شکست بزرگ فیلترینگ تلگرام. در سیاست فیلترینگ تلگرام شاهد این اتفاق بودیم که کاربران زیادی به تدریج با استفاده از فیلترشکن به تلگرام برگشتند و بعد از گذشت زمانی کوتاه، مجدداً تعداد کاربران تلگرام در ایران به سطح قبل از فیلترینگ بازگشت. از اینرو میتوان گفت نقطه مشترک تمامی شکستها عدم توجه به رویکرد طراحی برای ارزشهاست، ارزشهایی نظیر: عدالت، خودآیینی، رعایت حریم خصوصی، رضایت آگاهانه، احترام، همبستگی اجتماعی، آزادی بیان و عدم سوگیری. بنابراین یکی از اثرات مهم نادیده گرفتن ارزشها در سیاستگذاری، شکست سیاست و در صورت تکرار، کم شدن اعتبار سیاستگذار نزد شهروندان است. ریشه بحث مذکور نیز چیزی نیست جز تعارض ارزشها؛ حاکمیت خود را مسوول هدایت و سعادتمندی شهروندان میداند و از طرفی اکثریت شهروندان ارزشهایی نظیر خودآیینی، رعایت حریم خصوصی و رضایت آگاهانه برای خود قائلاند. بنابراین نباید فراموش کرد یکی از اصول مهم طراحی سیاست، استخراج گروههای ذینفع و حداقل کردن تعارضات بین آنهاست، به عبارتی دیگر، هر چه تعارضات حداقل شود، شانس پذیرش سیاست از سوی ذینفعان بیشتر میشود. البته در عمل راهحلهای تکنیکی، برخی از ارزشهای برخی از ذینفعان را محقق میکنند، اما برخی از ارزشها را محققنشده باقی میگذارند یا علیه برخی ارزشها عمل میکنند. در این حالت تنش ارزشی (تزاحم ارزشها) پدید میآید. در جدول زیر با مثالهایی ساده این مطلب را شفافتر کردهایم. در همین راستا برای جایدهی ارزشها در طراحی سیاستها و مصنوعات تکنیکی نظیر شبکههای اجتماعی و حداقل کردن تعارضات شهروندان، روشهایی وجود دارد که در این نوشتار به آنها اشاره خواهیم کرد.
طراحی حساس به ارزش سیاست
طراحی حساس به ارزش نشاندهنده تلاش پیشگام برای در نظر گرفتن فعالانه ارزشهای انسانی طی فرآیند طراحی است. این کار با این عقیده پایهگذاری شده است که سیاستها و مصنوعات تکنیکی که با آنها درگیر میشویم به شدت بر تجربه زندگی ما و تواناییهای ما برای رسیدن به آرزوها تاثیر میگذارند. هدف طراحی حساس به ارزش وارد کردن ارزشهای اخلاقی در شروع فرآیند طراحی یک محصول، سیستم و سیاست جدید است. این فرض بر این اساس است که ما میتوانیم ارزشهای مربوطه را برای طراحی قبل از استفاده از فناوریها یا جاریسازی سیاستها تشخیص دهیم.
طراحی مشارکتی سیاست
طراحی مشارکتی شانس اینکه نتیجه نهایی یک فرآیند طراحی، بیانگر ارزشهای کاربران آینده باشد را افزایش میدهد. طراحی مشارکتی یا Participatory Design یک روش طراحی است که در آن کاربران آینده یک طرح به عنوان همکار در فرآیند طراحی شرکت میکنند. PD یک رویکرد طراحی ارزشمحور است زیرا به شکلگیری دموکراتیک و جمعی برای ایجاد آیندهای بهتر متعهد است.
طراحی برای چشمانداز
این روش رویکرد متفاوتی را برای طراحی ارزشهای کاربر نشان میدهد و طراح باید زمینه (بافتار) آتی سیاست مورد نظر را درک کند. تاکید این روش بر اهمیت درک افراد و علوم اجتماعی است. ایده این روش این است که تئوریهای علمی در مورد انسان، بینش محکمتری از افراد در زمینههای آینده نسبت به مصاحبه در مورد زمینه فعلی ارائه میدهند. جنبه مهم دیگر روش طراحی برای چشمانداز این واقعیت است که از طراح سیاست خواسته میشود صریحاً آنچه میخواهد در این زمینه در آینده به مردم ارائه دهد را بیان کند. بنابراین در طراحی برای چشمانداز مسوولیت طراحی کاملاً بر عهده طراح است. سیاستها و محصولات در سراسر جهان توزیع میشوند و توسط نسلهای مختلف قابل استفاده هستند و طراحان باید احساس مسوولیت کنند و مسوولیت پیشبینی خود را بر عهده بگیرند. طراحان نباید مانند آنچه در روش طراحی مشارکتی آمده است، این مسوولیت را به معدود افرادی که این مفهوم را در یک شرایط فعلی در نظر میگیرند توزیع کنند (Pieter E. Vermaas, Paul Hekkert,2015).
سیاستگذاری برای تغییر ارزشها
نکته مهم دیگری که سیاستگذار باید به آن توجه کند، تغییرات ارزشهای شهروندان است. بسیاری از سیاستها و قوانین حاکم بر کشور بسیار قدیمی هستند و دهها سال از اعمال آنها گذشته، در این مدت قطعاً ارزشها و نظرات مردم تغییر کرده است. نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که ارزشها با گذشت زمان تغییر میکنند و از اینرو سیاستها نیز باید تغییر کند. در دهه 1930، نظرسنجیهایی مانند Gallup، نظرسنجی اجتماعی عمومی و تحقیقات Pew، تغییرات طولانیمدت در نگرشها و باورها در مورد گروههای اجتماعی، مخصوصاً آنهایی را که به جنسیت، گرایش جنسی، نژاد، و قومیت مربوط بود، ثبت کردند. این نگرشها و باورها، که از طریق گزارشهای شخصی در نظرسنجیها اندازهگیری شدهاند، امروزه بهطور گسترده به عنوان نگرشها و باورهای صریح شناخته میشوند، زیرا بازتابی از محتوای ذهن افراد هستند. به عنوان مثال، در سال 1973، تنها 33 درصد از آمریکاییها باور داشتند که یک زن واجد شرایط، میتواند رئیسجمهور شود؛ در سال 2015، 92 درصد از مردم، این امکان را تایید کردند. در سال 1985، تنها چهار درصد از آمریکاییهای سفیدپوست، ازدواج افراد سفیدپوست و سیاهپوست را تایید کرده بودند؛ امروزه این آمار به 87 درصد رسیده است. از اینرو سیاستگذار در طراحی سیاست، حتی باید به تغییرات ارزشها نیز دقت کند. در همین راستا ایبو ون د پل (Ibo van de Poel) استاد برجسته دانشگاه دلف هلند الگوی زیر را برای طراحی ارزشگرا پیشنهاد میکند.