تلخ و شیرین
بانک مرکزی در دوره نوزدهمین رئیسکل چه فراز و نشیبهایی را پشت سر گذاشت؟
ولیالله سیف از بانک مرکزی رفت. کارنامه او در بانک مرکزی مانند هر مدیر دیگری نقاط تاریک و روشن زیادی دارد. البته بسیاری از دستاوردها و شکستهای بانک مرکزی در حوزه پولی کشور را نمیتوان صرفاً به مدیریت بانک مرکزی نسبت داد، چراکه طی دهههای گذشته بانک مرکزی بهجای سیاستگذاری مستقل پولی به هدایت پول به سمت اهداف سیاسی دولتها پرداخته است.
ولیالله سیف از بانک مرکزی رفت. کارنامه او در بانک مرکزی مانند هر مدیر دیگری نقاط تاریک و روشن زیادی دارد. البته بسیاری از دستاوردها و شکستهای بانک مرکزی در حوزه پولی کشور را نمیتوان صرفاً به مدیریت بانک مرکزی نسبت داد، چراکه طی دهههای گذشته بانک مرکزی بهجای سیاستگذاری مستقل پولی به هدایت پول به سمت اهداف سیاسی دولتها پرداخته است. شاید بتوان گفت مهمترین کارکرد بانک مرکزی تنظیم پول است. نقدینگی در واقع از ترازنامه بانک مرکزی سرچشمه میگیرد. بررسی آمارهای اقتصادی نشان میدهد که نرخ ایجاد نقدینگی در تمامی دولتها دستکمی از هم ندارد و از این لحاظ دولت اصلاحات کمی بهتر از بقیه عمل کرده است. در پنج سال اخیر نیز روند مخرب ایجاد نقدینگی که بخش قابل توجهی از آن حاصل سلطه مالی و وضعیت ناخوشایند نظام بانکی بود با کمترین تغییر نسبت به دوره پیشین تداوم یافت. بر مبنای آمارهای بانک مرکزی نقدینگی در دوره اخیر سالانه چیزی در حدود 23 درصد در سال رشد کرده است.
شاید بتوان روشنترین نقطه کارنامه سیف را هدایت تورم به محدوده تکرقمی دانست. اتفاقی که در اقتصاد ایران کمتکرار شده است. با وجود این عدم تناسب بین رشد نقدینگی و نرخ تورم نشان میدهد که این کاهش بیش از اینکه تحت تاثیر جهتدهی بانک مرکزی باشد تحت تاثیر بهبود انتظارات پس از تغییر دولت و اجرای برجام بود.
یکی دیگر از رسالتهای سیف در بانک مرکزی ساماندهی نظام مالی کشور بود. توسعه نامتوازن میانه دهه 80، جنگ قیمتی موسسات مالی و اعتباری، ایزولهشدن نظام بانکی، سوءمدیریت و فساد حاکم بر نظام بانکی کشور نظام مالی کشور را به موجودیتی متزلزل و در آستانه بحران تبدیل کرده بود. در این زمینه «ساماندهی موسسات مالی و اعتباری» را میتوان خوشایندترین میراث سیف دانست. اگرچه تامین منابع برای بازگرداندن پول مالباختگان این موسسات از محل منابع بانک مرکزی را نمیتوان نادیده گرفت. در رابطه با بانکها نیز اگرچه برخی از استانداردهای بینالمللی به اجرا گذاشته شده، اما کماکان سنجههای سلامت بانکی در وضعیت زرد به سر میبرند. در مورد متغیرهای ارزی نیز میتوان دوره ریاست سیف بر ساختمان میرداماد را به دو بازه تقسیم کرد. بازه نخست از چهار و نیم سال ابتدایی ریاست سیف بود که نرخ ارز در وضعیت باثباتی بود اما در شش ماه اخیر این وضعیت به کلی تغییر کرد تا جایی که سیف رکورددار افزایش نرخ ارز در بین روسای کل بانک مرکزی پس از جنگ تحمیلی شد. اگرچه متغیرهای سیاسی مهمترین عامل شکلدهنده این وضعیت بودهاند اما میتوان گفت تداوم برخی از رویهها و تعادلهای منحوس در دوره ریاست او عوامل بنیادینی بودند که متغیر ارزی در ایران را مستعد وضعیت پرنوسان کردهاند. به عقیده کارشناسان نوزدهمین رئیسکل بانک مرکزی واکنش مناسبی به این تغییرات قیمتی نداشت به نحوی که افزایش نرخ سود بانکی و حراج منابع ارزی و دهها تن از ذخایر طلای بانک مرکزی نتوانست این سیاستگذار را به موفقیت برساند. البته در این زمینه نیز میتوان تصمیمات دولت را عامل اصلی معرفی کرد، چراکه در حضور یک بانک مرکزی غیرمستقل این انگیزههای سیاسی است که به مسیرسازی میپردازند، نه برنامههای اقتصادی.