باخت سیاسی توکلی به لاریجانی
بررسی ویترین اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس در هشت سال گذشته
بعد از هشت سال به احمد توکلی میگویند تشکر، مرکز پژوهشهای مجلس را تحویل بدهید به چهرهای که اقتصادی نیست: «کاظم جلالی» مرد شماره یک رئیس مجلس؛ همان کسی که محور مهم لابیها برای ابقای ریاست علی لاریجانی بود؛.
بعد از هشت سال به احمد توکلی میگویند تشکر، مرکز پژوهشهای مجلس را تحویل بدهید به چهرهای که اقتصادی نیست: «کاظم جلالی» مرد شماره یک رئیس مجلس؛ همان کسی که محور مهم لابیها برای ابقای ریاست علی لاریجانی بود؛ دکترای علوم سیاسی دارد و دانشآموخته دانشگاه امام صادق است و تخصصاش دیپلماسی. شایعات میگفت که احمد توکلی رقابت را باخته است؛ چه وقتی که حدادعادل را حمایت تام کرد برای شکست دادن لاریجانی؛ برای ریاست مجلس نهم و چه حال که تصور نمیکرد لاریجانی اینقدر راحت و بدون هزینه با حذف وی و جایگزینی یکی از یارانش موافقت کند.
اما علی لاریجانی، بیتوجه به حرفهایی که در حاشیه این انتخاب زده میشد، کاظم جلالی را در هیات رئیسه مجلس برای مدیریت بزرگترین مرکز وابسته به مجلس انتخاب کرد و لزومی ندید که گزارشی بدهد به صحن مجلس که چرا برنامه پیشنهادی توکلی برای ریاست مرکز پژوهشهای مجلس ضعیف بوده و برنامه جلالی قوی. شاید اگر توکلی محافظهکارانهتر مانند مجلس هفتم رفتار میکرد و به صراحت نمیگفت لاریجانی را برای ریاست مجلس نهم شایسته نمیداند و تمام نیروها و لابیهایش را برای رئیس شدن حدادعادل و حمایت از جمعیت ایثارگران به کار نمیگرفت، لاریجانی هنوز در پیچوخم همان تعارفهایی که چهارسال پیش سبب شد حکم توکلی را برای ادامه ریاست بر مرکز پژوهشها را صادر کند، امسال هم این کار را تکرار میکرد. اما به قول نزدیکان لاریجانی، توکلی همه تعارفها را کنار گذاشت و حالا نوبت لاریجانی بود که همان رفتار را تکرار کند. البته تنها تبدیل شدن به همراه مهم حدادعادل در رقابت با لاریجانی، زمینه کنار رفتن توکلی را فراهم نکرد؛ بلکه در همان دوره مجلس هشتم بسیاری از نمایندگان مجلس بارها به طور علنی به ورود بسیاری از چهرههای سیاسی نزدیک به جمعیت ایثارگران به مرکز پژوهشهای مجلس اعتراض داشتند. از نگاه معترضان، مرکز پژوهشهای مجلس با حضور احمد توکلی یک ریزش اساسی در نیروهای کارشناساش داشت. بسیاری از چهرههای علمی این مرکز که ممکن بود گرایشات اصولگرایانه نداشته باشند یا وابسته به برخی جریانهای سیاسی رقیب اصولگرایان باشند، در همان ابتدای ورود توکلی در مجلس هفتم به مرکز پژوهشهای مجلس، از این مجموعه کنار رفتند. همچنین با گذشت زمان به ویژه در دوره مجلس هشتم، به تناوب خبراز ورود چهرههایی به این مرکز تحت عنوان کارشناسهای زیربنایی، اقتصادی و سیاسی به بیرون درز پیدا میکرد که عموماً از چهرههای شاخص جمعیت ایثارگران و نزدیک به افرادی مانند زاکانی و فدایی بودند. چهرههای جوانی که عموماً تازه تحصیلات دانشگاهیشان را تمام کرده بودند و در جمعیت ایثارگران عضویت داشتند و بدنه کارشناسی مرکز پژوهشهای مجلس را در اختیار داشتند. هر چند در دورههایی این فشارها به توکلی و جمعیت ایثارگران سبب شد تا به عنوان مثال افرادی مانند لطفالله فروزنده سخنگوی جمعیت ایثارگران که قائم مقام توکلی در مرکز پژوهشها بود، کنار رود اما عموماً انتقادات مخالفان تاثیری بر بدنه کارشناسی نداشت. با وجود این حواشی سیاسی مرکز پژوهشهای مجلس، توکلی در دوره ریاستش بر این مرکز در بسیاری از موارد توانست این نهاد را به عنوان یک بازوی کمکی در اختیار مجلس قرار دهد تا با استقرار در صف اول رویارویی با دولت از هزینههای تقابل مستقیم مجلس و کابینه کاسته شود. شاید به همین دلیل بود که برای کابینه و وزرا گرفته تا رسانهها و جریانهای خبری و کارشناسان و چهرههای اقتصادی، گزارشهای مرکز پژوهشها در مخالفت با برخی سیاستهای اقتصادی دولت نهم و دهم، نامههای سرگشاده احمد توکلی خطاب به رئیسجمهوری تحت عنوان رئیس مرکز پژوهشهای مجلس گاه بسیار بیشتر از نطقها و مصوبات مجلس تاثیرگذار میشد. به عنوان نمونه، بارها رئیسجمهوری، مجبور بود در مصاحبههای مطبوعاتی، سخنرانیها و حتی جلسههای کابینه به توکلی و گزارشهای منتشره از سوی مرکز وی پاسخ بدهد. حال باید دید توکلی با از دست دادن این تریبون رسمی و مهمش که سبب میشد نظرات و ایدههایش در بخش های مختلف اقتصادی، همواره تا این میزان مورد توجه بدنه سیاسی، اقتصادی و افکار عمومی قرار بگیرد، از این پس با یک برگ از دست داده، همچنان نقش گذشتهاش را در این رویارویی و اظهارنظرهای متوالی در برابر تصمیمهای مختلف اقتصادی کابینه ادامه خواهد داد؟ هر چند برخی هم، این کارکردها را بیشتر ظاهری و رسانهای میدانستند و معتقد بودند مرکز پژوهشهای مجلس به هر میزان هم نظرش مخالف نظر دولت باشد اما تاثیر کمی در تصمیمگیریهای نهایی سیاستهای کلان اقتصادی کشور دارد و تنها این گزارشها کارکردی سیاسی و فشاری ظاهری بر تصمیمهای دولت داشته و دارد. به عنوان نمونه گزارشهایی که این مرکز هر ساله در آستانه بررسی بودجه میداد عموماً بر این نکته پافشاری میکرد که این بودجه و شاخصهایش با اصول بودجهنویسی، قوانین کنونی، چشمانداز و برنامه پنجم توسعه در تناقض آشکار است، اما در نهایت بیتاثیر از این گزارش و نکتهسنجیها بودجههای سالانه پیشنهادی دولت با کمترین تغییرات به تصویب میرسید و نه کلیاتی رد میشد و نه گزارش مرکز مورد استناد تغییرات اساسی در بودجه قرار میگرفت و تنها بودجه 91 بود که توکلی توانست تاثیرش را به اندازهای بگذارد که تنها در یک مرحله کلیات بودجه در کمیسیون تلفیق رای نیاورد.
مرکز پژوهشهای مجلس هم تحت تاثیر از نگاههای اقتصادی خاص توکلی در این دوره هشت ساله مسیرهای گاه متناقضی را طی کرده است. به عنوان نمونه در آرشیو گزارشهای این مرکز هم میتواند مواردی را یافت که به طور کامل مخالف هدفمند کردن یارانهها بودهاند تا دورههایی که به حمایت مشروط از این طرح پرداخته و روزهایی که حتی در مواردی بر خلاف جریان اصلی مجلس تغییر در روند کنونی را برای کشور ناصحیح دانستهاند. یا به عنوان مصداقی دیگر در دوره هشت ساله فعالیت این مرکز زیر نظر توکلی، موارد متعددی بوده که حمایت از اقتصاد دولتی و تثبیت قیمتها و حجیم بودن دولت شاکله گزارشهای این مرکز را تشکیل میداده و روزهایی دیگر آزادسازی قیمتها و اقتصاد آزاد و حمایت از بازار و بخش خصوصی پیغامهای مداومی بوده که از این مرکز مخابره شده است. حال با رفتن توکلی به عنوان یک چهره اقتصادی و جایگزین شدن جلالی که عموماً تاکنون اظهارنظرهایش تنها محدود به حوزه سیاست خارجی بوده است، به نظر می رسد باید منتظر تغییرات قابل توجهی در این مرکز بود. شاید به تدریج تفکرات منتسب به علی لاریجانی به ویژه در بخش سیاست خارجی در خروجیهای این مرکز نمود بیشتری داشته باشد. گزارشهایی که مسلماً مخاطبانی خاص در بدنه تصمیمگیریهای کلان کشور خواهد داشت و البته حاشیهای که شاید بسیاری بیتوجه از کنار آن رد شوند: مرکزی با بودجهای که به ادعای خود این مرکز بودجه جاری سرانهاش معادل 26 میلیون تومان (به ازای هر کارکن) بوده است.