حالت سوزاننده پول
چرا پول در اقتصاد ایران به موجودی ولگرد تبدیل شده است؟
شواهد نشان میدهد که طی ماههای اخیر و برخلاف روند حاکم بر اقتصاد ایران طی سالهای 1394 تا نیمه اول سال 1396، سرعت گردش پول در اقتصاد ایران افزایش یافته است.
بابک صحراگرد: شواهد نشان میدهد که طی ماههای اخیر و برخلاف روند حاکم بر اقتصاد ایران طی سالهای 1394 تا نیمه اول سال 1396، سرعت گردش پول در اقتصاد ایران افزایش یافته است. برهم خوردن تناسب پیشین نرخ بهره سرمایهگذاری در بازارهای مختلف، ایجاد انتظارات مبنی بر تکرار تجربیات دوره پیشین تحریمها و شیبنوردی پرسرعت ارز، سکه و طلا طی ماههای اخیر باعث شده است که شهروندان ایرانی تمایل کمتری به نگهداری پول داشته باشند. به عبارت دیگر تحولات بازارها در ماههای اخیر، کارکرد پول به عنوان «ذخیره ارزش» را به حداقل رسانده است. در چنین شرایطی پول به موجودیتی «سرگردان» تبدیل میشود که هدف از مبادله آن جلوگیری از کاهش قدرت خرید و متناسبسازی تغییرات ارزش پول با تحولات بازارهاست. اگرچه در ظاهر افزایش گردش پول در یک اقتصاد پدیده خوشایندی جلوه میکند، اما «داغ شدن» بیش از حد پول در التهاب انتظارات و هیجانات میتواند برای اقتصاد یک کشور مشکلزا باشد. کمااینکه کشورهای بسیاری چون آرژانتین، اروگوئه و مکزیک طی دو دهه گذشته در چنین وضعیتی یک دوره بحران عمیق را پشت سر گذاشتهاند. اما «پول حریص» چیست و تحت چه شرایطی میتواند اقتصاد یک کشور را دچار مشکل کند؟
پول ولگرد
هرکسی که در یک چارچوب اقتصادی با پول کار میکند تحت تاثیر عوامل مختلف بخشی از پول خود را به حالت «کنز» درمیآورد. کینز سه انگیزه برای نگهداری پول برشمرده است: 1- انگیزه معاملاتی 2- انگیزه احتیاطی 3- انگیزه سفتهبازی (بورسبازی). انگیزه اول سبب میشود تا پول جریان فعال داشته باشد. حال آنکه دو انگیزه آخر موجب میشود تا پول به صورت موجودی غیرفعال و راکد، نگهداری شود. انگیزه نگهداری دارایی به شکل پول میتواند از یک برنامه اقتصادی برای آینده یا یک الگوی رفتاری و ذهنی نشات گرفته باشد. برای مثال ممکن است یک فرد همواره بخشی از دارایی خود را به صورت پول برای هزینههای غیرمترقبه نگهداری کند. در واقع در چنین حالتی پول ارزشی را در خود ذخیره میکند و از زمانی به زمان دیگر منتقل میکند. اما ممکن است در این بین تغییر برخی از متغیرهای اقتصادی باعث تغییر تمایل افراد به نگهداری حجم پول شود. در چنین شرایطی پول دیگر در نقش یک دارایی ایفای نقش نمیکند. مشابه با هر دارایی دیگر، «تغییر ارزش نسبی پول» میتواند باعث تغییر تمایل به حفظ فیزیکی پول شود. تغییر ارزش نسبی پول معمولاً در دو حالت رخ میدهد؛ در شرایط تغییر تورم ارزش قیاسی پول در مقابل کالا و خدمات تغییر پیدا میکند بنابراین برای مثال در صورتی که تورم باعث کاهش روزافزون ارزش پول شود پول کنزشده صرف خرید کالا یا سرمایهگذاری در سایر بازارهای دارایی خواهد شد. افزون بر این هرگاه بازده سرمایهگذاری پول در بخشهای اقتصادی یا بازارهای دارایی تغییر قابل توجهی کند در این صورت تمایل به حفظ پول به عنوان یک دارایی تغییر پیدا خواهد کرد. نمونهای از چنین شرایطی صعود قیمت ارز است. با شروع افزایش نرخ ارز در محاسبات ذهنی بازیگران اقتصادی ارزش نسبی هر واحد پول روزبهروز فرسودهتر خواهد شد، بنابراین در چنین شرایطی تقاضای کنز پول کاهش پیدا کرده و پولهای انباشتهشده به سمت بازار ارز حرکت خواهد کرد. اگر تغییر ارزش نسبی پول به حدی باشد که شهروندان کمترین تمایل را به نگهداری پول داشته باشند در این حالت پول از حالت سکون خارج و به یک موجود سرگردان تبدیل خواهد شد. پدیدهای که اقتصاددانان از آن با عنوان «پول داغ» یا «پول ولگرد» یاد میکنند. البته در تعاریف استاندارد اقتصادی «پول داغ» در واقع سرمایهای است که به دلیل تفاوت نرخ بهره بین بازارهای داخلی و خارجی، جریان پیدا میکند اما در اقتصاد بستهای چون ایران، میتوان با یک تغییر مقیاس، داغ شدن پول را برای حالتی که پول به علت تناسب نداشتن بین نرخ بهره در بازارهای دارایی مختلف حرکت میکند به کار برد. این گزارش برای ترسیم مرز بین تعریف مرسوم «پول داغ» و تغییر دبی جریان پول بین بازارهای مختلف در بازارهای داخلی از اصطلاح «پول ولگرد» بهجای «پول داغ» استفاده میکند.
افزایش دمای پول
هرگاه تمایل به نگهداری پول کمتر شود جریان پول بین بازارهای مختلف بیشتر میشود. پس میتوان انتظار داشت پول با سرعت بیشتری بین بخشهای مختلف اقتصاد جابهجا شود. میتوان گفت بررسی سرعت گردش پول در اقتصاد ایران تصویر صحیحی از دمای پول در اقتصاد کشور ارائه میکند. سرعت گردش پول از تقسیم حجم نقدینگی بر تولید ناخالص داخلی کشور حاصل میشود. این نسبت در واقع مشخص میکند که هر واحد پول در یک بازه زمانی یکساله به طور متوسط چند بار دستبهدست شده است. بررسی آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد که پول در اقتصاد ایران طی دهه گذشته دو الگوی رفتاری کاملاً متضاد را سپری کرده است. به نحوی که طی سالهای 1387 تا 1393 سرعت گردش پول در اقتصاد ایران افزایش یافته و از حدود شش واحد در سال 1387 به بیش از 5 /9 واحد در سال 1393 رسیده است. به عبارت دیگر طی این بازه زمانی سرعت گردش پول در اقتصاد ایران بیش از یک و نیم برابر شده است. اما پس از سال 1394 سرعت گردش پول در اقتصاد ایران در دوربرگردان کاهش قرار گرفت و پس از ثبت رکورد 5 /9 واحد در سراشیبی سقوط در حدود 5 /1 واحد کاهش یافته است. اما چه عاملی باعث تغییر در سرعت گردش پول در اقتصاد ایران بوده است؟
شاید نخستین پاسخی که برای این سوال به ذهن خطور میکند «تغییرات تورم» باشد. باید گفت این پاسخ تا حدودی تغییر رفتار پول در اقتصاد ایران را توضیح میدهد اما همبستگی بین متغیر تورمی و سرعت گردش پول در اقتصاد ایران به حدی نیست که بتوان سرعت گردش پول را متبوع مطلق تورم دانست. برای مثال در بازه زمانی سالهای 1392 تا 1394 و با وجود کاهش قابل ملاحظه نرخ تورم سرعت گردش پول در اقتصاد ایران کماکان در حال افزایش بوده است. بنابراین به نظر میرسد که چیزی از جنس تورم اما نه دقیقاً مقدار عددی تورم باعث شکلدهی به رفتارهایی میشود که درنهایت دبی جریان پول بین بازارهای مختلف را تغییر میدهد. در واقع این انتظار بازیگران اقتصادی از شرایط آتی است که منجر به اتخاذ تصمیم مبنی بر نگهداری پول یا سرمایهگذاری آن در بازارهای دیگر میشود. بررسی تغییرات سرعت گردش پول در اقتصاد ایران نشان میدهد که انتظارات عمومی لااقل در دهه گذشته به شدت تحت تاثیر متغیرهای سیاسی قرار داشتند به نحوی که با افزایش فرکانس مذاکرات بین ایران و 1+5 در سال 1394 و ارائه سیگنالهایی مبنی بر توافق در فصل پایانی مذاکرات، سرعت گردش پول در اقتصاد ایران در سراشیبی نزول قرار گرفت.
نشانههای سرگردانی پول
به عقیده کارشناسان طی ماههای اخیر تحرکاتی در بازارهای مختلف صورت گرفته است که همگی نشانهای بر داغ شدن پول و افزایش سرگردانی پول در بین بازارهای مختلف است. از یکسو با خروج ترامپ از برجام و بازخوانی خاطرات دوره پیشین تحریمها یک انتظار تورمی مبنی بر بدتر شدن شرایط در بین شهروندان ایجاد شده است. در نتیجه طی ماههای اخیر شهروندان تمایل بیشتری به تبدیل پول به انواع دیگر دارایی پیدا کردهاند. بر مبنای آمارهای موجود از قیمت ارز در بازارهای مختلف طی سه ماه گذشته ارزش هر دلار در اقتصاد ایران در حدود 140 درصد رشد کرده است. تنها طی هفته گذشته قیمت هر دلار در بازار تهران حدود 25 درصد رشد کرده است. به عبارت دیگر تنها طی هفته گذشته نرخ بازگشت سرمایهگذاری در بازار ارز تقریباً معادل نرخ بازگشت سرمایهگذاری یکساله در قالب سپردههای بانکی بوده است. این تفاوت قابل ملاحظه به شدت بر محاسبات ذهنی سپردهگذاران تاثیر گذاشته است. به نحوی که برخی از بازیگران خرد تمایل دارند به هر قیمتی سرمایه خود را از ریال به دلار تبدیل کنند. بررسیهای میدانی «خبرنگار دنیای اقتصاد» نشان میدهد که طی هفتههای اخیر بسیاری از بازیگران خرد بازار حتی با ارائه نرخ بالاتر به دلالان ارزی تمایل داشتند حجم بیشتری از پول خود را تبدیل کنند. نکته جالب توجه این است که این روند یک حالت شبیه به اینرسی همراه خود دارد. به این ترتیب که همزمان با افزایش قیمت دلار، یک حالت نارضایتی روانی در میان بخشی از بازیگران اقتصادی که در این بازار سرمایهگذاری نکردهاند ایجاد خواهد شد، این نارضایتی رفتهرفته ریسک کاهش احتمالی ارزش دلار را در محاسبات ذهنی شهروندان ذرهبینیتر کرده و باعث میشود که متقاضیان ارزی حتی در شرایطی که قیمت ارز از منطق اقتصادی و سیاسی چندانی پیروی نمیکند به این بازار هجوم بیاورند. برخی از کارشناسان اقتصاد رفتاری عقیده دارند علاوه بر اثر افزایشی پدیده هجوم بر روی قیمتها، مشاهده این پدیده به صورت ناخودآگاه بر ذهن سایر بازیگران سیاسی اثرگذار خواهد بود. به این ترتیب که رفتهرفته بازیگران منفعلتر نیز به سمت این بازار کشانده خواهند شد. شاید بتوان ممنوعیتهای اعمالشده بر معاملات بازارهای ارز، سکه و طلا در روزهای اخیر را نشانه آشکاری از وقوع پدیده هجوم به بازارها دانست. همانطور که سیاستگذاران آمریکایی در دهه 40 تصمیم گرفتند برای جلوگیری از هجوم سپردهگذاران به بانکها، بانکها را تعطیل کنند. اما باید توجه داشت که این سیاست زمانی اثرگذار خواهد بود که سیاستگذار از وقفه ایجادشده به عنوان فرصتی برای اجرای سیاستها و به کارگیری ابزار ضدنوسان استفاده کند. نه اینکه با ممنوع اعلام کردن معاملات، بازار را به محل جولان نرخهای لفظی تبدیل کند.
بر مبنای آمارهای موجود طی سه ماه گذشته قیمت طلا و سکه نیز از روندی مشابه با دلار پیروی کرده است. به نحوی که هر قطعه سکه طلا در بازار آزاد تهران طی روزهای سپریشده از سال جاری در حدود 4 /2 برابر شده است. قیمت هر گرم طلا نیز طی چهار ماه سپریشده از سال جاری در حدود 140 درصد افزایش پیدا کرده است. بررسیهای میدانی نشان میدهد که بهخصوص طی هفتههای اخیر تقاضای خرد در این بازارها به شدت افزایش یافته است. این افزایش تقاضا طی برخی از روزها سود روزانه فلز زرد را بالاتر از سود سالانه سپردههای بانکی برد. در نتیجه نمیتوان انتظار داشت هارمونی دارایی عموم مردم تغییر قابل ملاحظهای به سمت این بازارهای جذاب نداشته باشد. در واقع برهم خوردن تناسب بین نرخهای بهره در بازارهای مختلف سبب میشود که هارمونی دارایی شهروندان به پیروی از این تحولات، تغییر کند.
سرعتگیر پول داغ
از آنجا که «تغییر انتظارات» در جهت متورم شدن اقتصاد به عنوان مهمترین قطبنمای رفتار بازیگران اقتصادی عمل میکند، سیاستگذاران باید در شرایط فعلی به فکر «جهتدهی به انتظارات عمومی» باشند. متاسفانه طی ماههای اخیر برخی از سیاستها و اظهارنظرها از سوی سیاستگذاران، اعتبار نهادهای عمومی در بین شهروندان را به حداقل رسانده است. بنابراین در شرایط فعلی قدرت سیگنالدهی سیاستگذاران نیز به حداقل رسیده است. اما خوشبختانه کشورهای بسیاری طی دهههای اخیر توانستهاند با انتخابهای سخت اما درست شرایط بحرانی را به نقطه آغازی برای اصلاحات اقتصادی تبدیل کنند. به عقیده کارشناسان طی ماههای اخیر نوعی انفعال و عدم منطق در سیاستهای اقتصادی اجراشده در کشور ایجاد شده است. سیاستهایی که نهتنها نتوانسته به مانعی در برابر تعادلهای منحوس تبدیل شود بلکه تشدیدکننده این رویههای مخرب نیز بوده است. بنابراین در شرایط فعلی سیاستگذاران باید با تکیه به منطق علمی، راهحل اقتصادی کاهش نوسان در بازارهای مختلف را در پی بگیرند. از آنجا که در شرایط افزایش دمای پول حساسیت شهروندان به تغییر هارمونی سود در بازارهای مختلف به شدت افزایش مییابد سیاستگذاران باید درک درستی از زمان و هزینه تصمیمات خود داشته باشند. در گام بعدی نیز سیاستگذاران باید به فکر ایجاد تناسب بین نرخ بهره در بازارهای مختلف باشند. وضعیتی که نیازمند تمرکز بانک مرکزی بر اهداف پولی، تغییر لنگر تورمی و اصلاح نظام بانکی، بهبود ساختار اقتصادی و تناسب روابط سیاسی با اهداف اقتصادی است. افزون بر این سیاستگذاران باید با استفاده از دیپلماسی رسانهای کارا و ایجاد شفافیت در تصمیمات اعتماد از دسترفته را به بدنه اجتماعی بازگردانند، چراکه به نظر میرسد همبستگی بالایی بین پتانسیل افزایش دمای پول در یک اقتصاد و اعتماد عمومی نسبت به سیاستگذاران وجود دارد.