قمار بر سر هیچ
محمدرضا فرحی از تبعات رشد قمار اینترنتی برای اقتصاد ایران میگوید
محمدرضا فرحی میگوید: بسیاری از این قمارها و شبهلاتاریها، از طریق اساماس عادی نیست و به خاطر تبلیغات تلگرامی و شبکههای پیامرسان است و قطعاً نظارت وزارت ارتباطات به تنهایی کافی نیست و نیازمند نظارت پلیس فتا و اقدام قضایی هم هستیم.
قماربازی اینترنتی پدیدهای است که این روزها اقتصاد ایران را درگیر خود کرده است. وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات هم میگوید این پدیده رو به گسترش است. اما به طور قطع یک پیام هم برای فضای کسبوکار ایران دارد؛ به این معنا که اگر کسبوکار در ایران شکل و شمایل مناسبی نداشته باشد، به طور قطع ناموزونی آن، کسبوکارهای دیگری را قارچگونه رشد میدهد که تنها به دنبال سودآوری کوتاهمدت و فوری بوده و کمتر سر و کاری با حفظ اشتغال، تولید مولد و در نهایت بهبود تولید ناخالص داخلی دارند. اینها همه آن چیزی است که نامساعد بودن فضای کسبوکار برای اقتصاد ایران رقم زده و در نهایت، کسبوکارهایی را رشد داده است که قمارگونه به دنبال جذب افرادی هستند که تجارت و اقتصاد چندان برایشان معنا ندارد. محمدرضا فرحی فارغالتحصیل مدرسه اقتصاد تولوز فرانسه بر این باور است که این فضای نامساعد کسبوکار است که قمارهای اینترنتی را رشد داده و در مقابل، همین قمارهای اینترنتی هستند که فضای کسبوکار را نامساعدتر میکنند.
♦♦♦
شکلگیری پدیده قمار اینترنتی یکی از پدیدههایی است که اگر بخواهیم به جنبه اقتصادی آن نگاه کنیم، این روزها، اقتصاد ایران را درگیر کرده است که به شدت رو به گسترش گذاشته است، سوال اینجاست که چرا با وجود منع قانونی و شرعی که این پدیده دارد، باز هم این نوع کسبوکار در حال شکلگیری و گسترش است؟ اصولاً چه عوامل اقتصادی را میتوان برای شکلگیری این پدیده برشمرد؟
یکی از ویژگیهای خیلی مهم حکمرانی خوب، پیشبینیپذیری اقتصاد یک کشور است؛ به این معنا که اقتصاد یک کشور باید قابل پیشبینی بوده و به شدت شفاف باشد، ضمن اینکه نرخ رشد اقتصادی پایدار بالا داشته باشد، در این صورت میتواند به نیازهای شغلی جوانان پاسخگو باشد. ولی متاسفانه شکم هرم رشد جمعیتی را در دهه 60 با نرخ رشد جمعیتی 5 /3 تا 4 درصد داشتهایم که آنها به هر نقطهای رسیدهاند برای کشور معضل ایجاد شده است. در دهه 70 مدارس سهشیفته شدند و در دهه 80 نیز، بحران کنکور پیش آمد؛ ضمن اینکه متاسفانه در دهه 90 نیز بحران اشتغال شکل گرفت، ولی از سوی دیگر نرخ رشد اقتصادی پایدار بالا را نداریم بنا بر این تلاش شد تا جوانان تحصیلکرده به فضای دانشگاهی ورود پیدا کرد تا ادامه تحصیل دهند و تامین شغل برای آنها از سوی دولت برای چند سالی به تعویق افتد. از سوی دیگر تحصیل آنها نیز به اتمام رسید و همه وارد بازار کار شدند؛ ولی مابه ازای آنها در بازار کار، تولید مناسب و بازار تولید و خدمات آنقدر گسترش پیدا نکرده که آنها شغل داشته باشند، در نتیجه، بسیاری از آنها به شغلهای با کیفیت پایین و بدون ارزشافزوده و با ماهیت دلالی رو آوردند. یک زمانی این به شکل بازاریابی هرمی یا بازاریابی شبکهای خود را نشان داد و الان نیز متاسفانه به شکل کسبوکارهای اینترنتی قمارمحور خود را نشان داده است. اگر بخواهم این بحث را خلاصه کنم، بخشی از این پدیده طبیعی است و همه جای دنیا نیز به چشم میخورد و بسیاری از افرادی که ریسکپذیر هستند دوست دارند این ریسکها را در کار اقتصادی خود داشته باشند، اما تنها دلیل اینکه در کشور ما به نحو علیحده و ویروسی در حال گسترش بوده این است که برای این افراد، شغل مناسب با ارزشافزوده بالا ایجاد نشده است و بسیاری از افراد به این دلیل به راههای آسان و جذاب پول درآوردن که اغلب هم ناسالم است، مثل قمار اینترنتی رو آوردهاند.
در واقع شما به یکسری عوامل بنیادین در شکلگیری این پدیدهها اشاره کردید، اما فضای این روزهای کسبوکار که با یکسری مسائل مثل بخشنامههای خلقالساعه و تصمیمات متعدد درگیر است نیز محیط اقتصادی را ناسالم کرده است. این عوامل چقدر در گسترش این نوع کسبوکارها نقش داشته است؟ در واقع گسترش پدیده قمار اینترنتی چقدر میتواند به فضای این روزهای کسبوکار در ایران مرتبط باشد؟
به هر حال گسترش این پدیدهها ربط دارد؛ ارتباط آن هم از این جنبه است که پارکینگ ارز، طلا و سکه در اقتصاد ایران، یک پارکینگ پربازده شده است که میتوان در آنجا پول را پارک کرد و ظرف سه ماه اخیر، بازده 100 تا 150درصدی برداشت کرد؛ این امر باعث میشود تا به نحو مضاعفی، پول از جاهای مولد مثل تولید خارج شود و وارد بخش غیرمولد اقتصاد ایران که آن هم یک نوع دلالی است، بشود. وقتی این پول وارد بخش دلالی شود، به طریق اولی، اشتغال و سرعت رشد شغل جدید در بخش واقعی اقتصاد کم میشود و در نتیجه فضا برای جوانان بیکار ولی باهوش که میتوانند کژمنشی داشته باشند، فراهم میشود، یعنی آنها هوش خود را میتوانند در مسیر درست استفاده کنند، ولی وقتی راه بسته است و مسیر درست نیست، چون باهوش هستند و این توان و انرژی از یک جا بیرون میزند، بسیاری از این افراد پارتنر کانونهای قدرت و ثروت شده و تبدیل به پلت فورمهای قمار و شرطبندی میشوند.
از آن طرف هم اگر بخواهیم به آن نگاه کنیم، در واقع میتوان نتیجه گرفت که مخاطرات گسترش کسبوکارهای غیرقانونی نیز میتواند این فضای کسبوکار را به سمت نامساعد بودن پیش ببرد؟
به نظر میرسد که این یک چرخه باشد، به این معنا که وقتی فضای کار قمار برای عدهای جذاب شود، حتی اگر فضای کسبوکار هم بهبود یابد، ممکن است خیلی از جوانان به خاطر اینکه داستان موفقیت در برخی اطرافیان خود را از طریق خلق پول بادآورده از این مسیر مشاهده کردهاند، دیگر حتی آن را به مسیر مولد اقتصاد ترجیح دهند که راه آن نیز وجود دارد و از آن مسیر برنگردند و وارد کارهای دلالی شوند و در واقع از این جنبه این چرخه ایجاد شود. به عبارت بهتر، کمبود تولید و شغل باعث این کارها شود و در مقابل، این کسبوکارها آنقدر برای عدهای خلق ثروت کند که حتی اگر وضعیت اقتصادی نیز بهبود یابد، باز هم بقیه سراغ کسبوکارهای مولد نروند.
در واقع برخی از روانشناسان و جامعهشناسان بر این باورند که نبود تفریح و هیجانات لازم برای قشر جوانی که با انفجار جمعیتی آن طی سالهای گذشته روبهرو بودیم، منجر به شکلگیری چنین کسبوکارهایی شده است. آیا اصولاً میتوان عوامل غیراقتصادی مثل تفریح و هیجانات مرتبط با حوزه جوانان را نیز در شکلگیری این کسبوکارها دخیل دانست؟
ببینید اینکه چنین تفریحاتی وجود ندارد، نقش مستقیمی در اینکه جوانان به سمت چنین تفریحاتی رو بیاورند، ندارد. ولی باید این نکته را نیز در نظر گرفت که یک عامل مهم دیگر که نزدیک به این عناصر هست، در واقع، عوامل فرهنگی است. برخی از اقتصادهای دنیا که اقتصاد پیشرفتهای هم بوده و درآمد سرانه در آنها بسیار بالاست و عدالت اجتماعی به نحو مطلوبی برقرار است، تفریح از سطوح بهتری برخوردار است. نمونه آن هم جوامع اروپایی است که زندگیها روی روال و با برنامه حتی برای جوانان است و از ریسک گریزان هستند. این درست نقطه مقابل قمار است که زندگی بیمه میشود و ضریب نفوذ بیمه نیز بعضاً هفت درصد تولید ناخالص داخلی است که این امر نشان میدهد مردم در این جوامع، میخواهند از ریسک بگریزند، نه اینکه مثل قمار به سمت ریسک هجوم بیاورند، اما در جوامعی که از قضا، ریسک پایینتر است و نابرابری اجتماعی نیز زیاد بوده و افراد راهی پیش روی خود نمیبینند که به طور سالم، از عرق جبین و کد یمین استفاده و خلق ثروت کنند و راه کارآفرینی بسته است و شاخص روانی کسبوکار وضع بدی دارد، قاعدتاً شتاب و کاتالیزور برای پلت فورمهای شرطبندی ایجاد میشود؛ در واقع فرد به خود میگوید که از راه کسبوکارهای سالم و شفاف بهجایی نمیرسد پس بهتر است در این رابطه شانس خود را امتحان کند؛ بلکه بهجایی برسد و وقتی که افرادی را بررسی میکنید که اسیر این دام شدهاند، مشاهده میشود اکثر قریب به اتفاق سطح درآمدی بسیار پایینی دارند و از قضا با این کار، وضع خود را بدتر میکنند. به عبارت دیگر، من پلت فورمهای شرطبندی از این جنس را نظام معکوس مالیات نام میگذارم، چراکه نظام مالیات درست مشخص است و پول از ثروتمندان میگیرد و در راستای عدالت بین اقشار مختلف در قالب عدالت آموزشی و بهداشتی توزیع میکند؛ به عبارت بهتر ثروتمندان هزینهای را به دولت میدهند تا بیس و پایه هرم مازلو را که پولدار نیستند بسازد، اما مواردی همچون شرطبندی، از اقشار ضعیف که خود با مشکلات اقتصادی مواجه هستند، پول میگیرد و باعث خواهد شد تا وضع معیشتی آنها بدتر شود و این را به طبقات بالاتر که آدمهای پولداری هستند، منتقل میکند. به عبارت دیگر، این امر باعث میشود بخشی از آنچه نظام مالیاتی درست تدبیر کرده یا رشته است، پنبه شود.
اصولاً میتوان چنین کسبوکارهایی را قانونپذیر کرد؟ برخی از نهادهای سیاستگذاری اعلام میکنند که درگاههای مرتبط با قمارهای اینترنتی را مسدود کرده و میکنند؛ اما باز هم اذعان دارند که بالاخره هر لحظه ممکن است درگاه جدیدی جایگزین آن شود و سبکهای بازی در این نوع کسبوکار مدام تغییر میکند.
قانونپذیری این کسبوکار به دلیل اینکه منشأ اصلی قوانین ما شرع هستند، کار سختی است؛ اما در سایر کشورها به دلیل اینکه از قوانین شرعی تبعیت نمیکنند عموماً اتفاقی که رخ میدهد، آن است که این نوع کسبوکارها وجود دارند، اما به شدت رگوله و قانونمدار هستند. یعنی ریلگذاری و قانونگذاری در این رابطه به درستی انجام شده است. در واقع، حتی مشخص شده که سقف سود دریافتشده از بانی چقدر است و سقف و کف آن چقدر است. چه جایزهای باید داده شود. به عنوان مثال اگر فرض کنیم که از مردم، مجموعاً برای یک قرعهکشی 10 میلیارد تومان جذب شده، دیگر نمیتوان جایزه 100 میلیون تومانی داد. چراکه حاشیه سود فرد طراح قرعهکشی 98 درصد میشود، آنگاه سود این افراد بسیار بالاتر از میزان جایزهای است که پرداخت میکنند؛ بنابراین در بسیاری از کشورها، مینیمم برای جوایز وجود دارد که 40 تا 70 درصد رقم دریافتشده، به صورت جایزه به شرکتکنندگان برگردد. حالا حتی میتوانند همه پول را حتی به یک نفر هم بدهند، ولی در ایران به دلیل اینکه مشکلات دیگری داریم، اینکه این فضا به رسمیت شناخته شود، کار سختی است. تلاشهایی شده است، مثلاً برخی از سرویسهای ارزشافزوده یعنی شرکتهای خصوصی که با اپراتورهای تلفن همراه همکاری میکنند؛ بر روی اسب و مسابقات اسبسواری که از نظر شرعی مشکل ندارد، ایجاد کردند و درآمدهای خوبی کسب میکنند.
در صدا و سیما بهخصوص در اتفاقات اخیر مثل جام جهانی، به وضوح میتوانستیم نوع ضعیفشده شرطبندی را مشاهده کنیم. در واقع نقش رسانه ملی روی شکلگیری یا عدم شکلگیری شبهلاتاریها یا شبهقمارها چیست؟ این موضوع ریشه در قبلتر از رویدادی مثل جام جهانی دارد. به عبارت دیگر ما بارها در برنامههای متنوع صدا و سیما از جمله دورهمی یا خندوانه مشاهده کردهایم که هم زیرنویس و هم مجری میگوید که عضو فلان سرویس ارزشافزوده شوید یا عدد یک را به فلان سرشماره ارسال کرده یا یک اپلیکیشن خاص را نصب کنید. این موارد پرداخت اپراتوری دارند؛ به این معنا که یک اپلیکشن نصب میکنید و روزانه 300 تومان برای شما هزینه دارد که این رقم در پایان ماه با افزودن یک عدد مشخص به قبض موبایل شما، تسویه میشود و نکته جالب اینجاست که خیلی از افرادی که عضو آن اپلیکیشن میشوند، به خاطر خود آن نیست؛ بلکه اکثر قریب به اتفاق افرادی که این اپلیکیشن را نصب میکنند؛ حتی یکبار هم آن را باز نمیکنند تا از آن استفاده کنند؛ بلکه به منظور برخورداری از تشویقهایی همچون شارژ یا اینترنت رایگان آن را نصب کردهاند. یعنی به همه معمولاً یک جایزه داده میشود و به چند نفر هم جوایز خاص را پرداخت میکنند؛ همین نمونهها هم ماهیت قمار را دارند و با 10 هزار تومان پرداخت ماهانه که در سرویسهای ارزشافزوده دارند، مجموعاً 20 میلیارد تومان پول جمع میشود؛ در حالی که مجموع شارژی که به این افراد به علاوه اینترنت رایگان و جوایز خاص داده میشود، پنج میلیارد تومان میشود. این چیز پنهانی نیست و قبلاً در صدا و سیما به وضوح دیده میشد؛ اما آن چیزی که در جام جهانی دیده شد و پررنگ بود، اینطور بود که خصوصاً یک اپلیکیشن خاص به افرادی که مسابقات را پیشبینی میکردند، جایزه پرداخت میکرد، در حالی که ما به ازای آن برای ثبت نام، رقمی دریافت نمیشد. به عبارت بهتر بهجای اینکه پول مستقیم دریافت کند، راهی برای نصب و بالا بردن آمار نصب اپلیکیشن بوده است. پس ماهیت قمار ندارند، اما قبلاً فراوان در رسانه ملی بوده است؛ پس اگر بخواهیم جمعبندی کنیم، حتی اگر سرویسهایی که رسانه ملی توصیه و تبلیغ کرده بود، سرویسهای رگولهشده باشد، مشکلی پیش نخواهد آمد. به هر حال دو اپراتور تلفن همراه از قوانین سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی تبعیت میکنند بنابراین باید ضوابط را هم رعایت کنند. به هر حال صدا و سیما در راهاندازی مفهوم قرعهکشی، لاتاری و قمار در ذهن مردم نقش داشته است. به هر حال بعد از این برنامهها، مردم به آنها عادت کردهاند و یاد گرفتهاند؛ پس اگر در کانال تلگرامی فرد ناشناختهای قمار اینترنتی به راه میاندازد، مردم به راحتی میپذیرند که در آن عضو شوند و فعالیت کنند.
اکنون خیلی از دستگاههای مختلف اقتصادی و غیراقتصادی خود را مسوول ساماندهی چنین فرآیندهایی در ایران میدانند، خود بانک مرکزی، وزارت ارتباطات و گاهی دستگاههای انتظامی در این حوزهها وارد میشوند. تعدد سیاستگذار یا ناظر چه مزایا یا چه معایبی دارد؟
دلیل اینکه ما تعدد ناظر داریم این است که افرادی که از این سرویسها استفاده میکنند؛ از یک تریبون و رسانه بهرهمند میشوند، بنابراین سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی که معاونت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات هم هست، به درستی خود را متولی این موضوع میداند و نظارت بر سرویسهای ارزشافزوده نیز بر عهده آن مجموعههاست. اما بسیاری از این قمارها و شبهلاتاریها، از طریق اس ام اس عادی نیست و به خاطر تبلیغات تلگرامی و شبکههای پیامرسان است و قطعاً نظارت وزارت ارتباطات بهتنهایی کافی نیست و نیازمند نظارت پلیس فتا و اقدام قضایی هم هستیم. به نظر من نمیتوان همه را در یک ظرف قرار داد، بسته به منشأ، ماهیت و نوع استفاده آن سرویس، دستگاههای متعددی میتوانند در این حوزه نظارت کنند و درگیر باشند.
اصولاً فضای اقتصادی ایران چقدر زمینه کسبوکارهای اینترنتی سالم را فراهم میکند؟
کسبوکارهای اینترنتی و استارتآپها زنده به سرمایهگذارن جسورانه هستند و در اقتصاد ایران نیز طبق گزارش سال گذشته KPMG که یکی از موسسات معتبر حسابرسی در دنیاست، 150 میلیارد دلار در جهان بر روی استارتآپها سرمایهگذاری شده است که حتی اگر سهم ایران را از دنیا کمتر از یک درصد و معادل 8 /0 درصد در نظر بگیریم، از این رقم باید حدود یک میلیارد دلار باشد، اما سال گذشته کل سرمایهگذاریای که روی اکوسیستم استارتآپی و کارآفرینی اینترنتی در ایران شکل گرفته است، طبق گزارشهای موجود 200 تا 300 میلیون دلار بوده است که 20 تا 30 درصد از سرمایه مورد نیاز است، اما چون بخش عمدهای از این پول ریشه خارجی داشته است، امسال نیز این رقم کمتر خواهد شد و در اکوسیستم استارتآپی با موضوع قحطی سرمایه مواجه هستیم و استارتآپها نمیتوانند سرمایه مورد نیاز را در زمان مناسب پیدا کنند تا از آن پول به مقدار مناسب روی ارزشگذاری مناسب و منطقی بیابند و این باعث شده است که جلوی رشد آنها گرفته شود و چالش رشد را امسال برای بسیاری از استارتآپها خواهیم داشت؛ بنابراین مردم به این زمینه اقبال دارند و ضریب نفوذ اینترنت به شدت رو به رشد است و محدودیتهایی که در دو دولت اخیر برداشته شده است، استفاده از آن را گسترش داده است، اما اینها به تنهایی مناسب نیست، بلکه به تزریق مناسب نیز بستگی دارد که در این زمینه حداقل، چشمانداز برای سال جاری روشن نیست.