چرا کاندیداهای ریاستجمهوری تاکنون برنامهای ارائه نکردهاند؟
سایه سنگین شعارها بر برنامهها
زنگ آغاز کارزارهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در دومین جمعه اردیبهشتماه سال 1396 نواخته شد، که محصول این کارزار سهساعتی بدین شرح بود: شعارهای کلی، وعدههای عجیب، حاتمبخشی از جیب بیتالمال، افزایش یارانهها به سه برابر، اعطای کارانه به بیکاران، ایجاد سالانه یک تا 5 /1 میلیون شغل و دیگر وعدههایی، که انگار همگی یادآور این ضربالمثل زیباست، که «سنگ بزرگ علامت نزدن است». کارزاری که با توجه به تجربیات گذشته از مناظرههای قبلی، انتظار بر آن بود تا رانندگان از جاده خاکی و بنبست، به آزادراه برنامه و ارائه راهکار برای حل معضلات موجود تغییر مسیر داده باشند. اما نهتنها مسیر عوض نشد، که پیوسته شاهد ارائه وعده و وعیدهایی بودیم که به قولی اگر دروغ نباشد، عملیشدن آن در بستر فعلی اقتصاد ایران چندان ممکن نخواهد بود.
زنگ آغاز کارزارهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در دومین جمعه اردیبهشتماه سال 1396 نواخته شد، که محصول این کارزار سهساعتی بدین شرح بود: شعارهای کلی، وعدههای عجیب، حاتمبخشی از جیب بیتالمال، افزایش یارانهها به سه برابر، اعطای کارانه به بیکاران، ایجاد سالانه یک تا 5 /1 میلیون شغل و دیگر وعدههایی، که انگار همگی یادآور این ضربالمثل زیباست، که «سنگ بزرگ علامت نزدن است». کارزاری که با توجه به تجربیات گذشته از مناظرههای قبلی، انتظار بر آن بود تا رانندگان از جاده خاکی و بنبست، به آزادراه برنامه و ارائه راهکار برای حل معضلات موجود تغییر مسیر داده باشند. اما نهتنها مسیر عوض نشد، که پیوسته شاهد ارائه وعده و وعیدهایی بودیم که به قولی اگر دروغ نباشد، عملیشدن آن در بستر فعلی اقتصاد ایران چندان ممکن نخواهد بود.
مناظره البته با موضوع اجتماعی روی آنتن زنده صدا و سیما رفت، اما کمتر از دردها و چالشهای اجتماعی همانند اعتیاد، طلاق، مشکلات جنسی، ازدواج و مسائل فرهنگی و... صحبت به میان آمد. رقبای انتخاباتی البته برای سایر موارد و معضلات مطرحشده هم، مواردی در چنته داشتند، الا برنامه و راهکار عملیاتی. به جرات میتوان گفت که بیبرنامگی نامزدهای انتخاباتی بیش از هر چیز دیگری در این مناظره جولان میداد و جای خالی برنامههای سنجشپذیر و راهکارهای عملیاتی در این مناظرهها بیش از هر زمان دیگری احساس میشد. موضوعی که عمیقاً نگرانکننده است و این سوال مهم را پیش میکشد که چرا مناظره انتخاباتی خالی از برنامههای اساسی، جامع، عملیاتی و سنجشپذیر بود. فیالواقع آیا فردی که برای چنین عرصه مهمی تعیین تکلیف کرده است، آیا برنامهای ندارد یا اینکه فضای مناظره و اقتضائات زمانی حکم میکند که چنین رفتاری را از خود نشان بدهد؟ قضاوت در این مورد کمی زود است و واکاوی انگیزه رقبای انتخاباتی نشان میدهد، چنین رفتاری در واکنش به محیط و شرایط موجود چندان هم غیربهینه نبوده است. هدف قرار دادن ترجیحات توده مردم، فضای نامناسب و تنظیمگری غلط مناظرهها، فقدان احزاب سیاسی توانمند با چشمانداز بلندمدت و چالشمحور نبودن مناظرهها، از مواردی است که در ادامه بحث خواهد شد و پاسخی است به جای خالی برنامه در مناظره هفته گذشته.
اما برای شروع بحث شاید آگاهسازی مردم نسبت به شعارهای عوامفریبانه و وعدههای پوپولیستی بیش از هر زمان دیگری لازم و ضروری به نظر برسد. وعدههایی که اگر قرار باشد بار دیگر به آن اتکا شود، قطعاً فرصتی برای جبران باقی نخواهد گذاشت. به جهت اهمیت موضوع نتایج وعدههای پوپولیستی در برخی کشورها در جدول 1 ارائه شده است. در نظر گرفتن وعدههای پوپولیستی در این کشورها و نتایج بلندمدت آن، در کنار تجربه گذشته ایران این حقیقت تلخ را یادآور میشود که «آزموده را آزمودن خطاست».
اینکه مناظره اول کاندیداهای ریاستجمهوری سرشار از شعارهای کلی و وعدههای عجیب و حرفهای عامهپسند و تهی از برنامههای عملیاتی بود، پیوسته این نکته را به ذهن متبادر میکند، که آیا اساساً برنامهای وجود نداشته یا اینکه فضای مناظرهها محلی برای عرضه این برنامهها نبوده است. مخصوصاً اگر این پیشفرض در نظر گرفته شود، که نامزدهای انتخاباتی مانند عاملان اقتصادی، رفتاری عقلایی داشته و برای بازیکردن در فضای مناظرهها تصمیمات عقلایی و بهینهای را اتخاذ کرده باشند. در ادامه این یادداشت چندین دلیل برای پیبردن به چنین رفتاری مطرح شده است.
هدف قرار دادن ترجیحات توده مردم
اگر مساله با پیشفرض عقلایی بودن نامزدهای انتخابی جلو برده شود، به نکته مهمی میرسد و آنهم اینکه نامزدهای انتخاباتی و بازیگران مناظره اول در یک مورد مهم وجه اشتراک داشتند و آنهم شناخت ترجیحات توده مردم، هدف قرار دادن این ترجیحات، و تلاش برای ماگزیمم کردن این ترجیحات بود. قطعاً آنها از این موضوع آگاهی کامل داشتند که واکنشهای اکثریت مردم به انتخاب نامزدها بیشتر از آنکه مبتنی بر برنامه و ارائه راهکار برای حل معضلات موجود باشد، هیجانی و بر اساس احساسات است. موضوعی که کنت دوگبینو سیاستمدار فرانسوی قرن 19 به خوبی به آن اشاره کرده بود، که مردم ایران و شبه قاره هند از جمله کسانی هستند، که میشود آنها را با یک سخنرانی و دعوای ساختگی در جمع هزاران، هزار به میدان کشید. رفتار جماعت که بیشتر مبتنی بر احساس باشد تا ادراک، با شعارهای مردهباد و زندهباد و با تخریب و تحقیر دیگران، فضای طرفداری را به نفع یک نامزد خاص تغییر میدهد. چنین فضایی ایجاب میکند که به جای پاسخ به این پرسش که برنامه شما برای مسکن جوانان چیست؟ ابتدا به مسکن مهر حمله کرده و آن را یکی از بدترین برنامههای ایجاد مسکن برای جوانان خوانده و سپس بدون ارائه دادن هیچگونه برنامهای، تخلفات املاک نجومی و بلندمرتبهسازی را به وسط کشیده و سعی در برانگیختن احساسات مردم و برحق نشان دادن خود کنند و به جای ارائه طرح در مورد حاشیهنشینی از افزایش یارانههای این قشر سخن برانند. همچنان که در مورد سیستم مالیاتی به تفکیک مردم به چهاردرصدی و ۹۶درصدی بسنده و در پاسخ به این پرسش که مهمترین برنامه شما برای افزایش مشارکت بانوان و صیانت آنها از خانواده چیست، از اهمیت اشتغال زنان و صیانت از آنان سخن بگویند! حقیقت نیز همین است، جماعت کمتر فکر میکنند و بیشتر احساساتی رفتار میکنند. بنابراین برای پیروزی در این جنگ تمامعیار چهبهتر از آنکه ترجیحات توده مردم را نشانه رفته و با جملات پوپولیستی و عوامفریبانه سعی در حداکثرسازی ترجیحات مردم داشته باشند و بر احساسات آنها سوار شده و موجآفرینی کنند، کاری که حداقل بعضی از نامزدها به نظر میرسد به خوبی در مناظره اول از پس آن برآمدند.
فضای نامناسب مناظرات و تنظیمگری غلط
هرچند که متمرکز شدن بر ترجیحات توده مردم استدلالی مناسب، برای جای خالی برنامه در مناظره اول به نظر میرسد، اما باید گفت که نقش فضای طراحیشده برای مناظرهها و اشکالات وارده به تنظیمگر مناظرهها هم، شاید بهانه خوبی برای این مساله باشد. پربیراه نیست اگر فضای مناظرههای انتخاباتی، در قیاس با فضای کسبوکار در اقتصاد قرار داده شود. دقیقاً همانطور که فضای کسبوکار مناسب به عنوان یک کالای عمومی، پیش نیاز و مکملی برای رشد و توسعه اقتصادی یک کشور است، فضای مناسب مناظرهها هم میتواند پیشنیاز و مکملی برای شکلگیری یک رقابت مناسب باشد. در اقتصاد یک کشور، فضای کسبوکار مساعد و مناسب نقش زمین بازی در ورزش را ایفا میکند. هرچه که در طراحی زمین ورزش اصول و قواعد استاندارد رعایت شده باشد، و هرچه که در طول بازی از داوران و ناظران بیطرف و متخصص و آشنا به امور استفاده شود، انتظار بازی جذاب و رقابت باکیفیتتری میرود. در مناظره هم به نظر میرسد بیش از هر موضوع دیگری فضای نامناسب مناظره بود که بر رقابت بین نامزدهای انتخاباتی تاثیر گذاشت. درست زمانی که داور بازی نتواند به خوبی خطای بازیگران را تشخیص دهد و خواسته یا ناخواسته در حق نامزدی ظلم شود، و تا زمانی که داور مسابقه بسکتبال برای بازی فوتبال انتخاب شود و همچنین تا موقعی که نامزدهای انتخاباتی، زمانی برای نشان دادن خودشان و نمایش برنامهها و پیادهکردن نقشه از پیش طراحیشده نداشته باشند، رقابت خوبی شکل نخواهد گرفت. بهراستی کدام برنامه است، که بتوان در حد دو یا چهار دقیقه آن در معرض عموم قرار داده و از آن دفاع کرد؟ البته هرچه هم که این مطلب مورد تایید باشد، نمیتوان از زیر بار کاندیداهای بیبرنامه گذشت و این موضوع به هیچوجه قابل دفاع نخواهد بود. و اما در مقام تنظیمگری مناظره هم باید گفت، که تنظیمگر (در اینجا مجری) چندان مناسب عمل نکرد و نتوانست مسائل چالشبرانگیزی را مطرح کند. در حالی که انتظار بر آن بود تا با انتخاب داوری مناسب و آگاه به مسائل اجتماعی از بازیگران مناظرهها خواسته شود تا برنامههای خود را برای پاسخ به مشکلات مطروحه ارائه بدهند. در هیچ کجای مناظره اول شواهدی از به چالش کشیدن نامزدهای انتخاباتی از سوی مجری برنامه و درخواست قاطعانه برای ارائه برنامه عملیاتی و سنجشپذیر مشاهده نشد. حقیقت آن است که مجری برنامه علاوه برآنکه نشان داد ناوارد است یا چنین رفتاری بر او القا شده بود، رفتاری کاملاً سازشکارانه با نامزدهای انتخاباتی داشت که پیامد چنین فضایی البته همان بود که بر همگان آشکار شد. ختم کلام آنکه در فضای نامناسب مناظره، این بازی زیبا نبود که یک فرد را برنده مسابقه قلمداد میکرد، بلکه خطاهای پیدرپی، قلدری، تناسباندام و تخریب و تحقیر بود که یک فرد با آن میتوانست به محوطه جریمه و دروازههای حریف نزدیک شده و موفق به گلزنی شود. شاید بهتر آن بود تا تنظیمگر مناظره به جای تکیه بر چندین موضوع اجتماعی، بر دو یا سه مشکل اساسی در حوزه اجتماعی متمرکز میشد، تا شاید کمی فضای مناظرهها جلوه بهتری میداشت.
نبود احزاب سیاسی توانمند با چشمانداز بلندمدت
از فضای نامناسب مناظرهها و هدف گرفتن ترجیحات توده مردم هم که بگذریم دقت در پاسخهای نامزدهای انتخابات، آشکارکننده حقیقتی تلخ است. حقیقتی که در پاسخ به سوالات متعددی که برنامههای شما برای فلان مساله چیست، نمود پیدا میکرد. پاسخهایی که بیشتر از هر چیزی به نظر میرسد، نه حاصل ساعتها کار کارشناسی، بلکه محصول تامل از مسیر خانه نامزدهای انتخاباتی تا درب ورودی به صدا و سیما بود. پاسخهایی که درست در زمانی که کشور با مشکلات متعدد دست و پنجه نرم میکند و بحرانهای بزرگی در پیش دارد، جز یأس و ناامیدی حاصل دیگری به ارمغان نخواهد آورد. شاید الان بیشتر از هر زمان دیگری، وقت آن رسیده باشد که بپرسیم، ریشه نداشتن برنامه و طرح را باید در کجاها جستوجو کرد. برخی کارشناسان ریشه این مساله را در «فقدان برندهای سیاسی معتبر» و «رقابت گعدههای سیاسی شب انتخاباتی به جای رقابت احزاب سیاسی توانمند با چشمانداز بلندمدت» میدانند.
حقیقت آن است که احزاب سیاسی در ایران به سختی شکل گرفته و در شرایط موجود کمتر دوام میآورند و از طرفی هم ریسک لغو مجوزشان بسیار بالاست. این مساله باعث شده است تا کمتر فعالیت کرده و تبدیل به گعدههای سیاسی شب انتخاباتی شوند تا ریسک لغو مجوزشان به حداقل ممکن کاهش پیدا کند. در غیاب احزاب سیاسی قدرتمند و با چشمانداز بلندمدت فرآیندی شکل میگیرد که در نبود برنامه، نامزدهای انتخاباتی برای پیروز شدن بر رقبا دست به تحقیر و تخریب یکدیگر بزنند. پرواضح و مبرهن است که مادامی که احزاب سیاسی توانمند با چشمانداز بلندمدت در جامعه وجود نداشته باشند، برنامهای هم که در طول سالیان سال توانسته باشد برترین ایدهها را شکار کند وجود خارجی نخواهد داشت. برنامهای که وجود نداشته باشد، شعارهای پوپولیستی به جای برنامههای رئالیستی توده مردم را بیشتر همراه خواهد کرد. اینکه نامزدها در جواب اکثر سوالات کمک کردن به دهک پایین از طریق سازوکار پرداخت یارانه و به جای ارائه برنامه برای ایجاد شغل از پرداخت کارانه و به جای حل مشکلات حاشیهنشینان از ساخت مسکن ارزانقیمت صحبت میکنند، خود موید این واقعیت تلخ است که برنامهای برای حل این مشکلات ندارند. کیست که نداند در شرایطی که کشور به شدت با بحران روبهروست و دولت تنها ۷۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارد، ارائه چنین پیشنهادهایی به جای آنکه اقتصاد را روی ریل رونق و پیشرفت قرار دهد، به سمت و سوی جاده فقر و فلاکت رهنمون خواهد کرد. بنابراین پر واضح است که بیشتر از پدیدار شدن جای خالی برنامه در این مناظرهها، جای احزاب توانمند خالیتر بود.
برگزاری مناظرههای چالشمحور
باید پذیرفت که، مجری مناظرهها هر چقدر هم که توانمندی بالایی داشته باشد، متخصص و آشنا به همه حوزههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نیست. بهخصوص وقتی که هر کدام از این حوزهها خود به هزاران زیررشته تخصصی تفکیک و تقسیمبندی میشود. این وضعیت زمانی بیشتر مشکلساز میشود، که نامزدهای انتخاباتی نیز به خوبی به آن واقف و آگاه باشند. در چنین فضایی، آنها تمام سعی و تلاش خود را به کار خواهند بست تا جهت مناظره را به نفع خودشان یا جریان مدنظرشان تغییر داده و با گفتن حرفهای دلبخواهی و عامهپسند، ابتدا سعی در تحکیم جایگاه اجتماعی خود داشته و سپس تلاش کنند آرای خاکستری و در ادامه طرفداران رقبا را به سمت خود کشانده و خود را در نقش ناجی و حلال مشکلات مطرح کنند. مناظره اول کاندیداها هم بهخوبی چنین ادعایی را تایید میکند، به خصوص که شاهد بودیم نامزدهای انتخاباتی تقریباً به پرسشهای مجری مناظره بیاعتنا بودند و تلاش میکردند تا در نوبت پاسخدهی یا حرف خودشان را بزنند یا اینکه پاسخ رقبا را بدهند و چندان اعتنایی به سوالات مطروحه نداشتند. سوالاتی که همه از یک جنس بود و با طرح این موضوع که «برنامه شما برای فلان معضل چیست» شروع میشد، اما تقریباً بدون ارائه هیچگونه طرح و برنامه و راهکاری و صرفاً با طرح یکسری ادعاهای کلی که مثلاً بیکاری و حاشیهنشینی بد است، جوانان مشکل مسکن دارند، قدرت خرید مردم پایین رفته و ادعای ایجاد اشتغالهای میلیونی به پیش میرفت.
هر چند که در زمان انتشار این یادداشت، مناظره دوم هم برگزار شده است، اما تجربه مناظرههای گذشته نشان میدهد که برای پربارتر شدن مناظرهها و سنجشپذیری و عملیاتی بودن یا نبودن وعده و وعیدهای نامزدها، نیاز به چالشمحورتر کردن مناظرهها و تخصصیتر کردن آنها به شدت احساس میشود. از این جهت پیشنهاد میشود تا زمان تایید صلاحیت نامزدها به ماهها قبل از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری موکول شود، تا برنامههای نامزدهای انتخابات به دقت مورد واکاوی اهل فن و متخصصان مربوطه و مجریان متخصص و آگاه به امور قرار گرفته و در مورد شدنی بودن یا نبودن آنها آگاهیرسانی کافی صورت پذیرد.
باید این گزاره پذیرفته شود که درست زمانی که یک فرد متخصص اقتصاد مسکن پیش روی نامزدهای انتخاباتی قرار بگیرد، یا یک فرد متخصص حوزههای اجتماعی مانند بیکاری، اعتیاد، طلاق یا متخصصان سیاست خارجی و بینالملل یا ... رودرروی نامزدهای انتخاباتی حاضر شوند، دیگر زمان ارائه شعارهای کلی و سنجشناپذیر به پایان رسیده و شانه خالی کردن از ارائه برنامههای سنجشپذیر و عملیاتی قطعاً به ضرر نامزد مورد نظر خواهد بود. چنین مناظرهای به صورت کامل نامزدهای انتخاباتی یا نمایندگان آنها را به چالش کشیده و برنامههای آنها را با این پیشفرض که برنامهای برای حل مشکلات موجود داشته باشند (!) به دقت زیر ذرهبین نقد و بررسی قرار خواهد داد. فراهم شدن چنین فضایی، قطعاً به آگاهیبخشی هرچه بیشتر عموم مردم کمک خواهد کرد و دیگر شعارهای عوامفریبانه، کلی، دلبخواهی و پوپولیستی در این مکان، جایی نخواهد داشت. بنابراین پیشنهاد آن است که مناظرههای انتخاباتی پیش رو به سمت و سوی مناظرههایی چالشمحور و انتقادی حرکت کرده تا واکاوی برنامههای مدنظر نامزدهای انتخاباتی مردم را در مسیر انتخاب صحیحتر قرار دهد.