تولید نامتوازن
تفاوت تولید ناخالص استانها چه پیامهایی دارد؟
درست مثل لیگ فوتبال. همه تلاش میکنند تا جایگاه بهتری کسب کنند. همه به دنبال آن هستند که سرعت بیشتری در توسعه داشته باشند و همه در پی رشد بیشتر در تکاپو هستند. اما در اینجا تفاوتهایی هم وجود دارد.
ابراهیم علیزاده: درست مثل لیگ فوتبال. همه تلاش میکنند تا جایگاه بهتری کسب کنند. همه به دنبال آن هستند که سرعت بیشتری در توسعه داشته باشند و همه در پی رشد بیشتر در تکاپو هستند. اما در اینجا تفاوتهایی هم وجود دارد. هر استان میتواند تنها یک جایگاه داشته باشد. لیگ هم نه برتر است، نه دسته اول و نه دسته دوم. تنها یک لیگ است و آن هم لیگ تولید ناخالص داخلی. بوشهر، خوزستان و تهران سه استانی هستند که از نظر سرانه تولید با نفت وضعیت بهتری نسبت به دیگر استانها دارند. از نظر سرانه تولید بدون نفت هم چندان وضعیت تفاوت نمیکند. بوشهر، تهران و اینبار یزد در صدر استانهایی هستند که بیشترین سرانه تولید بدون نفت را دارند. اما آیا نفتی بودن این استانها در جایگاه آنها از نظر تولید (چه بخش نفتی و چه بخش غیرنفتی) تاثیری دارد؟ مهمتر از این، آیا تفاوت تولید بین استانها ناچیز است یا آنقدر فاحش که باید نگران تبعات اجتماعی این اتفاق باشیم؟
نفت و برترینهای تولید
بوشهر، خوزستان، تهران، کهگیلویه و بویراحمد، یزد، مرکزی، قزوین، سمنان، البرز و هرمزگان. این لیست 10 استانی است که مردمان آن بیشترین سرانه تولید با نفت را دارند. ویژگی مشابه آنها این است که (به جز سه استان یزد، قزوین و البرز) همگی در میانه نخست لیست استانهای نفتی کشور قرار دارند. شاید بهراحتی نام این استانها را بتوان نفتی گذاشت. میزان وابستگی تولید ناخالص داخلی بوشهر به نفت 8 /6درصد، میزان وابستگی تولید ناخالص داخلی خوزستان 36 /66 درصد و میزان وابستگی تولید ناخالص داخلی تهران به نفت 38 /1 درصد است. شاید سهم تهران اندک به نظر برسد. اما نکته قابل توجه آن است که در این زمینه تهران دوازدهمین استان نفتی کشور از نظر سهم نفت در تولید ناخالص داخلی خود است. کهگیلویه و بویراحمد نیز 9 /57 درصد تولید خود را مدیون نفت است. تولید در استان مرکزی نیز هشت درصد، در سمنان 6 /0 درصد و در هرمزگان نیز 05 /6 درصد به نفت وابستگی دارد. حتی سمنان با این سهم 6 /0درصدی نفت در تولید خود رتبه 14 را از نظر نفتی بودن تولید استانها در اختیار دارد. بنابراین بیدلیل نیست که حتی آن را هم یک استان نفتی کشور محسوب کنیم.
موضوع قابل توجه آن است که به نظر میرسد استانهای با وابستگی بیشتر به نفت، سرانه تولید با نفت بیشتری نیز دارند. با این روند به نظر میرسد استانهایی هم که از نظر وابستگی به نفت در پایینترین جایگاه قرار دارند سرانه تولید با نفت مردمانش نیز کمتر باشد. فرضیهای که با مراجعه به وضعیت استانهایی مانند کردستان، سیستان و بلوچستان و خراسان شمالی تایید میشود. شاید طبیعی هم به نظر برسد که هر استان وابستگی بیشتری به نفت داشته باشد، سرانه تولیدش البته از نظر تولید با نفت نسبت به دیگر استانها بهتر باشد.
با این گزاره آنوقت سهم 66درصدی نفت از تولید ناخالص داخلی بوشهر و سهم صفر درصدی نفت از تولید ناخالص داخلی سه استان کردستان، سیستان و بلوچستان و خراسان شمالی از نابرابری قابل تاملی حکایت دارد. در واقع با قبول این گزاره، سرانه تولید در استانهای بدون نفت به شدت کمتر از سرانه تولید در استانهای نفتدار است. اما آیا در سرانه تولید بدون نفت نیز تفاوت فاحشی بین استانها وجود دارد؟
برترینهای تولید بدون نفت
بوشهر، تهران، یزد، مرکزی، قزوین، سمنان، البرز، هرمزگان، اصفهان و زنجان. این هم لیست 10 استان اول سرانه تولید بدون نفت در کشور است. از این 10 استان تنها دو استان در لیست اول این گزارش حضور نداشتند. اصفهان و زنجان. در واقع همانها که بهترینهای سرانه تولید ناخالص نفتی بودند اینبار نیز در بخش سرانه تولید غیرنفتی بهترین وضعیت را دارند. در میان این 10 استان نیز تنها سه استان یزد، قزوین و البرز در میانه نخست لیست استانهای نفتی قرار ندارند. انگار نفتی بودن استانها در بهتر بودن سرانه تولید بدون نفت آنها نیز تاثیر دارد. حتی اصفهان و زنجان که در لیست اول گزارش حضور نداشتند و در لیست برترینهای تولید بدون نفت قرار دارند از نظر نفتی بودن استانها به ترتیب در جایگاههای هفتم و پانزدهم قرار دارند.
بررسی وضعیت 10 استانی که کمترین سرانه تولید بدون نفت را دارند نیز نشان میدهد که تنها دو استان نفتی محسوب میشوند. لرستان و کهگیلویه و بویراحمد. اما به جز اینها هر هشت استانی که در انتهای لیست سرانه تولید بدون نفت قرار دارند استانهایی هستند که در پایینترین جایگاه نفتی بودن نیز قرار دارند. بدین ترتیب در اینجا نیز این فرضیه قویتر میشود که استانهای نفتدار از نظر سرانه تولید حتی بدون نفت نیز نسبت به دیگر استانها عملکرد بهتری دارند. بنابراین به نظر میرسد نقش نفت را در تولید هرکدام از استانها نمیتوان نادیده گرفت. با این حال آیا استانهای نفتی وضعیت اقتصادی بهتری نسبت به دیگر استانها دارند؟
استانهای نفتی و شاخصهای اقتصادی
خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، ایلام، مرکزی، بوشهر، هرمزگان، اصفهان، لرستان، کرمانشاه و فارس. این هم لیستی است از 10 استان اول نفتی کشور که با پیشفرضهای بالا طبیعتاً باید از نظر اقتصادی وضعیت بهتری داشته باشند. از نظر سرانه تولید با نفت تقریباً وضعیت طبق پیشبینی است. هشت استان از 10 استان اول نفتی کشور بهترین رتبههای استانها از نظر سرانه تولید با نفت را دارند و تنها لرستان و کرمانشاه هستند که وضعیت این چنینی ندارند. لرستان با وجود اینکه هشتمین استان نفتی کشور محسوب میشود و 08 /4 درصد از تولید ناخالص آن از نفت تغذیه میشود اما از نظر سرانه تولید با نفت در جایگاه 26 استانهای کشور قرار دارد. یا استان کرمانشاه با وجود اینکه نهمین استان نفتی کشور محسوب میشود و 82 /2 درصد تولید آن از نفت تغذیه میشود اما از نظر سرانه تولید با نفت در جایگاه 21 قرار دارد.
این وضعیت در بخش سرانه غیرنفتی شدت بیشتری میگیرد. از 10 استان اول نفتی کشور چهار استان در بدترین جایگاههای سرانه تولید بدون نفت قرار دارند. کهگیلویه و بویراحمد با وجود اینکه دومین استان نفتی کشور است و 90 /57 درصد تولید ناخالص داخلیاش به نفت وابستگی دارد اما در بخش سرانه تولید غیرنفتی در جایگاه 25 قرار دارد. استان ایلام با وجود اینکه سومین استان نفتی کشور محسوب میشود و 95 /26 درصد از تولیدش با نفت ارتباط مستقیم دارد اما در بخش سرانه تولید غیرنفتی در جایگاه 17 استانها یعنی نیمه دوم این لیست 31موردی قرار دارد. استانهای لرستان و کرمانشاه نیز وضعیت مشابهی دارند. هشتمین و نهمین استانهای نفتی کشور در جایگاههای به ترتیب 29 و 21 استانهای با بیشترین سرانه تولید بدون نفت قرار دارند.
از دیگر شاخصهای اقتصادی که میتوان وضعیت استانهای نفتی را در آن بخشها ارزیابی کرد نرخ بیکاری و نرخ مشارکت اقتصادی است. میانگین نرخ بیکاری کشور در آخرین اعلام سالانه یعنی سال 1396 معادل 1 /12 درصد بوده است. از میان 10 استان اول نفتی کشور پنج استان خوزستان با نرخ بیکاری 7 /14درصدی، کهگیلویه و بویراحمد با نرخ بیکاری 8 /12درصدی، اصفهان با نرخ بیکاری 4 /14درصدی، لرستان با نرخ بیکاری 5 /12درصدی و کرمانشاه با نرخ بیکاری 6 /21درصدی بیکاریای بیشتر از میانگین بیکاری کل کشور داشتهاند.
از نظر نرخ مشارکت اقتصادی نیز در آخرین اعلام سالانه یعنی همان سال 1396 که مرکز آمار ایران نتایج آن را منتشر کرده، نرخ مشارکت اقتصادی کشور 3 /40 درصد اعلام شده است. نکته قابل توجه آن است که از 10 استان اول نفتی کشور تنها سه استان نرخ مشارکتی بالاتر از میانگین نرخ مشارکت کل کشور داشتهاند. اصفهان با نرخ مشارکت 4 /41درصدی، کرمانشاه با نرخ مشارکت 5 /41درصدی و فارس با نرخ مشارکت 5 /40درصدی تنها استانهای لیست 10 استان اول نفتی هستند که نرخ مشارکتی بیشتر از میانگین این شاخص در کشور دارند. در واقع به نظر میرسد هرچند استانهای نفتی از نظر تولید سرانه وضعیت بهتری نسبت به دیگر استانها دارند اما از نظر دیگر شاخصها مانند نرخ بیکاری و نرخ مشارکت وضعیت چندان مناسبی ندارند. حتی نکته قابل توجه حضور استانهایی مانند لرستان، کرمانشاه و اصفهان با بالاترین نرخ بیکاری نسبت به دیگر استانها در لیست استانهای با بیشترین سهم نفت از تولید آنهاست.
استانهای غیرنفتی و شاخصهای اقتصادی
اما آیا استانهایی که کمترین وابستگی به نفت را دارند از نظر نرخ بیکاری و نرخ مشارکت اقتصادی وضعیت بهتری دارند؟ با توجه به نرخ بیکاری 1 /12درصدی میانگین کل کشور، نرخ بیکاری شش استان از 10 استانی که نفت کمترین سهم را در تولید ناخالص آنها دارد بیشتر از نرخ بیکاری کل کشور است. نرخ بیکاری استان کردستان 7 /13 درصد، سیستان و بلوچستان 2 /12 درصد، یزد 8 /12 درصد، آذربایجان غربی 3 /14 درصد، گلستان 3 /12 درصد و چهارمحال و بختیاری 8 /20 درصد اعلام شده است. در واقع به نظر میرسد هرچند نفتی بودن استانها در پایین بودن نرخ بیکاری آنها تاثیری نداشته، اما استقلال از نفت هم به منزله بیکاری بهتر نیست. به همین دلیل تصور یک ارتباط قوی بین نفت و نرخ بیکاری شاید چندان واقعی به نظر نرسد. اما نکته قابل توجه آن است که همانطور که بالاترین نرخ بیکاری کل کشور حدود سه برابر پایینترین نرخ بیکاری کل کشور (با توجه به نرخ بیکاری 21درصدی کرمانشاه و نرخ بیکاری هفتدرصدی استانهای سمنان و مرکزی) است، در بخش وابستگی استانها به نفت نیز فاصلهای فاحش بین استانها مشاهده میشود. با وجود آنکه نفتیترین استان کشور وابستگی 66درصدی به نفت در تولید خود دارد اما استانهایی در کشور وجود دارند که این میزان وابستگی تنها صفر درصد است.
اما در بخش نرخ مشارکت با توجه به متوسط رقم 3 /40درصدی این نرخ برای کل کشور، هفت استان از 10 استانی که در لیست غیرنفتیترین استانهای کشور قرار دارند، نرخ مشارکتی بالاتر از میانگین کل کشور دارند. کردستان، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، یزد، آذربایجان غربی، اردبیل و گیلان استانهایی هستند که به نظر میرسد وابستگی نداشتن آنها به نفت با بیشتر بودن نرخ مشارکت آنها نسبت به دیگر استانها همزمان شده است. با این حال تایید تاثیر نفتی بودن یا نبودن استانها در شاخصهای دیگر اقتصادی آنها نیاز به بررسی بیشتر و کارشناسیتر دارد. اما آنچه بیشتر از این ارتباطها به چشم میخورد فاصله قابل توجه استانهای کشور در شاخصهای مختلف اقتصادی است. باید دید در آینده این مساله چگونه در سیاستگذاریهای اقتصادی مدنظر قرار میگیرد.