حفظ مشاغل مقدم بر توسعه اشتغال
تحلیل بازار کار در گفتوگو با حجت میرزایی
حجت میرزایی میگوید: با توسعه فعالیتهای کارآفرینانه در حوزه خدمات یا تولید برخی از کالاهایی که در دوره تحریم برای ورود آنها محدودیتهایی داریم باید سعی کنیم از افزایش نرخ بیکاری در سالهای آینده به صورت جدی جلوگیری کنیم.
حجت میرزایی، اقتصاددان در تحلیل وضعیت بازار کار ایران در سال 97 به 600 هزار شغل جدید در دوره پاییز سال 96 تا پاییز سال 97 اشاره میکند و میگوید: «ایجاد 600 هزار فرصت شغلی جدید تعداد زیادی نیست و ما انتظار داریم برای حفظ نرخ بیکاری موجود حداقل سالانه یک میلیون و 200 هزار فرصت شغلی جدید ایجاد شود و هر تعدادی کمتر از آن در بازار کار برای ایجاد فرصتهای شغلی جدید موفق باشیم عملاً به تعداد بیکاران اضافه خواهد شد.» به همین دلیل وی توصیه میکند: «استراتژی اقتصاد ایران در دوره رکود و کاهش رشد اقتصادی بر حفظ تعداد شاغلان موجود باشد، این نکته در حال حاضر بر سیاست توسعه اشتغال در کشور اولویت دارد.» معاون پیشین وزیر کار بیان میکند: «در دوره حاضر همه تلاش سیاستگذاران اقتصادی کشور باید بر حفظ تولید و فعالیت بنگاههای بزرگ و بهتبع آن بنگاههای کوچک باشد و باید مراقبتی جدی صورت پذیرد که اشتغال موجود حفظ شود و تحریم و نوسانات ارزی منجر به تعطیلی بنگاهها و اخراج کارگران یا بیکاری عوامل تولید نشود.»
♦♦♦
طبق آخرین آمار بازار کار کشور مربوط به پاییز سال 97 جمعیت فعال کشور به بیش از 27 میلیون نفر رسیده که نسبت به پاییز سال گذشته بیش از 600 هزار نفر افزایش داشته است. نرخ مشارکت نیز با 6 /0 درصد افزایش به 5 /40 درصد رسیده است. علت افزایش جمعیت فعال و نرخ مشارکت در سال 97 چیست؟ به نظر میرسد این دو شاخص در اقتصاد ایران کمتر چنین وضعیتی داشتهاند.
دو عامل برای افزایش جمعیت فعال و نرخ مشارکت میتوان معرفی کرد. یک عامل به صورت طبیعی رشد جمعیت در سن فعالیت و افزایش دانشآموختگان دانشگاهی است که به تدریج وارد بازار کار میشوند. عامل دوم هم کاهش قدرت خرید خانوارها و مسائل معیشتی است که در سال 97 تشدید شده است. در این شرایط سخت، تعداد بیشتری از افراد خانوار وارد بازار کار میشوند تا احتمال یافتن شغل برای اعضای خانواده را افزایش دهند. به زبان ساده، در شرایطی که قدرت خرید کاهش پیدا میکند یا مشاغل فعلی بیثباتتر میشود تعداد اعضای خانوار که تاکنون وارد بازار کار نشدهاند و غیرفعال بودند برای افزایش درآمد خانوار و همچنین افزایش شانس برای یافتن شغل وارد بازار کار میشوند. این دو، مهمترین عواملی هستند که منجر به افزایش 600هزارنفری جمعیت فعال و افزایش نرخ مشارکت در بازار کار کشور طی دوره از پاییز سال 96 تا پاییز سال 97 شده است.
در دورهای که پیشبینی میشود نرخ رشد اقتصادی کشور منفی شود، به نظر شما چطور میتوان جمعیت فعال رشدیافته را سامان داد و کاری کرد که متقاضیان شغل از بازار کار خارج نشوند؟
به نظر من مهمترین استراتژی ما در دوره رکود و کاهش رشد اقتصادی یا ورود به دوره منفی رشد اقتصادی باید بر حفظ تعداد شاغلان موجود باشد. در این شرایط، افزایش فرصتهای شغلی در بازار کار کشور کمی ایدهآل به نظر میرسد و شاید دور از دسترس باشد. در دوره حاضر همه تلاش سیاستگذاران اقتصادی کشور باید بر حفظ تولید و فعالیت بنگاههای بزرگ و به تبع آن بنگاههای کوچک باشد و باید مراقبتی جدی صورت پذیرد که اشتغال موجود حفظ شود و تحریم و نوسانات ارزی منجر به تعطیلی بنگاهها و اخراج کارگران یا بیکاری عوامل تولید نشود. این نکته در حال حاضر بر سیاست توسعه اشتغال در کشور اولویت دارد که به نظر میرسد در شرایط فعلی هم احتمال افزایش سرمایهگذاری کاهش مییابد و هم سرمایههای موجود در معرض بیکاریاند و نتیجه آن دوره جدیدی با نرخ رشد منفی در اقتصاد است.
دقیقاً در دوره افزایش 600هزارنفری جمعیت فعال کشور از پاییز سال 96 تا پاییز 97، به همین میزان به جمعیت شاغل کشور هم اضافه شده است. این اتفاق چه پیامهایی دارد؟ در دوره رشد اقتصادی کمتر از یک درصد امکانپذیر است که بیش از 600 هزار شغل ایجاد شود؟
در مورد افزایش 600هزارنفری تعداد شاغلان در دوره مورد اشاره ابتدا باید بگویم که همیشه این ملاحظه وجود داشته که تعداد دقیق ایجاد اشتغال خالص را باید با تعداد بیمهشدگان تامین اجتماعی کنترل کرد و همینطور در کنار تعداد بیمهشدگان جدید تعداد کسانی را که از لیست بیمه تامین اجتماعی یا پوشش تامین اجتماعی خارج شدهاند تطبیق داد تا بتوانیم تعداد اشتغال خالص ایجادشده در یک دوره معین را بسنجیم. اما به این واقعیت هم دقت کنید که سرمایهگذاریهایی در ابتدای دولت یازدهم و بهخصوص در ماههای پس از اجرای برجام در کشور انجام شده و توسعه فعالیتها یا ایجاد اشتغال جدیدی را که در اقتصاد ایران هماکنون فراهم شده میتوان نتیجه آن دانست. ضمن اینکه برای اقتصاد ایران ایجاد 600 هزار فرصت شغلی جدید تعداد زیادی نیست و ما انتظار داریم برای حفظ نرخ بیکاری موجود حداقل سالانه یک میلیون و 200 هزار فرصت شغلی جدید ایجاد شود و هر تعدادی کمتر از آن در بازار کار برای ایجاد فرصتهای شغلی جدید موفق باشیم عملاً به تعداد بیکاران اضافه خواهد شد. از این جهت رقم 600 هزار نفر حتی در دوره نرخ رشد منفی اقتصادی را نباید رقمی عجیب و غریب در اقتصاد ایران تلقی کنیم.
نسبت 50درصدی زنان و مردان از مشاغل ایجادشده را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا با توجه به بالاتر بودن نرخ بیکاری زنان نسبت به مردان نباید نسبت زنان در مشاغل جدید بیشتر باشد؟
نسبت 50درصدی زنان در میان شاغلان جدید به نظر من نرخ امیدوارکنندهای است. در گذشته این نسبت بسیار کمتر بوده و در مواردی حتی کمتر از 30 درصد بوده است. بهخصوص با توجه به اینکه نرخ مشارکت زنان در بازار کار رقمی حدود یکچهارم مردان است، از این جهت نسبت 50درصدی زنان در بین جمعیت شاغلان جدید کشور به نظر من امیدوارکننده است و اگر این نسبت در ماهها و سالهای آینده ادامه پیدا کند میتوانیم امیدوار باشیم که دو اتفاق روی داده است؛ هم اینکه بازار کار ایران از شکل مردانه خود خارج میشود و سهم زنان در بازار کار رو به افزایش است و هم اینکه میتوانیم امیدوار باشیم که افزایش نرخ مشارکت زنان در بازار کار ادامه یابد.
در همین دوره افزایش 600هزارنفری شاغلان طی پاییز سال 96 تا پاییز سال 97، نرخ بیکاری نیز 1 /0 درصد کاهش یافته است. واقعاً در اقتصاد ایران با تنها 600 هزار شغل جدید میتوان نرخ بیکاری را نزولی کرد؟ به نظر شما این روند چقدر میتواند پایدار باشد؟
همچنان که گزارش مرکز آمار ایران نشان میدهد 600 هزار شغل جدید فقط توانسته تازهواردهای بازار کار را جذب کند و این یعنی اینکه کاهش نرخ بیکاری در اقتصاد ایران به هسته سخت خود رسیده است. بسیاری از تحلیلگران بازار کار ایران، وضعیت فعلی این بازار را با ناباوری تفسیر میکنند و معتقد هستند که ایجاد فرصتهای شغلی در اقتصاد ایران بسیار دشوار شده، بهخصوص که در دوره واقعی بخش عمومی چه در زیربخشهای اداری و چه در زیربخشهای صنعتی خود به شدت با تراکم نیروی انسانی مواجه است و به طور واقعی میتوانیم بگوییم تعداد زیادی از شاغلان که در بخش عمومی مشغول به کار هستند بهرهوری صفر یا منفی دارند و ایجاد فرصتهای شغلی جدید و توزیع اشتغال در ایران بیش از هر چیز نیازمند خلاقیت و نوآوری و توسعه بخش چهارم یعنی بخشی است که وابسته به فناوریهای جدید یا اقتصاد دانشبنیان است، به ویژه که بخش زیادی از بیکاران ما دانشآموختههای دانشگاهها در سطوح مختلف هستند و همینطور در سطوح تکمیلی تعداد زیادی از دانشآموختههای دانشگاهها در بازار کار حضور دارند. برای کاهش نرخ بیکاری به طور طبیعی یا باید تعداد شاغلان افزایش یابد یا جمعیت فعال کاهش پیدا کند یا هردو. تجربه گذشته نشان میدهد که جمعیت فعال در حال افزایش است، بهخصوص هرمهای سنی و جمعیتی ایران این روند را تایید میکند. بنابراین تعداد شاغلان کشور باید افزایش یابد که اشاره کردم افزایش تعداد شاغلان اکنون با دشواریهای بسیاری مواجه است. بنگاههای قبلی تمایلی برای توسعه ندارند و سرمایهگذاریهای جدید هم با محدودیتهای زیادی روبهرو است. ضمن اینکه هنوز ما وارد توسعه اشتغال مبتنی بر فناوریهای نوین یا دانش نشدیم، اینها نشان میدهد کاهش نرخ بیکاری بهخصوص برای دانشآموختههای دانشگاهی و به ویژه با توجه به اینکه بخش زیادی از آنها مهارتهای لازم برای ورود به بازار کار را ندارند به مرحله دشوار و سختی رسیده است.
در همین دوره هرچند نرخ بیکاری جوانان نیز کاهش یافته اما همچنان نرخ بیکاری آنها فاصله قابل توجهی با نرخ بیکاری میانگین دارد. برای نرخ بیکاری 24درصدی جوانان چه باید کرد؟ چرا دولت یازدهم و دوازدهم نتوانسته برنامههایی را مختص این جوانان در بازار کار تدارک ببیند؟
آقای شریعتمداری، سومین وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی بودند که به صراحت گفتند یکی از مشکلات بسیار جدی در توسعه اشتغال، مهارت پایین جویندگان کار است؛ به ویژه اینکه تراکم اصلی این جویندگان در بین دانشآموختههای عالی و تکمیلی دیده میشود. مبنای آن، این است که تعداد زیادی از بیکارانی که در بازار کار ایران هستند، با وجود اینکه مدارک تحصیلی بالایی دارند و مدارج دانشگاهی را در دانشگاههای مختلفی طی کردهاند اما متاسفانه مهارتهای لازم برای جذب بازار کار ایران را ندارند. این یک واقعیت تلخ بازار کار ایران است و برای کاهش نرخ بیکاری دانشآموختههای دانشگاهی دو راه بیشتر نداریم؛ یک اینکه اشتغال بر مبنای دانش و فناوریهای نوین توسعه پیدا کند و دوم اینکه این جویندگان کار دارای مهارت شوند. طرحهایی هم که در یکی دو سال گذشته در این وزارتخانه تهیه شده از جمله طرح کارورزی، عمدتاً معطوف و متمرکز بر توسعه مهارت دانشآموختههای دانشگاهی است. به طور واقعی هیچ راهی جز مهارتمند کردن دانشآموختههای دانشگاهی و توسعه اشتغال مبتنی بر توسعه و دانش مبتنی بر فناوریهای نوین نداریم.
در این دوره بعد از مدتها ما شاهد نزولی شدن بخش خدمات از کل مشاغل کشور هستیم. این اتفاق سیگنال مثبتی دارد یا خیر؟
ببینید در این مورد تنها توضیحی که میتوان داد این است که بخش زیادی از تراکم نیروی کار ایران در بخش عمومی است و این عمدتاً در زیربخشهای خدماتی است. در بخش خصوصی هم متاسفانه با تراکم نیروی کار در خدمات غیرمولد مواجه هستیم. یعنی بخش زیادی از حوزه خدمات که ما امروز در آمارها مشاهده میکنیم خدمات مولدی نیست و با خدماتی که پشتیبان صنعت مدرن ما باشد فاصله زیادی دارد. از این جهت در واقع معمولاً این بخش با آسیبپذیری خیلی زیادی مواجه است و وقتی رونق در بخش اقتصاد کاهش مییابد خیلی از فعالیتهای دلالی و واسطهگری مولد کاهش یا ریزش پیدا میکند و شاید بتوان ریزش شاغلان در بخش خدمات را با این توضیحات توجیه کرد.
در دوره پاییز 96 تا پاییز 97 سهم جمعیت بیکار فارغالتحصیل آموزش عالی از بیکاران بیش از سه درصد افزایش یافته است. چرا این اتفاق نگرانکننده به نظر میرسد؟
بیکاری دانشآموختههای دانشگاهی همواره با چند نگرانی مهم همراه بوده است. اولین نگرانی سرخوردگیای است که در جویندگان کار ایجاد میشود و کسانی که با انگیزه و پیشبینیهای خوشبینانه امیدوار هستند بعد از اتمام دوره تحصیل وارد بازار کار شوند، با سرخوردگی مواجه میشوند و این سرخوردگی پیامدهای خیلی زیادی از حیث فردی و اجتماعی به همراه دارد. نگرانی دوم این است که انعکاسی از اتلاف شدید منابع انسانی و مالی در دورههای دانشگاهی است و متاسفانه آموزشهای دانشگاهی ما نمیتواند نیروی کار جوان را چه به عنوان نیروی شاغل و چه به عنوان نیروی کارآفرین آماده کند. نگرانی سوم تبعات سرخوردگیای است که برای سایر دانشجویان و دیگر جوانان ایجاد میکند که این افراد با دیدن تعداد زیادی از فارغالتحصیلان دانشگاهی بیکار، امید و انگیزه خود برای ادامه تحصیل را از دست میدهند و به جوانانی بیانگیزه و بیهدف که هرروز صبح از سر اجبار به کلاس میروند و عصرها برمیگردند بدون اینکه امیدی به آینده داشتند باشند تبدیل میشوند. به این ترتیب تلاش برای اینکه سطح مهارتهای خود را افزایش دهند کاهش مییابد. نگرانی مهمتر اینکه عدم تناسب آموزشهای دانشگاهی با نیازهای بازار کار همچنان ادامه دارد و دانشگاهها راه خودشان را میروند و بازار کار هم راه خودش را. اینها مجموعهای از نگرانیهایی است که ابعاد گسترده و عمیقی از حیث اقتصادی، اجتماعی و فردی و جمعی دارد و به نظرم در بلندمدت ممکن است ناکاراییهای سیستم را افزایش دهد و منجر به بیثباتیهای اجتماعی در جامعه شود.
این روند در بخش مردان شدیدتر از زنان به نظر میرسد و هرچند در بخش زنان سهم بیکاران فارغالتحصیل 4 /2 درصد افزایش داشته، در بخش مردان این میزان 2 /4 درصد بوده است. علت را در چه میبینید؟
تفاوت نرخ بیکاری زنان و مردان عمدتاً به تفاوت نرخ مشارکت آنها برمیگردد. به طور طبیعی در ایران همچنان که اشاره کردم نرخ مشارکت مردان تقریباً چهار برابر زنان است و تعداد زیادی از دخترانی که در دانشگاه تحصیل میکنند تمایلی برای ورود به بازار کار ندارند و اساساً تحصیلات دانشگاهی در ایران امروز به یک پرستیژ اجتماعی و به عنوان حداقلی از ویژگیهای عمومی که افراد باید از آن برخوردار باشند تبدیل شده است. در شرایط فعلی اقتصاد ایران، پیشبینیهایی که از روند رشد اقتصادی وجود دارد سال آینده نرخ رشدی حدود پنج درصد منفی خواهیم داشت و همینطور محدودیتهای بیشتری که برای بنگاههای بزرگ اعمال میشود وضعیت تولید و اشتغال روزبهروز دشوارتر میشود و به نظر من هدف اصلی در بازار کار باید حفظ اشتغال موجود باشد. جلوگیری از تعطیلی بنگاهها و یک نظام پایش بسیار قدرتمندی که بنگاهها را یکبهیک مورد توجه و تمرکز قرار دهد و تلاش کند نیازهای آنها را برطرف کند و در صورت لزوم تمرکز بر مدیریت بنگاهها را افزایش دهد و هلدینگها موظف شوند که گزارش وضعیت بنگاههای خود را به صورت روزانه، هفتگی و ماهانه و فصلی تهیه و پایش کنند.
این مهمترین سیاستی است که در سال آینده باید دولت و سهامداران اصلی یا سازمانهای بخش عمومی که دارای بنگاههای اقتصادی بزرگ هستند مورد توجه قرار بدهند. اما با توجه به تجربه همه کشورها در شرایط رکودی و تنگناها و محدودیتهایی که اکنون با آن مواجه هستیم، به نظر من به صورت جدی باید مجدداً سیاست اشتغال عمومی را در مرکز توجه قرار دهیم و به هر تعداد که ممکن است 500 هزار یا 700 هزار یا حتی تا یک میلیون مشاغل عمومی ایجاد کنیم، البته قطعاً باید دولت به طور موثری دخالت کند و بخشی از هزینه این اشتغال در این دوره خاص را بپردازد. کاملاً طبیعی است که این برای شرایط ویژه تحریم و تنگناهاست که پیش رو داریم و یک سیاست بلندمدت نیست. همینطور سیاستهایی که با افزایش مهارت و با تواناییهای دانشآموختههای دانشگاهی مثل همان سیاست کارورزی دانشآموختههای دانشگاه با اعمال اصلاحات و فعال کردن آن و همینطور حمایت بسیار جدی از استارتآپها و سرمایهگذاریهای جسورانهای که بهخصوص در حوزه فناوری اطلاعات روی میدهد باید به توسعه اشتغال در کشور کمک کنیم. هیچ راهی غیر از این وجود ندارد و بقیه کشورها هم از این راه استفاده کردند. انتظار نداریم که در شرایط رکودی دشواری که قرار داریم معجزه رخ دهد و سرمایهگذاریهای زیادی از طرف سرمایهگذاران داخلی و خارجی اتفاق بیفتد یا بنگاههای بزرگی با سرمایه عظیمی فعال شوند اما ما به هر اندازهای که بتوانیم موانع سرمایهگذاری جدید را برطرف کنیم و با یک پایش برنامههای موجود به تسریع در بهرهبرداری آنها کمک کنیم و بنگاههای موجود را زیرنظر داشته باشیم، اشتغال موجود آنها حفظ خواهد شد. با توسعه فعالیتهای کارآفرینانه در حوزه خدمات یا تولید برخی از کالاهایی که در دوره تحریم برای ورود آنها محدودیتهایی داریم باید سعی کنیم از افزایش نرخ بیکاری در سالهای آینده به صورت جدی جلوگیری کنیم.