شناسه خبر : 27726 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پهلوانان نمی‌میرند

نرخ ارز چه تاثیری روی تورم دارد؟

این روزها صحبت سر محاسباتی که استیو هانکه در مورد تورم ایران انجام داده داغ است. هانکه در محاسبات خود و تخمینی که برای تورم ایران زده است، نرخ ارز در بازار سیاه را در نظر می‌گیرد و بین این نرخ ارز و تورم در ایران رابطه یک به یک را متصور است.

این روزها صحبت سر محاسباتی که استیو هانکه در مورد تورم ایران انجام داده داغ است. هانکه در محاسبات خود و تخمینی که برای تورم ایران زده است، نرخ ارز در بازار سیاه را در نظر می‌گیرد و بین این نرخ ارز و تورم در ایران رابطه یک به یک را متصور است. البته هانکه این کار را فقط برای ایران انجام نداده و تورم کشورهایی همچون ونزوئلا و زیمبابوه نیز از سوی هانکه و با روشی که در آن استاد شده است از سوی او تخمین زده شده‌اند.

اینکه هدف هانکه از انجام این محاسبات چه می‌تواند باشد و اینکه آیا محاسبه تورم در ایران به روش او درست است یا خیر، مساله‌ای است که در مطالب دیگر این پرونده بدان پرداخته شده است. در اینجا سعی می‌کنیم به طور کلی به رابطه میان نرخ ارز و تورم و اثری که نرخ ارز روی تورم می‌گذارد و همچنین تاثیری که تورم روی نرخ ارز می‌گذارد بپردازیم.

خلاصه‌ای از یک مقاله1

تجارت فردا-  نمودار1‌-اثر 10 درصد افزایش نرخ ارز روی قیمت واردات در طول هشت فصل برای سه کشورنرخ‌های ارز، که قیمت پول رایج در یک کشور را نسبت به پول‌های خارجی می‌دهند، بر اساس پویایی‌های بازار جهانی نوسان می‌کنند. این نوسانات می‌توانند روی نرخ‌های بهره داخلی تاثیرگذار باشند.

قیمت نسبی پول داخلی یک کشور، که همان نرخ ارز آن کشور است، به یک بازیگر عمده در سیاست‌های پولی بین‌المللی تبدیل شده است. همچنین امروزه در بحث رقابت‌پذیری جهانی در مورد تجارت بین‌المللی، نرخ ارز جایگاه ویژه‌ای دارد. با این حال هنوز گفتمان رایج در مورد اینکه چگونه نوسانات نرخ ارز روی تورم تاثیر می‌گذارد و در نتیجه تجارت کشورها را متاثر می‌کند بیش از حد ساده‌سازی شده است.

کاهش ارزش پولی ملی یا افزایش نرخ ارز اثرات تورمی خواهد داشت، زیرا قیمت کالاهای وارداتی در اثر افزایش نرخ ارز زیاد می‌شود. از همین‌رو به دلیل گران‌تر شدن واردات و کاهش حجم آن، تراز تجاری کشوری که افزایش نرخ ارز دارد بهبود می‌یابد و به کشوری رقابتی‌تر تبدیل می‌شود (زیرا با افزایش نرخ ارز در یک کشور، قیمت کالاهای صادراتی آن کشور برای کشورهای دیگر ارزان‌تر می‌شود و کشورهای دیگر تمایل بیشتری برای واردات از کشوری که نرخ ارزش افزایش یافته پیدا می‌کنند).

به نظر می‌رسد آنچه جایش در تجزیه و تحلیل‌های مربوط به رابطه نرخ ارز و تورم خالی باشد این است که چرا در بعضی از کشورها، تورم نسبت به نوسانات نرخ ارز حساس‌تر است و در بعضی کشورها حساسیت زیادی به نوسانات نرخ ارز نشان نمی‌دهد.

قطعاً ویژگی‌های سیستماتیکی از قیمت‌های بین‌المللی وجود دارند که پیش‌بینی‌های خوبی را برای محاسبه میزان حساسیت تورم یک کشور نسبت به نوسانات نرخ ارز ارائه می‌کنند. مضاف بر این، عدم تقارن‌های مهمی میان کشورها در مورد این درجه حساسیت وجود دارد.

برای مثال اگر دلار ایالات متحده در برابر پول‌های خارجی تضعیف شود (depreciation)، قیمت کالاهای وارداتی افزایش می‌یابد. اما اثر این پایین آمدن ارزش پول داخلی فقط روی کالاهای وارداتی نیست. اگرچه تغییرات نرخ ارز به طور مستقیم روی قیمت کالاهای غیروارداتی تاثیر نمی‌گذارد اما تاثیر غیرمستقیم دارد به این صورت که قیمت کالاهای تولیدشده در داخل کشور می‌توانند به این دلیل که تولیدکنندگان داخلی با رقابت ضعیف‌تری نسبت به کالاهای وارداتی مواجه می‌شوند، افزایش یابد. به عبارت دیگر تولیدکنندگان داخلی می‌بینند که قیمت کالاهای وارداتی افزایش یافته و تحت این شرایط می‌توانند کالاهای خود را که تولید داخل است گران‌تر بفروشند، زیرا در صورت افزایش قیمت تا یک سطح مشخص باز هم خرید کالاهای وارداتی بعد از افزایش نرخ ارز برای مردم به‌صرفه نیستند و به تولیدات داخلی روی می‌آورند.

یک مقاله آکادمیک که در NBER (اداره ملی تحقیقات اقتصادی ایالات متحده) چاپ شده و نوشته گیتا گوپینات (Gita Gopinath) است این‌گونه بحث می‌کند که رابطه بین نوسانات نرخ بهره و تورم، به طور قابل ملاحظه‌ای از کشوری به کشور دیگر در تغییر است.

تجزیه و تحلیل داده‌ها از 46 کشور توسعه‌یافته و در حال توسعه در این مقاله نشان می‌دهد که برای کدام کشورها، نوسانات نرخ ارز روی تغییر قیمت‌های داخلی اثرات بیشتری دارد.تجارت فردا-  نمودار 2 - مثالی از اثر کاهش ارزش پول داخلی روی تورم در بریتانیا.

گوپینات یک سیستم قیمتی بین‌المللی را تعریف می‌کند و دو ویژگی کلیدی را برای آن متصور می‌شود. اول اینکه سهم زیادی از حجم تجارت جهانی یا مجموعه کوچکی از پول‌های رایج در کشورها انجام می‌گیرد که دلار این پول‌ها سلطه را در اختیار دارد. دوم اینکه قیمت‌های بین‌المللی بر حسب پولی که رایج است خیلی به نرخ‌های ارز حساس نیستند.

این بدان معناست که یک متغیر جایگزین خوب برای محاسبه حساسیت تورم کالاهای تجاری یک کشور به نرخ بهره، نسبت واردات آن کشور بر حسب پول خارجی رایج (مثل دلار) است.

هر چقدر این نسبت بیشتر باشد، حساسیت تورم کالاهای وارداتی به نوسانات نرخ ارز بیشتر است و همچنین شوک‌های جهانی تاثیر بیشتری روی تورم کالاهای وارداتی در آن کشور خواهد داشت.

برای مثال کشورهای ایالات متحده، ژاپن و ترکیه را در نظر بگیرید. آنچنان که صندوق بین‌المللی پول می‌گوید، ایالات متحده و ژاپن کشورهای توسعه‌یافته‌ای هستند و ترکیه یک کشور در حال توسعه است. نمودار 1 شاخص قیمت واردات کل برای این سه کشور را نشان می‌دهد. همچنین خط‌چین‌ها ارور استاندارد را نشان می‌دهند. داده‌های مربوط به این سه کشور برای سال‌های 1990 تا 2014 است. به زبان ساده‌تر شکل نشان می‌دهد به ازای هر سه ماه، در کشورهای ترکیه، ژاپن و ایالات متحده، با 10 درصد افزایش نرخ ارز، قیمت واردات برای این سه کشور چگونه تغییر می‌کند.

در مورد ترکیه زمانی که ارزش لیر نسبت به پول شرکای تجاری 10 درصد پایین آید، طبق محاسبات گوپینات قیمت واردات بر حسب لیر 3 /9 درصد افزایش می‌یابد. گوپینات ادامه می‌دهد که این افزایش 3 /9‌درصدی در قیمت واردات برای ترکیه تنها در سه ماه اتفاق می‌افتد و بعد از دو سال این افزایش قیمت به 10 درصد می‌رسد. محاسبات گوپینات بدان معناست که بعد از دو سال برای ترکیه تحت فروض فوق، تمام نوسانات نرخ ارز به قیمت کالاهای وارداتی اصابت می‌کند.

برای ژاپن، کاهش 10‌درصدی ارزش ین نسبت به پول شرکای تجاری‌اش، تا سه ماه قیمت واردات 3 /8 درصد افزایش می‌یابد و تا دو سال، این عدد به 9 درصد می‌رسد. یعنی در بلندمدت (در اینجا دو سال) 90 درصد از تغییرات نرخ ارز در قیمت واردات وارد می‌شد.

از طرف دیگر ایالات متحده 93 درصد از واردات خود را با دلار خودش انجام می‌دهد. بنابراین وقتی دلار 10 درصد تضعیف می‌شود، قیمت واردات برای آمریکا طی سه ماه تا 4 /3 درصد افزایش می‌یابد و بعد از دو سال این عدد به 4 /4 درصد می‌رسد. یعنی در بلندمدت 44 درصد از تغییرات نرخ ارز در ایالات متحده به قیمت واردات اصابت می‌کند.

نمودار 1 دو نکته دارد که باید بدان‌ها توجه کرد. اول اینکه در حالی که ژاپن و ایالات متحده بر اساس سطح درآمد و وضعیت ذخایر ارزی بیشتر شبیه به هم هستند، اثر تغییرات نرخ ارز روی قیمت واردات در ژاپن هم در کوتاه‌مدت و هم در بلندمدت بیشتر به ترکیه شبیه است تا به ایالات متحده. دوم اینکه برای هر کشور، تفاوت کمی میان اثر کوتاه‌مدت و بلندمدت نوسانات نرخ ارز روی قیمت واردات وجود دارد.

قاعده گوپینات این است که وقتی بخش زیادی از تجارت یک کشور   با ارزهای خارجی انجام می‌شود، انتظار می‌رود که نرخ تورم در آن کشور به میزان بیشتری تحت تاثیر نوسانات نرخ ارز باشد.

هم ترکیه و هم ژاپن، تنها نسبت کمی از واردات خود را با پول‌های ملی‌شان انجام می‌دهند. در واقع ترکیه تنها سه درصد از واردات خود را با لیر و ژاپن هم تنها 24 درصد از واردات خود را با ین انجام می‌دهد.

 این در حالی است که 60 درصد از واردات ترکیه با دلار انجام می‌شود با اینکه تنها شش درصد از واردات کل ترکیه از ایالات متحده است. به طور مشابه ژاپن 71 درصد از واردات خود را با دلار انجام می‌دهد با اینکه به طور میانگین تنها 13 درصد از واردات ژاپن از ایالات متحده است.

برعکس ژاپن و ترکیه، 93 درصد از واردات ایالات متحده با دلار انجام می‌شود؛ دلاری که پول ملی این کشور به حساب می‌آید. این حقایق با اولین بخش از تعریف مقاله گوپینات که گفته است دلار، سلطان تجارت است همخوانی دارد.

در مورد بخش دوم تعریف گوپینات هم که گفته شده قیمت‌های بین‌المللی بر اساس پولی که رایج است و بر اساس آن پول مبادله می‌شوند (مثل دلار) کمتر تحت تاثیر نوسانات نرخ ارز قرار می‌گیرند، نمودار 1 می‌تواند این را نشان دهد. چون 76 درصد از واردات ژاپن و 97 درصد از واردات ترکیه با پولی غیر از پول داخلی این کشورها یعنی ین و لیر انجام می‌شود، هم در کوتاه‌مدت و هم در بلندمدت اثر نوسانات نرخ ارز روی قیمت واردات این دو کشور بسیار بالاست. اینکه تمام 10 درصد نوسان نرخ ارز به قیمت واردات ایالات متحده منتقل نمی‌شود، برای این کشور یک مزیت به شمار می‌رود. به طور ویژه، این وضعیت بر این دلالت دارد که نرخ تورم ایالات متحده آمریکا به طور نسبی نسبت به سیاست‌های پولی بقیه کشورهای دنیا در امان است.

یعنی اگر ترکیه سیاست پولی انقباضی اجرا کند، این سیاست تاثیر زیادی روی تورم ایالات متحده نخواهد گذاشت. اما اگر ایالات متحده سیاست پولی انقباضی اجرا کند، از آنجا که 60 درصد از واردات ترکیه با دلار انجام می‌شود، این افزایش ارزش دلار برای ترکیه به‌شدت روی تورم این کشور تاثیر خواهد گذاشت.تجارت فردا-  نمودار3 - سلطه دلار در تجارت جهانی.

نرخ ارز و نرخ تورم

در این قسمت ابتدا به این سوال پاسخ می‌دهیم که تورم چگونه روی نرخ ارز تاثیر می‌گذارد و سپس به اثر نرخ ارز روی تورم می‌پردازیم. نرخ تورم بالاتر در کشوری مثل بریتانیا در مقایسه با کشورهای دیگر، ارزش پوند را کاهش خواهد داد زیرا:

 تورم بالا در بریتانیا بدین معناست که قیمت کالاها در بریتانیا سریع‌تر از قیمت کالاها در دیگر کشورها افزایش می‌یابد. از همین‌رو کالاهای بریتانیا توان رقابتی خود را از دست می‌دهند و در نتیجه تقاضا برای صادرات این کشور کاهش می‌یابد. نهایتاً تقاضای پوند کم می‌شود و قیمت آن سقوط می‌کند.

 همچنین با افزایش قیمت کالاهای بریتانیا، مصرف‌کنندگان در این کشور ترجیح می‌دهند کالاهای وارداتی خریداری کنند. از همین‌رو مثلاً اگر بخواهند کالاها را از اتحادیه اروپا خریداری کنند، تقاضای یورو افزایش می‌یابد. این افزایش تقاضای یورو که در کنار خود افزایش عرضه پوند را دارد، باعث پایین آمدن ارزش پوند می‌شود.

بنابراین در بلندمدت تغییرات در نرخ‌های تورم نسبی منجر به تغییر در نرخ ارز می‌شود. در دوره بعد از جنگ جهانی، بریتانیا نرخ تورمی بیشتری را نسبت به آلمان تجربه کرد. این باعث شد که ارزش پوند در مقابل مارک آلمان سقوط کند. این سقوط ارزش پوند بازتاب این بود که صنعت آلمان از صنعت بریتانیا رقابتی‌تر شده بود و این باعث می‌شد کالاهای آلمانی ارزان‌تر باشند.

همچنین بازارها تورم آینده را جلو می‌اندازند. اگر سیاستی پیاده شود که احتمال بروز تورم در نتیجه این سیاست وجود داشته باشد (مثل کاهش نرخ بهره) آنگاه افراد به این نتیجه می‌رسند که بهتر است ارز خریداری کنند و این خود تورم را جلو می‌اندازد.

اکنون به این سوال می‌پردازیم که نرخ ارز چگونه روی تورم تاثیر می‌گذارد:

 اگر پول داخلی یک کشور تضعیف شود، احتمال این می‌رود که تورم افزایش یابد زیرا قیمت کالاهای وارداتی افزایش می‌یابد.

 همچنین افزایش ارزش پول ملی یک کشور باعث می‌شود که واردات برای آن کشور ارزان‌تر تمام شود و این یعنی کاهش تورم.

کاهش ارزش پول داخلی بدین معناست که با پول داخلی می‌توان مقدار کمتری پول خارجی (ارز) خرید. بنابراین قیمت واردات افزایش می‌یابد و قیمت صادرات کم می‌شود. بعد از اینکه نرخ ارز افزایش یافت ما:

1- تورم وارداتی خواهیم داشت. زیرا قیمت کالاهای وارداتی بالا می‌رود.

2- تقاضای داخلی افزایش می‌یابد. همچنین صادرات ارزان‌تر تقاضا را برای صادرات کالاهای بریتانیا افزایش می‌دهد. به علاوه اینکه تقاضا برای کالاهای وارداتی کاهش می‌یابد. این باعث می‌شود که مصرف به کالاهای داخلی منتقل شود که به معنای افزایش تقاضای کل است و ما با تورم فشار تقاضا مواجه خواهیم شد.

3- انگیزه برای کاهش هزینه‌ها کم می‌شود. کارخانه‌دارانی که صادر می‌کنند می‌بینند مزیت رقابتی‌شان بدون اینکه بخواهند تلاشی کنند افزایش یافته است. بعضی این‌گونه استدلال می‌کنند که تحت این شرایط انگیزه آنها برای کاهش هزینه‌ها کاهش می‌یابد بنابراین ما تورم بیشتری را در بلندمدت خواهیم داشت.

از همین‌رو می‌توان گفت که کاهش ارزش پول داخلی یا افزایش نرخ ارز هم می‌تواند منجر به تورم فشار تقاضا و هم منجر به تورم فشار هزینه شود. 

پی‌نوشت:
1- Gita Gopinath, The International Price System, NBER

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها