شهر ارزان اما پرچالش
فقر و درآمد کرمانیها در گفتوگو با رئیس سازمان برنامه و بودجه کرمان
جعفر رودری میگوید: «پایههای مهم توسعه استان کرمان سه محور است که در چند سال آینده باید در نظر بگیریم؛ یکی بحث معدن و توسعه صنایع فرآوری معدن است، دوم توجه به بخش کشاورزی و صنایع وابسته به آن است و سومین محور هم بخش گردشگری و خدماتی است.»
یکی از نکات قابل توجه در مورد مردمان استان کرمان پایین بودن درآمد و هزینه آنها نسبت به متوسط این رقم در استانهای کشور است. جعفر رودری، رئیس سازمان برنامه و بودجه استان کرمان درباره علل پایین بودن درآمد خانوار کرمان به پنج علت «نقش و سهم تهران از اقتصاد کشور»، «روستانشینی کرمانیها»، «بالاتر بودن نرخ رشد جمعیت در کرمان نسبت به متوسط این وضعیت در کشور»، «سهم بالای بخش کشاورزی در اقتصاد کرمان» و «فعالیتهای خودمصرفی» آنها اشاره میکند. سهم قابل توجه روستانشینی و کشاورزی در کرمان همچنین جزو عواملی هستند که به زعم رودری در پایین بودن هزینه زندگی در کرمان تاثیر دارند و علاوه بر این، وی میگوید که استان کرمان جزو چهار استانی است که ارزانترین قیمت زمین و مسکن را دارد. رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی استان کرمان در ادامه فهرستی از چالشهای استان کرمان را تشریح و اشاره میکند که از جمله این چالشها «عدم تعادلهای منطقهای»، «سنتی بودن کشاورزی»، «تخریب منابع طبیعی و فرسایش خاک»، «پراکندگی سکونتگاهها» و «حاشیهنشینی» است. با این حال وی ظرفیتهای قابل توجه کرمان را نیز بیان میکند و میگوید: «پایههای مهم توسعه استان کرمان سه محور است که در چند سال آینده باید در نظر بگیریم؛ یکی بحث معدن و توسعه صنایع فرآوری معدن است، دوم توجه به بخش کشاورزی و صنایع وابسته به آن است و سومین محور هم بخش گردشگری و خدماتی است.»
♦♦♦
با اینکه استان کرمان دهمین استان کشور از نظر ارزشافزوده است اما طبق بررسیهای رسمی درآمد سرانه این استان کمتر از درآمد سرانه متوسط کشوری است. به نظر شما چرا درآمد سرانه کرمانیها نسبت به درآمد سرانه متوسط کشوری پایینتر است؟
آخرین آماری که در حسابهای منطقهای منتشر شده مربوط به سال 1393 است که در این آمارها وضعیت همه استانها بررسی شده است. در این آمار سرانه درآمد استان کرمان 127 میلیون ریال است و درآمد سرانه کشوری بدون احتساب نفت 136 میلیون ریال محاسبه شده است. همچنین درآمد سرانه کشوری با احتساب نفت هم 148 میلیون ریال میشود. حال اگر ما درآمد سرانه کشوری با نفت را ملاک قرار دهیم تقریباً میتوان گفت که ما یک فاصله حدود 14درصدی با متوسط درآمد سرانه کشوری داریم. اما چون بحث نفت موضوعش مربوط به کل کشور است و به حساب استان خاصی گذاشته نمیشود، آنچه مبنای قیاس درستتر و واقعیتر میتواند باشد سهم اقتصاد هر استان از اقتصاد بدون نفت کشور است. بنابراین درآمد سرانه استان کرمان معادل 4 /93 درصد درآمد سرانه کشور است و فاصله ما با متوسط درآمد سرانه کشوری 6 /6 درصد میشود. مساله بعدی هم به نقش و سهم تهران از اقتصاد کشور برمیگردد. سهم تهران از جمعیت کل کشور 16 درصد است اما به لحاظ تولید تقریباً سهمی معادل 25 درصد کل تولید کشور را دارد. این مساله باعث شده که تقریباً 23 استان کشور درآمد سرانهای پایینتر از متوسط درآمد سرانه کشوری داشته باشند. یعنی تقریباً فقط هشت استان هستند که درآمد سرانه بالاتری نسبت به متوسط درآمد سرانه کشور دارند و بوشهر، تهران و هرمزگان از جمله این استانهای با درآمد سرانه بیشتر از متوسط درآمد سرانه کشوری هستند. در استان بوشهر که ما یکسری مسائل ملی را داریم و در استان هرمزگان هم بخش بندرگاهی آن مطرح است و بدین ترتیب سهم بالای تهران و چند استان دیگر باعث شده عملاً 23 استان کشور زیر میانگین متوسط درآمد سرانه کشور باشند. مساله بعدی موضوع نرخ رشد جمعیت در استان کرمان است که به عنوان یک عامل تاثیرگذار باید به آن توجه کرد. نرخ رشد جمعیت در کرمان طی دورههای گذشته نسبت به متوسط این وضعیت در کشور همواره بالاتر بوده و این باعث میشود که وقتی ما درآمدها را به شکل سرانه حساب میکنیم، درآمد سرانه کرمان از متوسط این رقم در کشور پایینتر باشد.
موضوع بعد هم به روستانشینی کرمانیها برمیگردد. همانطور که میدانید معمولاً در کشور ما متوسط درآمد روستایی نسبت به درآمد شهری تا حدود زیادی پایینتر است. ما جزو استانهایی هستیم که میزان شهرنشینی ما پایینتر از متوسط این وضعیت در کشور است و بالعکس، یعنی نسبت روستانشینی ما تقریباً فاصله خیلی زیادی با متوسط این وضعیت در کشور دارد. در حالی که متوسط روستانشینی در کشور بر اساس سرشماری سال 1395 حدود 26 درصد است، این میزان در استان کرمان 41 درصد محاسبه شده است. این مسائل باعث میشود که بهرغم اینکه استان کرمان به لحاظ ساختار اقتصادی ساختاری نزدیک به متوسط آن در کشور داشته باشد اما عدد نهایی درآمد سرانه استان در سطح پایینتری از متوسط این رقم در کشور باشد.
علاوه بر این، علت مهم دیگر بحث ساختار اقتصادی کرمان است، به گونهای که سهم بخش کشاورزی در استان کرمان 27 درصد است در حالی که این سهم در کشور 14 درصد ثبت شده است. یعنی تقریباً سهم بخش کشاورزی در استان ما، حدود دو برابر این سهم در کشور است. علاوه بر این، باید توجه کرد هرچند ما کشاورزی مدرن هم داریم اما عمده کشاورزی ما در استان کرمان کشاورزی سنتی است و در خیلی از موارد به سمت اقتصاد معیشتی پیش میرود، به همین دلیل در آنجا، هم ما بحث خودمصرفی و بخشی از اقتصاد را داریم که در واقع وارد حسابهای منطقهای نمیشود و عملاً جزو درآمد و تولید استان محسوب نمیشود و هم اینکه خود این بخش در قیاس با بخشهای صنعت و خدمات بهطور نسبی از سطح تولید و درآمد پایینتری برخوردار است و باعث میشود بر میانگین استانی تاثیر بگذارد. من فکر میکنم این چهار دلیلی که اشاره کردم اصلیترین و عمدهترین دلایلی هستند که باعث شدهاند درآمد سرانه کرمانیها نسبت به متوسط درآمدی کشور پایینتر محاسبه شود.
شما به دو مساله درصد بالای روستانشینی در کرمان و سهم بالای کشاورزی در اقتصاد کرمان اشاره کردید و آخرین نتایج آمارگیری از هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی از سوی مرکز آمار ایران نشان میدهد متوسط هزینه یک خانوار شهری در کرمان کمترین رقم در 31 استان کشور است. در واقع میتوان علت پایین بودن هزینه زندگی در کرمان را به این دو مساله مورد اشاره شما در بخش قبلی مرتبط دانست؟
بله، آن دو علتی که باعث میشوند میزان درآمد خانوار کرمانی نسبت به متوسط این رقم در کشور پایینتر باشد در اینجا هم صادق است و باعث میشود هزینه زندگی در کرمان نیز نسبت به دیگر استانها پایینتر باشد. ببینید ما در بخش اقتصاد معیشتی کرمان باید توجه کنیم که هرچند درست است سهم بخش کشاورزی از کل تولید در استان کرمان 27 درصد است اما از نظر اشتغال، کشاورزی نزدیک به 35 درصد از اشتغال استان سهم دارد. خانوار این افراد هم که عمدتاً روستایی هستند و با توجه به بُعد قابل توجه خانوار این افراد و همچنین با در نظر گرفتن این مساله که بخش عمده این خانوار هم به صورت معیشتی و سنتی مشغول به کار هستند و همینطور فعالیتهای خودمصرفی دارند میتوانیم بگوییم که هزینه زندگی آنها چندان قابل توجه نیست. مثلاً گندم سالانهای که تولید میشود از سوی خود خانوار کشاورز به مصرف میرسد یا در هندوانه یا صیفیجات هم وضعیت همینطور است. به هر حال چون این مباحث در حسابوکتابهای منطقهای درج نمیشود، از این جهت باعث میشود که عدد درآمد سرانهای که ثبت میشود نسبت به استانهای دیگر پایینتر باشد اما در عمل ممکن است آن رقم واقعی خیلی بالاتر از آنچه ثبت میشود هم باشد.
با توجه به همین مساله مورد اشاره شما، ما در بررسیهای بانک مرکزی از تغییرات درآمدی خانوار کرمانی طی یک دهه اخیر شاهد هستیم که سهم درآمدها از مزد و حقوق بخش دولتی و عمومی از کل درآمدهای خانوار به شدت کاهش یافته و در مقابل افزایش شدیدی در سهم درآمدهای متفرقه این خانوار از کل درآمدهایشان رخ داده است. به نظر شما علت این اتفاق چیست و درآمدهای متفرقه بیشتر شامل چه درآمدهایی میشود؟
درآمدهای متفرقه، آن درآمدهایی هستند که در تقسیمبندیهای معمول جای نمیگیرند. البته ممکن است بخشی از این درآمدهای متفرقه به اقتصاد زیرزمینی و فعالیتهای غیررسمی هم ارتباط پیدا کند. ما در بخشهایی از کرمان، خصوصاً در مناطق جنوبی این استان ممکن است این فعالیتهای غیررسمی را داشته باشیم. ضمن اینکه اگر ما ساختار هزینهای کرمان را با ساختار کلی هزینهای کشور قیاس کنیم میبینیم هرچند متوسط سهم «مسکن، آب، برق، گاز و سایر سوختها» از کل هزینه خانوار در کشور حدود 35 درصد است اما این رقم در استان کرمان حدود 23 درصد ارزیابی میشود. به عبارت دیگر در حالی که سهم هزینه «مسکن، آب، برق، گاز و سایر سوختها» از کل هزینههای خانوار شهری ایران 35 درصد است اما این میزان در استان کرمان 12 درصد کمتر ارزیابی میشود. بر این اساس اگر شما قیمت هر مترمربع مسکن در سال 1394 را بررسی کنید هم میبینید استان کرمان جزو آن چهار استان انتهایی در لیست (از نظر ارزشی) است. یا اگر بخواهیم این مساله را به شکلی دیگر مطرح کنیم اینطور میشود گفت که استان کرمان جزو چهار استانی در کشور است که ارزانترین قیمت زمین و مسکن را دارد، به همین دلیل هزینه زندگی خانوار در کرمان نسبت به دیگر استانهای کشور در سطح پایینتری قرار میگیرد. برعکس ما در گروه خوراکیها سهم بالاتری را در میان هزینههای خانوار استان کرمان میبینیم و از طرف دیگر در این ساختار هزینه و درآمد خانوار کرمانی، ما تا حدودی در بحث درآمدهای متفرقه بالاتر بودن این رقم نسبت به دیگر استانها را مشاهده میکنیم. در حالی که سهم درآمدهای متفرقه از کل درآمدهای خانوار شهری کشور حدود هشت درصد است اما این میزان در استان کرمان بیش از 9 درصد ارزیابی میشود که تا حدودی بالاتر از متوسط این رقم در کشور به نظر میرسد.
شما در بخش درآمدهای متفرقه اشاره کردید که ممکن است بخشی از آن به فعالیتهای غیررسمی ارتباط داشته باشد اما آیا به نظر شما این فعالیتها سهم قابل توجهی در درآمدهای متفرقه دارد یا سهم آن ناچیز است؟
خب این بخشی است که در کل کشور هم آمار دقیقی در مورد آن وجود ندارد، حالا در استانها هم وضعیت به همین شکل است و کمتر آماری وجود دارد. با این حال من فکر میکنم هررقمی را که برای متوسط کل کشور در نظر بگیریم، این رقم در استان کرمان کمی بیشتر است. درجه شیوع و گسترش این بخش غیررسمی و فعالیتهای غیررسمی در اقتصاد کرمان نسبت به کشوری در سطح بالاتری قرار دارد.
نکته قابل تامل روند این درآمدهای متفرقه است که به نظر میرسد در یک دهه اخیر روند اتکای خانوار کرمانی به این درآمدهای متفرقه به شدت افزایش یافته است.
بله و البته توجه کنید که در بخش هزینههای خانوار هم هزینه متفرقه خانوار کرمانی تقریباً چنین وضعیتی دارد. یعنی بهرغم این که هشت درصد متوسط هزینههای خانوار در کشور مربوط به هزینه کالاها و خدمات متفرقه است اما این میزان در استان کرمان بیش از 9 درصد است. البته من اینجا کالاها و خدمات متفرقه را با بحث درآمدهای متفرقه خانوار کرمانی یکسان نمیبینم و این دو با همدیگر تفاوت دارند و خیلی نمیتوان این دو را با هم مرتبط دانست.
در مجموع این بخش از سخنان شما شاید بتوان گفت که زندگی در کرمان کمخرجتر است. به نظر شما این مساله چقدر در پدیده فقر در استان کرمان خود را نشان داده است؟ آیا میتوان گفت که کرمان از این نظر هم وضعیت بهتری نسبت به دیگر استانها دارد؟
ببینید به لحاظ بحث فقر اخیراً بررسی و گزارشی نداشتیم اما مستنداتی که ما داریم نشان میدهد یکی از چالشها و مسائل پیشروی استان کرمان بحث دوگانگی اقتصادی یا همان بحث عدم تعادلهای منطقهای است. این بحث عدمتعادلهای منطقهای را ما هم در بحث جغرافیایی آن میتوانیم ببینیم که به شکل شمال و جنوب استان خود را نشان میدهد و هم در سایر مناطق که این باعث شده در نهایت نرخ رشد جمعیت استان بالاتر و به همان نسبت نرخ جوانی جمعیت هم در استان کرمان بالاتر باشد و همینطور به تبع آن، نرخ فعالیت در کرمان پایینتر باشد و در مجموع همه این مسائل باعث شود که بار تکفل شغلی در استان کرمان بالاتر به نظر برسد. همچنین بر اساس آماری که از جمعیت تحت پوشش کمیته امداد و سایر دستگاههای حمایتی کرمان داریم تخمین زده میشود جمعیتی در حدود 100 هزار خانوار مشمول این نهادها باشند. بدین ترتیب به لحاظ شاخص فقر، استان کرمان نسبت به متوسط این میزان در کشور ما سهم بالاتری دارد. علاوه بر عدمتعادلهای منطقهای مورد اشاره، ضریب جینی در مناطق روستایی کرمان نسبت به متوسط کشوری از وضعیت نامطلوبتری برخوردار است. مساله مهمتر اتکای بیش از یکسوم جمعیت استان کرمان به اقتصاد کشاورزی و تاثیر پذیرفتن شدید آن از دو دهه خشکسالی است که باعث شده درآمدهای این بخش کاهش پیدا کند و در مجموع هرچند محاسبه علمی و رسمی جدیدی وجود ندارد اما شواهد نشان میدهد که استان کرمان نسبت به متوسط ملی وضعیت مناسبتری نداشته باشد.
در مورد آن رقم 100 هزار خانواری که تحت پوشش نهادهای پوششی هستند بگویید که این رقم نسبت به سالهای گذشته روند صعودی یا نزولی داشته است؟
سیاست کلی در استان کرمان و سیاست کلی دولت یازدهم توانمندسازی مردم از طریق ایجاد اشتغال یا سیاستهای خوداشتغالی است که با این اقدام بتوان در راستای کاهش تعداد این افراد و توانمندسازی آنها قدم برداشت ولی در عین حال این تعداد در دو سه سال اخیر تقریباً تغییر فاحشی نکرده است. این وضعیت به همان دلایلی است که اشاره کردم و با احتساب بعد خانوار جمعیت این افراد تحت پوشش بیشتر میشود و در مجموع این رقم جمعیتی را حدود 8 تا 9 درصد کل جمعیت کرمان میتوان در نظر گرفت.
موضوع دیگر بحث امکان پسانداز داشتن یا نداشتن خانوار کرمانی است. هرچند بررسیهای مرکز آمار ایران از دخل و خرج خانوار کرمانی گویای این است که این خانوار امکان پسانداز دارند اما آمارهای بانک مرکزی حاکی از کسری 8 /2 میلیون تومانی در سال 1394 بودجه خانوار کرمانی است. به نظر شما امکان پسانداز داشتن یا نداشتن در خانوار کرمانی چطور جلوه یافته است؟ مثلاً وجود 75 هزار مسکن خالی در این استان میتواند نشانهای بر امکان پسانداز داشتن کرمانیها باشد؟
ابتدا باید اشاره کنم این رقم 75 هزار مسکن خالی در کرمان نسبت به متوسط این میزان در کشور رقم پایینی است. در مجموع با توجه به اینکه اقتصاد ما اقتصادی است که ذاتاً فعالیتهای کشاورزی و خودمصرفی در آن به شکل گستردهای رقم میخورد و این مساله خودش را در درآمد سرانه نشان میدهد، بنابراین گپی در درآمد و هزینه به وجود آمده است. به نظرم میتوان این گپ را ناشی از همان مساله مورد اشاره دانست. وقتی هم که ما بررسی میکنیم میبینیم نمیشود که این مساله در بلندمدت اتفاق بیفتد و خانوار کرمانی در بلندمدت به این میزان کسری داشته باشد. در عین حال نکته مهم دیگر این است که اگر ما کل سپرده بانکی را که از محل خانوار شکل گرفته ملاک عمل قرار دهیم تقریباً 22 هزار و 983 میلیارد ریال کل سپردههای بانکی کرمان میشود که این میزان حدود 8 /1 درصد کل سپردههای کشور است. این در حالی است که سهم جمعیتی ما از کل کشور حدود چهار درصد است. بنابراین سهم سپردههای بانکی ما از کل سپردههای بانکی کشور کمتر از سهم جمعیتی ما از کل کشور به نظر میرسد و در واقع سطح پسانداز ما در کرمان نسبت به متوسط این رقم در کل کشور پایینتر است.
آیا ما سرمایههای خوابیده در کرمان نداریم؟ مثلاً ممکن نیست در آن مسکنهای خالی سرمایههایی خوابیده باشد؟
باید توجه کرد که این آمار مسکن خالی شما را گمراه نکند. 75 هزار مسکن خالی که در استان کرمان وجود دارد، نسبت به متوسط این رقم در استانهای کشور پایینتر است. درصد مسکن خالی ما نسبت به جمعیت کل استان، نسبت به رقم متوسط آن در کشور کمتر است و شاید اصلاً این آمار قابل اتکا نباشد. اما در مورد سپردههای بانکی که به آن اشاره کردم با لحاظ تهران است که هرچند 16 درصد جمعیت را دارد اما 59 درصد سپردههای بانکی را دارد. به نظرم وضعیت تهران به عنوان یک قطب رشد و یک نقطه جاذب سرمایهها و سپردهها باعث میشود که یک عدم تعادل بین استانها ایجاد شود. مثلاً شما در نظر بگیرید وقتی 60 درصد سپردهها در استان تهران سپردهگذاری شده، شرایط مشابه کرمان در استانهای دیگر هم به وجود میآید. به همین دلیل شاید این شرایط کرمان در استانهای دیگر هم وجود داشته باشد. حالا بحثهایی مثل خشکسالی یا اتکای ما به کشاورزی یا سهم بالای روستانشینی در استان یا جمعیت پراکنده در کرمان یا عدم تعادل منطقهای خاص استان کرمان وجود دارد اما بقیه شاخصها را من فکر میکنم اگر با بقیه استانها مقایسه کنیم، خیلی این وضعیت با استانهای دیگر فرق نمیکند.
در واقع به نوعی شما اشاره کردید که به جز بحران آب، چه مسائل دیگری در کرمان بر معیشت مردم این استان تاثیر گذاشته است. با توجه به این مسائل مطرحشده به نظر شما بهترین راهکارها برای بهبود معیشت مردم کرمان چیست و چطور میتوان فقر را در این استان کاهش و درآمد مردم را افزایش داد؟
قبل از بیان پیشنهادها شاید بهتر باشد ابتدا چالشهای استان کرمان را به صورت کاملتری بیان کنیم. استان کرمان استانی است که به لحاظ بحثهای طبیعی، مخاطرات و حوادث طبیعی، هم با خشکسالی مواجه بوده و هم اینکه از سوی دیگر چون اتکای کرمان به بخش کشاورزی بسیار است تاثیرپذیری آن از حوادث طبیعی قابل توجه به نظر میرسد. تخریب منابع طبیعی و فرسایش خاک هم یک مساله جدید است و حتی ریزگردهای پس از خشکسالی نیز باید مدنظر قرار بگیرد. اکنون در منطقه جنوب استان کرمان یعنی جازموریان که به واسطه خشکسالی خود را بیشتر نشان داده منشأ 25 درصد کل ریزگردهای کشور را ما داریم. از سوی دیگر استان کرمان جزو استانهایی محسوب میشود که خیلی لرزهخیز است و به واسطه گسلهای فراوانی که ما داریم، بخش زیادی از جمعیت ما مجبورند حتی در مناطق شهری و در پهنههای آسیبپذیر آن محدوده گسل یعنی 900 متر زندگی کنند و همینطور بحث قرار گرفتن استان در مسیر ترانزیتی مواد مخدر را باید مدنظر قرار داد. مساله دیگر پراکندگی سکونتگاههای ماست که 11 درصد مساحت کل کشور را داریم. در مجموع همه اینها باعث میشود نیازهای خدماتی و زیرساختی در استان کرمان به مراتب بالاتر به نظر برسد. همچنین حاشیهنشینی در استان کرمان به دلیل اینکه سهم روستانشینی در استان هم بالا بوده و به دنبال مسائلی که خشکسالی در پی داشته وجود دارد و حتی در مقاطعی خیلی شدت یافته است. البته اخیراً با برنامههایی که از سوی دولت انجام شد و با تدابیری که در استان در نظر گرفتند، این مساله ساماندهی شده است. عدم تعادلهای منطقهای را هم باز باید مدنظر قرار داد و نهایتاً پراکنش فضایی نامتعادل فعالیتها در پهنه سرزمین باید مورد توجه قرار گیرد. تقریباً میتوانیم بگوییم که بخشی از صنعت ما در یکسری مناطق و شهرستانهای خاص فعالیت میکنند. بر این اساس در طرح آمایش استان خیلی تاکید شده که ما یک تعادل منطقهای و همینطور استفاده مناسبتر از عناصر فضایی برنامهریزیشده داشته باشیم. اما آنچه اشاره کردید در استان کرمان چه کارهایی میتوان انجام داد باید بگویم ما اگر یک مقدار بنیادیتر موضوع توسعه را دنبال کنیم میبینیم که منابع و سرمایههای فیزیکی قابل توجهی در کرمان داریم.
فکر میکنید تاکنون چقدر از این ظرفیت بهره برده شده و چه برنامهای برای بهرهمندی بیشتر برای این استان وجود دارد؟
در استان کرمان ما در این بخش تقریباً وضعیت مشابه ملی را داریم. اگرچه به دلیل همان سرانه پایینتر سپردههای بانکی استان کرمان و از سوی دیگر بلوکه شدن برخی از منابع بانکی به دلیل همین خشکسالیهای اخیر در استان و مخاطراتی مثل زلزله بم و زلزله زرند که باعث شده بعضی از منابع بانکی بلوکه باقی بمانند و آن قدرت ایجاد پول و منابع جدید بانکی را محدود کنند ما با مشکلاتی مواجه هستیم اما در مجموع سرمایهها و منابع فیزیکی را عامل تعیینکنندهای فراتر از سطح ملی به عنوان مانع در استان کرمان نمیبینیم. بعد از این مساله، بحث نیروی انسانی مطرح میشود. در حوزه نیروی انسانی استان کرمان دارای نیروی جوان و تحصیلکرده مناسبی است. آنچه به عنوان حلقه مفقوده در سطح کشور و در سطح استان بیشتر میتواند مورد توجه قرار بگیرد، توجه به سرمایه اجتماعی است. بهگونهای که ما اگر بتوانیم با سازوکارهای لازم همه ارکان و عناصری را که میتوانند در امر توسعه استان موثر باشند به مشارکت دعوت کنیم موفقتر خواهیم بود. اینها اعم از توسعه بخش خصوصی، جامعه مدنی، اتحادیهها و تمام عناصری است که میتوانند موثر باشند و اگر آنها بتوانند مشارکت جدیتر و مهمتری در امر توسعه داشته باشند، میتوانند به لحاظ راهبردی به توسعه استان خیلی کمک کنند.
به جز سرمایههای فیزیکی مورد اشاره شما، استان کرمان چه ظرفیتهای دیگری دارد که میتوانند روی معیشت مردم این استان تاثیر مثبت بگذارند؟
با توجه به برنامههای توسعهای که ما در کرمان داریم، باید بگویم استان کرمان ظرفیتهای بسیار خوبی در حوزه معادن دارد، به گونهای که استان کرمان را به عنوان بهشت معادن میشناسند. بر همین اساس در نظریه پایه توسعه استان که در واقع همان چشمانداز بلندمدت استان با نگاه و مدیریت تنگناهای آن در نظر گرفته میشود، مهمترین تنگنا و چالشی که به نوعی پاشنه آشیل همه برنامههای توسعه به نظر میرسد مساله آب است. برنامهریزی شده که ما در بخش توسعه بخش معدنی خود کار کنیم و در این راستا صنایع فرآوری مواد معدنی به عنوان یکی از آن محورهای مهم توسعه در استان کرمان در نظر گرفته شده است. همچنین با توجه به قابلیتهای کشاورزی که استان کرمان دارد ما در محصولات مهمی مثل پسته، گردو، مرکبات، گلمحمدی و همینطور خرما دارای رتبههای ملی هستیم و این ظرفیت بسیار خوب و مهمی را برای صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش کشاورزی استان کرمان ایجاد کرده است. از سوی دیگر بخش کشاورزی استان کرمان در حال حاضر 94 تا 95 درصد مصرف آب استان را به خود اختصاص داده است، بنابراین به عنوان یک اصل مهم توسعه در استان کرمان توجه به بهرهوری آب و اینکه در واقع با جایگزین کردن الگوی کشت مناسبی که هم آب کمتری میخواهد و در عین حال ارزش افزوده بالاتری داشته باشد، روشهای نوین آبیاری را ما بتوانیم داشته باشیم و کشتهای گلخانهای را بتوانیم در سطح استان توسعه بدهیم باید مدنظر قرار بگیرد. این موارد محورهای مهمی هستند که پیرامون بخش کشاورزی، در برنامههای توسعه استان و نظریه پایه توسعه به جد مورد توجه قرار گرفتهاند و برنامههایی هستند که دنبال میشوند.
یکی دیگر از محورهای مهم مد نظر در استان کرمان بحث گردشگری است. حالا شاید استان کرمان را خیلی از دوستان در سطح ملی به عنوان یک استان مهم گردشگری نشناسند اما استان کرمان قابلیتهای فوقالعادهای در بخش گردشگری دارد. به لحاظ آثار ثبتشده تاریخی و همینطور آثار و ثبتهای فراملی و بینالمللی که در واقع در سطح ملی داریم ما جزو استانهایی هستیم که ظرفیت فوقالعادهای در این زمینه داریم. بنابراین یکی از ظرفیتهای مهم در برنامهریزی توسعه استان همین مساله گردشگری است که برنامه عملیاتی برای این موضوع به صورت کامل تعریف شده و علاوه بر این، چون استان کرمان قطب توسعه جنوب شرق کشور هم به لحاظ تقسیمبندی آمایشی در نظر گرفته میشود در یکسری از زمینههای خدماتی مثل خدمات بهداشتی و درمانی، آموزش، آموزش عالی و تکنولوژی پیشرفته قابلیتهای مهمی دارد. مثلاً دانشکده علوم و تکنولوژی پیشرفته کرمان در جنوب شرق کشور ممتاز است و خدمترسانی میکند و همه موارد مورد اشاره از جمله قابلیتهای مهم توسعه کرمان هستند که برنامهریزی دقیقی در مورد آنها انجام شده است.
استان کرمان در دولت یازدهم مهمترین تغییراتی که داشته، چه بوده است؟
در استان کرمان با روی کارآمدن دولت یازدهم یک کار خیلی خوبی که با تاکید و تدبیر جناب آقای استاندار انجام شد، مشارکت جدی بخش خصوصی بود. 21 معین اقتصادی که متشکل از بنگاههای بزرگ اقتصادی و همینطور موسسات اقتصادی هستند همدوش و همپای دولت، به دولت در امر مدیریت توسعه استان کمک میکنند و هرکدام از آنها یک منطقه از استان کرمان را در اختیار گرفتهاند که نقشه جغرافیایی آن وجود دارد. ما یک برنامه مشترک در بخش معینهای اقتصادی داریم که بر اساس آن میتوان گفت چه ظرفیتهای اقتصادی در هر کدام از مناطق وجود دارد و چه کارهایی در هرکدام از این مناطق میتوان انجام داد و از سوی دیگر دولت چه زیرساختهایی باید ایجاد کند تا به شکل یکسری برنامههای کاملاً عملیاتی تدوینشده در نظر گرفته شود. نکته خیلی مهم دیگری که در استان کرمان ما برای اولین بار روی آن کار کردیم این بود که یک الگوی تامین مالی تعریف کردیم.
این الگوی تامین مالی به چه شکلی بوده و چه حاصلی برای معیشت مردم داشته است؟
خب خیلی وقتها برنامهها تدوین میشد و چینش خوبی هم داشت اما نهایتاً وقتی پای عمل میرسد یا منابع آن نبود یا به هر دلیلی عملیاتی نمیشد. بنابراین در استان کرمان با توجه به آسیبشناسی که ما انجام دادیم یک الگوی تامین مالی را تعریف کردیم که بر اساس آن الگوی تامین مالی هشت روش تامین مالی را در نظر گرفتیم که 13 درصد منابع آن از طریق منابع بودجهای و دولت تامین میشود و مابقی آن از محل اعتبارات غیردولتی است. حالا مثلاً کمک صندوق توسعه ملی هم هست که از محل فروش نفت به صورت غیرمستقیم تزریق میشود اما نهایتاً اگر این بخش را هم دولتی حساب کنیم، مجموعاً این میزان حدود 25 درصد میشود و به عبارت دیگر 75 درصد این منابع کاملاً از محل بخش غیردولتی محقق خواهد شد که تقریباً میتوانیم بگوییم برای حدود 20 تا 25 درصد آن سازوکارهای لازم دیده شده که از محل سرمایهگذاری خارجی تامین شود؛ حالا بخشی از آن به شکل سرمایهگذاری مستقیم خارجی است و بخشی دیگر به شکلهای دیگر تامین مالی مانند قراردادهای مشارکتی و شکلهای دیگر همکاری که در نهایت بتوانند هم سطح معیشت مردم و هم رفاه اقتصادی در استان کرمان را افزایش دهند. با توجه به هدفگذاریای که ما در استان کرمان انجام دادیم، از آنجا که درآمد سرانه ما پایینتر از متوسط سطح ملی است، به همین دلیل هدفگذاری رشد اقتصادی طی هشت سال، 5 /8 درصد دیده شده است. این در حالی است که همانطور که میدانید متوسط آن برای کشور در برنامه ششم توسعه، هشت درصد است اما این عدد در استان کرمان 5 /8 درصد دیده شده تا بخش عمدهای از گپ موجود را تا سال 1399 حذف کنیم و حتی درآمد سرانه استان کرمان را بیشتر یا برابر رقم متوسط ملی آن کنیم. اگر این اتفاقاتی که خدمت شما عرض کردم که برنامه عملیاتی آن هم کاملاً مشخص است رخ دهد ما شاهد اتفاقهای قابل توجهی خواهیم بود. پایههای مهم توسعه استان کرمان سه محور است که در چند سال آینده باید در نظر بگیریم؛ یکی بحث معدن و توسعه صنایع فرآوری معدن است، دوم توجه به بخش کشاورزی و صنایع وابسته به آن است و سومین محور هم بخش گردشگری و خدماتی است که اشاره کردم.
در حال حاضر بخش خدمات از کل اقتصاد استان کرمان چقدر سهم دارد؟
بد نیست بدانید سهم بخش خدمات در استان کرمان نسبت به متوسط ملی فاصله خیلی زیادی دارد، بهطوری که سهم بخش خدمات ما 35 درصد است و این میزان در سطح کشور 57 درصد است. یعنی حتی بیش از 22 درصد گپ مربوط به بخش خدمات در استان کرمان نسبت به این وضعیت در کل کشور وجود دارد که این نشان میدهد ما ظرفیت خالی اقتصادی در این بخش داریم. اگر این اتفاقاتی که خدمت شما عرض کردم بیفتد ما طی سالهای آینده و در افق برنامه ششم توسعه یعنی سال 1400 معادل 30 درصد بهطور خالص و ثابت افزایش سطح درآمد سرانه و معیشت را در استان کرمان خواهیم داشت.
با وجود اینکه نرخ بیکاری استان کرمان نسبت به میانگین نرخ بیکاری کل کشور پایینتر است اما نرخ مشارکت در این استان نسبت به وضعیت کشوری چندان مناسب نیست. نرخ مشارکت کرمان در حالی 37 درصد طی سال 94 گزارش شده که این نرخ در کشور 39 درصد بود. به نظر شما علت این اتفاق چیست؟
مهمترین اتفاق در نرخ مشارکت استان کرمان تغییرات مربوط به گروه جنسی زنان است. نرخ مشارکت زنان کرمان تقریباً در سالهای قبل از سال 1384 و به خصوص سال 1390 که ما در سرشماریها داشتیم حدود 10 درصد بود اما اکنون ما بالای 15 درصد نرخ مشارکت زنان را داریم که به نرخ متوسط مشارکت کشور نزدیک است. البته آخرین آماری که ما داریم نرخ مشارکت زنان کشور را 1 /15 درصد محاسبه کردهاند که در استان کرمان هم این نرخ به همین میزان نزدیک است. بنابراین میتوان گفت بیشترین افزایش نرخ مشارکت را ما از حوزه مشارکت بیشتر زنان پذیرفتهایم اما در عین حال نرخ بیکاری در استان کرمان نسبت به متوسط نرخ بیکاری کشور حدود یک درصد کمتر است و کل آمار بیکاران کرمان در حال حاضر حدود 103 هزار نفر است. در این مورد هم ما برنامهریزی داریم تا با کمک آن برنامه تولیدی که اتفاق خواهد افتاد و برنامههایی که داریم وضعیت بیکاری استان کرمان بهبود پیدا کند. توجه کنید که اکنون سالانه حدود 34 هزار نفر وارد بازار کار استان کرمان میشوند که با لحاظ اینکه ما باید تعدادی از بیکاران کشور را هم از لیست متقاضیان کار کم کنیم، هدفگذاری ما این است که در سال 1400 نرخ بیکاری ما حدود هفت درصد شود که بر این اساس ما سالانه نیاز داریم بین 35 تا 37 هزار فرصت شغلی ایجاد کنیم تا بتوانیم به آن شاخص هدفگذاری برسیم.
در حال حاضر بیشترین اتکای شغلی خانوار کرمانی روی مشاغل کشاورزی است؟
نه، در حال حاضر حدود 35 درصد اشتغال ما در بخش کشاورزی است اما برای آینده که قرار است مشاغل جدید ایجاد شود یا فرصتهای جدید شغلی که قرار است به وجود آیند دیگر تاکید روی بخش کشاورزی نیست، چون بخش کشاورزی به لحاظ کمی و محدودیت منابع آبی که داریم قابلیت توسعه و گسترش به شکل خاص ندارد بلکه ما باید روی افزایش بهرهوری و راندمان بخش کشاورزی کار کنیم. البته باید به این مساله هم توجه کرد که وقتی افزایش بهرهوری اتفاق بیفتد خیلی وقتها حتی ممکن است منجر به کاهش اشتغال شود، یعنی نمیتوان روی افزایش اشتغال از این طریق خیلی کار کرد. بنابراین سهم بخش کشاورزی نه اینکه از ایجاد اشتغال و فرصتهای جدید شغلی صفر باشد بلکه نسبت به سهم موجود خود این رقم خیلی کمتر است. عمده ایجاد اشتغال در واقع به لحاظ کمی در بخش خدمات است و بعد صنعت و معدن و بعد بخش کشاورزی خواهد بود.