عیار شفافیت
بورس تهران چقدر شفاف است؟
وقتی 22 سال پیش در سال 1377 برای دیدن یکی از مدیران بورس که استاد مشاور راهنمای پروژهام بود، برای اولینبار وارد ساختمان حافظ بورس اوراق بهادار شده و سوار آسانسور بزرگ و باربر آن ساختمان بسیار قدیمی شدم، انبوه سهامداران و مراجعان بورس از طریق دو آسانسور کوچک و بزرگ ولی قدیمی بورس بین طبقات آن ساختمان 14 طبقه در رفت و آمد بودند. دفاتر تمام کارگزاران آن وقت در همان ساختمان بورس و همه امور دستی بود. از اینترنت و معاملات لحظهای (Oline) خبری نبود.
وقتی 22 سال پیش در سال 1377 برای دیدن یکی از مدیران بورس که استاد مشاور راهنمای پروژهام بود، برای اولینبار وارد ساختمان حافظ بورس اوراق بهادار شده و سوار آسانسور بزرگ و باربر آن ساختمان بسیار قدیمی شدم، انبوه سهامداران و مراجعان بورس از طریق دو آسانسور کوچک و بزرگ ولی قدیمی بورس بین طبقات آن ساختمان 14 طبقه در رفت و آمد بودند. دفاتر تمام کارگزاران آن وقت در همان ساختمان بورس و همه امور دستی بود. از اینترنت و معاملات لحظهای (Oline) خبری نبود.
یک پدیده جالب در آن ساختمان قدیمی برای هر تازهوارد و هر جوان جستوجوگری آن بود که شخصی در آسانسور بزرگ انبوهی از برگههای کپیشده را مدام از یکی از طبقات که اتاق تکثیر بورس بود، به سالن معاملات برای توزیع بین کارگزاران میبرد. حجم کاغذهای تکثیرشده که بعداً فهمیدم اطلاعیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس است، آنچنان زیاد بود که بعضاً ارتفاع آن تا زیر چانه متصدی توزیع اطلاعیهها میرسید. جالبتر آنکه در فشار و همهمه آن آسانسور شلوغ میدیدم، افرادی به زور سرک میکشند تا از اطلاعیه در دست متصدی توزیع قبل از دیگران مطلع شوند! وضعیت توزیع اطلاعات شرکتهای پذیرفتهشده در 22 سال پیش اینگونه بود. سال قبل از آن دولت سیدمحمد خاتمی رای آورده بود و دبیرکل سازمان کارگزاران بورس عوض شده بود. از نیمه دوم سال 75 و با شروع مباحث انتخاباتی و رقابت تنگاتنگ بین آقایان ناطقنوری و سیدمحمد خاتمی بورس بعد از یک دوره ششساله که از شروع فعالیت آن میگذشت به شدت ریخته و سقوط کرده بود. همه در ضرر بودند، روحیهها خراب بود. ریزش شدید بورس در سالهای 76 و 77 هم ادامه پیدا کرده بود. مهمتر آنکه تا سال 77 هیچ رویهای برای ارسال مدون اطلاعات شرکتها به بورس وجود نداشت. بعضی از شرکتها اطلاعاتشان را با نامه دلخواه پست میکردند، برخی با پیک میفرستادند، برخی به دفتر دبیرکل فکس میکردند، برخی به دفتر نظارت بر شرکتها.
در آن سال با تهیه یک فرمت واحد، شرکتها موظف شدند اطلاعاتشان را در آن فرمت و در فواصل مشخص فقط به یک شماره در مدیریت نظارت بر شرکتها فکس کنند. سوءاستفاده از اطلاعات شرکتهای پذیرفتهشده قبل از تایید و توزیع بین کارگزاران (و نه همه آحاد مردم!) بسیار بود. تنها روش توزیع همان تکثیر کاغذی اطلاعات و توزیع دستی آن بین ایستگاه معاملاتی کارگزاران مستقر در طبقه همکف بورس و نصب اطلاعیهها در تابلوهای نیمطبقه اول و روابط عمومی بورس و بعضاً چاپ آنها در روزهای بعد در برخی معدود روزنامههای اقتصادی آن زمان بود. سالها بعد فناوری اطلاعات و ارتباطات به مدد بورس آمد، سایت CODAL به تقلید از EDGAR آمریکا و SEDGAR کانادا سایت و سکوی مرجع دریافت، نظارت و توزیع اطلاعات رسمی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس شد. در سالهای بعد با اضافه شدن امضای الکترونیک به سایت کدال مدیران شرکتهای ناشر اوراق بهادار بهطور کاملاً رسمی و قانونی و با امضای الکترونیک موظف شدند، اطلاعاتشان را به مقام ناظر بازار سرمایه و از آن طریق به عموم مردم و فعالان بازار ارسال کنند. در حال حاضر با زیرساخت جمعآوری، نظارت و توزیع الکترونیک اطلاعات منتشرشده توسط ناشران در CODAL سوءاستفاده از اطلاعات نهانی شرکتها برای معاملات قبل از انتشار عمومی به شدت کاهش یافته و میتوان گفت که این سوءاستفاده (که در قانون جدید جرم تلقی شده است)، در مرحله ارسال اطلاعات از سوی ناشر و قبل از انتشار عمومی میل به صفر میکند. اگر اطلاعات درونی هنوز در شبکههای اجتماعی و برخی سایتها و دهان به دهان منتقل میشود، معمولاً و اکثراً قبل از ارسال آن به کدال و از داخل خود شرکت ناشر است.
متاسفانه شفافیت درجه کمی ندارد که بشود آن را سنجید و مقایسه کرد!
فقط میتوانم بگویم، که شفافیت هماکنون در بورسهای ما از لحاظ کیفیت و کمیت با هیچ بازار دیگری در کشور قابل مقایسه نیست و سطح فعلی در مقایسه با سالهای قبل به شدت فاصله مثبت و معناداری دارد.
اما سطح کیفیت اطلاعات منتشرشده از ناشران و معاملات بازار در کشور ما هنوز با استانداردهای جهانی و کشورهای دارای بازارهای سرمایه پیش رفته فاصله زیاد منفی دارد. همه فعالان بازار سرمایه باید سعی کنند روزبهروز این فاصله را کم کنند. رعایت استانداردهای حسابداری و حسابرسی هنگام ثبت و ضبط اطلاعات و رعایت استانداردهای افشا و گزارشدهی مالی هنگام توزیع اطلاعات در کشور ما با کشورهای پیش رو در صنعت اوراق بهادار و بازار سرمایه دنیا هنوز فاصله دارد.
در روزهای اخیر به دلیل حداقل 20 برابر شدن حجم معاملات نسبت به دو سال قبل و هجوم سفارشهای سرمایهگذاران به سامانه معاملات انتشار همزمان و لحظهای اطلاعات معاملات..... از طریق سایتهای بورس و کارگزاران با اختلالهای جدی مواجه است. از سویی در ماه اخیر (فروردین 99) شاهد عرضه اولیه دو سهام بسیار بزرگ از طریق سازمان تامین اجتماعی بودیم، صبا تامین بازوی سرمایهگذاری بورسی و شستا هلدینگ شرکتهای این سازمان معظم.
آنچه مشهود است تا قبل از این اطلاعات رسمی درباره این دو غول اقتصادی که یکی در روز اول 1800 میلیارد تومان و دیگری هفت هزار میلیارد تومان صرف خرید عرضه اولیه آن توسط حدود دو میلیون سهامدار شد، وجود نداشت. این دو غول اقتصادی کشور تا قبل از پذیرش و ورود به بورس اطلاعات مالی، عملکردی و صورتهای مالی رسمیشان را فقط به مجمعشان که احتمالاً جمع محدودی از مدیران شستا یا سازمان تامین اجتماعی بودند، ارائه میدادند.
ورود به بورس این شرکتها باعث میشود، صدها نورافکن قوی دیگر روی این شرکتها تابیده شود. دهها شرکت تامین سرمایه، مشاور سرمایهگذاری، پردازش اطلاعات مالی، سبدگردانی و کارگزاری از سویی و صدها رسانه اقتصادی و میلیونها سهامدار و تحلیلگر شخصی و حرفهای از سوی دیگر با ورود این شرکتها به بورس نسبت به عملکرد آنها مطلع شده و شروع به تجزیه و تحلیل میکنند. نیت سازمان تامین اجتماعی و دولت در عرضههای اولیه هرچه باشد، خواه تامین مالی، خواه سرمایهگذاری مجدد در بازار اولیه، گام بلندی برای شفافتر کردن اطلاعات و عملکرد مدیران این شرکتهاست. از مهمترین کارکردها و فلسفه وجودی بازار سرمایه همین جریان پول از طریق عرضههای اولیه و جمعآوری منابع از دست آحاد مردم به صورت خرید سهام خرد و بلوک و انتقال آن به مصارف مهم دیگر از جمله سرمایهگذاری مجدد در بازار اولیه و روی پروژهها خواهد بود.
حال در سال 99 ممکن است نیت دولت از عرضه مابقی سهام در دستش و نیت جایی مثل سازمان تامین اجتماعی از عرضه سهام غولی مثل شستا، سرمایهگذاری مجدد روی پروژههای بازار اولیه نباشد. ممکن است نیت، تامین مالی مصارف کوتاهمدت و جاری باشد.
اما به هر نیت و هر مقصود ورود غولهای اقتصادی و کسبوکارهای مختلف از کوچک و متوسط تا بزرگ و مگاپروژهها به بورس، گام مهم و بزرگی از شفافیت محسوب شده و رای میلیونها سهامدار حقیقی و صدها هزار سهامدار حقوقی پشت عملکرد مدیران این شرکتها خواهد نشست.
اگر صندوق آرای تبلور دموکراسی و حاکمیت مردم بر مردم است، بورس پارلمان اقتصاد و خرید و فروش سهام و قیمت هر بنگاه در بورس آرای میلیونها ذینفع و فعال بازار سرمایه است. با این تفاوت که در رایگیری سیاسی مردم بابت رای دادن پولی نمیدهند و در کوتاهمدت هزینه مستقیمی نمیکنند، ولی در بازار سرمایه بابت رای دادن به عملکرد شرکتها و مدیران پول میدهند و منتظر سود یا زیان این تصمیمشان هستند. هواپیمای اقتصاد ایران و هواپیمای هر اقتصاد دیگری در دنیا برای حفظ سقف پرواز و حتی صعود دارای چهار موتور اساسی است.
در شرایط فعلی موتور سرمایهگذاری دولت خاموش است، دولت برای مصارف جاریاش با کسری شدید مواجه است، چه برسد به سرمایهگذاری و رشد جدید!، موتور سرمایهگذاری خارجی خاموش است، موتور تامین مالی از طریق شبکه بانکی بهزعم اینجانب با 30 درصد ظرفیت در حال کار کردن است، تنها موتور باقیمانده که با قدرت و توان بسیار زیاد عدم کارکرد و ضعف موتورهای دیگر را میتواند جبران کند، موتور بازار سرمایه است. ارزش تمام شرکتهای حاضر در دو بورس کشور در تاریخ تهیه این گزارش به سههزار هزار میلیارد تومان (همت) رسید. این رقم حدود 120 درصد نقدینگی کشور است. حجم معاملات روزانه بورسها طی دو سال گذشته حدود 20 برابر شده و هماکنون به راحتی روزانه 10 هزار میلیارد تومان سهام به صورت خرد در دو بورس سهام کشور معامله میشود. از این فرصت استثنایی اقبال و هجوم مردم به بورس باید حداکثر استفاده را برای بالا بردن عمق بازار، مردمی کردن تامین مالی و اقتصاد، افزایش بیشتر و بیشتر شفافیت در کل اقتصاد و بنگاهداری و تصمیمگیریها، به کار گماردن نیروها و مدیران شایسته برای صنایع و جبران کاهش رشد اقتصادی کشور برد.