پیروزی محرز رمزارزها
گفتوگو با مصطفی نصراصفهانی درباره رمزارز ایرانی
چند سال است که استفاده از رمزارزها به ایران آمده ولی با این حال استفاده از آن چندان میان مردم رایج نبوده است. با این حال رفتهرفته استفاده از انواع رمزارز به ویژه بیتکوین در ایران طرفداران بیشتری پیدا میکند. به ویژه در نیمه سال جاری و پس از ریزش شاخص بورس تهران و کوچ بسیاری از این بازار سودای کسب درآمد از طریق رمزارزها فراگیرتر شد. احتمالاً همین وضعیت بوده که سیاستگذاران را وادار کرده مسیری را که به موجب آن به ارائه اظهارات متناقض درباره رمزارزها میپرداختند، تغییر دهند. اخیراً از بانک مرکزی شنیده شد که سیاستگذار پولی به دنبال ورود به تنظیمگری در حوزه رمزارزهاست. در عین حال در خبرها آمد که احتمالاً سال آینده از یک رمزارز ایرانی رونمایی شود. درباره اینکه آیا در ایران امکان تولید رمزارز وجود دارد و ضرورتهای آن، مصطفی نصراصفهانی، اقتصاددان و کارشناس در حوزه پول دیجیتال، معتقد است که تولید رمزارز به فناوری پیچیدهای نیاز دارد که باید دید چقدر امکان آن در کشور وجود دارد. او البته معتقد است که در صورت تولید نمونه ایرانی بهتر است اعلام عمومی نشود چراکه مثلاً صرافیهای مشهور آمریکایی از جمله بایننس میتوانند محدودیتهایی برای رمزارز ایرانی ایجاد کنند. وی همچنین جهان آینده را جهان رمزارزها میداند و میگوید سیاستگذاری پولی در آیندهای نهچندان دور به صورت ماهوی متحول خواهد شد. به گفته وی اکنون جنس سیاستگذاری پولی از جنس سیاستگذاری مرکزی است. ولی با ظهور رمزارزها چه دولتها بخواهند و چه نخواهند سیاستگذاری پولی دیگر از جنس برنامهریزی مرکزی نخواهد بود. با این حال سیاستگذاری پولی همچنان وجود خواهد داشت.
♦♦♦
بعد از سالها سکوت و ارائه اظهارات متناقض از سوی مسوولان در موضوع رمزارزها، اخیراً موضعگیری سیاستگذاران کمی شفافتر شده است. رئیس بانک مرکزی و معاونش در هفتههای اخیر هم از ورود به تنظیم مقررات در این حوزه سخن گفتهاند و هم رونمایی از رمزارز ایرانی. چه تحلیلی دارید؟ چرا بانک مرکزی اکنون تصمیم به ورود به این بحث گرفته است؟
رمزارز دنیایی غیرمتمرکز بوده و بسیاری از مواردی که به ذهن تصمیمسازان خطور میکند با آنچه در دنیای رمزارزها میگذرد متفاوت است. همانطور که اشاره کردید اخیراً مسوولان بانک مرکزی به ماجرای رمزارزها ورود و اعلام کردهاند که بانک مرکزی در حال تنظیم قوانینی برای نظارت بر رمزارزهاست و در عین حال انتشار رمزارز ایرانی را هم پیگیری میکند. من فکر میکنم این تصمیم بیشتر از این ناشی شده است که تصمیمگیران متوجه شدهاند اخیراً بانک مرکزی فدرالرزرو، بانک مرکزی چین و چند کشور دیگر به ماجرای رمزارزها ورود کردهاند و مسوولان ایرانی هم به دنبال آن هستند که مانند باقی کشورها به این بحث وارد شوند.
متاسفانه ورود دولتیها به هر مسالهای نه بر اساس نیازسنجی واقعی بلکه بر اساس شهودها، تورشهای رفتاری است و به نظر من منتشر کردن رمزارز ایرانی را هم میتوان در راستای تقلید از سایر کشورها تحلیل کرد. اما باید به چند نکته مهم در حاشیه این موضوع توجه کرد. اول اینکه نهتنها در ایران بلکه در سایر کشورهای دنیا هم حوزه رمزارز، باعث خواهد شد که ناکارآمدی بخش دولتی در قیاس با بخش خصوصی بیش از هر زمان دیگری به چشم آمده و خود را نشان دهد.
در این سوی جبهه نبرد تعدادی از دولتها حضور دارند. از دولت ایالات متحده آمریکا گرفته تا اینسو، دولتهای چین و روسیه و همچنین ایران که اخیراً تصمیم به ورود در بحث رمزارزها گرفته است. آن سوی جبهه هم بخش خصوصیهای اقصی نقاط دنیا هستند که به حوزه رمزارزها وارد شدهاند. این نبرد، یک نبرد بسیار دیدنی خواهد بود. پیشبینی من این است که در جریان این نبرد ما شاهد شکست فضاحتبار جبهه دولت خواهیم بود.
چرا شکست بخش دولتی را محرز میدانید؟
بهرغم اینکه دولتها به امکانات بودجه متصل بوده و هزینههای زیادی را از محل آن صرف میکنند ولی قادر نیستند با بخش خصوصی رقابت کنند. یک رمزارز برای اینکه موفق باشد باید دارای چندین ویژگی باشد. یکی از آنها نقل و انتقال سریع است. فکر میکنید دولت در ایجاد این ویژگیها موفقتر خواهد بود یا بخش خصوصی؟ به نظر من حتماً بخش خصوصی.
آیا دولت ایران اصلاً به امکانات و دانش تولید رمزارز دسترسی دارد؟
به هر حال بخش دولتی ما تاکنون نتوانسته است یک پیامرسان باکیفیت و با سرعت بالا تولید کند. این در حالی است که پیامرسان به تکنولوژی چندان سطح بالایی در حد بلاکچین هم نیاز ندارد. در چنین شرایطی چرا باید امیدوار باشیم که در حوزه ایجاد رمزارز موفقیتی حاصل شود؟ به نظر من اتفاقی که در نهایت میافتد این است که دولت موفق نمیشود یک رمزارز متناسب که مورد اعتنای افراد زیادی قرار بگیرد، تولید کند. در حالی که به احتمال زیاد برای تولید این رمزارز شاهد اتلاف زیاد منابع در این حوزه خواهیم بود.
یک احتمال دیگر هم وجود دارد و آن اینکه گونهای از رمزارز که در واقع کاملاً ایرانی نیست و حاصل مونتاژ رمزارز سایر کشورهاست تولید شود. در این صورت هم مساله بدتر میشود چراکه در این موضع مسائل امنیتی مطرح است و به عبارت دیگر شاید درست نباشد که دولت بخواهد سرمایهگذاری کرده و در نهایت کپیبرداری صورت گرفته و مشکلات دیگری برای کشور ایجاد کند.
مدتی است که نهادهای بینالمللی اقتصادی مثل مجمع جهانی اقتصاد و صندوق بینالمللی پول خطاب به بانکهای مرکزی توصیه میکنند که به بحث رمزارزها وارد شوند. بیشتر در این جهت که بتوانند خود پول دیجیتال ایجاد کرده و انتشار دهند و به این وسیله هم شفافیت بیشتری برای مبادلات پولی ایجاد کنند و هم تلاش کنند نقش سیاستگذار پولی را حفظ کنند چون به هر حال رمزارزها خطر ساقط شدن سیاستگذاری پولی را به همراه دارند. چه نظری دارید؟
اکنون سیاستگذاری پولی از جنس سیاستگذاری مرکزی است. ولی با ظهور رمزارزها چه دولتها بخواهند و چه نخواهند سیاستگذاری پولی دیگر از جنس برنامهریزی مرکزی نخواهد بود. با این حال سیاستگذاری پولی همچنان وجود خواهد داشت. به چه صورت؟ به این صورت که قواعد رفتاری تعریف خواهد شد. از سوی چه کسی و چه نهادی؟ از سوی نهادهای بخش عمومی.
به نظر شما افراد و گروههایی که مداخله را توصیه میکنند، این توصیه آنها بر چه مبنایی است؟ آنها معتقدند که اکنون با مساله رمزارزها شکست بازار اتفاق افتاده است. شخصاً همواره قائل بر این بودهام که شکست بازار
موضوعی مسلم است اما همیشه به این هم میاندیشیدم که آیا باید با برنامهریزی مرکزی برای جبران شکست بازار ورود کرد یا برنامهریزی غیرمتمرکز شود. شخصاً شک داشتم که برای ورود به این موضوع باید از طریق برنامهریزی متمرکز اقدام کرد.
سوال این است که در چه مواردی باید به صورت متمرکز و در چه مواردی باید به صورت غیرمتمرکز به موضوع ورود کرد؟ به نظر من تا جایی که امکان دارد و در شرایط مساوی باید به سمت برنامهریزی غیرمتمرکز حرکت کنیم. به هر حال در دنیای رمزارزها و بهطور کلی بلاکچین باید یکسری مقررات وجود داشته باشد. طراحی این مقررات هم میتواند توسط سیاستگذاری پولی اتفاق بیفتد ولی این طراحی دیگر مثل قبل قدرتی را که پیشتر داشتند، به آنها نمیدهد.
به عبارت دیگر سیاستگذار پولی در دنیای رمزارز بلاکچین باید حضور داشته باشد اما نقش آن دیگر مثل سابق نبوده و بیشتر شبیه مربی خواهد بود. سیاستگذار پولی دیگر نمیتواند رهیافت قیممآبانه پیشین را به کار بگیرد. همچنین قدرت خلق پول هم از بانک مرکزی گرفته میشود. به این ترتیب آنچه ما در اقتصاد رفتاری به دنبال آن بودیم در دنیای رمزارزها خودبهخود محقق خواهد شد. قیممآبی آزادیخواهانه (paternalism libertarian) آن چیزی است که در اقتصاد رفتاری تبلیغ و ترویج میشود و سیاستگذار پولی هم در نهایت در دنیای رمزارزها به این صورت میتواند در عرصه حضور
داشته باشد و به نظر من باید هم چنین باشد. به این ترتیب زمینههای ورود بخش عمومی فراهم خواهد شد. بخش عمومی هم نه با رهیافت قیممآبانه بلکه با رهیافت قیممآبانه آزادیخواهانه حضور خواهد داشت. در چنین شرایطی دیگر قادر نیست دست به سلب حقوق بزند بلکه صرفاً میتواند راهنماییهایی
ارائه کند.
اخیراً مباحثی درباره ارز دیجیتال منطقهای وجود دارد که آنچه مطرح میشود برای کشوری مثل ایران که با تحریم دست و پنجه نرم میکند بسیار ایدهآل مینماید. چه ارزیابیای دارید؟
همه دنیای رمزارزها روانی است. البته یک جنبه فنی هم دارد که افراد بسیاری امکان دسترسی به آن را دارند. به عبارتی اگر قرار باشد رمزارزی تولید شود از نظر فنی امکان ایجاد رمزارز منطقهای میتواند میسر باشد. اما این همه ماجرا نیست. جنبه سخت ماجرا، جنبه روانی آن است. به این معنی که رمزارز ایجادشده باید مورد اقبال و استقبال عموم قرار بگیرد. باید مردم قبول کنند که این رمزارز را به کار بگیرند.
راهکاری برای دولتها وجود ندارد که بتوانند رمزارزی را تولید کنند که مورد استفاده شهروندان قرار گیرد؟
میشود از جنبههای هویتی و سایر جنبههای شناختی برای مورد استقبال گرفتن رمزارزها استفاده کرد و این نکته مثبتی است. کشورهای منطقه میتوانند از این فرصت بهره برده و درباره یک رمزارز هماهنگ شده و از آن استفاده کنند. اگر رمزارزی استانداردهای لازم را داشته باشد دیگر فرقی نمیکند که چه افرادی آن را طراحی کردهاند. مهمترین دلیل آن این است که افراد ایجادکننده رمزارزها ناشناس هستند و رمزارزها دنیایی غیرمتمرکز دارند. ممکن است در منطقهای تعدادی از کشورها با توافق یکدیگر تصمیم بگیرند که از یک رمزارز مشخص استفاده کنند. همین حمایتهاست که به رمزارز اعتبار میدهد. به عبارت دیگر لزوماً ضرورتی ندارد که کشورها تصمیم بگیرند خودشان از صفر شروع به طراحی یک مدل رمزارز کنند.
تنها نکتهای که وجود دارد و ممکن است مورد توجه قرار گرفته باشد این است که مقادیری که در دست تولیدکننده وجود دارد در آینده با رشد قیمت روبهرو میشود. این تجربهای بود که درباره بیتکوین هم اتفاق افتاد. در آن مورد فردی به نام ساتوشی ناکامتو که گفته میشود منتشرکننده بیتکوین بوده، خود تعداد زیادی از بیتکوینها را در اختیار داشت و وقتی قیمت آن ناگهان بالا رفت، ثروت زیادی از آن او شد. بنابراین این جنبه هم وجود دارد که باید به آن توجه کرد. به همین دلیل میتوان توجیه کرد که چرا ممکن است این اصرار وجود داشته باشد که حتماً گروهی یا افرادی خودشان اقدام به ایجاد رمزارز کنند. اما این فقط یک پارامتر است و درباره پارامترهای دیگر فرقی وجود ندارد که افراد خود اقدام به انتشار رمزارز کنند یا از مواردی که پیشتر تولید شده استفاده کنند.
برگردیم به موضوع رمزارز ایرانی، فرض را بر این میگذاریم که ایران بر فناوری ایجاد و انتشار رمزارز استاندارد مسلط شد و از عهده ایجاد یک رمزارز ایرانی برآمدیم، آیا تحریمهای بینالمللی مانع نخواهد شد که نتوانیم از این رمزارز در معاملات بینالمللی استفاده کنیم؟ چه افقی برای آن وجود خواهد داشت.
از جهتی میتوان گفت با توجه به اینکه دنیای رمزارزها دنیایی ناشناس و غیرمتمرکز است، بنابراین به راحتی میتوان در جهان بینالملل از آن استفاده کرد و مسالهای از این بابت وجود ندارد. اما نباید فراموش کرد که اعلام عمومی ایرانی بودن رمزارز ممکن است مشکلاتی را ایجاد کند. به این ترتیب که با اعلام عمومی رمزارز ایرانی، مثلاً ممکن است صرافیهای داخل آمریکا مانند بایننس برای استفاده از رمزارز ایرانی محدودیت ایجاد کند. بنابراین به نظر من اگر زمینههایی فراهم شود که در ایران رمزارز ایجاد شود بهتر است اعلام عمومی نشود.
اکنون مدتی است که رمزارزهای رایج و استاندارد مانند بیتکوین در برخی بازارها مورد پذیرش گسترده قرار گرفتهاند. مثلاً آژانسهای مسافرتی و موسسات خیریه و همچنین وبسایتهایی چون ویکیلیکس وجود دارند که انجام معامله از طریق رمزارز را پذیرفتهاند. در برخی کشورها مثل کانادا خرید از فروشگاههای بزرگ و پرداخت عوارض بزرگراهی بهوسیله بیتکوین انجام میشود. در ایران تا رسیدن به چنین افقی چقدر فاصله داریم؟
فکر میکنم آینده در اختیار دنیای رمزارزهاست. در چنین شرایطی ایران نیز مانند هر کشور دیگری ناگزیر است به این شرایط تن دهد. ممکن است حرکت در این مسیر دیر یا زود شود یا کیفیتهای مختلفی به خود بگیرد ولی به هر حال این مسیری است که باید طی کند. رمزارزها امکاناتی در اختیار کاربران قرار میدهند که استفاده از آنها را برایشان جذاب کرده و هر روز گروههای بیشتری به استفاده از آن ترغیب میشوند.
اخیراً رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده است که زمینههایی برای تنظیم مقررات در حوزه رمزارزها فراهم شده است. به نظر شما در چه زمینههایی باید این نظارت صورت بگیرد؟
نهتنها دولت بلکه هیچکس نمیتواند رد رمزارزها را بزند. در دنیای رمزارزها، افراد کیفپولهایی دارند و با آن تراکنشهایی انجام میدهند و این کاملاً برای همه ناشناس است. البته روشهایی وجود دارد که دولتها متوجه شوند پول در یک یا دو مرحله قبل رمزارز بوده است و بنابراین میشود تنظیمهایی در آنجا انجام داد. بهطور کلی دولتها بعد از اینکه تراکنشها انجام شد و صرفاً هم از طریق مبدأ و مقصد، میتوانند اطلاعاتی به دست آورند. مثلاً اگر افراد بخواهند پول خود را تبدیل به دلار و دلار خود را تبدیل به ریال کنند، در این صورت است که دولت میتواند به اطلاعاتی دست یابد. در باقی موارد نمیتوان به اطلاعاتی رسید. به این ترتیب ورود دولت به موضوع نظارت بر رمزارزها در نهایت شاید به آن منجر شود که کمی کار افراد سختتر شود.
منظور از سختتر شدن کار چیست؟
مثلاً به تازگی شنیدم که فردی را به اداره مالیات خواستهاند. به این ترتیب که وی زمانی که بیتکوین قیمت پایینی داشت، مبالغ بالایی از پول خود را به بیتکوین تبدیل کرده است. اکنون سازمان امور مالیاتی وی را خواسته و بابت دلاری که وی به ایران منتقل کرده است میخواهد از او مالیات بگیرد. به این ترتیب دولت میتواند از این طریق کار را برای افرادی که از رمزارزها استفاده میکنند، کمی سخت کند.