عصیان انتظارات
پاسخ علم اقتصاد به اثر عوامل روانی چیست؟
در دهههای اخیر مقوله انتظارات در فرآیند تصمیمگیری آحاد اقتصادی نقش حائز اهمیتی پیدا کرده است. به نحوی که سیاستگذاری در هر زمینهای بدون لحاظ انتظارات عموم مردم به احتمال زیاد با شکست مواجه خواهد شد.
رسول فروغفرد: در دهههای اخیر مقوله انتظارات در فرآیند تصمیمگیری آحاد اقتصادی نقش حائز اهمیتی پیدا کرده است. به نحوی که سیاستگذاری در هر زمینهای بدون لحاظ انتظارات عموم مردم به احتمال زیاد با شکست مواجه خواهد شد. انتظاراتی که در محافل عمومی از آن به عنوان اثر عوامل روانی یاد میشود و نقش تعیینکنندهای در جریان اقتصاد بینالملل در عصر حاضر دارد. تجربه روند حرکت متغیرهای اقتصاد کلان ایران در ماههای اخیر اثر اهمیت عوامل روانی روی بازار را به خوبی روایت میکند. مهمترین مصداق اثر عوامل روانی را میتوان در واکنش بازار به اثر تحریمها در دو بازه قبل و بعد از شروع تحریمها مشاهده کرد. مسعود نیلی اخیراً در یادداشتی چاپشده در شماره 283 تجارت فردا، اهمیت اثر عوامل روانی تحریمها و ضرورت آن برای اقتصاد و سیاستگذاری را مورد اشاره قرار داده است. دور اول تحریمهای آمریکا علیه ایران 13 مرداد به مرحله اجرا رسید با این حال از ماهها قبل از شروع تحریمها واکنشهای لازم در بازارهای مختلف دیده شد. بازار طلا، سکه، کالاها و خدمات و سایر داراییها همه قبل از شروع تحریمها روند صعودی قیمت را تجربه کردند و پس از آغاز تحریمها روند حرکت قیمتها در همه بازارها ملایمتر شد. بنابراین، گویا بخش قابل توجهی از اثر تحریمها از سوی واکنشهای مبتنی بر عوامل روانی بازیگران بازار اتفاق میافتد. افزون بر این سیاستگذار همواره به دنبال آن است تا اثر عوامل برونزای مختلف را بر روی بازارها تخمین زده و سیاستهای متقابل لازم را در پیش گیرد. به همین منظور دستیابی به ابزاری که اثر عوامل بیرونی را در مقیاس کمی تخمین بزند همواره یکی از چالشهای مهم اقتصاد ایران بوده است. در همین راستا سوالهای مهمی قابل طرح هستند که یافتن پاسخ آنها نهتنها به مقاومسازی اقتصاد در خصوص تحریمها و شوکهای برونزا کمک میکند بلکه از طریق پیشبینیپذیر کردن واکنشهای بازار، فرآیند سیاستگذاری را وارد ریل کاراتر میکند. اولین سوال به پاسخ علم اقتصاد در خصوص اندازهگیری اثر عوامل روانی برمیگردد. به عبارت دیگر، آیا در چارچوب علم اقتصاد میتوان مکانیسمی طراحی کرد که واکنش بازیگران به عوامل روانی را اندازهگیری کند؟ اگر چنین مکانیسمی وجود داشته باشد، سیاستگذار میتواند به خوبی اثر عوامل روانی را پیشبینی کرده و پاسخ سیاستی مناسب را اعمال کند. دومین سوال به ضرورت اثر عوامل روانی برمیگردد. در اقتصاد سرعت حرکت و همینطور مختصات نرخها در عمده بازارها از طریق عوامل ساختاری تعیین میشوند. به این معنی که عوامل ساختاری مانند تلاقی عرضه و تقاضا، فارغ از شدت عوامل بیرونی، جایگاه و سرعت حرکت نرخها در بازار را مشخص میکند. به همین دلیل این مساله برای اثر عوامل روانی نیز قابل بحث است. به بیانی دیگر، آیا اثرات روانی مذکور جزئی اجتنابناپذیر از حرکت و مختصات بازار است یا سیاستگذار قادر است این اثرات روانی را به حداقل برساند؟ در صورتی که سیاستگذار قادر به کنترل اثر عوامل روانی باشد یافتن راهحلی به منظور کمینهسازی اثر عوامل روانی اجتنابناپذیر است. بنابراین در همین راستا، در گام اول لازم است ماهیت عوامل روانی تشریح و واکاوی شود و در گام دوم نسخههای لازم به منظور مدیریت عوامل روانی مطالعه و واکاوی شود. نسخههایی که میتواند هزینههای اجتماعی مربوط به تحریمهای خارجی را به حداقل برساند.