انشا خوانی
نگاهی انتقادی به فرم و محتوای سخنرانی نمایندگان مجلس در گفتوگو با احمد توکلی
احمد توکلی معتقد است: همانطور که شورای نگهبان از نامزدهای ورود به مجلس خبرگان رهبری آزمون میگیرد، باید از داوطلبان ورود به مجلس نیز امتحان گرفته شود که لااقل مشخص شود این افراد به قانون اساسی کشور و آییننامه داخلی مجلس اشراف دارند.
هفته گذشته و در جریان دادن رای اعتماد به وزرای پیشنهادی دولت، بارها دیده شد نمایندگانی که برای موافقت یا مخالفت پشت تریبون قرار گرفتند با داد و فریادهای نابجا، بهجای صحبت کردن از دلایلشان در مدح و ذم وزرا، بیشتر به حواشی پرداختند، شعر گفتند، از مجاهدت شهدا و رزمندگان تعریف کردند و آنچه باید میگفتند را کمتر گفتند. احمد توکلی، که سابقه سالها حضور در مجلس را دارد، این امر را ناشی از سیاستزدگی و گرایشهای قومی و قبیلهای میداند و معتقد است نمایندگان هم برای راهیابی به مجلس باید مانند داوطلبان ورود به مجلس خبرگان آزمون بدهند، یا اینکه آییننامه داخلی مجلس با اصلاحات اندک، نمایندگان را ملزم به حضور در کلاسهای آموزشی کند. توکلی همچنین معتقد است نمایندگان بهتر است از مشاورانی برای نوشتن نطق و سخنرانیهایشان بهره بگیرند.
♦♦♦
در سخنرانیها و نطقهای نمایندگان مجلس، بهطور خاص در جریان رای اعتماد، آنچه بیشتر به چشم آمد پرداختن به حواشی، تعارفات بیمورد و هدر دادن وقت اعلام موافقت یا مخالفت، از سوی نمایندگان بود. بهطوری که در فضای عمومی اعم از رسانهها و فضای مجازی و اظهارنظرهای شهروندان هم به این مساله واکنش نشان داده شد که چرا نمایندگان مختصر، مستدل و مفید سخن نمیگویند. شما این نقطهضعف را وارد میدانید؟ دلیل آن چیست؟
در جریان بررسی صلاحیت وزرا برای اخذ رای اعتماد، بیش از اینکه منطق و استدلال استماع شود، گرایشهای قومی و قبیلهای و سیاسی از تریبون سخنرانی به گوش میرسد. ممکن است نماینده موافق یا مخالف، خودش متوجه این مساله نباشد که سخنانی که بیان میکند و تصمیمی که میگیرد تحت تاثیر همین گرایشهاست. نمایندگان هم در سخنان و نطقهای خودشان بیش از آنکه استدلال داشته باشند، اعلام موضع میکنند و به همین دلیل نطقشان به گفته شما به لفاظی نزدیکتر میشود. در حالی که وقتی قرار است صلاحیت و شایستگی افرادی برای احراز منصبی بررسی شود، که این افراد معمولاً باسابقه و شناختهشده هم هستند، باید به نقاط قوت و ضعف آنها با دلایل منطقی و عقلانی پرداخته شود تا بتوان تصمیم درستی گرفت و دید مناسبی به جامعه داد. کسی که به وزارت میرسد فرمان هدایت یک وزارتخانه را در اختیار میگیرد و سیاستهایی که در پیش میگیرد متضمن اثرات گستردهای روی جامعه و زندگی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مردم است.
هر وزیر دو شأن مکمل ولی مشخص دارد: نخست شأن اداره وزارتخانه تحتنظرش و دوم شأن عضویت در هیات دولت است. بر اساس اصل یکصدوسیوهفتم قانون اساسی، وزیر علاوه بر اینکه در قبال تصمیماتی که در وزارتخانه تحت هدایت خودش میگیرد مسوول است، در مورد تصمیمات و سیاستهایی که در هیات دولت تصویب میشود هم مسوولیت دارد. اصل یکصدوسیوهفتم قانون اساسی میگوید هر یک از وزیران مسوول وظایف خاص خویش در برابر رئیسجمهور و مجلس است و در اموری که به تصویب هیات وزیران میرسد، مسوول اعمال دیگران نیز هست. این شأن وزیر بسیار بااهمیت است. از اینرو وزرا باید از جهت فهم کلان اوضاع کشور و توانایی تشخیص و تصمیمگیری کاملاً توانا باشند. وزرا باید به سطح خوبی از آشنایی با مفاهیم کلان در مسائل عمده وزارتخانهها رسیده باشند چون قرار است در مورد بسیاری از سیاستهای دولت نظر و رای بدهند؛ یعنی حتی سیاستهایی که مستقیماً به وزارتخانه تحت امر خودشان مرتبط نیست. متاسفانه در حال حاضر این وجه و شأن وزیران مورد نظر نمایندگان قرار نمیگیرد که یک وزیر باید در مورد سایر وزارتخانهها نیز قدرت سبک و سنگین کردن مسائل را داشته باشد. متاسفانه اغلب نمایندگان مجلس هم نسبت به این توانایی وزرا، که اتفاقاً یک وجه اصلی است، غافل هستند. نمایندگان صرفاً به این مساله دقت دارند که آیا فرد معرفیشده میتواند وزارتخانهاش را درست اداره کند یا خیر؛ که البته در همین باب هم ایراداتی به موافقت و مخالفت آنها وارد است که شما در سوال به بخشی از آن اشاره داشتید و من هم تایید کردم. در این بین اساساً بحث کلاننگری، سیاستگذاری در سایر حوزهها و قضاوت در مورد لوایح و پیشنهادهای مطرحشده در دولت که نیازمند جامعنگری و فهم بالای وزیر است مورد توجه نیست. وزرا در واقع سیاستمدار تلقی میشوند نه یک بوروکرات که صرفاً سازوکار اداری را بلد باشد. سیاستمدار شخصی است که میتواند در تمام امور کشور صاحبنظر باشد. ممکن است شخصی در یک حوزه و رشته خودش متخصص بسیار خوبی باشد اما به دلیل ناآگاهی از سایر حوزهها برای مقام وزارت مناسب نباشد. وزیر باید سیاستمدار باشد و علاوه بر تخصص در حوزه وزارتخانه خودش، در سایر حوزهها، ولو به کمک مشاوران و متخصصان، صاحب قدرت تمیز باشد چون باید در هیات دولت رای بدهد، مسوول تمام تصمیماتی است که در دولت گرفته میشود. غفلت از این شئون و اثرپذیری از گرایشهای قومی و قبیلهای باعث میشود تا نمایندهای که بهعنوان موافق و مخالف صحبت میکند، بیشتر گرفتار لفاظی و انشا خواندن است.
آیا برای افرادی که بهعنوان نماینده مردم در مجلس انتخاب میشوند، بهویژه اشخاصی که برای نخستین بار وارد مجلس میشوند، دوره توجیهی و آموزشی از سوی نهاد مجلس گذاشته میشود؟
متاسفانه نمایندگان از این دورهها استقبال نمیکنند و فکر میکنند که در شأن آنان نیست. اثرگذاری فرآیند انتخابات که در کشور ما معمولاً پرشور و رقابتی است و دوره تبلیغات باعث میشود این تصور به برخی افراد منتخب القا شود که ماهیتشان تغییر کرده است در حالی که این نمایندگان، همان افراد قبل از انتخاب شدن هستند و تنها موقعیت و جایگاهشان تغییر کرده است. در واقع من معتقدم همانطور که شورای نگهبان از نامزدهای ورود به مجلس خبرگان رهبری آزمون میگیرد، باید از داوطلبان ورود به مجلس نیز امتحان گرفته شود که لااقل مشخص شود این افراد به قانون اساسی کشور و آییننامه داخلی مجلس اشراف دارند و حتی تخصص آنها برای ورود به کمیسیون مشخص، سنجیده شود. زمانی که مسوولیت مرکز پژوهشهای مجلس را بر عهده داشتم، از همکارانم خواستم یک بسته آموزشی تهیه کرده و از طریق فرمانداریها برای افرادی که صلاحیتشان برای حضور در انتخابات تایید میشد، بفرستند. در این بسته گزارشها و اطلاعات مناسبی وجود داشت که به کار نمایندگان در مجلس میآمد. یکی دیگر از اهداف ما از ارسال این بستههای آموزشی این بود که این نمایندگان از گزارشهای کامل و آمار و ارقام دقیق مندرج در آنها برای دوران انتخابات و تبلیغات خود استفاده کنند و بهنوعی فرهنگ سخنرانی بر مبنای مدارک مستدل هم جا بیفتد. در این دوران فرصت مناسبی فراهم میشود که با مردم که ظرفیت استماعشان حداکثر است، بهطور مستقیم سخن گفت. اما برابر بازخوردهایی که گرفتیم، به این نتیجه رسیدیم که عده قلیلی از نامزدهای انتخابات از این بستهها و گزارشها بهره بردهاند و اکثریت به آن بیتوجه بودند و در سخنرانیهای خود همان حرفهای معمول و لفاظیها را به کار بردهاند. این مشکلی است که باید به نحوی مرتفع شود. باید به نامزدها گزارشهای مناسب داده شود، از آنها آزمون گرفته شود و با انجام یک اصلاحیه در آییننامه داخلی مجلس همه نمایندگان منتخب ملزم به حضور در کلاس آموزشی شوند. اگر این چند کار ساده انجام شود، قدرت کارشناسی مجلس بالا میرود و در نتیجه برونداد ظاهری که شما میبینید مانند سخنرانیها و نطقها هم اصلاح میشود. این اصلاحات ساده و کارهایی شبیه به این، یک عیب دیگر ساختار نهاد قانونگذاری ما را هم تا حدودی بهبود میبخشد و این ایراد یکمجلسی بودن ساختار ما و نبودن مجلسی مانند مجلس سناست. مجلس فعلی مجلس نمایندگی عامه مردم و بهنوعی دموکراسی مبتنی بر نمایندگی است و مساله تخصص در آن چندان مطرح نیست.
زمانی پیشنهادی مطرح شد مبنی بر اینکه بهجای انتخاب نمایندگان از تمام شهرهای کوچک و بزرگ، نمایندگان بهصورت استانی انتخاب شوند تا شبهه انتخابهای قومی و قبیلهای پایین بیاید و بیشتر افراد متخصص وارد مجلس شوند. اما این پیشنهاد با مخالفتهایی مواجه شد و به سرانجام نرسید. فکر نمیکنید چنان طرحی باعث میشد وضعیت مجلس کمی بهبود پیدا کند؟
احتمالاً از نظر راهیابی نمایندگان متخصصتر و چهرهتر میتوانست راهگشا باشد اما به مساله نمایندگی توده مردم ضربه میزد. این همان مسالهای است که با دومجلسی بودن ساختار حل میشود. منطق دومجلسی بودن ساختار نهاد قانونگذاری این است که هم تمامی مردم در حوزههای انتخابیه با مقیاسهای متفاوت نماینده در مجلس داشته باشند، هم اینکه نمایندگان خبره و نخبه طرحهای قانونی را به کمال بیشتری برسانند. در دوره بعد از انقلاب، از آنجا که مجلس سنا بیشتر وابسته به دربار بود، در فهم عمومی مردم و انقلابیون هم از نظام شاهنشاهی نفرت وجود داشت و ما هم تجربه حکومتداری نداشتیم، ساختار ما یکمجلسی شد. بعد مشکل تعارض برخی مصوبات مجلس با قانون اساسی و شرع پیش آمد و مقرر شد در کنار شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام شکل بگیرد که کار را تخصصیتر دنبال کند و مرجع رفع اختلاف مجلس و شورای نگهبان باشد. در حال حاضر هم مجمع تشخیص مصلحت در بعضی وجوه جبران نقایص کارکرد مجلس است، مانند تدوین سیاستهای کلی نظام که رهبری تعیین و ابلاغ میکنند.
در مورد نطقها و سخنرانیهای نمایندگان شاید این مساله هم مورد اشاره باشد که حداقل چند دقیقه از ابتدای صحبت، به تلاوت آیاتی از قرآن، ادعیه، مسائل مذهبی، فرستادن سلام و درود به شهدای عزیز و موارد مشابه اختصاص مییابد در حالی که این موارد معمولاً در ابتدای آغاز به کار نشست مجلس و از سوی رئیس مجلس عنوان میشود. آیا شما ضرورتی میبینید که هر نماینده خودش شخصاً مجدداً به تکرار این مسائل و بیان این صحبتها بپردازد؟ شاید واقعاً اینقدر لازم نباشد.
شما تعارف میکنید. شاید نه، حتماً غیرضرور است و ضرر میزند. هدف از هر یک دقیقه از وقتی که برای یک نماینده در نظر گرفته میشود، کمک به گرهگشایی از کار مردم و کشور است. شهدا زمانی از ما راضی میشوند که بتوانیم بهدرستی به وظایف نمایندگی خود بپردازیم و کار کشور را جلو ببریم. درود و صلوات واقعی برای شهدا، پیروی از خط آنان است. در جلسهای که قرار است صلاحیت و شایستگی وزرا سنجیده شود، بهترین کار این است که با یک عبارت بسمالله الرحمن الرحیم بلافاصله و بدون هرگونه مقدمه به سراغ اصل مطلب برویم. استفاده از تعارفات طولانی اشتباه گرفتن شأن مجلس است.
در سخنان نمایندگان محترم زیاد دیده میشود که سعی میکنند حتماً کلامشان را بهنوعی به رهبر انقلاب مرتبط کنند و نامی از ایشان ببرند. این شائبه ایجاد میشود که گاه نمایندگان برای پیشبرد اهداف و نظرات خودشان از نام رهبر هزینه میکنند. در این زمینه چه نظری دارید؟
من با هزینه کردن از نام و شأن مقام معظم رهبری مخالفم و این کار را بد میدانم. اگر نیت استشهاد و برای تقویت استدلال باشد خوب است چون رهبری سیاستمدار باسابقه و مجربی است که سالها در جایگاههای مختلف، تجربیات فراوان و ذیقیمتی اندوخته است. میتوان همانطور که در سخنرانیها و نوشتههای علمی به سخن بزرگان ارجاع داده میشود، برای قوت استدلال و پذیرفتهتر شدن آن در ذهن شنونده از بیانات رهبری هم سود برد. اما اینکه صرفاً بخواهند نامی از ایشان بیاورند، اخلاقی نیست. حتی اگر کسی بخواهد با استفاده از یک اظهارنظر رهبری طرف مقابل خودش را منکوب کند هم اشکال دارد. چون عالم نظر عالم تبعیت نیست و هر فردی میتواند نظری متفاوت یا مخالف نظر رهبری داشته باشد. در عالم عمل به دستورات و اوامر باید کاملاً تابع باشیم. ما رهبری را عالم مجربی یافتهایم و علم و دانش بالا و تجربه زیاد ایشان باعث شده است که ما به نظرات ایشان احترام و توجه خاص و ویژهای داشته باشیم اما باز هم تاکید میکنم که عالم نظر عالم تبعیت نیست. دیده میشود که برخی میخواهند با استفاده از نظرات رهبری، اظهارنظر فرد دیگری را محکوم کنند و میگویند او خلاف نظر رهبری سخن میگوید در حالی که مجلس جای حرف مخالف زدن است، نه جای تایید کردن. مجلس جای این است که هر کسی آزادانه نظرش را بیان کند. این کمال نظریه مقام ولایت فقیه است که فضا را برای اظهارنظر باز و آزاد میگذارد. نظریه ولایت فقیه نظریه ولایت بر عقلاست و عقلا بدون نظر نیستند. ولایت فقیه ولایت معدل و عقل است. نمایندگان مردم موظف هستند اوامر و دستورات ولایت فقیه را مدنظر قرار دهند و به آن عمل کنند. زمانی در دانشگاه اصفهان سخنرانی داشتم، بعد از سخنرانی دانشجویان دور و برم جمع شده بودند و سوال میپرسیدند. یک دانشجوی محجبه با مقنعه و چادر مشکی از من پرسید حضرت استاد از نظر حضرتعالی میتوان از ولی فقیه انتقاد کرد. من سریع برگشتم و گفتم از من پرسیدی به نظر تو میشود از رهبری انتقاد کرد؟ ایشان کمی جا خورد و گفت من از لفظ تو استفاده نکردم و شما را حضرتعالی خطاب کردم. گفتم لابد به این دلیل که نماینده مجلس و استاد دانشگاه و جای پدر شما هستم. با حیرت تایید کرد. اضافه کردم به من در مخاطبه تا این اندازه احترام گذاشتید، به مقام معظم رهبری هم به اندازه شخصیت، جایگاه و شأنی که دارند احترام بگذارید اما با رعایت همان احترام هر نقدی که دارید بیان کنید. چون کشور به هیبت رهبری محتاج است. همانجا هم گفتم که من در زمره سیاستمداران ذوب در ولایت نیستم بلکه استدلال عقلی میکنم. چند روز بعد هفتهنامه پرتو سخن به خاطر اینکه گفتهام ذوب در ولایت نیستم، نقد تندی علیه من نوشت و مرا ولایتناپذیر اعلام کرد. در همان روزها در ششم خرداد، در مجلس بزرگداشت شهدای موتلفه، مجتهدی که به منبر رفته بود، اگرچه اسم مرا نبرد اما با آدرس و مشخصات دقیق بنده گفت که این نماینده مجلس ولایتپذیریاش ایراد دارد. روز بعد ما به همراه نمایندگان، در سالگرد تشکیل مجلس مهمان رهبری بودیم و ایشان در انتهای سخنرانی بدون آنکه مناسبتی در کار باشد، فرمودند من نمیفهمم ذوب در ولایت چه معنایی دارد، ذوب در ولایت بیمعناست. رهبری اگر دستوری داد باید اطاعت شود اما هر کسی نظر خودش را دارد. نماینده هم باید در سخنرانیهای خود نظر خودش را بگوید. اگر قرار باشد در همهجا با یک نگاه متحجرانه فقط نظر رهبری گفته شود که دیگر نیازی به این همه نماینده مجلس نیست.
بهعنوان کسی که سابقه طولانی در مجلس دارد و از نظر اثرگذاری نطق و سخنرانی هم جایگاه شناختهشدهای داشته است، برای ارتقای سخنوری در نمایندگان مجلس، تدقیق در جملات بیانشده و پرهیز از تعارفات و لفاظیهای بیمورد چه میتوان کرد؟
یکی از کارهایی که به یک سیاستمدار توصیه میشود و به هیچ عنوان عیب نیست، این است که کس دیگری نطقش را بنویسد. این امر رایجی است که نطق سیاستمداران بزرگ را مشاوران آنها مینویسند. این مساله برای نمایندگان مجلس هم کاربردی است به شرطی که توجه داشته باشند آنچه نوشته میشود نظر آنها و مطابق تفکر آنها باشد. من این توصیه را به نمایندگان دارم که از مشاوران و کارشناسان کمک بگیرند. این کسر شأن نماینده نیست که از مرکز پژوهشهای مجلس گزارش و آمار دریافت کنند و سخنرانی مستدل و مستند داشته باشند، بلکه کاملا درست است. طبیعی است فردی که حرفه و تخصص دیگری داشته و با رای مردم بهعنوان نماینده انتخاب میشود در آغاز راه نمیتواند مانند یک سیاستمدار کارکشته سخنرانی کند و باید از کمک دیگران بهره ببرد.
در کنار تمام بحثهای محتوایی، شاید بد نباشد یک ایراد فرمی هم به شکل و نحوه سخنرانی نمایندگان مجلس وارد کنیم. در حالی که در جایگاه سخنران مجلس، میکروفنهای قوی قرار گرفته و سیستم صوتی مجلس هم خوب است اما میبینیم که اغلب نمایندگان عادت دارند با صدای بسیار بلند نطق کنند، بهطوری که اغلب صدایشان در میانه راه میگیرد یا شنونده بهجای اینکه از طریق محتوای سخن و استدلالات آن تحت تاثیر قرار گیرد، بیشتر از صدای بلند و داد و فریاد سخنران اثر منفی میگیرد. این نقد را قبول دارید؟ البته نمایندگان مجربی هم هستند که با طمانینه و آرامش نطق میکنند.
نمایندگان میخواهند هیجانی صحبت کنند. اما با قواعد اثرگذاری روی مخاطب آشنا نیستند. اینکه سخنران بتواند صدایش را کنترل کند و با توجه به سخنی که میگوید و اثری که در نظر دارد روی مخاطب بگذارد، آرامتر یا بلندتر صحبت کند، یک توانایی و مهارت است. بسته به نوع پیامی که سخنران میخواهد منتقل کند باید انتخاب کند که آرام سخن بگوید، داد بزند یا حتی نجوا کند. تغییر در تن صدا و لحن میتواند به انتقال پیام بسیار کمک کند. سخنوری یک مهارت و قابل یادگیری و اکتساب است. یعنی هر فردی میتواند این را یاد بگیرد و چه بهتر است که نمایندگان مجلس که در طول دوره نمایندگی باید سخنرانیهای زیادی انجام دهند این مهارت را کسب کنند.