ضرورت پاسخگویی همیشگی
چرا رئیسجمهور نباید در برابر طرح سوال نمایندگان مجلس موضع بگیرد؟
از مشخصههای ضروری یک نظام مردمسالار آمادگی همیشگی پاسخگویی مسوولان و مقامات در برابر رفتارشان است. اگر این پاسخگویی بر حاضران در قدرت گران باشد، نشان از ضعف و ناکارآمدی وجه مردمسالارانه آن نظام است. در یک حکومت مردمسالار، مسوولان در برابر مردم یا نمایندگان آنها باید پاسخگو باشند و حسب ضرورت، رفتار و سیاستهای خود را توضیح دهند و تشریح کنند.
از مشخصههای ضروری یک نظام مردمسالار آمادگی همیشگی پاسخگویی مسوولان و مقامات در برابر رفتارشان است. اگر این پاسخگویی بر حاضران در قدرت گران باشد، نشان از ضعف و ناکارآمدی وجه مردمسالارانه آن نظام است. در یک حکومت مردمسالار، مسوولان در برابر مردم یا نمایندگان آنها باید پاسخگو باشند و حسب ضرورت، رفتار و سیاستهای خود را توضیح دهند و تشریح کنند.
تجربه این پاسخگویی در حکومت اسلامی وجود دارد. در صدر اسلام و بهویژه دوره حکومت امیرالمومنین، مردم این حق را داشتند که از حاکم خود که او را خلیفه خدا و جانشین رسول خدا (ص) میدانستند، نه صرفاً سوال کنند که حتی او را مورد بازخواست قرار دهند. یک نمونه مشهور از آن در دوره خلیفه دوم روی داد؛ زمانی که او خواست لشگری را به جنگ اعزام کند، لشگریان استنکاف کردند و امیر آنها به خلیفه گفت حرف و دستور تو را نمیپذیریم و اجرا نمیکنیم. خلیفه چرایی این سرپیچی را جویا شد که از بزرگان لشگر به او گفت در جنگی که بُرد (پارچه) یمانی به عنوان غنیمت تقسیم میکردی مقداری به من رسید که بر تن من که قامت متوسطی دارم، لباس نشد. چگونه خودت از آن پارچه لباس بر تن داری؟ خلیفه از فرزندش خواست پاسخ دهد و عبدالله ابن عمر گفت: پارچهای که به من و پدرم رسید نیز به اندازه لباس نبود و من سهمم را به پدرم بخشیدم تا برای او به اندازه لباس شود. اما جمع به همین پاسخ اکتفا نکردند. گروهی به منزل عبدالله ابن عمر رفتند و از همسر او خواستند پارچهای را که غنیمت آن جنگ بوده بیاورد که همسر او نیز بدون اطلاع از آنچه گذشته، عنوان کرد که عبدالله پارچه را به پدرش بخشیده است. اینجا بود که لشگریان قانع شدند و حرف خلیفه را پذیرفتند. در دوره امیرالمومنین نیز خوارج تا زمانی که دست به شمشیر نبرده بودند، دائم حضرت علی (ع) را بازخواست میکردند و ایشان نیز به حکم وظیفه تصمیماتش را توضیح میداد. همانطور که در نامه مشهورش به مالک اشتر هم میگوید حتی اگر به اندازه سرسوزنی مسالهای وجود دارد برای مردم سخن بگو و توضیح بده.
پاسخگویی به مردم چه در حکومت اسلامی که ما به آن اعتقاد و سابقهاش را در صدر اسلام داریم، چه نظامهای مبتنی بر آزادی مردم و چه حکومتهای دموکراتیک مدرن پذیرفته شده است. در واقع لازمه مردمسالاری این است که مردم بتوانند از حاکم خودشان بازخواست کنند. در نتیجه آنچه به عنوان حق سوال برای نمایندگان مردم از رئیسجمهور در قانون اساسی دیده شده است، نباید کمارزش شمرده شود. متاسفانه، به تجربه دیده شده است که این تفکر وجود دارد که رای مردمی رئیسجمهور بسیار بیش از رای مجموع نمایندگان سوالکننده است. در نتیجه این غرور و تبختر نابجا ایجاد شده است که نمایندگان مجلس نباید از او سوال بپرسند. در حالی که همان قانون اساسی که اجازه میدهد فردی رئیسجمهور 24میلیونی مردم شود، این حق را هم به جمعی از نمایندگان داده است که بتوانند، فارغ از این مسائل، از رئیسجمهور سوال کنند و او باید پاسخگو باشد.
امر عادی سیاسی، نه تابو
سوال از رئیسجمهور نباید به شکل تابو در جامعه سیاسی و اجتماعی ایران دیده شود. سوال از رئیسجمهور یک امر عادی سیاسی است و باید پس از اعلام سوال در مجلس حاضر شود و پاسخ دهد. نمایندگان سوالکننده هم یا قانع میشوند یا نمیشوند که باز هم سوال مسیر قانونی خودش را طی میکند. سوال از رئیسجمهور نه فقط عادی که در صورت روی دادن باید مورد استقبال هم باشد. در مورد فرآیند سوال اخیر از رئیسجمهور محترم نیز، رئیس مجلس ابتدا از یک تدبیر آییننامهای بهره برد. در گذشته و زمانی که این شائبه ایجاد شد که مجلسیها به سمتی رفتند که از ابزار حقوقی سوال از وزیر و رئیسجمهور به عنوان گروکشی یا باجخواهی استفاده کنند و از همینرو به طور مداوم با امضا زدن و پس گرفتن امضا، فرآیند سوال را دچار چالش میکنند، برای متعادل کردن فرآیند و کم کردن اثر احتمالات و شائبهها، در آییننامه مجلس تصریح شد که سوالات ابتدا به کمیسیون مربوطه ارسال شود و وزیر یا نمایندگان رئیسجمهور در کمیسیون حاضر شوند تا به سوال پاسخ دهند. اگر سوالکننده قانع نشود، کمیسیون تشخیص میدهد که این مساله در صحن علنی مطرح شود. این تدبیر آییننامه برای گذشتن از این شائبه بود. سوالات اخیر از رئیسجمهور نیز ابتدا در کمیسیون اقتصادی مجلس مطرح شد و پاسخهایی هم به آن داده شد و در نتیجه آن برخی نمایندگان امضای خود را پس گرفتند. اما در ادامه مسائل تازه دیگری مطرح شد و سوالات تغییر کرد در نتیجه برخی نمایندگان دوباره به جرگه امضاکنندگان بازگشتند. این فرآیند عجیب نیست و تلاش برخی اطرافیان دولت برای غیرقانونی جلوه دادن و محدودسازی آن، بیهوده و در راستای استبدادسازی است. نمایندگان حق دارند از رئیسجمهور سوال کنند.
همچنین مواجهه رئیسجمهور با سوال نمایندگان خود قابل بررسی است. زمانی که آقای رئیسجمهور این گزاره را مطرح میکند که در پاسخ برخی حقایق را به صراحت خواهم گفت، دو موضوع در مورد پاسخهای احتمالی ایشان، به ذهن متبادر میشود. یا حرفهای رئیسجمهور و این حقایق از مجموع جهات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به اصطلاح «گفتنی» است که باید پرسید چرا تاکنون ناگفته مانده و از مردم پنهان شده است یا گفتنی نیست که خود جای سوال است اگر یک مسوول سیاسی و مذهبی آنچه تاکنون ناگفتنی تشخیص داده، را به خاطر سوال مطرح کند. این خود خطای تازه و خارج از مصلحت است. از این جهت رفتار رئیسجمهور را زیبنده نمیدانم. البته کاملاً واقف هستم که ممکن است گاهی اوقات مناسبات خارجی بهگونهای باشد که استفاده از اختیارات قانونی نمایندگان به دلیل مشهود شدن برخی امور از تریبون مجلس، صحیح نباشد. چون ممکن است موجب آشکار شدن اختلافات یا بروز اختلافات جدید شود. من به همین دلیل زمان فعلی را برای طرح سوال، مناسب نمیدانم اما طرح سوال نباید برای رئیسجمهور، مجموعه دولت و هواداران آنها ناراحتکننده یا سنگین باشد.
توصیه نخست من به رئیسجمهور این است که نحوه مواجهه خود با سوال را اصلاح کند و توصیه دومم به نمایندگان مجلس است که از ابزار قانونی و حقه خود، زمانی استفاده کنند که دشمن از آن بهرهبرداری نکند. من امیدوارم تجربه سوال از رئیسجمهور تکرار تجربه قبلی نباشد و طرفین رعایت حال هم و شأن جایگاه مجلس و ریاستجمهوری را داشته باشند. اگر این اتفاق نیفتد مانند تجربه قبلی، نتیجه تلخ خواهد بود. در صورتی میتوان طرفین را معتقد واقعی به حق مردم و نظام مردمسالار دانست که به نص قانون تمکین کنند و حق قانونی طرفین را رعایت کنند، در این صورت مردمسالار نیستند و مدعی مردمسالاریاند. امیدواریم که هر دو طرف این نکات را رعایت کنند. در دورهای که سوال از آقای احمدینژاد مطرح شد، سوالکنندگان را از این اقدام نهی میکردم. آن زمان به نمایندگان طراح سوال گفتم اگر رئیسجمهور به همان اندازه شما وقت داشته باشد، پاسخ شما را میدهد چون در تغییر زمین بازی مهارت دارد، حالا که دوبرابر شما وقت و زمان دارد حتماً شما را محکوم میکند.
نظر مردم را در زنجیر نمیتوان کرد
مرحوم پرورش تعریف میکرد که بعد از چاپ تفسیر المیزان که مخالفان نسبتاً زیادی داشت، فردی نزد آیتالله طباطبایی آمد و با آب و تاب زیاد تعریف کرد که چگونه یک روحانی روی منبر از تفسیر المیزان بد گفته است. آیتالله طباطبایی همانطور آرام گفت: نظرش را گفته است، نظر مردم را که نمیتوان در غل و زنجیر کرد.
نظر نماینده مردم را هم نمیتوان در زنجیر کرد. سخن آقای روحانی خوشایند نیست و باید پذیرش داشته باشد. من سوال از رئیسجمهور را در این زمان مناسب و بجا نمیبینم اما زمانی که سوال مطرح شد باید به آن احترام گذاشت؛ نه نیازی به آسمان و ریسمان دوختن است و نه تهدید به افشاگری و پشت پرده فاش کردن.