عبور از بحران با معجزه دیپلماسی
چگونه میتوان تنش در روابط ایران و عربستان را مهار کرد؟
سمتوسوی تحولات داخلی عربستان، همسایه جنوبی کشورمان با انتخاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد و برکناری محمد بن نایف که از دیدگاه ملایمتری نسبت به ایران و منطقه برخوردار بود، حاوی پیامی مثبت و امیدوارکننده نیست.
سمتوسوی تحولات داخلی عربستان، همسایه جنوبی کشورمان با انتخاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد و برکناری محمد بن نایف که از دیدگاه ملایمتری نسبت به ایران و منطقه برخوردار بود، حاوی پیامی مثبت و امیدوارکننده نیست. از زمان مرگ عبدالعزیز بن سعود در سال 1953 و بنا بر وصیت وی، تاکنون شش فرزند ذکور عبدالعزیز به ترتیب اولویت سن (معمر بودن) با نامهای سعود، فیصل، خالد، فهد، عبدالله و سلمان یکی پس از دیگری به پادشاهی رسیدند. وجه مشترک همه این شش پادشاه به لحاظ فردی سن بالای 60 و در سیاست خارجی محافظهکاری بود.
اخیراً با انتخاب محمد بن سلمان سه سنت نسبتاً پایدار در هیات حاکمه عربستان شکسته شد.
اول آنکه در حالی که هنوز سه تن از فرزندان ذکور عبدالعزیز در قید حیات هستند، ولیعهدی از نسل سوم برای زمامداری انتخاب میشود. ملک سلمان برای این انتخاب ابتدا برادر خود مقرن را که پس از فوت ملک عبدالله و بر اساس سنت این پادشاهی ولیعهد شده بود پس از سه ماه عهدهداری این منصب برکنار کرد و محمد بن نایف برادرزاده حدوداً 60ساله خود را به ولیعهدی برگزید و اینک در عرض کمتر از دو سال با برکنار کردن محمد بن نایف، فرزندش محمد را آماده نشستن بر تخت سلطنت کرده است.
دوم اینکه برای اولین بار در تاریخ جدید عربستان، فردی از خاندان عبدالعزیز به منصب ولایتعهدی منصوب میشود که برخلاف اسلاف خود 32 سال دارد.
و سوم اینکه محمد بن سلمان قبل از عهدهدار شدن این منصب که به احتمال بسیار زیاد در آیندهای نهچندان دور با فوت پدر بر تخت سلطنت جلوس خواهد کرد، از مشی سنتی عربستان در سیاست خارجی فاصله گرفته و با آغاز جنگ یمن چهره جدیدی از کشورش را به نمایش گذاشته است. محمد بن سلمان علاوه بر جنگ یمن، در رابطه با همسایه شمالی کشورش نیز با تاکید بر کشاندن جنگ به داخل ایران، سیاست خصمانهای را در پیش گرفته است. اگر به این تحول در عربستان سعودی، پایان دوره اوباما با رویکردی بسیار مثبت در رابطه با ایران و روی کار آمدن رئیسجمهوری با سیاستهای ماجراجویانه و مرموز در رابطه با کشورمان و منطقه از یکسو و جان گرفتن مجدد رژیم صهیونیستی و اشتلمهای نتانیاهو را اضافه کنیم، میتوان پیشبینی کرد که در فقدان درایت، تدبیر، دوراندیشی و خویشتنداری استراتژیک ممکن است شاهد حوادث و رویدادهایی باشیم که بیهیچ شک و شبههای خواست ترامپ، نتانیاهو و احتمالاً ولیعهد جوان و ماجراجوی سعودی است.
تصور میکنم هیچکس با این گزاره که «روابط ایران و عربستان در بدترین شکل خود در 38 سال پس از انقلاب اسلامی قرار دارد» مخالف نباشد. فارغ از اینکه در این تحول نامیمون کدامیک از دو طرف را مقصر بدانیم، باید پذیرفت که نفس این تقابل بین دو همسایه که به واسطه جبر جغرافیا محکوم به همزیستی هستند، تحول خوشایندی نیست و باید آن را جدی گرفته و درصدد مهار این بحران، باز کردن کانالهای مذاکره و در یک کلمه مدیریت روابط ایران و عربستان برآمد.
نگارنده از زمان تشکیل دولت یازدهم بر ضرورت بهبود روابط با منطقه و بهخصوص روابط تخریبشده با عربستان که از زمان روی کار آمدن احمدینژاد وارد فاز جدیدی شد و از دوران طلایی روابط در دولت اصلاحات و سازندگی فاصله گرفتیم، به عنوان گام دوم سیاست تعامل تاکید کرده است. دو سال قبل (اردیبهشتماه 1394) و یک ماه پس از تهاجم نظامی عربستان به یمن در مطلبی با عنوان همین یادداشت از ضرورت مهار بحران روابط ایران و عربستان سخن گفته و تاکید کردم: «تشنج در رابطه با همسایگان و به خصوص عربستان به هیچوجه به مصلحت نیست، از سوی دیگر کشور عربستان نیز آگاه است که جنگ به ضرر آن کشور تمام خواهد شد. با وجود این اگر مسوولان کشور نسبت به خطرناک بودن برخی اظهارات و اقدامات، بیتوجه باشند ممکن است جنگ لفظی بین دو کشور که بر سر کشورهای عربی پیرامونی شکل گرفته و در تحولات یمن به اوج خود رسیده، از کنترل خارج شود و باعث ایجاد بحران وسیعتری در منطقه شود.» در همین مطلب تاکید کردم: «به نظر من برای رفع مشکل بین دو کشور، در یک اقدام دوسویه ایران و عربستان باید هرچه سریعتر از افزایش تشنج بین دو کشور جلوگیری کرده و برای حل اختلافات فیمابین به مذاکره پرداخته و بدانند که دو کشور همسایه لاجرم باید در کنار هم در منطقه زندگی کنند و به نقطه مشترکی درباره منافع دو کشور در خصوص مسائل منطقهای و یمن دست یابند.»
تکیه بر دیپلماسی فعال
شوربختانه طی چهار سال گذشته و بهرغم رویکرد بسیار روشن رئیسجمهور در تعامل با جهان، روابط کشورمان با منطقه رو به افول گذاشته و تحولات نامیمون در روابط دو کشور افزایش یافته است. با وجود این هنوز بر این باورم که باید از هر طریق ممکن کانالهای ارتباط با عربستان را باز نگه داشته و با توسل به دیپلماسی فعال، از تنش و تشنج در روابط کاسته و راه را برای آغاز مذاکراتی بر اساس منطق برد-برد باز کرد. ایران میتواند بیهیچ بیم و هراسی در این مسیر گام گذاشته و ابتکار عمل و مدیریت حلوفصل بحران روابط با عربستان را در دست گیرد. ایران طی چند سال گذشته موفقیتهای بزرگی در عرصه بینالمللی و منطقهای به دست آورده است. خروج سرافرازانه از بحران هستهای و دستیابی به توافق برجام، ایران را با کمترین هزینه از بند قطعنامههای ذیل فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل متحد، تحریمهای فلجکننده، اجماع جهانی علیه خود و انزوای بینالمللی رها کرده و انرژی و پتانسیل کشورمان برای نقشآفرینی و تاثیرگذاری در عرصه منطقه و جهان را آزاد کرد. در کنار این موفقیت بزرگ، عربستان و دیگر دولتهای همپیمان او در دستیابی به اهداف خود در عراق و سوریه ناکام ماندند و ایران اکنون به بازیگر اول منطقه تبدیل شده است. در کنار این دستاوردها باید توجه داشت که ایران فارغ از اینکه چه جریان سیاسی در تهران روی کار باشد، از ظرفیتهای استراتژیک نیرومندی برای تبدیل شدن به هژمونی منطقه برخوردار است. در حالی که عربستان سعودی فاقد ظرفیتهای استراتژیک برای تبدیل شدن به قدرت برتر منطقه است. این نکتهای است که بسیاری از دولتهای قدرتمند جهان به آن واقفند و در صورت استمرار رفتار هوشمندانه تهران و پرهیز از ورود به ماجراجویی لاجرم ایران را انتخاب خواهند کرد.
ولیعهد جوان عربستان برای کسب مقبولیت در کنار برنامه بلندپروازانه 2030 داخلی برای تحول در اقتصاد کشورش و کاستن از وابستگی به نفت، نیازمند موفقیتهایی در عرصه سیاست خارجی و خروج آبرومندانه از بحرانهایی است که اکنون درگیر آنهاست. هزینههای ریاض برای جنگ در یمن و حمایت از افراطیون مذهبی با هدف به دست گرفتن ابتکار عمل در سوریه و عراق، تاثیرات غیرقابل انکاری بر اقتصاد این کشور گذاشته است. محمد بن سلمان برای عبور از این بحران دو راه پیشرو دارد. او یا باید به روش کنونی در یمن و سوریه و عراق ادامه دهد که با برنامه توسعه در داخل مغایرت دارد یا اینکه با توجه به انگیزههای جنگطلبان در واشنگتن و تل آویو، آنان را برای ماجراجویی علیه رقیب خود وارد درگیری با ایران کند.
مدل رفتاری ایران در مذاکرات هستهای الگوی موفقی برای عبور از بحران با توسل به دیپلماسی است. در شرایطی که دولت روحانی توانست با کشوری که سابقه بیش از سه دهه تنش، درگیری و قطع رابطه را در کارنامه روابطمان داریم با توسل به منطق مذاکراتی برد-برد به توافق برجام دست یابد، به یقین میتواند با همسایهای مانند عربستان نیز با همان منطق به تفاهم برسد.
اگرچه در چهار سال گذشته فرصتهای بسیاری را از دست دادهایم و اکنون با روی کار آمدن ترامپ و قدرتیابی شاهزاده جوان در شرایط دشوارتری قرار داریم ولی باید پذیرفت که معجزه دیپلماسی همچون عصای موسی باطلالسحر خوابهایی است که دشمنان برای ما دیدهاند.