کلافگی تولید از تصمیمات خلقالساعه
مخاطرات بنگاههای تولیدی در شرایط فعلی چیست؟
ظرف سه ماه گذشته، واحدهای تولیدی با فضای مبهم مواجه بوده و بسیاری از این واحدها برای تامین مواد اولیه خود دچار چالش قوانین شده و تغییر کلی پارادایم دادهاند؛ به این معنا که شرکتهای سابقهدار که توانایی استفاده از خطوط اعتباری در سالهای گذشته را داشته و با تامینکنندگان در داخل و خارج کشور، در ارتباط بودند، هماکنون به دلیل بههمریختگی بازار، به سمت فضای کوتاهمدت حرکت کرده و مجبور هستند برخی خریدها را به صورت نقدی انجام دهند؛ چراکه قیمتها در حال تغییر است و تامینکنندگان به خاطر بیثباتی، حاضر به ریسک نیستند و معاملات خود را به صورت نقدی و شبه نقدی انجام میدهند؛ این موضوع هم فشار بزرگ به تولیدکنندگان برای تامین نقدینگی وارد میکند. نکته دیگر در بازار فروش است.
ظرف سه ماه گذشته، واحدهای تولیدی با فضای مبهم مواجه بوده و بسیاری از این واحدها برای تامین مواد اولیه خود دچار چالش قوانین شده و تغییر کلی پارادایم دادهاند؛ به این معنا که شرکتهای سابقهدار که توانایی استفاده از خطوط اعتباری در سالهای گذشته را داشته و با تامینکنندگان در داخل و خارج کشور، در ارتباط بودند، هماکنون به دلیل بههمریختگی بازار، به سمت فضای کوتاهمدت حرکت کرده و مجبور هستند برخی خریدها را به صورت نقدی انجام دهند؛ چراکه قیمتها در حال تغییر است و تامینکنندگان به خاطر بیثباتی، حاضر به ریسک نیستند و معاملات خود را به صورت نقدی و شبه نقدی انجام میدهند؛ این موضوع هم فشار بزرگ به تولیدکنندگان برای تامین نقدینگی وارد میکند. نکته دیگر در بازار فروش است.
بازار فروش به اصطلاح وحشی شده؛ به این معنا که تقاضای طبیعی در آن رفتار طبیعی ندارد؛ بلکه خریدها حالت غیرعادی دارد و درخواست اضافه بر سازمان به آن وارد میشود که حاصل آن به معنای توسعه و ترویج نیست؛ بلکه غارت انبار تولیدکنندگان است که توان بازسازی و دوباره خریدن و جبران موجودی را ندارند؛ ضمن اینکه در کوتاهمدت در برخی از موارد کالاهای مصرفی مورد توجه مردم ذخیرهسازی صورت گرفته و در نهایت، موضوعاتی از این دست سبب شده تا تولیدکنندگان عمده بخش خصوصی خردهپا که این کالاها را تولید میکنند، با تخلیه انبارهای خود مواجه شوند و در تامین دوباره مواد اولیه خود مشکل داشته باشند؛ به همین خاطر برای اینکه خط تولیدشان نخوابد تولید را کاهش میدهند تا کل خط متوقف نشود.
در بازار پس این تقاضا وجود دارد؛ ولی فروش افزایش نمییابد؛ بلکه زمینههای احتکار فراهم میشود و افراد از خرید، فروش و نگهداری کالا سود میبرند و مسیر منطقی توزیع و فعالیتهایی از این دست، به بیراهه میرود و همین امر، نابسامانی در فضای کسبوکار و غیرقابل پیشبینی شدن این فضا را رقم میزند و کوتاهمدت شدن این بازار به شدت بر ساختار مالی بنگاههای کوچک و متوسط موثر است بهخصوص اینکه اغلب این بنگاههای کوچک و متوسط ظرفیت اسمی کمی دارند و تولیدات آنها در حد تولیداتی است که سود نهایی آن محدود است؛ بنابراین با کاهش ظرفیت وارد حاشیه زیان میشوند و وقتی که حال و هوای بازار تغییر میکند و کوتاهمدت میشود، رفتار در بازار خرید مواد اولیه و فروش به شدت وضعیت اداره بنگاهها را دشوارتر میکند و اگر این وضعیت ادامه یابد؛ زمینه برای کمکاری خیلی از بنگاههای اقتصادی فراهم میشود و نظم این بازار بیشتر از این به هم میخورد و چون تصمیمات غلط از سوی مصرفکنندگان، تولیدکنندگان و توزیعکنندگان گرفته میشود و در شکل هیجانی، ممکن است خرید مواد اولیه را بیشتر کند و همین جو خود بیش از نیاز اوضاع را وخیمتر کرده و شاید همه زمینگیرتر میشوند و حاشیه سود بنگاههای کوچک و متوسطی که در حوزه تولید فعالیت میکنند، فارغ از اینکه چه تولیدی انجام میدهند، حاشیه سود پایینی خواهند داشت و اگر ظرفیت تولید را از دست بدهند، ثبات بنگاه در حال تلاطم فرو میرود و دچار آسیب میشود.
ما دوره تحریمی بزرگ و مهمی را پشت سر گذاشتهایم و ظرفیتهای بازسازی به صنایع کوچک نداده بودیم و هنوز فرصتی برای قدرت گرفتن فراهم نشده بود که تحریمهای جدید از راه رسید. هماکنون طرفهای مقابل هم، آمادگی لازم را برای پیگیری این تحریمها دارند و تنبیههای دورههای قبل از سوی آمریکا برای آنها، منجر به این شده که از همکاری با ایران حذر کنند.
بر این اساس، امکان دور زدن این تحریمها در این دوره بسیار دشوارتر و پیچیدهتر خواهد بود و برخی بسترها و راهکارهایی که در دوره قبل مورد استفاده قرار گرفت، شناسایی و مسدود شدهاند و هزینهها برای همکاری با شرکتهای همکار در تامین مواد اولیه و فروش کالا، بسیار دشوارتر است.
بر این اساس پیشبینی میکنم که با دشواریهای بیشتری در ادامه مسیر با تحریمها مواجه شویم. اما نکته دیگر آن است که هماکنون رسماً وارد فضای جنگی شدهایم و وضعیت، فوقالعاده است؛ به نحوی که پیش از شروع فرآیند اولیه تحریمها، همه طرفهای تجاری ما پیش از اینکه به نوامبر برسیم، فعالیتهای خود را در حوزههای مختلف محدود کردهاند و ما نیاز نداریم به نوامبر برسیم تا مرحله دوم تحریمها شروع شود.
پس اوضاع و احوال کنونی، واقعیت یک فضای فوقالعاده جنگی را نشان میدهد و باید بر اساس فضای جنگی، امروز را توضیح داده و سیاستها را اعمال کنیم. یعنی برای توسعه صادرات و بهبود محیط کسبوکار باید دستور کارهای قبلی را کنار بگذاریم و با برنامهریزی جدید وارد عمل شویم. ضمن اینکه باید فرآیندها را نیز تغییر داده و بر اساس شرایط جدید تعریف کنیم. بنابراین اگر این موضوع را درک کنیم باید با توجه به شرایط فوقالعاده امروز واردات کالا را متوقف کرده و اقلامی را که در ادامه مسیر به تابآوری بیشتر ما کمک میکنند، وارد کنیم نه اینکه انتظار داشته باشیم همه کالاها وارد شوند.
این یک تصمیم اقتصادی خوب برای ما به شمار میرود؛ به هر حال باید خود را با هر محدودیتی در حوزه واردات وفق دهیم؛ اگرچه بر این باورم که به جز تعرفه، نباید از ابزار دیگری برای محدودیت واردات استفاده کنیم، چراکه نتیجه نهایی آن به ضرر اقتصاد و مصرفکننده نهایی است؛ پس فعالان اقتصادی با هر نوع زمینهای که فضای رقابت سالم را بر هم بزند، مخالف هستند؛ چراکه به شکلگیری رانتهای ارزی و اطلاعاتی میانجامد و توسعه را متوقف میکند.
در این حالت وضعیت مخالف توسعه پیش خواهد رفت و دامنه فساد اداری کشور را بیشتر خواهد کرد. به هر حال باید درک صحیح از این نکته داشته باشیم که اکنون شرایط فوقالعاده داریم و باید در این شرایط، دولت برای حفاظت از منابع ارزی خود بخشی از واردات را متوقف کند؛ اگرچه باز هم بر این باورم که فهرستی که از ممنوعیت واردات تهیه شده، بهترین نیست، اما به هر حال شرایط بحرانی است و در این شرایط یکی از کارها این است که محدودیت واردات ایجاد شود، اما دامنه آن نباید به مواد اولیه و ماشینآلات مورد نیاز تولید لطمه وارد کند و آنها را در برگیرد.
به عبارت دیگر اگر این کار به صورت حرفهای و در تعامل با صنوف، اتحادیهها و سندیکاهای حرفهای کسبوکار صورت گیرد، آسیب کمتری به اقتصاد ایران وارد خواهد شد؛ ولی اگر کار به صورت دستوری پیش برود، ممکن است آسیبزننده باشد و روندی گرفتارکننده را برای فعالیت شرکتها رقم زند؛ ما از این شرایط دفاع نمیکنیم، بلکه علاوه بر اینکه شرایط فوقالعاده را درک میکنیم موافق با برخی محدودیتهای لطمهزننده به تولید نیستیم. ما نوع نگاه خود را عوض خواهیم کرد، اما دولت هم باید نوع نگاه خود را عوض کند و در تعامل با بخش خصوصی قرار گیرد؛ یعنی کسی را شگفتزده نکند، چراکه تغییر و تحول فعلی، زمینه آسیب را فراهم کرده است و بخشنامهها و رویهها را با عجله تصویب کردن، نوعی خودزنی و بیتدبیری است.
به هر حال اصل ماجرا این است که فضای اقتصاد باید تبدیل به فضای اقتصاد رقابتی و واقعی شود حتی اگر برخی از محدودیتها منجر به شکلگیری تصمیمات خاص از سوی دولت شود به این معنا که باید هر طور شده از مولفههای غیرمرتبط سیاسی و اجتماعی فارغ شویم و اقتصاد طبق برنامه خودش کار کند. بهترین تصمیمها زمانی اتفاق میافتد که فشار اضافی روی بازیگران اقتصادی نباشد. مصرفکننده اگر زیر فشار و محدودیت انتخاب وادار به تصمیمگیری شود، واکنش نشان میدهد و در بلندمدت به تولید ما هم آسیب میزند. نکته حائز اهمیت در این میان آن است که تولیدکنندگان ایرانی بپذیرند که باید احترام به حقوق مصرفکننده را حفظ کنند یا حتی در موارد خاص به مصرفکنندگان کالاهای خود توضیح دهند که مصرف این کالاها به چه دلایلی خوب است و چه لزومی دارد که کالای ایرانی را به عنوان نخستین انتخاب خود داشته باشند. از طرف دیگر نیز زمینه مساعد تولید را برای تولیدکننده ایرانی فراهم کنیم. این زمینه هم نه با تزریقهای مالی بلکه با ایجاد آرامش در فضای اقتصادی و کم کردن نگرانیها فراهم میشود به گونهای که انگیزه در عوامل تولید ایجاد شود. اینطور نیست که تولیدکننده ایرانی درکی از بهبود نداشته باشد بلکه گرفتاری اساسی اینجاست که تولیدکننده ایرانی به اندازه کافی به وضعیت کسبوکار اعتماد ندارد. از سوی دیگر ما نمیتوانیم از مردم درخواست رفتار ایثارگرانه داشته باشیم. ایثار باید در میان همه بازیگران اقتصادی فراهم باشد. اگر من به عنوان تولیدکننده هم سودجویانه کار نکنم و از کیفیت کار کم نکنم، من هم ایثار کردهام.