شناسه خبر : 22316 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ترک عادت حمایت‌خواهی

ریشه‌های ناتوانی بخش خصوصی در گفت‌وگو با محسن جلال‌پور

رئیس پیشین اتاق ایران می‌گوید: «هروقت که فضا مهیا شده، بخش خصوصی ما با خلاقیت و تلاش توانسته از آن فضا استفاده کند. بخش خصوصی ما متاسفانه بنا بر آنچه بوده و فضایی که در کشور وجود داشته، پویا و نوآور نشده است و اکنون تازه دارد به سمت رقابتی‌شدن و خلاقیت گام‌هایی برمی‌دارد.»

ترک عادت حمایت‌خواهی

محسن جلال‌پور درباره علل ضعیف ماندن بخش خصوصی در اقتصاد ایران ابتدا اشاره می‌کند که در دهه‌های اخیر فضا برای فعالیت بخش خصوصی در اقتصاد ایران مهیا نبوده و سپس می‌گوید: «هروقت که فضا مهیا شده، بخش خصوصی ما با خلاقیت و تلاش توانسته از آن فضا استفاده کند. بخش خصوصی ما متاسفانه بنا بر آنچه بوده و فضایی که در کشور وجود داشته، پویا و نوآور نشده است و اکنون تازه دارد به سمت رقابتی‌شدن و خلاقیت گام‌هایی برمی‌دارد.» رئیس پیشین اتاق ایران همچنین توضیح می‌دهد که چرا بخش خصوصی در اقتصاد ایران به یک بخش جیره‌خوار و وابسته دولتی تبدیل شده است و تصریح می‌کند: «با حمایت صرف اصلاً کارها برای توسعه بخش خصوصی موثر نخواهد بود. کمااینکه همین حمایت‌ها و تقاضای حمایت‌ها باعث شده که ما یک بخش خصوصی عملاً وابسته به دولت داشته باشیم.» به گفته جلال‌پور، آنچه دولت و بخش خصوصی را می‌تواند رشد دهد ایجاد یک فضای مناسب و رقابتی در کشور است.

♦♦♦

به نظر شما چرا بخش خصوصی در اقتصاد ایران ضعیف مانده است؟

زمانی که من در اتاق بازرگانی بودم خیلی با این مساله مواجه بودم و زمانی هم که از اتاق خارج شدم، بیشتر متوجه این قضیه شدم که ما متاسفانه یک بخش خصوصی به تمام معنا خصوصی و توانمند که پاسخگوی نیاز کشوری مثل ایران باشد و ظرفیتی مثل ظرفیت کشور پهناور ایران و اقتصاد بزرگ این کشور را پاسخ دهد، نداریم. ما آن بخش خصوصی‌ که بتواند در اذهان مردم مطالباتی را شکل بدهد نداریم. من فکر می‌کنم باید ببینیم اصلاً آیا ما در طول چند دهه گذشته شرایطی را به وجود آورده‌ایم که شکل‌گرفتن و توسعه پیدا کردن و بزرگ شدن بخش خصوصی امکان‌پذیر باشد و آن وقت این اتفاق نیفتاده باشد؟ یعنی آیا فضا و شرایط اقتصادی ایران در چند دهه اخیر این‌طور بوده که بخش خصوصی ما جایگاه و پایگاه محکمی پیدا کند یا فعالان بخش خصوصی و بنگاه‌های ما این توان را نداشتند؟ آنچه من بررسی کرده‌ام و آنچه به عنوان یک تجربه عرض می‌کنم این است که ما فضای لازم را نداشتیم.

چرا فکر می‌کنید فضای لازم برای شکل‌گیری و تقویت بخش خصوصی فراهم نبوده است؟

همیشه در همه زمانی آنچه باعث توسعه و شکل‌گیری ساختاری درست می‌شود، نیاز و مطالبه آن است. اگر آنچه در جامعه احساس می‌شود، کشش و نیازی برایش وجود نداشته باشد، موفق نخواهد بود. حالا این را اضافه کنید به اینکه فعالان اقتصادی علاوه بر نیاز و مطالبه باید یک آیتم دیگر را در کنار آن داشته باشند که آن انتفاع است و باید در مسائل اقتصادی این امکان و شرایط به وجود بیاید که اگر مجموعه‌ای می‌خواهد شکل بگیرد هم احساس نیاز و مطالبه‌اش باشد و هم پاسخگویی و انتفاع لازم آن وجود داشته باشد. اینها درواقع پایه شکل‌گیری بخش خصوصی است. منتها ما در مرحله اول احساس نیاز نکردیم، چراکه در چهار، پنج دهه اخیر جزو کشورهایی بودیم که حاکمیت همواره درآمدها و منابع مورد نیاز خود را از منابع زیرزمینی و خدادادی برداشت کرده و احساس نیازی که باید برای حاکمیت وجود می‌داشت نبود. به هر حال ما باید شرایطی را مهیا کنیم که عده‌ای با فعالیت خود، درآمدهای لازم برای اداره کشور و حفظ موقعیت را داشته باشند. نه‌تنها کشش و احساس نیاز به این مساله در دهه‌های گذشته به وجود نیامده، بلکه برعکس آن، نگرانی‌هایی هم وجود داشته که اگر مجموعه‌ای از فعالان بخش خصوصی شکل بگیرند و توسعه پیدا کنند ممکن است برای پایه‌های قدرتی که در بخش‌های مختلف هست، یک تهدید باشند یا شرایط جدیدی را به وجود بیاورند. حالا اگر ما یک میدان و فضایی هم بدهیم، ممکن است ظرفیت و امکانی که در اختیار ماست صدمه ببیند. البته این را به عنوان یک ذهنیت غلط در طول دوره‌های گذشته می‌دانم. اگر منطقی و عاقلانه فکر کنیم توسعه‌ای پابرجاست که بتواند پیشرفت و رفاه و ایجاد فضای مناسب برای مردم و زندگی با معیشت حداقلی برای مردم و پشتیبانی مردم را همراه داشته باشد. اما اینکه یک جریان اقتصادی که می‌تواند کیک اقتصادی را بزرگ کند تهدیدی برای قدرت باشد، از اصل یک ذهنیت اشتباه است. اما متاسفانه در طول چند دهه گذشته این ذهنیت در دولت‌های مختلف وجود داشته است. پس ما این نیاز و شرایط را احساس نکردیم. اما درباره مساله دوم که هرچند کشش وجود نداشته اما انتفاعی داشته باشد هم اتفاق نیفتاده است. به همان دلیل اول این هم در کشور نبوده است. چراکه منابع و پول‌هایی در کشور وجود داشته که عملاً یک فعال بخش خصوصی با شرایط خود و توان خود اگر می‌خواست در یک فضای اقتصادی حرکتی کند، منتفع نمی‌شد و عملاً شرایط رقابت مناسب وجود نداشت. یعنی آن ایده اول به اضافه آن ظرفیتی که اشاره کردم، توامان با هم باعث شدند فضای رقابت برای فعالان بخش خصوصی سخت و ناممکن شود. در نتیجه این‌طور شده که شرکت‌های خصولتی و ظرفیت‌های بزرگ در کشور که با همان امکان و پتانسیل در کشور ما وجود داشته، مانع اصلی رشد و توسعه و شکل‌گیری فضای رقابتی شوند. پس از هر دو قطب ما می‌بینیم که امکان رشد بخش خصوصی وجود نداشت. در همین حال بخش خصوصی که حالا با هر گرفتاری و درگیری دست‌وپنجه نرم کرده و در این سال‌ها شکل گرفته و همیشه در شرایط سخت راهگشا بوده نتوانسته رشد قابل توجهی کند. همان‌طور که در گرفتاری‌ها و مشکلات همیشه بخش خصوصی گره‌گشا بوده، در صدمات هم بیشترین آسیب را دیده است. بنابراین همان‌طور که رئیس‌جمهور اشاره کرده است در سال‌های اخیر ما نتوانستیم ساختاری را به عنوان یک ساختار بخش خصوصی قدرتمند و مستحکم و رقابتی در کشور داشته باشیم و از ظرفیت‌های موجود استفاده کنیم.

بله، یکی از همین ظرفیت‌ها، فرصت صادرات به روسیه بود که رئیس‌جمهور هم مورد اشاره قرار دادند.

اتفاقاً آن زمان من رئیس اتاق بودم و موقعیت خیلی خوبی برای صادرات ایران به روسیه به وجود آمده بود اما به سه علت ما نتوانستیم از این فرصت بهره ببریم. اصلی‌ترین علت این بود که خریداران روس عمدتاً در سال‌های اخیر با شرکت‌های بزرگ ترک وارد معامله شده بودند و شرکت‌های بزرگ ترک هم به صورت حرفه‌ای عمل می‌کردند و در دنیا و کشور ترکیه شبکه‌هایی را داشتند که می‌توانستند جوابگوی تقاضاهای بزرگ به یکباره باشند. ما این‌چنین نهادهای بزرگی نداشتیم که بتواند جوابگوی آنها باشد. این بحث برای دوره بروز اختلافات روسیه و ترکیه بود که ما نتوانستیم در آن دوره به جای ترکیه صادرات قابل توجهی به روسیه داشته باشیم. پس یک دلیل نبود ظرفیت بنگاه‌های بزرگ بود. دلیل دوم این بود که ما کلاً کشوری با سیاست صادراتی و مولد نبوده‌ایم. ما در آن زمان، به همان دلیلی که مشکلاتی برای روسیه و ترکیه به وجود آمد، با افت ارزش روبل مواجه شدیم و این افت ارزش روبل، باعث شد نتوانیم با کالاهای صادراتی دیگر به روسیه رقابت کنیم. توجه کنید ما در سال‌های 1392 تاکنون بعد از چهار سال یک نرخ ثابتی را در ارز داشتیم. دولت یازدهم با دلار 3750 کار را شروع کرد و با همان نرخ 3750 تومان کارش رو به اتمام است، این در حالی است که در این سال‌ها نوسان‌هایی در دنیا اتفاق افتاده است. پس دلیل دوم ناکامی در روسیه، سیاست‌های تحمیلی و اجباری در ساختارهای تصمیم‌گیری ما بود که یکی از آنها ثبات مصنوعی و بی‌دلیل نرخ ارز بوده است. حتی در قانون برنامه چهارم و پنجم تصریح شده بود که ما باید نرخ ارز را به میزان مابه‌التفاوت تورم داخلی و خارجی سالانه افزایش دهیم و حداقل قدرت رقابت صادرکننده ایرانی حفظ شود، اما این کار را نکردیم و عملاً از بازار روسیه جا ماندیم. دلیل سوم هم این بود که ما در طول این دهه‌ها عمدتاً یک کشور واردکننده بودیم و ساختار کشور برای یک کار صادراتی؛ چه برای بانک‌ها و موسسه‌ها و چه نهادهای دیگر؛ مهیا نبود. یکی از اساسی‌ترین مشکلات ما بحث انتقال پول، تامین نقدینگی برای صادرات با حجم زیاد و گواهی‌های لازمی بود که ما آمادگی صدور آن را نداشتیم. اینها باعث از دست رفتن فاصله زمانی شد که برای ایران موقعیت خوبی بود. به همین دلایل ما نتوانستیم ایران را برای صادرات بزرگ به روسیه آماده کنیم و به کندی حرکت کردیم. توجه کنید که اکنون ساختار تجاری کشور وارداتی است و تمام سازمان‌های ما به تدریج در این زمینه مجرب شدند اما در شرایط جدید برای صادرات برخی کشورها از سازمان‌های ما گواهی‌هایی می‌خواهند که ما با آنها بیگانه هستیم. در مورد صادرات به روسیه هم تا ما بتوانیم این گواهی‌ها را آماده کنیم ماه‌ها طول کشید و اینها برای هرکدام از مواد غذایی از وزارت جهاد کشاورزی گرفته تا وزارت بهداشت ما گواهی‌هایی می‌خواستند که آنها آمادگی صدور آن را نداشتند. اما در واردات این‌طور نیست. دلیل آن هم این است که دلارهای نفتی ما در سال‌های گذشته باعث شده به فکر رفع موانع واردات باشیم اما صادرات محصولات تولیدی ما به دلایل ساختاری با مشکلاتی مواجه بوده است.

مسائل مورد اشاره شما بیشتر ساختاری است تا اینکه مشکل و نقص بخش خصوصی باشد. در مورد بخش خصوصی مثلاً نهادی مانند اتاق بازرگانی یا خود فعالان بخش خصوصی چقدر در ضعیف ماندن این بخش تاثیر داشته‌اند؟

خود بخش خصوصی هم مساله‌اش این است که متاسفانه در این سال‌ها و دهه‌ها عادت کرده و به نوعی خودش را با شرایطی که در کشور بوده، وفق داده و بخش خصوصی ما، بخش خصوصی جیره‌خواری شده است. بخش خصوصی دنبال همین منافذ و امکانی است که در کشور به وجود می‌آید و بخش خصوصی مبتکری نشده است. روزی درباره بهره‌وری صحبت می‌کردم که گفتم تا زمانی که کشور درآمدهای نفتی دارد که درصد بالایی از سود را شامل حال بنگاه و مجموعه‌ای که کار را انجام می‌دهد، می‌کند، هیچ‌وقت هیچ بنگاهی برای یک درصد کمتر و جزئی‌تر درآمد سراغ بهره‌وری نمی‌رود. مثلاً ماشین‌آلات 20 سال پیش با مصرف انرژی بالا در کشور ما وجود دارد که کار تولید را انجام می‌دهند و اگر این یارانه و رانت وجود نداشت اصلاً برای آنها مقرون به صرفه نبود و اینها مجبور بودند سراغ بهره‌وری و بسیاری از نوسازی‌ها و بهسازی‌ها بروند. مثلاً کارخانه‌های سیمان با مصرف انرژی فراوان دارند کار می‌کنند که چون یارانه انرژی و سوخت به آنها می‌دهیم، فضای بهره‌وری و نوآوری و خلاقیت و استفاده از ظرفیت‌های مدرن و تکنولوژی برای آنها میسر نیست. بخش خصوصی ما هم باید با توجه به نیاز و انتفاع کار کند. هر نگاهی که شما می‌کنید، می‌بینید در این فضا و جریان‌های دهه‌های اخیر ما مجموعه‌ای از بخش خصوصی را پرورش داده‌ایم که نگاهشان به یارانه و رانت‌هایی است که می‌تواند برای آنها منافعی را ایجاد کند. البته در سال‌های اخیر این زمینه به سمت تغییراتی بوده و شرکت‌های جدید و دانش‌بنیان به دنبال خلاقیت بوده‌اند. خصوصاً در تجارت الکترونیک و استفاده از ظرفیت‌های الکترونیک در اقتصاد و ظرفیت‌هایی که در مجموعه‌هایی مثل اسنپ و تپسی وجود دارد، اینها روال را دارند تغییر می‌دهند. اما قبل از این عملاً این‌طور نبوده و فضا مهیا نشده است. هر وقت که فضا مهیا شده، بخش خصوصی ما با خلاقیت و تلاش توانسته از آن فضا استفاده کند. بخش خصوصی ما متاسفانه بنا بر آنچه بوده و فضایی که در کشور وجود داشته، پویا و نوآور نشده است و اکنون تازه دارد به سمت رقابتی شدن و خلاقیت گام‌هایی برمی‌دارد.

ایجاد امنیت واقعی در جامعه و حمایت و ارائه تسهیلات به بخش خصوصی دو شکل حمایتی است که رئیس‌جمهور مطرح کرده است اما آیا تنها همین دو مولفه نیاز است تا بخش خصوصی به یک نهاد قدرتمند تبدیل شود؟ اصلاً برای تقویت بخش خصوصی، این بخش باید منتظر دولت باشد؟

از جمله شعارهایی که وقتی به اتاق آمدم مطرح کردم، این بود که گفتم ما رقابت می‌خواهیم نه حمایت. با حمایت صرف اصلاً کارها برای توسعه بخش خصوصی موثر نخواهد بود. کمااینکه همین حمایت‌ها و تقاضای حمایت‌ها باعث شده که ما یک بخش خصوصی عملاً وابسته به دولت داشته باشیم. آنچه می‌تواند دولت و بخش خصوصی را رشد دهد ایجاد یک فضای مناسب و رقابتی در کشور است. یعنی اگر امروز شما بپرسید دولت برای بهبود اوضاع چه می‌تواند کند، من می‌گویم دولت خیلی کارها را نباید انجام دهد. در واقع ما چه باید کند را باید به این تبدیل کنیم که بگوییم دولت چه کارهایی را نباید انجام دهد تا بخش خصوصی تقویت شود. دولت هرچه را که باید انجام می‌داد، انجام داده است؛ حجم خودش را بزرگ کرده، شرکت‌های خصولتی را ایجاد کرده و اقتصاد دولتی را رواج داده است. امروز دولت باید به کارهایی که نباید انجام دهد، برگردد. اکنون در اقتصاد می‌بینیم که ظرفیت‌هایی برای شرکت‌هایی به وجود آمده که نه پاسخگوی سود و زیان خود هستند و نه عملاً دست آنها در جیب خودشان می‌رود بلکه دست‌شان در جیب بودجه دولت است و همین باعث شده عده‌ای در بخش خصوصی که می‌خواهند فضایی را برای کار پیدا کنند، از کار عقب بمانند. آنچه امروز واجب است دولت انجام دهد این است که آن کارها و روالی که در گذشته داشته را تغییر دهد و هرچند برای آنها هزینه‌هایی کرده اما توجه داشته باشد که این مجموعه‌ها به دلیل آن بوروکراسی‌هایشان خیلی بیشتر از آنچه در بخش خصوصی صرف می‌شود، هزینه دارند یعنی اگر همان کاری را که بخش دولتی انجام می‌دهد، بخش خصوصی بخواهد انجام دهد، با یک سرمایه‌گذاری کمتر و نیروی انسانی کمتر انجام می‌دهد. اما دولت‌ها معمولاً وقتی می‌گوییم چنین بخش‌هایی را تعطیل کنند، مقاومت می‌کنند. کاری که ما باید انجام دهیم این است که مدیری یا مسوولی یا هیات‌مدیره‌ای که در اقتصاد فعالیت می‌کنند، باید با وضعیت خودشان و توان خود نه پشتیبانی‌های متعدد و پول‌های متعدد در فضای اقتصادی کار کنند. اگر توانستند در این فضا با بخش خصوصی رقابت کنند، آنها هم حضور داشته باشند اما امروز متاسفانه شکل‌گیری و ایجاد آنها با آن امکانات و ظرفیت‌ها و اداره‌شان با همان ظرفیت‌های گذشته در پاسخگویی و عملکرد آنها مشاهده نمی‌شود. این روند امکان رقابت را سخت می‌کند. پس حاکمیت و دولت اگر بخواهند بخش خصوصی امروز جایگاه خودش را پیدا کند، نباید به حمایت فکر کند و بخش خصوصی جدید یا شبه‌دولتی بسازد. باید فضای اقتصاد کشور رقابتی و سالم و دور از فساد و رانت باشد و آن موقع است که خیلی از این خصولتی‌ها و نیمه‌دولتی‌ها مشخص می‌شوند که چقدر آمادگی دارند و آن موقع است که بخش خصوصی می‌تواند وارد این فضای رقابتی شود و اطمینان پیدا کند و سرمایه‌گذاری لازم انجام دهد و این نه‌تنها باید جاری و ساری شود بلکه باید ثبات پیدا کند و تضامین لازم و عملاً اعتماد لازم برای بخش خصوصی هم که جریان پابرجایی است و جریان وابسته‌ای نیست، به وجود بیاید. شما توجه کنید که سرمایه‌گذاری یک کار بلندمدت است و باید این ثبات، اعتماد، اعتقاد، باور، تغییر مسیر و پارادایم جدید در کشور نهادینه و باثبات اتفاق بیفتد که بخش خصوصی احساس کند فضا عوض شده و شرایط تغییر کرده و رقابت امکان‌پذیر است. آن موقع است که در یک مدت مورد نیاز شرایطی به وجود می‌آید که بخش خصوصی بتواند آن فرصت شکل‌گیری را داشته باشد و بر اساس آن بتواند کم‌کم به جریانی تبدیل شود که بخش خصوصی قوی و محکمی باشد.  

 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها