پیچیدگی یک رابطه
آیا رابطه ایران و روسیه برد-برد است؟
هفته گذشته انتشار گزارشی در پایگاه اینترنتی اویل پرایس در مورد یافتههای اخیر از وجود منابع گازی وسیع در شمال ایران و در سواحل جنوبی دریای خزر بحثهای گستردهای را در محافل سیاسی و اقتصادی ایران و روسیه ایجاد کرد. این گزارش که تنها مبتنی بر برخی برآوردهای اولیه از وجود منابع گازی در این منطقه و همچنین برخی دادههای غلط در مورد مناسبات موجود میان ایران و روسیه در حوزه انرژی است، عملاً حساسیتهای موجود در این زمینه را به نمایش گذاشت. این موضوع در حالی است که بر اساس گفته یدالله بهرامیان، مدیر برنامهریزی شرکت نفت خزر، «پس از کشف نفت در میدان سردار جنگل در سال ۱۳۹۱ و حفاری دوباره و تثبیت آن در سال ۱۳۹۳ تاکنون، هیچگونه عملیات حفاری در ساختارهای شناساییشده در دریای خزر توسط ایران انجام نشده است و خبر کشف میدانهای بزرگ گازی در ساختار چالوس صحت ندارد». به گفته آقای بهرامیان «این شرکت در خردادماه سال جاری در مطلبی تنها به ظرفیتهای مناسب ساختار چالوس بر اساس مطالعات شرکتهای بزرگ جهان اشاره کرده بود که در بعضی از رسانهها با عناوینی مانند کشف یک میدان گازی بزرگ در دریای خزر منتشر شده است».
موضوع حائز اهمیتی که در واقع نویسنده گزارش اویل پرایس به آن دامن زده و تحلیلگرانی در ایران و روسیه هم آن را برجسته کردهاند موضوع احتمال صدور گاز ایران از این منبع گازی به سمت اروپاست. این موضوع، فارغ از مباحث جدی و مهمی که در مورد قابلیت عملیاتی شدن آن وجود دارد، بار دیگر بحثهای قدیمی در مورد رقابت ایران و روسیه در بازار انرژی را برجسته کرده است. طی سه دهه اخیر روابط ایران و روسیه با وجود برخی فرازونشیبها، همواره مبتنی بر همکاری و حسن ظن متقابل بوده است، اما در عین حال در برخی از حوزهها از جمله در موضوع رژیم حقوقی دریای خزر اختلاف نظرهایی میان دو کشور وجود داشت که با تغییر برخی رویکردها در ایران این اختلافات تا حدود زیادی مدیریت شد. با این حال، حوزه انرژی نیز یکی از حوزههای مهمی است که گفته میشود ایران و روسیه در آن دو رقیب جدی هستند. در این حوزه لازم است دو مساله نفت و گاز از یکدیگر جدا شوند. در بحث نفت، ایران و روسیه را نمیتوان رقیب یکدیگر دانست چراکه بازارهای صادراتی متفاوتی با یکدیگر دارند و هریک از آنها پیش از آغاز تحریمهای ایران، بازار صادراتی خاص خود را داشتند. در واقع، رقابت بین ایران و روسیه از جنس رقابتهای معمول بین سایر کشورهاست. اما پس از تحریمها و خروج ایران از بازار و کاهش صادرات که بازیگران دیگری از جمله روسیه و عربستان سعودی جای آن را پر کردند، مساله بازگشت ایران به این بازار میتواند بر روند و وضعیت موجود و فروش نفت کشورهای دیگر (همانند روسیه) یا قیمت نفت (که برای روسها حائز اهمیت است) تاثیرگذار باشد. در این موضوع، رقابت و اختلاف نظر بین ایران و روسیه وجود دارد. اما در حوزه حساسیتهای روسیه، بیش از حوزه نفت میتوان بر حوزه گاز متمرکز شد. بر خلاف بازار نفت که انعطافپذیری بیشتری دارد و مشتریان دائماً میتوانند تغییر کنند، تحولات در بازار گاز به دلیل اینکه مبتنی بر ساختار خطوط لوله است و عملاً وابستگی درازمدت میان صادرکنندگان و واردکنندگان ایجاد میکند، برای روسها که بخش عمدهای از سیاست خود را بر ایجاد این نوع وابستگیها تنظیم کردهاند، بسیار حائزاهمیت است. به همین دلیل، با توجه به اینکه ایران دومین ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد و به طور بالقوه میتواند یکی از تامینکنندگان گاز برای هر کشور دیگر در مناطق پیرامونی باشد، هرگونه تلاش ایران برای ارتقای ظرفیتها و توانمندیهای خود در این زمینه حساسیت زیادی را در میان مقامها و تحلیلگران روسی در حوزه انرژی برانگیخته است. در این چارچوب، از سالهای گذشته، هر زمان که بحث انتقال گاز ایران به اروپا مطرح شده یا برخی از مسوولان ایرانی از صادرات گاز به اروپا سخن به میان آوردهاند، روسها واکنش جدی به این مساله نشان داده و عملاً نگرانی خود را از این مساله ابراز کردهاند. اگرچه ایران هیچگاه توانایی و ظرفیت این را نداشته است که گاز خود را به اروپا صادر کند اما روسها حتی در حد بحث و گمانهزنی نیز چنین مسالهای را نمیپذیرند و مستمراً به آن واکنش نشان میدهند.
حساسیت روسها در خصوص ذخایر احتمالی گاز در منطقه چالوس با توجه به اینکه در درازمدت توانایی ایران را برای صادرات گاز به دو حوزه بازار روسیه یعنی اروپا و چین افزایش میدهد طبیعتاً از شدت بیشتری برخوردار است. اگرچه این ظرفیت در جنوب ایران پیشتر نیز وجود داشت اما احتمال انتقال گاز از جنوب ایران به اروپا نسبت به انتقال از شمال ایران کمتر است. به عبارت دیگر، روسیه وجود این میدان گازی را ظرفیتی میداند که در آینده میتواند به منبعی برای صادرات گاز از ایران به اروپا تبدیل شود.
در حال حاضر هیچ رقابت واقعی میان ایران و روسیه در حوزه گاز وجود ندارد و میدان گازی چالوس، که اطلاعات دقیقی از آن در دست نیست، نیز برای استخراج، نیازمند سرمایهگذاری زیادی است و با توجه به شرایط تحریمی، این امکان برای ایران فراهم نیست که بتواند سرمایهگذاری قابل توجهی در این زمینه انجام دهد. نکته دیگر اینکه موضوع نحوه انتقال گاز هم موضوع حائز اهمیتی است. ایران در حال حاضر شرایط انتقال مناسبی ندارد. ما حتی در بحث صادرات گاز به ترکیه چالشهای مختلفی داریم و این موضوع همواره چالشی مسالهدار بین ایران و ترکیه بوده است به شکلی که حتی برای صادرات مستقیم به ترکیه نیز مشکلاتی وجود دارد چه برسد به اینکه این گاز از مسیر ترکیه به اروپا منتقل شود. اگر اروپاییها به خرید گاز ایران علاقهمند باشند لازم است در این حوزه سرمایهگذاری کنند، اما واقعیت این است که هیچ نشانهای از علاقهمندی اروپا در این زمینه وجود ندارد. برای اروپا، منبعی مانند ایران فرق چندانی با روسیه ندارد چراکه هر دو کشور میتوانند برای اروپا مشکلآفرین باشند و هر دو کشور با تحریمهای مختلفی مواجه هستند. از دید اروپا، منابع گاز ایران منابعی مطمئن برای جایگزینی با منابع روسیه نیستند. به همین دلیل هیچ علاقه و تلاشی از سوی اروپا در این مساله صورت نگرفته است. بحث دیگر در این مورد، امکان انتقال گاز حوزه شمال به چین است که چینیها نیز علاقهمندی نشان داده و به مساله ورود کردهاند. در این مساله نیز روسها حساسیت خاص خود را دارند. اینکه آیا تلاشی که از طرف ایران و چین صورت میگیرد، میتواند تاثیری بر روی روند انتقال گاز از روسیه به چین بگذارد یا نه، مساله مهمی برای روسیه است. چراکه روسیه خودش یک عرضهکننده مهم گاز به چین است و قصد دارد صادرات خود را به این حوزه نیز افزایش دهد. بر همین اساس، روسیه تمایلی ندارد که در حوزه صادرات گاز، تعداد کشورهای صادرکننده افزایش یابند و دست زیاد شود. واقعیت این است که برای ایران، فعلاً مهمترین نیاز در این موضوع، یک سرمایهگذاری قابل توجه برای استخراج و در مرحله بعد، سرمایهگذاری برای انتقال گاز است که هنوز هیچ یک، چشمانداز روشنی ارائه نمیکنند.
بر خلاف برخی شایعات، هیچ قراردادی بین ایران و روسیه وجود ندارد که ایران را متعهد به مساله خاصی بکند. ایران یک توافقنامه 10ساله در دوره سفر آقای خاتمی به مسکو در سال 1379 با روسیه امضا کرد که مهمترین بند آن، یک بحث امنیتی مبنی بر عدم پشتیبانی ایران و روسیه در قبال تهاجم کشوری دیگر به هریک از این دو است. باقی بندهای این توافقنامه کلیاتی در حد توصیه به گسترش همکاریهاست. اگرچه گفته میشود که این توافق برای مدت مشابه تمدید شده اما هیچ تاثیر عینی بر روابط دو کشور نداشته است و عملاً نمیتواند در آینده نیز بر اقدامات ایران در حوزه انرژی، تعیینکننده باشد. بعید است که حتی توافق جدیدی که قرار است بین ایران و روسیه امضا شود، تا این حد بتواند در موضوع همکاریهای بین دو کشور در حوزه انرژی، تعیینکننده باشد. اگر توافق جدیدی هم بین دو کشور انجام شود، در حد کلیاتی خواهد بود که توافق 25ساله ایران و چین بر همان اساس نوشته شده است که در این قرارداد نیز هیچ یک از دو طرف، تعهد مشخصی را برای انجام اقدامات دوجانبه نمیپذیرند بلکه بیشتر یک چارچوب همکاری تعریف شده است که چنین چیزی میتواند بین ایران و روسیه هم ایجاد شود. روسها حتی در صورت امکان مداخله در حوزه استخراج و انتقال گاز نیز نه سرمایه و نه علاقهای به این کار دارند. تنها در صورتی که چینیها بخواهند به این حوزه وارد شوند ممکن است روسها هم برای خالی نکردن میدان، در این مساله مشارکت کنند. مقامات ایرانی بیش از دو دهه است که علاقهمند هستند گاز ایران را صادر کنند اما نه در صادرات گاز به ترکیه و نه در صادرات به پاکستان و هند از طریق خط لوله صلح موفق نبودهاند و در این میان، تحریمها نقش مهمی در این مساله ایفا کرده است. هرگونه بحث در مورد انتقال گاز، با مانع جدی تحریم مواجه است و روسیه و چین نیز علاقهای به دور زدن این مانع بزرگ و جدی ندارند.