نقدینگی، تورم و دیگر هیچ
آیا افزایش نقدینگی میتواند منجر به افزایش سرمایه شود؟
مرضیه محمودی: آمارها میگوید در چهار دهه گذشته، نقدینگی بهطور متوسط سالانه 25 درصد رشد کرده و تولید ناخالص داخلی تنها 5 /2 درصد. حجم نقدینگی در خردادماه با 23 درصد رشد به 1800 هزار میلیارد تومان رسیده و از آن سو نظرسنجیها میگوید اولین مشکل واحدهای تولید ما کمبود سرمایه است. اگرچه بسیاری از مسوولان کمبود سرمایه را نفی میکنند و در رد آن به آمار نقدینگی استناد میکنند. مانند احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد که گفته: «با 1800 هزار میلیارد تومان نقدینگی که امروز در کشور داریم در سرمایه مشکلی نداریم. با این سرمایه چه کارها که نمیشود کرد!» او در خطبههای نماز جمعه گفته اقتصاد برای رشد و شکوفایی به سه چیز نیاز دارد؛ سرمایه، فناوری و نیروی کار. سرمایهای که در نگاه او با نقدینگی یکی است و با وجود «این نقدینگی در کارمان موفق هستیم» اما مشروط به آنکه «آنها که صاحب نقدینه هستند سرمایه را در تولید مصرف کنند». این نگاه مختص امام جمعه مشهد نیست. نگاهی همهگیر است. دولتها هر جا که با سیل نقدینگی مواجه میشوند وعده میدهند که با هدایت نقدینگی به بخش بایر تولید مشکل را حل میکنند و هر جا سرمایه کم میشود، نقدینگی جدید خلق میکنند. اما چرا همچنان با وجود نقدینگی بالا، واحدهای تولیدی کمبود سرمایه دارند؟ چرا دولتها از هدایت نقدینگی به سمت تولید عاجزند؟ سرمایه و نقدینگی چه ارتباطی با هم دارند و با افزایش یکی میتوان دیگری را هم تغییر داد؟
نقدینگی مجموع پول و شبهپولی است که در اقتصاد کشور جریان دارد. از اسکناس و مسکوک در دست اشخاص تا سپردههای دیداری و غیردیداری. نقدینگی متغیری اسمی است و دولتها میتوانند آن را خلق کنند. اما سرمایه ورای نقدینگی است. برای خلق سرمایه به نقدینگی نیاز است. اما نقدینگی برای آنکه به سرمایه تبدیل شود، امنیت میخواهد، ثبات اقتصادی لازم دارد و فضای مناسب برای کسبوکار.
تاکید مقامات همیشه هدایت نقدینگی به بخش تولید است. آنها گمان میکنند نقدینگی مانند آبی است که جاری میشود و این سیاستگذار است که میگوید با چه سرعتی حرکت کند و به کجا برود. اما به گفته اقتصاددانان، نقدینگی آبی است که جاری شده اما این شرایط اقتصادی است که حکم میکند این آب به کدام سمت برود؛ بخش تولید یا دلالی و سفتهبازی.
اما رویای دولتها همیشه این بوده که نقدینگی را به تولید هدایت کنند و جریان آن را به دست بگیرند. غافل از آنکه، زمین اقتصاد به گونهای است که فعالیتهای غیرمولد توجیهپذیرتر از تولید است و جاذبه، نقدینگی را به بازارهای دیگر میبرد. در این میان دولت هرچقدر تلاش کند که نقدینگی را «هدایت کند»، نمیشود. نقدینگی هدایتشونده نیست، نه با زور و نه با دستور.
اما نگاه دستوری کار دست دولتها و اقتصاد داده. دولتها مدام میخواهند تولید را رونق بدهند و سرمایه را افزایش دهند، پس دستور خلق پول میدهند. غافل از آنکه این نقدینگی نه به مدار تولید میرود و نه در مدار تولید میماند. شاید بهتر باشد که دولت یک گام دیگر بردارد و شرایط اقتصاد را به نفع تولید ساماندهی کند. جز آن تمام تلاشها برای خلق سرمایه از مسیر خلق نقدینگی تورم است و دیگر هیچ.