پرداخت یارانه نقدی در ایران باید چگونه باشد؟
راه یارانه
مساله افزایش یارانه نقدی در ماههای اخیر و به طور خاص هفتههای منتهی به انتخابات به صورت جدیتری مطرح شده است. پرداخت یارانه نقدی از محل افزایش قیمت حاملهای انرژی، سابقهای چندساله دارد و طی همین مدت با انتقادهای زیادی روبهرو بوده است. این انتقادها موضوعات مختلفی را دربرمیگیرد و دولت نیز با وجود عدم تغییر اساسی پرداخت یارانه، پذیرفته است که طرح باید با تغییراتی ادامه یابد. تاکنون مساله انتخابات و بیم دولت از افت محبوبیت در میان عموم مردم، به عنوان یک گلوگاه تغییر در پرداخت یارانه شناخته میشد. در ابتدا به این سوال میپردازیم که چرا یارانه باید به صورت نقدی و نه کالایی صورت گیرد؟
مساله افزایش یارانه نقدی در ماههای اخیر و به طور خاص هفتههای منتهی به انتخابات به صورت جدیتری مطرح شده است. پرداخت یارانه نقدی از محل افزایش قیمت حاملهای انرژی، سابقهای چندساله دارد و طی همین مدت با انتقادهای زیادی روبهرو بوده است. این انتقادها موضوعات مختلفی را دربرمیگیرد و دولت نیز با وجود عدم تغییر اساسی پرداخت یارانه، پذیرفته است که طرح باید با تغییراتی ادامه یابد. تاکنون مساله انتخابات و بیم دولت از افت محبوبیت در میان عموم مردم، به عنوان یک گلوگاه تغییر در پرداخت یارانه شناخته میشد. در ابتدا به این سوال میپردازیم که چرا یارانه باید به صورت نقدی و نه کالایی صورت گیرد؟
نقدی یا کالایی؟
با در نظر گرفتن اینکه اقتصاددانها در شرایط فعلی ایران پرداخت یارانه را برای برخی اقشار پیشنهاد میکنند، این پرداخت یارانه میتواند به دو شکل صورت گیرد: پرداخت نقدی و کالایی. یارانه کالایی، میتواند به کالاها اعم از نهایی یا واسطهای پرداخت شود ولی در هر حال حداقل واجد دو ویژگی است: نخست آنکه با مداخله در بازار، سیگنالهای قیمتی را برهم میزند و در نتیجه کارایی را در اقتصاد کاهش میدهد. از اینرو پرداخت نقدی یارانه به شکلی که بر سیگنالدهی تاثیر منفی نگذارد، بیشتر توصیه میشود و به لحاظ کارایی نتیجه بهتری دارد. مورد دوم آنکه یارانه نقدی، مطلوبیت بیشتری را برای افراد فراهم میآورد؛ چراکه افراد میتوانند سبد متنوعتری را به دلخواه خود انتخاب کنند. در نتیجه میتوان انتظار داشت رفاه کل جامعه افزایش بیشتری یابد. با در نظر گرفتن این دو جنبه، معمولاً یک اجماع بین اقتصاددانها درباره اولویت پرداخت یارانه نقدی بر کالایی وجود دارد. حتی در زمان اجرای هدفمندسازی یارانهها نیز با وجود برخی انتقادها، اقتصاددانها از ایده پرداخت نقدی حمایت میکردند و آن را گامی رو به جلو میدانستند.
مساله عدم توازن
مشکلی که از ابتدا وجود داشت، کسری بودجه هدفمندسازی بود. یعنی مبلغی بیش از آنچه از طریق افزایش قیمت حاملهای انرژی به دست میآمد، باید به شهروندان پرداخت میشد. این عدم توازن بین هزینه و درآمد در نهایت به رشد تورم میانجامید. امروز نیز درباره وعده افزایش یارانه نقدی، با همان مساله مواجه هستیم. اگر افزایش پرداخت یارانه نقدی به معنای تامین کل آن از محل رشد قیمت حاملهای انرژی باشد، قطعاً ایده قابل دفاعی است. اما در واقع امر، وعدههای دادهشده به تشدید عدم توازن دامن میزنند. حتی الان هم درآمد حاصل از هدفمندسازی، کفاف پرداختها را نمیدهد و به طریق اولی در صورت افزایش مخارج، کسری بیشتری روی خواهد داد. بنابراین، افزایش یارانه در شرایط فعلی به نفع اقتصاد ایران نخواهد بود.
جذابیت پوپولیسم
با در نظر گرفتن اینکه به هر حال برخی کاندیداها ممکن است بدون توجه به الزامات تحقق وعدههایشان، شعار افزایش یارانه نقدی را مطرح کنند، این سوال به وجود میآید که چرا برخی از مردم چنین شعارهایی را میپذیرند؟ در واقع چه چیز زمینه استقبال مردم را از چنان وعدههایی فراهم میآورد؟ به نظر میرسد این موضوع، ریشه تاریخی دارد و به نقشی بازمیگردد که مردم از دولت در ذهن خود تصویر کردهاند. عده زیادی از مردم معتقدند دولت باید به آنها پول یا خدمتی ارائه دهد، بدون آنکه در ازای آن چیزی طلب کند. از زمان شکلگیری دولت مدرن در ایران، به دلیل منابع در اختیار دولت و به طور خاص نفت، این انتظار تشدید و تقویت شده است. چنین پدیدهای درست در نقطه مقابل روند کلی اغلب کشورهای جهان قرار دارد که در آنها مردم باید مالیات بپردازند تا خدماتی را دریافت کنند. این روند کلی حاکم در کشورهای توسعهیافته، در ایران وجود ندارد و در نتیجه مردم همواره از دولت انتظار کمک دارند. ای بسا اگر آن پرداخت به صورت نقدی باشد، عده بیشتری از آن استقبال کنند. از اینرو با وجود تجربه ناموفق دوران دولت نهم و دهم، که یک دوره چهارساله برای احیای اقتصاد پس از آن کافی به نظر نمیرسد، هنوز عدهای هستند که به شعار پرداخت پول علاقه نشان میدهند.
ایران و سوئیس
اما آیا تنها مردم ایران به این شعارها علاقه نشان میدهند؟ درست در نقطه مقابل تجربه ایران، تجربه کشور سوئیس قرار دارد که در آن مردم طی یک نظرسنجی به دریافت یارانه نقدی «نه» گفتند. به نظر میرسد این تفاوت، صرفاً فرهنگی یا اجتماعی نیست و ریشه اقتصادی دارد: یک همبستگی روشن بین ذهنیتی که از نقش دولت در اقتصاد در ذهن مردم نقش بسته است و سطح درآمد سرانه آنها، وجود دارد. هر قدر سطح درآمد سرانه بیشتر شود، انتظار میرود مردم کمتر به دنبال دولتی باشند که بدون دریافت خاصی از آنها، به توزیع یارانه نقدی بپردازد. در نتیجه کاندیداها نیز شعارهای متفاوتی میدهند و اگر به دنبال توزیع پول باشند، کمتر با استقبال مواجه میشوند. البته ممکن است گفته شود چرا با وجود درآمد سرانه بالا در آمریکا، فردی مثل دونالد ترامپ میتواند به ریاستجمهوری برسد. این پدیده را شاید بتوان با نابرابری اقتصادی توضیح داد. همچنین حتی اگر نابرابری درآمدی طی زمان رشد نکرده باشد، دریافت عمومی مردم از آن طی زمان تحول زیادی پیدا کرده است. مثلاً شاید نیمقرن پیش افراد از هر طبقه درآمدی اغلب به خدمت سربازی اعزام میشدند، ولی بعداً این روند تحول یافت و در نتیجه شهود عمومی از نابرابری نیز تغییر کرد. اما امروز وضعیت فرق دارد و مردم ممکن است جلوههای بیشتری از نابرابری را مشاهده کنند که قبلاً نمیدیدند.
از کجا و به چه کسانی؟
افزایش پرداخت یارانه نقدی، با فروضی میتواند مورد دفاع باشد که بعید است کاندیداها به این فروض توجه داشته باشند. نخست اینکه افزایش از محل افزایش قیمت حاملهای انرژی باشد. افزایش قیمت حاملهای انرژی، نزدیک شدن آن به استاندارد جهانی و افزایش کارایی اقتصادی، همواره مورد دفاع بوده است و خواهد بود. البته حاملهای انرژی نهاده تولید هستند و رشد آنها بر قیمت تولید نیز موثر خواهد بود که این موضوع باید در محاسبات رفاه درنظر گرفته شود. اما افزایش قیمت حاملهای انرژی موجب بهبود مصرف انرژی، صرفه اقتصادی و رشد کارایی خواهد شد. از اینرو اگر بتوان با اتکا به چنین منابعی یارانه را بیشتر کرد، اقدامی قابل دفاع خواهد بود. درباره این موضوع یک اجماع جهانی وجود دارد و اغلب اقتصاددانها و نهادهای بینالمللی مدافع آن هستند. مورد دیگر این است که یارانه صرفاً به افراد مستحق پرداخت شود، نه به کل جامعه. این تصور در میان برخی از مردم وجود دارد که یارانه حق تمام مردم ایران است؛ درحالی که به ویژه در شرایط فعلی ایران، پرداخت یکسان به تمامی افراد نمیتواند قابلقبول باشد. منطق پرداخت یارانه، بهبود وضعیت توزیع درآمد با کمک به دهکهای پایین است. از اینرو اصلاً پرداخت یکسان به تمامی مردم را نمیتوان همراستا با منطق پرداخت یارانه و همچنین هدفمندسازی دانست.
راه آینده
درباره اینکه وضعیت فعلی نظام پرداخت یارانه در کشور مطلوب نیست، اجماع وجود دارد. همچنین دولت باید قیمت حاملهای انرژی را به سطح جهانی برساند و این اختلاف را از بین ببرد. در این صورت، منابعی برای دولت ایجاد میشود که میتوان آن را صرف پرداخت نقدی کرد. چنین پرداختی، همانطور که گفته شد، باید صرفاً به بعضی اقشار صورت گیرد. از اینرو اقدام مهم و اساسی بعدی، شناسایی افراد نیازمند است تا تحت پوشش یارانه قرار گیرند. تاکنون البته با وجود تایید چنین ایدهای، به دلیل مساله انتخابات، دولت رویکرد محافظهکارانه در پیش گرفته بود. این روند نیز باید تسریع شود تا اقشار آسیبپذیر زیر چتر یارانه قرار گیرند.