حبابی یا ماندگار
آیا قیمتها به نقطه آغاز برمیگردند؟
بازار خودرو ایران مانند شرایط اقتصادی آن همیشه متلاطم و حاشیهساز است که قطعاً چنین باید باشد چراکه از شرایط اقتصادی حاکم بر کشور تاثیر میپذیرد.
بازار خودرو ایران مانند شرایط اقتصادی آن همیشه متلاطم و حاشیهساز است که قطعاً چنین باید باشد چراکه از شرایط اقتصادی حاکم بر کشور تاثیر میپذیرد. خودرو در ایران برعکس سایر نقاط جهان کالایی سرمایهای شناخته میشود و شاید محاسبات خریداران به نوعی متفاوت و منحصربهفرد است. مثلاً فلان مشتری یک سال پیش یک خودرو وارداتی را 180 میلیون خریداری و در این یک سال از خودرو استفاده کرده و حال آن را با قیمت 240 تا 250 میلیون تومان به فروش میرساند. البته در برهههایی خاص این اتفاقات میافتد و در همین زمان است که انتظارات تغییر کرده و به خودرو بیش از گذشته به عنوان یک کالای سرمایهای نگریسته میشود.
داستان نوسانات بازار خودرو به سالهای جنگ برمیگردد؛ زمانی که تولید و واردات تقریباً متوقف بود و صنایع کشور در خدمت جنگ بود، دسترسی به یک خودرو صفرکیلومتر بسیار سخت بود و باید چندین خوان را طی میکرد. در همان حال هم عدهای سودجو بودند که با خرید و فروش حوالهها سودهای مناسبی را با توجه به احوال آن روزگار به جیب زدند.
اما با پایان جنگ و ورود کشور به مرحله جدید، باز هم همان زخم کهنه به جای خودش باقی بود. با وجود تولید و واردات محدود خودرو که شرایط ارزی آن زمان کشور اجازه نمیداد و همچنین نیازهای انباشتهشده از قبل، باز هم بحث نوسانات قیمتی میان کارخانه و بازار مطرح شد و در اصل این بازار بود که قیمت قطعی محصول را مشخص میکرد.
اگر طرحهای فروش اوایل و اواسط دهه 70 را به خاطر داشته باشیم این عبارت آشنا بود که زمان تحویل یک سال یا یک سال و نیم بعد و قیمت نهایی خودرو 10 درصد زیر قیمت روز بازار خواهد بود که خود گواه بر قدرت بازار و نقش تعیینکننده آن داشت.
در طول این سالها داشتن یک خودرو صفرکیلومتر و آماده تحویل گوهری گرانبها بود که ثبتنام خودرو به شغلی پردرآمد برای برخی از اقشار جامعه بدل شده بود و به نوعی دلالی را در کشور گسترش میداد. صورتمساله هم کاملاً مشخص بود. عرضه و تقاضا با یکدیگر تناسب نداشتند و همین امر وزنه را برای بازار و دلالان سنگینتر میکرد.
شاید بتوان اینگونه بیان کرد که این مشکل و ضعف به امری رایج بدل شد که به مرور زمان طیف بیشتری از جامعه را در سمت دلالان قرار داد اما سال 1374 یکباره با افزایش قیمت ارز، قیمت خودرو نیز جهش زیادی کرد و چند برابر شد و همین امر باز هم بازار دلالی را داغتر کرد چراکه نوسان قیمت ارز و بسته شدن واردات خودرو در همین سال بهانهای را به دست بازار داد تا با تغییرات ناگهانی قیمت مدام مواجه شود.
افزایش قیمتها طوری بود که قیمتهای سال 73 به نوعی افسانهای بود در سال 74. روال فوق تا اواخر دهه 70 نیز ادامهدار بود چراکه هنوز هم میزان عرضه و تقاضا برابر نبود و خلأها و نیازهای گذشته نیز تامین نشده بود، اینگونه میتوان بیان کرد که سرمایههای سرگردان در یک اقتصاد بیمار به جای ورود به تولید و تجارت، وارد بازار مسکن، ارز و طلا میشوند و در ایران، خودرو هم بخشی از این سرمایه است.
وقتی رکود در مسکن و ارز پدید آید سرمایههای سرگردان چشم و دل به بازار خودرو خواهند دوخت و قطعاً نتیجه مطلوب و تخریبی خود بر صنعت و اقتصاد کشور را خواهند داشت.
برای درک مثالی نزدیکتر و ملموستر اشارهای میکنم به ورود خودرو پژو 206 که اولین سری از ثبتنام آن در سال 79 صورت گرفت و به یاد دارم که در نمایندگیهای ایرانخودرو جای سوزن انداختن نبود، گویی به یکباره خودرویی از سیارهای دیگر وارد بازار محدود و کسالتآور آن روزهای خودرو کشور شده بود.
همین خودرو 206، یک سال و نیم بعد از ثبتنام به مشتری تحویل داده میشد، چراکه تقاضا برای آن بسیار بالا بود و قیمت تمامشده آن برای مشتری چیزی حدود هشت میلیون تومان بود که در بازار تا مبلغ 12 میلیون تومان هم خرید و فروش میشد.
دهه 80 اوضاع تغییر کرد و تولید داخل یکدفعه با سرمایهگذاریهای انجامشده در زمینه تولید رشد چشمگیری یافت و تحویل خودروها تقریباً بهروز شد.
در طول این سالها بیشتر پولهای سرگردان به سمت خودروهایی میرفت که اولین سری پیشفروش آن صورت میگرفت و بازار عطش ویژهای برای آن داشت و بالطبع سود نسبتاً مطلوبی را عاید سرمایهگذاران خود میکرد اما بازار روند نسبتاً ثابتی را طی میکرد و افزایش قیمتها نیز چندان محسوس نبود.
اما شوک بزرگ دیگر که برای دلالان، بهشتی وصفناپذیر را پدید آورد، همزمان با شدت تحریمهای بینالمللی و به یکباره افزایش بیسابقه قیمت ارز که به بیش از سه برابر رسید بار دیگر شوکی بزرگ را به بازار وارد کرد، گرچه ترس از افزایش قیمت بیشتر و خارج شدن اوضاع از کنترل، مردم را تشویق به خرید بیشتر میکرد اما به لحاظ قیمتی باز هم مشکلاتی را ایجاد کرد و دست دلالان دوباره باز شد.
افزایش تحریمها در کنار توقف تولید و سخت شدن واردات و تغییر قیمت ارز دوباره قیمت خودرو را دچار نوسان کرد، گرچه گویا مشتریان ایرانی برای بحرانهای جدید آماده هستند یا به نوعی عادت دارند و شاید بحرانهای گوناگون ترس از نخریدن را در میان آنها ایجاد کرده. اما جامعه مصرفی از پراید هشتمیلیونتومانی در عرض یک سال به پراید 20میلیونتومانی عادت کرد، البته علت اصلی در نهایت افزایش قیمت ارز بود که روی بسیاری از مسائل دیگر تاثیر گذاشت و نوعی سیستم جدید را به وجود آورد.
در فاصله سالهای 92 تا اوایل 96 قیمت خودرو تقریباً ثابت بود و اتفاق خاصی در بازار خودرو نیفتاد اما سال 96 را باید سالی جنجالی در بازار ایران نامید که این بار بدون افزایش زیاد و ناگهانی قیمت ارز، قیمت خودرو جهش بزرگی داشت.
با بسته شدن سایت ثبت سفارش ابتدا بازار واکنش خاصی نشان نداد و شاید بسیاری آن را امری موقتی و کوتاهمدت میدیدند اما با گذشت یک ماه کمکم اثرات روانی آن ظاهر شد و همان دلالان یا اصطلاح بیشتر رایج، مافیای خودرو کمکم فرصت را مناسب دیدند و قیمت خودرو تا 30 درصد هم در بازار به خود افزایش دید و در برخی خودروهای لوکس تا درصد بالاتر.
دولت به بهانه جلوگیری از خروج ارز و همچنین قدرت غالب مافیای واردکننده خودرو برای فروش خودروهای خود با ایجاد جو روانی و ولع توانستند به هدف خود برسند، به این معنی که گروهی سود هنگفتی به جیب زدند و دولت هم بازار را به جهت کشش محک زد تا ببیند چه مقدار کشش برای افزایش تعرفه وجود دارد.
هر روز خبری درز میکند که دولت میخواهد سقف تعرفه را تا 150 درصد هم برساند و بین 50 تا 80 درصد به تعرفهها اضافه کند شاید به نوعی با خروج ارز کمتر درآمد خود از واردات را حفظ کند که صورت ظاهر همین است یعنی تعداد کمتر وارد شود با عوارض بالاتر.
اما میتوان چنین تشبیه کرد که دلالان علاوه بر کسب سود، جادهصافکن دولت بودهاند و شاید این تعلل، دلیلی بر محکزدن بیشتر بازار است، در اصطلاح عموم چیزی که گران شد دیگر ارزان نمیشود و متاسفانه ما خیلی زود عادت میکنیم.
به هر صورت پیشبینی در اوضاع نابسامان فعلی سخت و گاهی غیرممکن است اما آنچه مسلم است خودروهای خارجی گرانتر میشوند تا شاید جلوی تقاضای بالایی که شاید کمکم برای تولید داخلی احساس خطر ایجاد میکرد کنترل شود. حمایتهای آشکار از صنایع داخلی و رسیدن به اهداف آشکار و غیرآشکار، پیامدهای این گرانی است که قطعاً مردم بازنده اصلی خواهند بود. یادمان باشد وارد عصر جدیدی شدیم که ایجاد محدودیت هیچ کمکی به رشد ما نمیکند و تنها حس تحمیلی را به مصرفکننده وارد میکنیم که خود تبعات دیگری خواهد داشت. در کل باید گفت خودرو خارجی گران میشود و شاید در مقایسه با جامعه مصرف آن و مشکلات جامعه این معضل گم شود، ولی قطعاً تاثیرات نامطلوبی را بر پیکره صنعت نیمهجان ما خواهد گذاشت و بازهم نسخه اشتباهی پیچیده شد.