دامچالههای ترامپ
روند اجرای برجام با سیاستهای جدید ترامپ چه تغییری میکند؟
این روزها و بعد از اعلام استراتژی جدید ترامپ برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران این پرسش مهم در محافل گوناگون به ویژه محافل اقتصادی و سیاسی فراوان مطرح میشود که روند اجرای برجام با سیاستهای جدید ترامپ چه تغییری میکند؟ توافقی که نه دوجانبه بلکه چندجانبه است و هیچیک از طرفهای این توافق حق دخل و تصرف در آن را ندارند، چراکه یک معاهده بینالمللی محسوب میشود و به تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز رسیده است.
این روزها و بعد از اعلام استراتژی جدید ترامپ برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران این پرسش مهم در محافل گوناگون به ویژه محافل اقتصادی و سیاسی فراوان مطرح میشود که روند اجرای برجام با سیاستهای جدید ترامپ چه تغییری میکند؟ توافقی که نه دوجانبه بلکه چندجانبه است و هیچیک از طرفهای این توافق حق دخل و تصرف در آن را ندارند، چراکه یک معاهده بینالمللی محسوب میشود و به تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز رسیده است. در این میان اما ترامپ که از روزهای نخست پس از آغاز کمپین انتخاباتیاش برجام را توافقی بد میدانست و وعده پاره کردن آن را میداد اکنون پس از 9 ماه بالاخره سیاست خود را در قبال پرونده هستهای ایران اعلام کرد و گفت گواهی پایبندی ایران به این توافق را تایید نخواهد کرد و به کنگره آمریکا دستور داد تا اشکالات این توافق را بررسی و قانون جداگانهای تصویب کنند، مصوبهای که در صورت تایید لازمالاجرا خواهد بود و در صورت اجرایی شدن نقض فاحش برجام محسوب میشود. ترامپ همچنین وعده داده است که اگر کنگره کاری از پیش نبرد شخصاً اقدام به لغو برجام خواهد کرد. اکنون اما این سوال پیش آمده است که چه آیندهای در انتظار برجام است؟
در پاسخ به این پرسش باید به سطوح معنایی و مفهومی زیر نظر داشت:
1- از نظر حقوقی؛ برجام؛ برنامه جامع اقدام «مشترک»؛ است، این برنامه
الف- یک پیمان متقابل بین شش قدرت بزرگ بینالمللی با ایران است که بر اساس مصوبه ۲۲۳۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد بعدی بینالمللی یافته است.
ب- متوجه اشتراک مساعی اجماعی در پیادهسازی آن توسط همه کنشگران امضاکننده است. به معنای دیگر هر کشور به شش کشور امضاکننده دیگر از یکسو متعهد است و از سوی دیگر همه آنها باید در برابر افکار عمومی در دو سطح ۱- نخبگان و ۲- تودهها پاسخگوی شهروندان متعهد جامعه جهانی به صلح باشند.
2- از نظر سیاسی؛ برجام؛ گریزگاهی برای اجتناب از هزینهسازیهای بیهوده و فایدهگراییهای خردورزانه بوده است. اگر برجام؛ در جام سیاست منطقهای و بینالمللی ریخته نمیشد، منطقه به «رودررویی سهمگین» نزدیک میشد. برای دو کنشگر مرکزی ایران؛ پذیرش اجبار و برای آمریکا؛ الزام بود. کنشگران پیرامونی یعنی پنج قدرت بزرگ نیز خواهان حفظ وضع موجود بودند، یعنی از یکسو سطح تنش و برخورد بالا نرود و از سوی دیگر مسائل ایران و آمریکا حل نشود.
3- از نظر اقتصادی برجام متوجه رفع محدودیتهای تحریمی برای فعالیت پویای اقتصادی بوده است. قرار نیست با برجام به فوریت بیکاری، تورم، رکود، فساد مالی و... حل شود. تفسیری موسع از برجام در ایران حکومتی و ایران ملتی؛ وجود دارد که نادرست است. ایران حکومتی خواهان برداشتن تمامی موانع رودرروی حیات اقتصادی ما بدون توجه به چالشها و دامچالههایی است که در درون از بیکفایتیهای خودمان برخاسته است؛ و اکنون به ایجاد بحرانهای هزارتوی درونی در اقتصاد ملی ما تمایل پیدا کرده است. بانکها و نظام پولی ما «نظام بنگاهی» است و نظام تولید و عرضه ما «نظام دلالی و درروویی» است. در سطح کلی فاقد پارادایم، دکترین، خطمشی کلان و استراتژی مشخص است، و تاکتیکها و تکنیکهای ما نیز رنگ و رو باخته و نخنما شده است.
برجام بهعنوان زنگ تنفس
پس باید به برجام به عنوان یک زنگ تنفس اقتصادی در بستر منازعه سیاسی با آمریکا و همپیمانانش نگاه میکردیم؛ و از اینرو باید از تاثیر روانی امضای برجام استفاده میکردیم. این نیز در گرو پذیرش مسوولیت نهایی برجام از سوی کلیت نظام میبود. این هم انجام نشد!!!؟
ولی برجام اقتصاد ایران را از گیره فشار خارج و پتک پرونده هستهای را از سر وی دور کرد.
بررسی این سطوح میتواند حداقل در شش لایه کلان دیگر مانند تاثیرات اجتماعی، زیستبومی؛ ارزشی-فرهنگی و... مورد نظر قرار گیرد؛ اما، این از حوصله یادداشت حاضر خارج است، و تنها با بسنده کردن به این سه سطح و با توجه به استراتژی جدید آمریکا در قالب محورهای زیر به پرسش مذکور پاسخ میگوید.
استراتژی جدید آمریکا در برابر ایران متکی به «دعوت به دوئل با اسلحه مشقی» است. این راهبرد انعکاس استراتژی کلان آمریکاییها تحت عنوان «جوجیتسو» است که سهسویهگیری: یک- تحریک، دو- جاخالی دادن و سه- پرتاب ضربتی است.
آمریکا بر آن است که گلوگاههای اصلی اعمال حاکمیت در ایران را ببندد، سرچشمههای زایش ثروت را مسدود کند، و دالانهای تصمیمسازی و تصمیمگیری را در ایران سردرگم و مغشوش کند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ پول ملی؛ و غرور سیاسی سه هدف تعریفشده هستند که با هوشمندی هدف قرار گرفتهاند؛ این هر سه ستونهای اساسی سهگانه قدرت در گستره حکومت هستند.
تلاش آمریکا برای عهدشکنی ایران
♦ از اینرو با توجه به این پیچیدگی، آمریکا به دنبال برون رفتن از برجام نیست بلکه بهرهبرداری از برجام برای پاسخگویی به «کشش آینده»ای را دارد که در آن؛ سهقلوهای افسانهای را علیه ایران فعال و سپس در صورت پاسخ مثبت به تحریک ایران، و خروج از برجام از سوی تهران «وزن گذشته» یعنی تحریمهای هستهای را نیز به «فشار حال» تبدیل کند.
♦ با عنایت به این معنا؛ روند اجرایی برجام ۱- کند؛ ۲- کموزن؛ ۳- کماثرتر خواهد شد؛ تا ایران به چالش گفتوگوی همهجانبه دعوت شود؛ یا در دامچاله تاریک رودررویی و تعرض فرو غلتد.
♦ در صورت ورود به گفتوگو غرور سیاسی حکام را مخدوش؛ در صورت فرار از گفتوگو سهقلوهای افسانهای را بیدار؛ در صورت ماندن در وضعیت بینابینی برنامهریزی و عمل را ساکن و تصمیمسازی و تصمیمگیری را با بحران بیشتر روبهرو سازد.
♦ ترامپ از بازیگران برجستهای است که بازیچرخانان وی از پارادایم آشوب؛ دکترین بازیگر دیوانه؛ خطمشی ابهام و استراتژی جوجیتسو بهره میبرند، تاکتیک وی رهبری یک ارکستر سمفونیک درهمریخته با صدای نابهنجار است؛ همانگونه که سلف وی بوشهای دوقلو و تا حدودی ریگان بودند. اما؛ هدفش تخریب گوش و درهمریختگی تمرکز هوشی جامعه هدفش است. ایران و کرهشمالی در دامنه کوه چین هدف اصلی وی است؛ و میخواهد با «کک انداختن»؛ در دامان جغرافیایی چین؛ از غرب آسیا به شرق پل یا دالانی برای عبور بازگشاید.
♦ آمریکا ایران ضعیف نمیخواهد ولی ایران تخریبشده را بهتر از ایران قدرتمندی میداند که در برابر آمریکا میایستد و در گستره منطقهای و بینالمللی آمریکا را به چالش جدی فرا میخواند.
♦ قدرتهای بزرگ دیگر میز به واسطه استقلال ایران و در همان حال رودررویی ایران در برابر آمریکا خشنودند، آمریکا به عنوان ابرقدرت یک دشمن باورمند سمج دارد؛ و ایران به عنوان قدرت بزرگ مهمترین منطقه جهان یک دشمن ابرقدرت برای خود برمیسازد، خوب ز هر طرف که شود کشته؛ سود آنهاست!!!
♦ ایران باید بسی مراقب باشد؛ ایران امروز بیش از هر زمانی به «سلام در درون»؛ و «صلح در برون» نیاز دارد.