فضای ناپختگی
محمود صادقی از اثرات منفی تند شدن فضای مجلس میگوید
محمود صادقی، نماینده سابق مجلس معتقد است طیفی که مجلس فعلی را در دست دارد در حوزه سیاسی نگرش از بالا به پایین دارد و بیشتر «تکلیفمحور» است؛ یعنی مردم را بیشتر مکلف میداند تا ذیحق و با همین نگاه تحکمی طرح میدهد و عمل میکند. به گفته صادقی آنها در حوزه سیاست خارجی خود را انقلابی نامیدند و مقصودشان هم از انقلابی این است که قرار است بیشتر طرحهایی «تقابلی» ارائه کنند تا «تعاملی» و تاکنون هم در مجموع طرحهایی که ارائه کردهاند باری از تندروی و افراط داشته است. این نماینده فراکسیون امید مجلس دهم میگوید جوانی همراه با خامی و بدون پختگی سیاسی از ویژگیهای مجلس فعلی است که در نطقها و اظهارات نمایندگان هم به خوبی دیده میشود.
♦♦♦
در کمتر از یک سالی که از عمر مجلس جدید میگذرد شاهد مصوبهها و اظهارنظرهایی از سوی نمایندگان هستیم که به گفته منتقدان فضای سیاست را بیش از پیش به سمت رادیکال شدن میبرد. هدف نمایندگان مجلس از چنین رویکردی چیست؟
رویکرد این مجلس و خاستگاه آن که از گذشته هم با آن آشنا هستیم، افراط در مسائل چه در حوزه سیاسی چه داخلی و چه در حوزه سیاست خارجی یا حوزههای فرهنگی است. جناحی که مجلس را در دست دارد، جناح شناختهشدهای است. البته در طیف سیاسی اصولگرا غلبه با طیف تندتر جناح است و طبیعتاً این اظهارنظرها و طرحهایی که ارائه میشود برخاسته از آن نگرش است. این طیف در حوزه سیاسی نگرش از بالا به پایین دارد و بیشتر «تکلیفمحور» است؛ یعنی مردم را بیشتر مکلف میداند تا ذیحق. این طیف با همین نگاه تحکمی طرح میدهند و عمل میکنند. آنها در حوزه سیاست خارجی خود را انقلابی نامیدند و مقصودشان هم از انقلابی این است که قرار است بیشتر طرحهایی «تقابلی» ارائه کنند تا «تعاملی». تاکنون هم در مجموع طرحهایی که ارائه کردهاند باری از تندروی و افراط داشته است. البته به ندرت طرحهای خوبی هم در این مجلس ارائه شده که البته بخشی از آن باقیمانده از مجلس قبلی بوده است.
علاوه بر رویکرد کلی برخی اظهارنظرهای حاشیهساز و طرحهای جنجالی هم از سوی نمایندگان مجلس جدید ارائه شده است. علت شدت افراط آنها در برخی مواضع چیست؟
این نمایندگان بدون توجه به آثار و تبعاتی که بعضی از اظهارنظرها دارد این کار را میکنند. نمایندگان این طیف حتی دوبار که تعابیر زنندهای علیه آقای ظریف و روحانی داشتند، از طرف رهبری تذکر گرفتند. انتقاد سازنده با حفظ شئونات اخلاقی اشکال ندارد ولی برخی نمایندهها در اینکه چه کسی تندتر و افراطیتر است، مسابقه میدهند.
همچنین یکی از ویژگیهای نمایندگان مجلس جدید این است که بهطور میانگین از تجربه خیلی پایینی برخوردار هستند. در چنین عرصهای اگر بحث جوانی منضم به حضور باتجربهها نشود، میتواند خطرآفرین شود. به نظر میرسد جوانی همراه با خامی و بدون پختگی سیاسی از ویژگیهای این مجلس است که در نطقها و اظهارات نمایندگان هم به خوبی دیده میشود. از سوی دیگر بخشی از این اظهارنظرها و مواضعی که میگیرند جنبه انتقامجویی از مجلس گذشته و شکستی که در انتخابات قبلی خوردند هم دارد.
اما مهمتر از همه اینها به نظر میآید جناح تمامیتخواه ماموریتهایی را برای مجلس تعریف کرده است که بر اساس آن مهمترین ماموریت مجلس یکدست کردن مجموعه مدیریت کشور است. در طرحهای انتخاباتی که آنها برای ریاستجمهوری، شوراها و مجلس ارائه دادند، این جهتگیری کاملاً آشکار است که هدف هموارتر کردن مسیر برای تکصدایی شدن و اندکسالاری در کشور است.
شما هدف این طیف در حوزه سیاست داخلی را یکدست کردن قدرت میدانید اما از طرفی میبینیم مجلس جدید مصوبات پرحاشیهای در خصوص خروج از پروتکل الحاقی و الزام دولت به نابود کردن اسرائیل هم داشته است. تحلیل شما در این مورد چیست؟
در حوزه سیاست خارجی هم از قبیل اظهارات جنجالی که سابقاً آقای احمدینژاد انجام میداد، توسط این طیف انجام میشود. اگر با تئوری توطئه تحلیل نکنیم برخی معتقدند شاید چنین مواضعی مدیریت میشود. توجه داشته باشیم اینگونه مصوبات بهانه دست اسرائیل و دشمنان کشور میدهد. اسرائیل از بدو تولد همواره نیازمند چنین فضاهایی بوده است. اگر شکلگیری دولت اسرائیل را در سرزمین اشغالی مطالعه کنید میبینید عمدتاً این شکلگیری بر مبنای مظلومنمایی یهودیستیزی نازیها در آلمان شکل گرفته است. اسرائیل طی این چند دهه همواره تلاش کرده است برای جلب حمایت بینالمللی و توجیه مواردی مثل مسلح شدن به کلاهک هستهای یا برخورداری از کمک نظامی آمریکا از این تندرویها پوشش و سپری برای خود بسازد.
طرح جدید مجلس هم که البته اعلام وصول شده ولی هنوز بررسی نشده است، یکی از آن طرحهایی است که بهانه دست اسرائیل خواهد داد. مانند انکار هولوکاست که برای تبلیغات علیه ایران و توجیه رفتارهای اسرائیل تا مدتها بهانه به دست رژیم صهیونیستی داد.
شما در مورد هدف و علت برخی از اقدامات مجلس به خاستگاه کلی آنها اشاره میکنید. برخی از تحلیلگران معتقدند بسیاری از اقدامات نمایندگان اصولگرا با هدف کسب قدرت است و اگر دولتی اصولگرا روی کار بیاید، مشکلی هم با مذاکره با آمریکا نخواهند داشت. تحلیل شما چیست؟
قطعاً در تمام حرکتهایی که میکنند اهداف انتخاباتی دارند؛ یعنی عرصه کشور را به جای عرصه خدمت به منافع ملی بیشتر یک عرصه قدرت تلقی میکنند و همانطور که گفتم میخواهند از رقبای خود انتقام بگیرند. آنها تلاش دارند فضا را به گونهای پیش ببرند که بتوانند مثل انتخابات اسفند 98 که بسیاری از مردم از صحنه غایب بودند، در یک فضای غیررقابتی حداقلی انتخابات پیش رو را هم مال خود کنند. البته من موافق نیستم که اگر اصولگرایان در قوای مختلف یکدست شوند مشکلاتشان را با دنیا حل میکنند. ما دوره یکدست شدن را در مجالس نهم و دهم تجربه کردیم. در آن دوران هم مجلس، قوه قضائیه و دولت تقریباً یکدست بودند ولی نتوانستند مساله با دنیا را حل کنند. البته بعداً میان قوا انشعاب به وجود آمد ولی در دوره یکدستی هم کاری از پیش نبردند. برخلاف کسانی که میگویند اصولگرایان در دولت بعدی مشکلاتشان با غرب را حل میکنند من اتفاقاً معتقدم طیف اصولگرا اگر هم بخواهند چنین کاری کنند در فضای بینالمللی از مهارت لازم دیپلماسی برخوردار نیستند. آنها در مهارت تعامل و گفتوگو از حداقلها هم برخوردار نیستند و حتی مهارت زبانی را که مبانی اولیه دیپلماسی هست، ندارند. فکر نمیکنم اگر این طیف سرکار بیایند بتوانند مشکلات را حل کنند. اینکه برخی دوستان چنین چیزی مطرح میکنند شاید طنز و کنایه باشد.
البته حالت دیگری هم وجود دارد و آن این است که شاید افرادی از طیف اصولگرا زدوبندهایی با قدرتهای سلطهگر بکنند؛ مانند کاری که قبل از انتخابات ریاستجمهوری 1376 یکی از سران اصولگرا انجام داد و مذاکرات محرمانهای با نیک براون در انگلیس داشت. اگر چنین چیزی یعنی خیانت در کار نباشد اینکه اصولگرایان از مسیر عادی بتوانند مشکلات با غرب را حل کنند قابل پیشبینی نیست. آن اصولگرایانی که نمایندگان فعلی مجلس آن را نمایندگی میکنند نه در حوزه سیاست داخلی، نه در حوزه اقتصاد و معیشت مردم و نه در حوزه سیاست خارجی توانی برای حل مشکلات ندارند.
برخی از این طیف قبلاً اظهاراتی در مورد احتمال رفع تحریمها میکردند و از این موضوع هم نگران بودند. حدادعادل به وضوح هم به زبان آورد و از اینکه با کاهش نرخ ارز و... سهولتی در فضای معیشتی مردم ایجاد شود، و ممکن است مردم دوباره به گرایش همسو با دولت تمایل یابند، ابراز نگرانی عجیبی کرد. این ابراز نگرانی نشان میدهد این طیف نمیخواهند تحریم برداشته شود. همانطور که دیدیم از شکست ترامپ هم خوشحال نشدند.
بعضی از آنها حتی ابراز هم کردند. مثلاً مشاور رسانهای احمدینژاد آشکارا از گرایش افراطی ترامپ طرفداری کرد تا جایی که وقتی توئیتر حساب ترامپ را بست، حساب او را هم بست که اتفاق عجیبی بود. اینها بخشی از آن طیف هستند که از شکست ترامپ نگران بودند.
چنین مواضعی در حالی دیده میشود که اصلاحطلبها هم با بایدن عقد اخوت ندارند. عرصه دیپلماسی پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. چه دموکراتها و چه جمهوریخواهان در چارچوب کلان ایالات متحده آمریکا فعالیت میکنند. آنها استراتژیهای یکسان و تاکتیک متفاوت دارند. به هر حال پیشبینی میشد یک آدم غیرمتعارف مثل ترامپ که حتی همجهت با راهبرد حزب جمهوریخواه هم نبود، چنین سیاستهایی در پیش بگیرد. ترامپ فقط با ایران درنیفتاد. او در فضای داخلی خود آمریکا دوقطبی ایجاد کرد، با مهاجران برخورد بدی داشت، با چین وارد تنش شدید شد، با سازمانهای بینالمللی مثل سازمان بهداشت جهانی و یونسکو به مشکل خورد و از توافقهای بینالمللی مثل توافق اقلیمی خارج شد. ترامپ فرد ناهنجاری بود. آنطور که از سابقه دموکراتها و بایدن برمیآید هرچند که در راهبردهای کلان با جمهوریخواهان یکسان هستند اما در عرصه سیاسی و بینالمللی رفتارهای قاعدهمندتری دارند؛ به ویژه اینکه اینها طرف مذاکره ما در برجام بودند و اعلام کردند به این توافق برمیگردند. قابل پیشبینی بود که اگر دموکراتها رای بیاورند فضای کشور آرامتر میشود و احتمال برداشتن تحریمها وجود دارد. طیف تندرو که «خوبهایشان» اکنون در مجلس جمع شدند نگران این موضوع هستند. آنها که این همه علیه برجام شعار دادند ممکن است با کاهش تحریمها نقشهشان نقش بر آب شود و بعید هم نیست دست به اقداماتی بزنند که این گشایشها را مختل کنند؛ کمااینکه بعد از برجام موشکپرانیهایی که شد اولین قدمها برای مقابله با برجام بود. آنها اقدامات عجیب و غریب دیگری هم صورت دادند تا توافق را به شکست بکشانند. برخی از طرحها مانند این طرح جدید مجلس در مورد تشدید اقدامات هستهای را باید در همین راستا تحلیل کرد. هدف آن رادیکال کردن فضا و به نوعی ایجاد اختلال در عادیسازی روابط خارجی است.
یکی از بحثهایی که در مورد مجلس وجود دارد این است که اصلاً این نهاد نقش چندانی در سیاستگذاری کشور ندارد و تغییر چند نماینده تاثیری بر قانونگذاری در کشور نمیگذارد. همانطور که مثلاً در مجلس قبلی تغییر نرخ بنزین بدون مصوبه این نهاد انجام شد و بهطور کل انتظارات را برآورده نکرد. تا چه حد با این مساله موافق هستید؟
با کلیت بحث موافقم که مجلس از جایگاه واقعی خود خیلی تنزل پیدا کرده است و در بسیاری از حوزهها گرایش نمایندگان تفاوتی ندارد. اما اگر خروجی مجالس مختلف را مقایسه کنید میبینید با همه این محدودیتها تفاوتهای زیادی هم وجود دارد. این حرف در مورد دولتها هم گفته میشود که با هم فرقی ندارند، اما مثلاً دولت خاتمی را با دولت احمدینژاد مقایسه کنید؛ زمین تا آسمان تفاوت دارند. دولت اصلاحات با اینکه معروف است هر 9 روز با یک بحران روبهرو بود، در بحث رشد اقتصادی، تورم، اشتغالزایی، شفافسازی، مباحث فرهنگی، سیاست داخلی و سیاست خارجی و... با همه محدودیتها فضای متفاوتی داشت. یا همین مجلس یازدهم را با مجلس نهم مقایسه کنید. اکثریت مجلس نهم هم اصولگرا بودند اما بیشتر طیف عاقلتر اصولگرا. مجلس نهم برجام را تصویب کرد. چنین تصویبی از نظر حقوقی قابل بحث است اما نمایندگان اصولگرا به آن رای دادند. برخلاف تبلیغاتی مبنی بر اینکه میگویند اصلاحطلبان برجام را تصویب کردند، این مجلس اصولگرا بود که در زمان آنها به برجام رای داده شد. در آن زمان افرادی مثل باهنر، ابوترابی، توکلی و... حضور داشتند ولی مجلس فعلی از حضور این نمایندگان استخواندار محروم است.
بعضی از چهرههای قدیمیتر هم که هستند و من نامشان را نمیبرم در حاشیه هستند. میدان دست جوانهاست و جولان میدهند. اگر خروجی مجلس قبلی را نگاه کنید میبینید مجلس دهم بهرغم همه کاستیهایی که داشت، تفاوتهایی با مجلس فعلی دارد. اولاً صدایی از طرف مردم در مجلس وجود داشت. گهگاه صدای مردم از تریبون میآمد. نطقهای علی مطهری را که صدای مردم بود، فراموش نکنید. بهرغم همه فشارها تعداد قابل توجهی از نمایندگان سمت مردم بودند. مثلاً در خصوص مصوبه افزایش قیمت بنزین تلاشهایی صورت گرفت تا مجلس آن را تصویب کند. مدتی تلاش میکردند از مجلس مصوبه بگیرند، چون نتوانستند از شورای هماهنگی سران قوا گرفتند. خب این مساله مهمی است. بعد از آن اتفاق نطقهایی که صورت گرفت و تلاشهایی که برای استیضاح وزیر کشور شد، با الان متفاوت بود. تعداد قابل توجهی مصوبه مترقی از مجلس دهم بیرون آمد که تا الان هم آثار آن مشهود است. مثلاً اصلاح قانون قاچاق مواد مخدر که باعث شد موارد اعدام از سالی 800 به زیر 200 کاهش پیدا کند. این تحول کمی نبود. همچنین مصوبه مربوط به اعطای تابعیت به فرزندان متولد از مادرانی که شوهر خارجی دارند گام بزرگی در جهت شناسایی حقوق شهروندی برای حمایت از زنان و اطفالشان بود. از این قبیل مصوبهها کم نداریم. مصوبه اثرگذار دیگر که بانی آن فراکسیون امید بود، تقلیل مجازاتهای حبس تعزیری بود که طرح اولیه کاهش به نصف را شامل میشد و پس از آن تقلیل دوباره. خود همین مصوبه باعث کاهش مجازات حبس شده است و خیلیها با استناد به این مصوبه از زندان آزاد شدند. در کنار اینها، اقدامات نظارتی که مجلس قبلی داشت کمسابقه بود. اقدامات نمایندگان و نطقهای ایرادشده از جمله نطق من در مورد حسابهای قوه قضائیه بود که باعث شد آقای رئیسی بعداً از آنها گزارش دهد. همین اقدامات منجر به مقابله با فساد شد. در واقع شروع آن از مجلس دهم بود. تحقیق و تفحص از صندوق فرهنگیان و بانک سرمایه که هنوز ادامه دارد از جمله اقدامات نظارتی مجلس قبلی بود.
برخی معتقدند اگر مشابه مواردی که گفتید کاملاً درست باشد باز هم انتظار بخشی از مردم از مجلسی که با رای آنها به یک لیست خاص روی کار آمده است و همدوره با دولت روحانی بوده، بیشتر بوده است.
اولاً سطح انتظارات خیلی بالا بود. ثانیاً مشکلات پیدرپی مردم در دی 96، در آبان 98 و در ماجرای سقوط هواپیما اتفاقاتی بود که کام مردم را تلخ کرد و طبیعتاً مردم بخشی از آن را به حساب مجلس میگذاشتند. البته من در عین حال اذعان میکنم مجلس ایدهآلی نبود. مدیریت مجلس هم که در اختیار اصولگرایان بود. طیف معتدلتر آنها که رایشان همیشه لاریجانی بود. قبل از شکلگیری مجلس اکثر چهرههای شاخص اصلاحطلب برای مجلس دهم رد صلاحیت شدند. اصلاحطلبان اول میخواستند اصلاً کاندیدا معرفی نکنند بعد دیدند شاید کسان دیگری بتوانند با پرچم اصلاحطلبی رای بیاورند. فراخوان دادند و در تهران تعدادی جمع شدند. با آن بضاعت حداقلی شاکله اصلاحطلبان مجلس شکل گرفت. اگر تکتک اقداماتی را که در مجلس انجام شد، بشماریم کارنامه بدی نبود مثلاً فراکسیون زنان مصوبات خوبی داشت یا در بحث درآمد پایدار در حوزه مدیریت شهری اقداماتی صورت گرفت. اما فشار جنگ روانی سیستماتیک صداوسیما علیه مجلس بر ذهنیت منفی موثر بود. از روز اول در مجلس بودم و این فشار را میدیدم. الان به هر بهانهای نمایندگان را در بخشهای مختلف صداوسیما میآورند اما در مجلس قبل اگر دعوت میکردند هم اصولگرا بود. به ندرت اصلاحطلبان حضور مییافتند. طبق مقررات مجمع نمایندگان هر استان حق دارند از تلویزیون استانی گزارش دهند ولی شبکه تهران در طول دوره مجلس چندبار نمایندگان تهران را دعوت کرد؟ این تخریب سیستماتیک علیه مجلس دهم انجام شد و ذهنیت بدی ایجاد کرد. فکر میکنم مردم طی همین چندماهی که از مجلس جدید گذشته متوجه میشوند که دستکم مجلس قبلی اقدامات نامناسبی را که مجلس فعلی انجام میدهد، نمیکرد.