شناسه خبر : 34215 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

فاتحان بازار

چه کسانی در بازار سهام برنده‌اند؟

با وجود اینکه از تابستان 96 به این طرف و تا امروز کل درآمدها و سرمایه نقدی خود و همسرم را وارد بازار سرمایه کردم و به جز یک مورد و آن‌هم جهت خرید خودرو در انتهای سال 96 (که البته آن‌هم به اصرار همسرم) هیچ سرمایه جدی از این بازار خارج نکردم و بازده سرمایه‌ام نیز تقریباً متناسب با حرکت شاخص کل بود، باز هم نمی‌توانم خود را برنده بازار بدانم.

محمدسعید حیدری/ تحلیلگر بازارهای مالی

با وجود اینکه از تابستان 96 به این طرف و تا امروز کل درآمدها و سرمایه نقدی خود و همسرم را وارد بازار سرمایه کردم و به جز یک مورد و آن‌هم جهت خرید خودرو در انتهای سال 96 (که البته آن‌هم به اصرار همسرم) هیچ سرمایه جدی از این بازار خارج نکردم و بازده سرمایه‌ام نیز تقریباً متناسب با حرکت شاخص کل بود، باز هم نمی‌توانم خود را برنده بازار بدانم. دوستی دارم که یکی از مدیران سرمایه‌گذاری موفق و باسابقه در بازار سرمایه است، ایشان عبارتی دارند به این مضمون که بازار سرمایه یوم الحسر است. اگر بر روی سهمی سرمایه‌گذاری کرده و سود خوبی داشته باشی، حسرت می‌خوری که چرا بیشتر سرمایه‌گذاری نکردی و اگر متحمل زیان شوی حسرت می‌خوری که چرا جای دیگر سرمایه‌گذاری نکردی، در واقع از این زاویه اگر به ماجرا بنگریم برنده‌ای در کار نیست!

جهش ارزی ابتدا و انتهای دهه 90

در مقیاس کلان جهش ارزی ابتدا و انتهای این دهه به شکلی مشابه بازارهای مالی را تحت تاثیر قرار داد و در هر دو مورد بازار سهام آخرین بازاری بود که متناسب با جهش مذکور رشد کرده و عقب‌افتادگی خود را جبران کرد. بنابراین اگر با افعال گذشته‌نگر موضوع برندگان بازار را مورد بررسی قرار دهیم، هر شخصی با مقداری درک اقتصادی در کنار درس گرفتن از تجربه جهش ارزی دوران دولت قبل، می‌توانست حدس بزند که در سال 1397 و 1398 بازار سرمایه حداقل عقب‌افتادگی خود از بازار ارز را جبران می‌کند و حتی فراتر می‌رود، چرا؟ پاسخ به این سوال یک دلیل منطقی دارد (هرچند اتفاقات رخ‌داده طی دو سال اخیر بازار هم به‌واسطه تحریم‌ها و هم به‌واسطه جهت‌گیری نقدینگی غیرحرفه‌ای به سمت تعدادی سهام خاص، باعث شد بازار کاملاً بر مدار این پاسخ منطقی نچرخد) و آن اثر اهرمی رشد ارز بر بازار سرمایه‌ای است که قسمت اعظم آن شامل شرکت‌های صادرات‌محور است (به‌ویژه در کوتاه‌مدت). چند برابر شدن قیمت ارز باعث چند برابر شدن درآمدها می‌شود، این در حالی است که هزینه‌ها (به‌ویژه در بخش حقوق و دستمزد و برخی هزینه‌های خدماتی و مصرفی معمولی) به همین نسبت در کوتاه‌مدت رشد نکرده و در نتیجه در شرایط نرمال می‌توان انتظار رشد سودآوری را در این شرکت‌ها به میزانی بیش از رشد نرخ ارز داشت و این یعنی زمانی که دلار چهار برابر می‌شود باید انتظار داشت بازار سرمایه بیش از چهار برابر رشد کند.

برندگی و بازی با احتمالات

بازار سرمایه، بازار احتمالات است، مهم نیست شخصی با دید بنیادی به این بازار نگاه کند یا تکنیکالی یا تابلوخوانی و جریان نقدینگی، همیشه با احتمالات رودررو است، فقط تفاوت در جنس احتمالاتی که با آن مواجه است، نهفته است.

رخدادهای کلان اقتصادی یا برخی حوادث می‌توانند تحلیل‌های بنیادین را دچار انحراف کرده، تحلیل‌های تکنیکالی متضاد و متعارض و نوسان در سوگیری روانی فعالان بازار و جریان نقدینگی می‌تواند تحلیل‌های تکنیکال را باطل کرده و...؛ همه اینها رخدادهایی هستند که بارها اتفاق افتاده و از این‌رو تخصیص درصدی احتمال برای وقوع هر یک امری طبیعی و عقلانی است.

44-1

شخصی که با دیدگاه بنیادی و بر اساس تحلیل ارائه‌شده در قسمت قبل و با توجه به جهش ارزی وارد بازار سرمایه شده است لازم بود احتمال تغییر شرایط سیاسی و دستیابی ایران به توافق (و کاهش نرخ ارز) یا تشدید و موفقیت تحریم‌ها و قطع کامل درآمد شرکت‌های صادرکننده را در نظر گرفته و سپس وارد بازار می‌شد (مشخصاً در مورد یکی از پنج صادرکننده اول بازار سهام اتفاق افتاد و عملاً در سال 97 به مدت شش ماه هیچ صادراتی نداشت، رخدادی مهیب که بنده به‌واسطه نوع فعالیتم در جریان امر بودم اما تا این لحظه به صورت رسمی محرمانه باقی مانده است). البته با توجه به میزان سود بالقوه موجود (رشد چندصددرصدی سهام و رسیدن به رشد نرخ ارز) پذیرش یک احتمال چندده‌درصدی برای رخدادهای مورد اشاره، عملاً ورود به بازار سرمایه توجیه‌پذیر بوده و حضور در این بازار را تصمیم عقلایی (و نه لزوماً تصمیم کاملاً درست بر اساس اطلاعات ابتدای سال 1397) نشان می‌داد.

برندگان از این پس

با توجه به تعدیل چندباره نرخ دلار نیمایی طی هفته‌ها و ماه‌های اخیر و رشد و نزدیک شدن آن به قیمت دلار آزاد، و همچنین پیش‌بینی رشد بیشتر قیمت پس از خلاصی از شرایط کرونایی موجود، تعدیل سود شرکت‌های صادراتی و کاهش نسبت قیمت به سود بازار، رخدادی طبیعی طی ماه‌های آتی است.

همچنین رونمایی از تصمیم شبکه بانکی جهت تعهد به کاهش نرخ سود بانکی یک‌ساله در سقف 15 درصد می‌تواند توجیه‌گر قسمتی از رشد قابل توجه در نسبت قیمت به سود شرکت‌های بنیادی و سودساز بازار سرمایه باشد.

اما در هفته‌ها و ماه‌های آتی اتفاقاتی می‌تواند رخ دهد که برخی برندگان را تبدیل به بازنده و برعکس کند یا حتی برندگان را برنده‌تر کند، مهم داشتن دیدگاه، توجه به سناریوها و اتخاذ استراتژی فعالانه است.

انتخاب مجدد ترامپ می‌تواند یک رخداد ریسک‌زا باشد، در حالی که حذف ترامپ حداقل برای یک دوره شش‌ماهه و رونمایی از سیاست‌های بایدن در برابر ایران می‌تواند مجدداً به رشد بازار کمک کند، رفع بحران کرونا یک عامل مثبت و کاهنده ریسک است (البته نباید فراموش کرد، همچنان که در دل بحران کرونا بازار بورس ایران برعکس سایر نقاط دنیا سبزپوش بود، تضمینی وجود ندارد در پس بحران کرونا همچنان برعکس سایر دنیا عمل نکرده و بورس ما همگام با بازارهای جهانی به پیش بتازد، اما در کل طبق یک منطق تجربی، بازاری که با اخبار بد دچار ریزش نشود احتمال صعود آن با اخبار مثبت بسیار بالاست) و نهایتاً عرضه سنگین سهام دولتی که ممکن است مشابه پاییز 1397 و البته در مقیاسی بسیار کلان‌تر از آن زمان (با توجه به رشد سنگین بازار طی یک سال و نیم اخیر) باعث رفع عطش بازار و کند شدن روند حرکتی آن شود.

انتخابات ریاست‌جمهوری ایران را نیز نباید فراموش کرد و ریسک‌های سیاسی ناشی از آن‌که حتی اگر روند صعودی بازار را دچار اختلال نکند، می‌تواند نوسانات قابل توجهی در بازار ایجاد کند.

با عنایت به تمامی موارد پیش‌گفته سهامداری و مدیریت ریسک در سهام بنیادی و دارای چشم‌انداز روشن و رو به توسعه و در نظر گرفتن حد ضرر برای سایر سهام اقدامی است که می‌تواند همچنان ما را در جمع برندگان بازار (حداقل در بلندمدت) نگه دارد، ولو به قیمت برخی باخت‌های کوتاه‌مدت.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها