فرمول موفقیت
چگونه از فرصتهای بازار سهام بهره ببریم؟
بورس اوراق بهادار تهران سال گذشته با ثبت رشد 187 درصدی شاخص کل، یک شگفتی مهم در صحنه اقتصاد کشور خلق کرد. این شگفتی در سال جاری نیز در فروردینماه با ثبت رشد 35درصدی شاخص کل تداوم یافت و آنچه در این میان جلب توجه فراوانی کرده است ورود نقدینگی قابل ملاحظه بخش خصوصی و افراد حقیقی به بازار سهامی است که این روزها با معامله روزانه 10 هزار میلیارد تومان، دیگر هیچ شباهتی به بازار سهام سالهای قبل ندارد.
بورس اوراق بهادار تهران سال گذشته با ثبت رشد 187 درصدی شاخص کل، یک شگفتی مهم در صحنه اقتصاد کشور خلق کرد. این شگفتی در سال جاری نیز در فروردینماه با ثبت رشد 35درصدی شاخص کل تداوم یافت و آنچه در این میان جلب توجه فراوانی کرده است ورود نقدینگی قابل ملاحظه بخش خصوصی و افراد حقیقی به بازار سهامی است که این روزها با معامله روزانه 10 هزار میلیارد تومان، دیگر هیچ شباهتی به بازار سهام سالهای قبل ندارد.
اوج اقبال عمومی روز چهارشنبه هفته آخر فروردینماه با ورود شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی «شستا» رقم خورد. جایی که بیش از دو میلیون نفر هر یک 3637 سهم 860تومانی را خریدند و بیش از شش هزار و 400 میلیارد تومان پول تازه به بازار تزریق کردند. شدت استقبال از این عرضه چنان بود که علاوه بر تشکیل صفهای دریافت کد جدید، بازار طلا و ارز نیز همزمان با عرضه شستا با هجوم عرضه و کاهش قیمت همراه شد.
اقبال بورسی
در بررسی چرایی اقبال افراد به بازار سهام، میتوان چهار عنوان کلی را مطرح کرد:
1- افزایش ارزش شرکت به دلیل افزایش ارزش دلار در دو زمینه ارزش جایگزینی و ارزش فروش شرکتها ناشی از بروز تورم و جاماندگی بورس نسبت به بازار ارز و طلا در سالهای 96 و 97
2- کاهش نرخ سود بانکی و مدیریت بازار ارز و طلا که باعث رکود بازارهای رقیب و انتقال پول به بورس شد.
3- حمایت گسترده دولتی از بازار سرمایه
4- روحیه خاص اقتصادی جامعه و توجه به بازارها هنگام رشد قیمت و تشکیل صفهای خرید
بر همین اساس هر موج رشد قیمتی بازار سهام، موج بعدی از ورود نقدینگی را به بازار همراه میسازد. در این میان با گذشت زمان اهمیت بازار سهام برای دولت در حال افزایش است. دولت که در سایه تحریمها و بروز بحران کرونا با کاهش شدید درآمدها مواجه است بیش از پیش به سوی بازار سرمایه متمایل شده است.
از دیدگاه دولت، بورس محلی میتواند خریدار بخشی از داراییهای دولت باشد. در همین حال مانع از انتقال نقدینگی سرگردان به سوی بازارهایی نظیر ارز و سکه شود که تبعات تورمی آنها برای دولت بسیار سنگین است. همین افزایش توجه به بازار و تمایل به حفظ ورود نقدینگی به بازار در خلال اسفندماه و فروردینماه به چالشی عمده در بازار سرمایه منجر شد و در نهایت وزیر اقتصاد در تصمیمی، رئیس محافظهکار بورس را برکنار کرد تا اطمینان یابد در سال 99 میتواند به بورس برای عبور از مشکلات اقتصادی امیدوار باشد.
چالشهای بازار
در حال حاضر اما دولت برای بهرهگیری از بازار سرمایه با چالشهایی مواجه است. مهمترین چالش پیش روی دولت، ساختار چپگرایانه دولت آقای روحانی است. دولت روحانی که با ساختار نسبتاً لیبرال فعالیت خود را در دور اول آغاز کرد با عبور از شش سال مدیریت با رسوب برخی بازیگران چپ و ساختارگرا مواجه شده است که بزرگترین چالش برای دولت در مقابل فروش شرکتها به شمار میروند. در این دژ دولتیهای نهادگرا، مسوولانی قرار دارند که خود درگیر مشکلات هر روز بزرگتر از دیروز هستند. اما با تاکید بر وجه ستیز دائمی خود با اقتصاد آزاد و بازار سرمایه مانع از واگذاری واقعی سهام به بخش خصوصی میشوند.
این در حالی است که به طور مثال بخش نفت و گاز و پتروشیمی بهعنوان یکی از جذابترین بخشهای اقتصادی کشور در مرکز توجه بخش خصوصی قرار دارد. تلاقی و تضاد اندیشه چپ دولت و الزامات بازار سرمایه به طراحی ابزاری تحت عنوان صندوقهای قابل معامله ختم شده است که در سایه آن سهام به بخش خصوصی واگذار خواهد شد. اما مدیریت شرکتها همچنان در اختیار دولت باقی خواهد ماند، امری که جذابیت کمی برای سرمایهگذاران بخش خصوصی داشته و در صورت عدم توجه دولت به این مساله میتواند حتی طرح دولت را به شکست برساند. قطعاً سرمایهگذاران بخش خصوصی با فرض تداوم مدیریت بخش دولتی از حضور درازمدت در سهام دولتی که شانس بهبود عملکرد را ندارند و ضعف شدید بهرهوری و مدیران غیرپاسخگو دارند استقبال نخواهند کرد.
فرمول موفقیت
در همین حال وجه دوم بازار سرمایه در شرایط کنونی مساله حضور هزاران نفر سرمایهگذار جدیدی است که در نرخهای کنونی وارد بازار شده و سهام اینک بهطور متوسط با قیمت دوبرابر و بیشتر نسبت به سال قبل را خریداری میکنند.
وضعیت این گروه از سرمایهگذاران یکی از چالشهای مهم بازار کنونی است. چراکه از یکسو آنان برای کسب سود از بازار وارد شدهاند و از سوی دیگر شانس خرید سهام ارزان در بازار بسیار کم شده است.
هر چند توصیه عمومی به این گروه سرمایهگذاری غیرمستقیم و استفاده از صندوقهای سرمایهگذاری است اما به نظر میرسد با لحاظ چند نکته این گروه میتوانند سرمایهگذاری موفقی داشته باشند.
نخست آنکه هر سرمایهگذار تازهوارد در بازار باید با احتیاط به ارزیابی شرایط بازار پرداخته و از سهام شرکتهای ناشناخته با عملکرد عملیاتی ضعیف پرهیز کند. مطالعه دقیق اطلاعات شرکتها در سایت کدال www.codal.ir میتواند در این زمینه کمک بزرگی برای سرمایهگذاران باشد در همین حال سرمایهگذاران باید به جریان عمومی بازار و هدایت نقدینگی توسط دولت توجه کنند.
در شرایط کنونی برخی از شرکتهای کوچک بدون توجه به وضعیت بنیادی و صرفاً بر اساس عرضه و تقاضا و میزان اندک سهام این دسته از شرکتها با رشد قابل ملاحظهای مواجه شدهاند که ریسک قابل ملاحظهای را تجربه میکنند در مقابل اما شرکتهای بزرگ بهویژه در میان شرکتهای تازهوارد به بازار قرار دارد که میتواند برای سرمایهگذاران گزینههای مناسبی را به همراه آورد بهویژه آنکه سیاست کنونی دولت و بانک مرکزی کاهش نرخ بهره بوده و این کاهش نرخ بهره افزایش قیمت سهام شرکتها بهویژه در میان شرکتهای بزرگ را تسهیل میکند.
اکثر کارشناسان با توجه به این شرایط خواهان توجه سهامداران به وضعیت شرکتها و گزارشهای ماهانه آنها هستند، گزارشهایی که میتواند تصویر واضحی از وضعیت شرکتها ارائه داده و سهامداران را به سوی انتخاب مطلوب سهام هدایت کند. بازار سهام ایران البته بازار به نسبت همچنان با ضریب نفوذ پایین است، فرهنگسازی و نهادسازی در بازار سرمایه کامل نشده و اکثر سرمایهگذاران دسترسی کاملی به نهادهای مشاوره و کارگزاری ندارند. شبکه کارگزاری در اکثر مناطق کشور فاقد دفاتر فیزیکی است و همین امر در کنار تاخیر و عدم صدور مجوز ایجاد نهادهای بازار سرمایه از جمله کارگزاری و نهادهای مشاوره و سبدگردانی موجب شده است تا بسیاری از سرمایهگذاران تازهکار چارهای جز مراجعه به فضای مجازی برای کسب اطلاعات و اصطلاحاً سیگنال نداشته باشند. در این فضای ناشناخته و مبهم اکثر سرمایهگذاران تازهکار توسط سیگنالفروشان به سوی سهام کمارزش و قابل دستکاری قیمتی هدایت میشوند که در این زمینه لازم است سرمایهگذاران کاملاً مراقب بوده و مسوولان بازار نیز روند صدور مجوزها برای ایجاد دسترسی رسمی به خدمات بازار را تسریع کنند. خطر کنونی در شرایط کنونی سوءاستفاده برخی از خلافکاران از عدم دانش کافی سرمایهگذاران در فضای مجازی است که میتواند منجر به زیانهای سنگینی شود.