ضرورتی که بخش خصوصی باید درک کند
استخدام مدیران خارجی در صنعت چه فوایدی دارد؟
مدیریت یک علم است که فراگیری آن مانند سایر رشتههای علمی به آموزش نیاز دارد. برای فراگیری این علم باید تجربیات گذشته را در نظر گرفت، مدارج آکادمیک را طی کرد و سپس وارد دوره کارآموزی شد و آن را تجربه کرد. البته مدیریت علاوه بر اینکه علم است، یک هنر هم محسوب میشود. در واقع یک مدیر باید هنر ارتباط با سازمان و بیرون از سازمان را هم داشته باشد و این هنری نیست که افراد بدون آموزش به آن مسلط باشند. برخی تصور میکنند چون مهندس هستند میتوانند یک مدیر موفق کارخانه هم باشند یا اینکه چون پزشک شدهاند میتوانند مدیریت یک بیمارستان را هم بر عهده بگیرند. درحالیکه مدیریت اصول، روشها و پایههایی چه از لحاظ تدوین استراتژی سازمان و دیدن نقاط ضعف و قوت و چه از لحاظ ارتباط با کارکنان و مشتریان و چه تحلیل مسائل رویداده و پیشبینی وضعیت آینده و ارزیابی ریسکها دارد.
مدیریت یک علم است که فراگیری آن مانند سایر رشتههای علمی به آموزش نیاز دارد. برای فراگیری این علم باید تجربیات گذشته را در نظر گرفت، مدارج آکادمیک را طی کرد و سپس وارد دوره کارآموزی شد و آن را تجربه کرد. البته مدیریت علاوه بر اینکه علم است، یک هنر هم محسوب میشود. در واقع یک مدیر باید هنر ارتباط با سازمان و بیرون از سازمان را هم داشته باشد و این هنری نیست که افراد بدون آموزش به آن مسلط باشند. برخی تصور میکنند چون مهندس هستند میتوانند یک مدیر موفق کارخانه هم باشند یا اینکه چون پزشک شدهاند میتوانند مدیریت یک بیمارستان را هم بر عهده بگیرند. درحالیکه مدیریت اصول، روشها و پایههایی چه از لحاظ تدوین استراتژی سازمان و دیدن نقاط ضعف و قوت و چه از لحاظ ارتباط با کارکنان و مشتریان و چه تحلیل مسائل رویداده و پیشبینی وضعیت آینده و ارزیابی ریسکها دارد.
یکی از مشکلات صنعت در کشور همین مساله ضعف مدیریت است که باعث شده در بسیاری زمینهها عقب بمانیم. این ضعف مدیریت ناشی از این است که تعداد اندکی مدیر تربیت کردهایم. اما حالا که مدیر آموزشدیده نداریم، باید چه کنیم؟ همانطور که برای ورزش از دیگر کشورها مربی وارد کشور میکنیم و به موفقیتهایی میرسیم، چه اشکالی دارد برای صنعت هم مدیر خارجی به ایران بیاوریم؟ حتی من مانعی نمیبینم که وزیر یا مدیران دولتی دیگر را هم از خارج از کشور بیاوریم. اگر میخواهیم در کار خود موفق شویم چه اشکالی دارد که در بخش اقتصادی یا بخشهای دیگر از مدیران خارجی استفاده کنیم.
به هر حال مدیران داخلی ما که در دستگاههای دولتی حضور دارند اقداماتی انجام دادهاند که حاصل آن وضعیت فعلی است و آنهایی هم که به بخش خصوصی رفتهاند بعضی موفق شده و بعضی موفق نشدهاند. ما نباید فکر کنیم علم مدیریت یک علم غربی است و اگر به آن مسلط نیستیم هم نباید مدیران باتجربه و موفق کشورهای دیگر را به خدمت بگیریم.
به نظر میرسد حتی مهمتر از بنگاهها، ما در پروژههای ملی به بهترین مدیران نیاز داریم. از سوی دیگر حضور سرمایهگذار خارجی در پروژههای ما مثل قرارداد اخیر توتال هم این مزیت را به همراه دارد که این سرمایهگذاران همراه خود علاوه بر تکنولوژی جدید مدیریت جدید را هم میآورند و ایرانیها میتوانند اصول مدیریت و روش کار را از آنها یاد بگیرند. حتی ما به یاد داریم که در دهههای گذشته در شرکت ملی نفت مدیرانی که باقیمانده از گذشته (مقطع فعالیت زیر نظر مدیران انگلیسی) بودند به نخبگان تکنوکرات کشور معروف بودند و مهارت مناسب مدیریتی داشتند. امروز هم اگر یک بنگاه خصوصی یا دستگاه دولتی مدیر خارجی به ایران بیاورد در مجموع به نفع کشور خواهد بود.
از اصول مدیریت دور افتادهایم
ما در سالهای گذشته از اصول علم مدیریت دور افتادهایم. در مورد چرایی این مساله باید اشاره کرد که یک رویکرد غلط در چند دهه گذشته شکل گرفته است. غربیها در علم و تکنولوژی از ما جلوتر بودند، ولی ما یک موضع سیاسی مقابل آنها داشتهایم و آن موضع سیاسی را به علم و دانش (بهخصوص در حوزه علوم انسانی) تعمیم دادهایم. یعنی با یک نگاه شکبرانگیز به علم آنها نگاه کردهایم و همیشه سعی کردهایم کارهایی انجام دهیم که چندان پایه علمی قویای نداشته است و این در فضای رقابتی جهانی به ما ضربه زده است. این وضعیت مانند موقعیتی است که در رقابت دو تیم ورزشی، در حالی که یک تیم به ابزارهایی مانند برنامهریزی، سازماندهی، تقسیم وظایف و هدفگذاری برای پیروزی فکر میکند، تیم دیگر این ابرازها را مدنظر قرار ندهد و بهجای توجه به اصول علمی و منطقی مدیریت، برای پیروزی بر مسائل غیرعلمی متمرکز شود.
ما به دلیل اینکه به اصول مدیریت، کار تیمی، نظم و برنامهریزی کمتوجهی میکنیم، در صنعت دچار ضعف هستیم. البته در ایران شاهد هستیم که در مواردی حتی کسانی که خارج از این روال و نظم کار میکنند به موفقیتهایی میرسند. اما راه موفقیت این بینظمیها نیست. راه واقعی کسب موفقیت رعایت نظم است، نه به هم ریختن نظمی که دیگران سالها طول کشیده تا آن را برقرار کنند. به هر حال ما از لحاظ فرهنگی هم دچار ضعفهایی هستیم که به بهبود و تقویت نیاز دارد و باید خود را در زمینههای مختلف بهتر کنیم.
روش بهرهمندی از مدیران خارجی
برای بهرهمند شدن از مدیران خارجی میتوان امیدوار بود که به همراه سرمایهگذاریهای خارجی، مدیران خارجی وارد کشور شوند و واحدهای صنعتی را مدیریت کنند. در این مورد باید اشاره کرد که یکی از آسانترین روشها جذب سرمایهگذار خارجی است. برای اینکه وقتی یک سرمایهگذار در کشور دیگر سرمایهگذاری میکند، مایل است مدیر مدنظر خودش را در آن بنگاه به کار بگمارد و آنوقت ایران هم میتواند از این مزیت بهره ببرد و اصول مدیریتی خود را ارتقا دهد و در ایران هم مدیرانی به اتکای آن مدیر خارجی آموزش ببینند و مهارت کسب کنند. اما اگر نخواهیم از طریق جذب سرمایه خارجی اقدام به واردات مدیر خارجی کنیم، باید از روشهای دیگری بهره ببریم. البته من بهعنوان یک نماینده بخش خصوصی کشور تنها در یک مورد شنیدهام که مدیری خارجی را به ایران دعوت کردهاند. بهطور کلی مسیر و زمینه فعالیت مدیر خارجی در ایران هم مشخص نیست. یعنی اگر من بهعنوان عضوی از بخش خصوصی ایران بخواهم دست به چنین اقدامی بزنم نمیدانم از کجا و چگونه باید شروع کنم و از چه طریقی میتوانم به چنین مدیری از خارج دسترسی داشته باشم. در حال حاضر در بخش ورزش جذب مدیران یا مربیهای ورزشی تا حدودی آسان شده، روند انجام این اقدام مشخص است و سیستمی خاص برای این کار وجود دارد، اما در مورد مدیران غیرورزشی تجربه بسیار اندکی داریم و درواقع شخصاً با چنین تجربهای مواجه نشدهام. با این حال فکر میکنم اگر زمینه فکری انجام این کار بسط پیدا کند، میتوان شرایط را برای آن فراهم کرد و سپس دست به چنین اقدامی زد. تجربه کشورهای اروپایی میتواند در فراهم کردن شرایط برای ما مفید باشد. در کشورهای اروپایی این مساله خیلی رایج است و شما میبینید یک مدیر آلمانی بهراحتی در دانمارک مشغول به کار است یا یک مدیر انگلیسی در آلمان بهراحتی کار میکند. اینطور موارد را بهخصوص در شرکتهای چندملیتی میتوان مشاهده کرد. در این شرکتها حتی مدیرانی را از کشورهای جهان سوم جذب میکنند و اینطور نیست که مدیران تنها در کشورهای صنعتی پیشرفته مشغول به کار باشند. اینکه مدیران به کشورهای دیگر میروند، فرصت مناسبی است که کشورهای مقصد از تجربیات آنها بهخوبی استفاده کنند، اما به هر حال این کار هزینههایی دارد که هر بنگاه یا دستگاهی باید آن هزینهها را بپردازد.
همچنین ممکن است در ایران استفاده از مدیران خارجی با مقاومتهایی روبهرو شود. درباره این مقاومتها بحثهای بسیاری مطرح است. اما یکی از نکات این است که از بین بخشهای دولتی و خصوصی به نظر میرسد در بخش خصوصی زودتر این اقدام انجام شود و لازمه آن، این است که مدیران بخش خصوصی به این نیاز پی ببرند. اما در حال حاضر خیلی از مدیران بخش خصوصی فکر میکنند نیاز به آموزش ندارند و معمولاً در علتیابی مشکلات بنگاه، به دنبال عوامل بیرون از بنگاه هستند و اغلب به ضعف مدیریتی خود واقف نیستند و در برشمردن مشکلات بنگاه به ضعف مدیریت خود اشاره نمیکنند. به همین دلیل ممکن است حتی در بخش خصوصی هم رسیدن به درک این موضوع که عوامل داخلی چقدر میتوانند در موفقیت بنگاه تاثیر داشته باشند زمانبر باشد. بنابراین ابتدا باید این ضرورت احساس شود. اگر بخش خصوصی متقاعد شود که عوامل داخل بنگاه هم در موفقیتها و شکست بنگاه نقش قابل توجهی دارد، میتوان به ضرورت جذب مدیران خارجی هم فکر کرد.