کسبوکار خاکستری
دلایل افزایش قماربازی با وجود محدودیتها چیست؟
این روزها اقتصاد ایران با پدیدهای به نام کسبوکار قمارگونه در فضای مجازی مواجه است، همان موضوعی که بسیاری از سیاستگذاران را نگران کرده است. وزیر جوان ارتباطات و فناوری اطلاعات میگوید که قمار مجازی در ایران بهرغم همه محدودیتها، رو به افزایش است و باید برای آن چارهای اندیشید.
این روزها اقتصاد ایران با پدیدهای به نام کسبوکار قمارگونه در فضای مجازی مواجه است، همان موضوعی که بسیاری از سیاستگذاران را نگران کرده است. وزیر جوان ارتباطات و فناوری اطلاعات میگوید که قمار مجازی در ایران بهرغم همه محدودیتها، رو به افزایش است و باید برای آن چارهای اندیشید. اما اگر بخواهیم این پدیده را از جنبه فضای کسبوکار بررسی و تحلیل کنیم باید گفت، آنچه موجب رونق چنین اکوسیستم و جنسی از کسبوکارها که منطقاً کسبوکار هم نیستند، شده، اصولاً کسبوکار نیست؛ چراکه کسبوکار واقعی و پویا، تمرکز بر رشد بلندمدت دارد، پس به نظر میرسد نشانه روشنی از اتفاقاتی که در اقتصاد و بهتبع آن در حوزههای اجتماعی رخ میدهد، وجود دارد که ناشی از نوسانات کوتاهمدت و حرص و طمعی است که به دلیل همین نوسانات کوتاهمدت، در اقتصاد پیدا میشود؛ به نحوی که در بازه زمانی کوتاه، افراد به منابع مالی دست مییابند که در اقتصادی که ثبات طولانیمدت و مشخص دارد، میتوان آن را در تصمیمگیری بلندمدت تجربه کرد. ضمن اینکه باید توجه داشت وقتی که میخواهیم تصمیمگیری بلندمدتی را در حوزه اقتصاد داشته باشیم، باید پارامترهایی را که در بلندمدت تعیینکننده هستند، مدنظر قرار دهیم و راجع به آنها فکر کنیم؛ در این حالت است که اگر دچار نوسانات کوتاهمدت نشویم، باید با زحمت چیزی را بسازیم؛ چراکه باید به نتیجه بلندمدت آن فکر کنیم.
کسب و کار زودگذر
در حالی که وقتی نوسانات کوتاهمدت اتفاق میافتد و تورم از 15 درصد به 40 درصد میرسد، یا نرخ ارز به شدت تغییر میکند، آنگاه کسبوکارها نمیتوانند برای بلندمدت تصمیمگیری کنند و بهتبع آن، مردم و سرمایهگذاران نیز به دنبال بازدهیهای کوتاهمدت ولی در اعداد بزرگ میروند و اینطور خواهد شد که این شکل از مراودهها در درون خود، کسبوکارهای زودگذر یا به تعبیر دیگر قمارگونه را شکل میدهند. در چنین شرایطی برخی افراد بر خود لازم میدانند که شانس یا بخت و اقبال خود را در معرض امتحان قرار دهند تا در کوتاهمدت، برنده باشند؛ ضمن اینکه برخی از افراد نیز از این روحیه مردم سوءاستفاده کرده و روشهایی را برای کلاهبرداری از آنها در پیش میگیرند؛ بنابراین افرادی که به این سمت میروند، چون متوجه شدهاند که مردم به دلیل نگرانیها از فضای کسبوکار و حرص و طمعی که نتیجه واکنش طبیعی به همین محیط نامساعد کسبوکار است، گرایش دارند تا رو به قمار و شرطبندی بیاورند، از این فرصت استفاده کرده و سایتهای قمار مجازی و شرطبندی اینترنتی را راهاندازی میکنند و از چنین ابزارهایی در راستای غفلت مردم استفاده کرده و سایتهای طراحیشده خود را در اختیار مردم میگذارند. اما نکته حائز اهمیت در این میان آن است که همین سایتهای قمار و شرطبندی خود میتواند همچون روی دیگر سکه، فضای کسبوکار را تحت تاثیر خود قرار دهد.
بنابراین حتماً این، یک ارتباط دوطرفه است؛ به این معنا که وقتی کسبوکارها در یک اقتصاد، تمرکز خود را از رشد بلندمدت به سمت رشد کوتاهمدت معطوف کرده و به عبارتی، با یک سوداگری به کسبوکار نگاه میکنند، حتماً فضای خلاقیت، نوآوری و بهرهوری که عرصه اساسی کسبوکارهایی است که در دنیا رشد کردهاند، کمرنگ شده یا از بین میرود.
البته در برخی شرایط، این موارد اصولاً مهم نیست و اهمیتی ندارد که چقدر خلاقیت و نوآوری در یک کسبوکار وجود دارد یا به دنبال بهرهوری است، بلکه مهم این است که در بازه زمانی کوتاه، آن کسبوکار به یک رشد مقطعی بزرگ برسد؛ یا اینکه سر و صدا به پا کرده و های و هوی کند؛ در حالی که این درست خلاف جهت تمرکز بر کسبوکار بلندمدت است؛ پس حتماً رابطهای دوطرفه میان فضای کسبوکار بلندمدت و کوتاهمدت توام با سوداگری وجود دارد و شاید در مقاطعی هم، هر یک از این دو، همدیگر را تقویت کنند؛ یعنی هرچقدر که مردم بیشتر به سمت قمار مجازی میروند، از آن طرف نیز تعداد بیشتری از مردم دلشان میخواهد که از این روحیه حرص و طمع مردم برای بازدهی زودگذر، استفاده کنند و تعداد این سایتها هم بهتبع این فرآیند، بیشتر میشود؛ پس وقتی که بیشتر رواج یابد، آثار تخریبی آن نیز برای اقتصاد بیشتر خواهد شد.
شرطبندی به شرط سرگرمی
همانطور که نمونههایی وجود دارد که کسبوکارهایی بر بستر نامناسب شکل گرفته و در آنها، اتفاقات نامطلوب رخ داده و احتمال تقلب هم در آنها بیشتر شده است؛ چراکه تمایل بیشتری برای تخلف وجود خواهد داشت؛ ضمن اینکه تعدد کسبوکارهای خلاف را به دنبال دارد. البته این جنس از کارها، در همه دنیا و در اغلب کشورها رواج دارد و باید به این نکته توجه داشت که به هر حال، سرگرمی حوزهای است که برای بشر از قدیمالایام مهم بوده؛ اما این میزان باید کنترلشده باشد، همانطور که هر چیزی برای بشر مفید باشد، وقتی از دوز و میزان لازم افزونتر مصرف شود؛ قطعاً آثار تخریبی خواهد داشت.
در این میان برخی بر این باورند که شرطبندی هم بخشی از سرگرمی بوده و در چارچوب شرعی، میزان مشخصی از آن خوب است؛ ولی اگر همان هم از دوز مشخصی بالاتر رود، به طور قطع آثار تخریبی دارد. نکته دیگری که در موضوع قمارهای اینترنتی میتوان به آن توجه کرد، نحوه برخورد دولت با چنین کسبوکارهایی است؛ این در حالی است که سیاستگذار و ناظر باید به این نکته توجه داشته باشند که اقتصاد دستورپذیر نیست و نمیتوان به اقتصادی گفت که اینطور رفتار کن و آنطور برخورد نکن؛ بلکه این روش خطاست و وقتی که اقتصاد، مردم را به این سمت میبرد که کوتاهمدت زندگی و برنامهریزی کنند، پس مردم حدود قائلشده را نمیپذیرند؛ چراکه به تجربه دریافتهاند رعایت حدود، آنها را از دیگران عقب میاندازد و چون فکر میکنند که در یک رقابت با دیگران حضور دارند، به سمت بازدهی کوتاهمدت سوق مییابند و به شکلی تلاش میکنند حدود را دور بزنند.
قماربازان هوشمند
پس به نظر میرسد اگر فضای کسبوکار را به عنوان فضای تولید ثروت در بلندمدت ببینیم، حتماً این نشانه آن است که ما افراد کوتاهمدتتری شدهایم و دنبالهرو سیاست دولت خواهیم بود؛ اما به هر حال باید هر دو را از هم تفکیک کرد، یعنی اصولاً کسبوکارهای نوپا زحمت زیادی برای رسیدن به این نقطه کنونی کشیدهاند؛ پس نباید به راحتی آنها را از دست داد.
اما در حوزه قمار اینترنتی باید به این نکته توجه داشت که ضریب هوشی افرادی که در کسبوکارهای اینچنینی فعالیت دارند، بسیار بالاتر از نرم جامعه است، ضمن اینکه احتمالاً ترندها و گرایشهای مقطعی جامعه را سریعتر درک میکنند؛ پس وقتی که سرعت درک بالاتری نسبت به عامه مردم دارند، احتمالاً این ترند، ابزار و موجی ایجاد میکند که عدهای بر روی آن سوار شده و موجسواری خوبی میکنند. این طبیعت بشر است؛ به این معنا که هر کس هوش بالاتری دارد، موج را بهتر میشناسد و موجسوار بهتری است، در حالی که اگر اقتصادی داشته باشیم که نوسانات کوتاهمدت در آن کمتر باشد، موجهایی به ارتفاع پنج متر با طول دو متر و سه متر شکل میگیرد که این موجسواران چون باهوش هستند، درک خواهند کرد که این موجها امکان سوار شدن ندارند و اگر کسی سوار شود، با سر به زمین خواهد خورد؛ در نتیجه موجسوارها وارد فضا شده و در بلندمدت احساس میکنند که این شکل از موجسواری امکانپذیر نیست و در نتیجه پول نباید از بانک مرکزی وارد مدیریت چنین چرخههایی شود.