سفرههای کوچک
دادهها از تغییرات سفره خانوار چه میگویند؟
از نخستین روزی که بشر تصمیم گرفت دادوستد کند و بهجای تولید تمامی کالاها، صرفاً به تولید یک کالا بپردازد و در عوض مازاد آن را با کالای مورد نیاز خودش تهاتر کند، اقتصاد شکل گرفت. به مرور جامعه با تخصصیتر شدن تولیدات کالاها همراه شد؛ به این شکل که هرکسی صرفاً کالاهایی را تولید میکرد که در آن مهارت داشت. با تخصصیتر شدن تولید، میزان کل کالاهای موجود در جامعه نیز افزایش یافت و با افزایش مبادله پایاپای، افراد توانستند کالاهای بیشتری مصرف کنند.
با شکلگیری تعامل بیشتر بین انسانها، به مرور نیاز به یکسری قوانین برای ساماندهی به روابط اجتماعی ایجاد شد. به همین ترتیب گروههای مختلفی شکل گرفتند که هرکدام از آنها پیرو قواعد خاص خود بودند و زیر نظر سرگروه خود فعالیت میکردند. این آغاز شکلگیری نوعی از حکمرانیهای اولیه بود. اکنون حدود 200 سال است که بشر وارد چهارچوب جدیدی از شکل حکومتها شده است. با وجود اینکه قوانین و نحوه قانونگذاری تغییر کرده، اما خدشهای به فلسفه تشکیل جامعه وارد نشده است. اکنون هرسال مبالغ زیادی صرف تحصیل افراد متخصص میشود، راه و پروژههای عمرانی ساخته میشود، دولتها میآیند و میروند و هدف نهایی تمامی اینها، افزایش رفاه بشر است.
اثر سیاست دولتها بر مصرف خانوار
یکی از مهمترین شاخصهای تاثیرگذار بر سطح رفاه، میزان مصرف کالاهای خوراکی از سوی خانوار است. سیاستهایی که در اقتصاد و جامعه اعمال میشود، مستقیماً بر مصرف و سطح رفاه افراد جامعه اثرگذار است. به همین ترتیب احتیاط و سنجش مدام سیاستها و آثار آنها، از الزامات سیاستگذاری و تصمیمگیری بهشمار میآید.
در سال گذشته پیرو جهش شدید نرخ ارز طی جراحی اقتصادی، برخی از کالاهای خوراکی که عمدتاً به آنها نرخ ارز ترجیحی اختصاص مییافت، با افزایش شدید هزینههای تولید مواجه شدند و این اتفاق خود را در جهش قیمت نهایی مصرفکننده نیز منعکس کرد. تغییرات قیمت نهایی، اثر مستقیم خود را در میزان مصرف خانوار نشان داد و بههمین ترتیب ترکیب سبد خوراکی مصرف خانوار دچار تغییر شد. با توجه به اینکه برخی کالاها در سبد خانوار پراهمیتتر تلقی میشود، در این گزارش بهشکل مختصر تغییرات مصرف برخی کالاهای مهم بررسی شده است.
مرکز آمار به صورت ماهانه اقدام به انتشار سطوح قیمت برخی کالاها در نقاط شهری میکند. همچنین در گزارشهای مربوط به هزینه و درآمد خانوار، میزان هزینه صرفشده در هر یک از گروههای کالایی از سوی خانوار به ثبت رسیده است. بنابراین به سادگی میتوان با تقسیم کردن میزان هزینههای صرفشده در هر یک از کالاها، مقدار مصرف هر کالا در هر سال را به دست آورد.
البته این نوع محاسبه به دلیل اینکه میانگین قیمت کالاها در 12 ماه از یک سال را برای به دست آوردن مصرف لحاظ میکند، ممکن است نتواند به خوبی روند تغییر مصرف را طی یک سال نشان دهد اما برای بررسی میانگین مصرف سالانه میتواند عملکرد مناسبی داشته باشد. همچنین به دلیل اینکه آمارهای مربوط به قیمت کالاها و بودجه خانوار، در نقاط شهری سنجیده شده و انتشار یافتهاند، بررسیهای صورتگرفته مربوط به تغییرات مصرف خوراکی در خانوار شهری است.
تغییرات مصرف گوشت دام و طیور
دادههای مربوط به قیمت گوشت نشان میدهد که بهطور کلی گوشت قرمز و گوشت سفید در سال 1401 متحمل 6 /64 درصد افزایش در سطح قیمتهای خود نسبت به سال 1400 شدهاند. این رویداد باعث شد تغییراتی در میزان و نحوه توزیع مصرف بین خانوارهای مختلف شهری صورت بگیرد. مطالعات نشان میدهد در سال 1400 هر خانواده ایرانی در نقاط شهری بهطور متوسط ماهانه حدود یک کیلو و 655 گرم گوشت قرمز و تقریباً پنج کیلو و 178 گرم گوشت انواع طیور مصرف کرده است. با وقوع تورم در سال 1401 و افزایش سطوح قیمتها، میانگین مصرف ماهانه گوشت قرمز هر خانوار شهری به یک کیلو و 561 گرم و مصرف گوشت پرندگان به چهار کیلو و 793 گرم رسید. به عبارت دیگر مصرف گوشت قرمز در سال 1401 حدود 94 گرم کاهش و مصرف مرغ تقریباً 385 گرم در مقایسه با سال 1400 کاهش یافته است.
مصرف مرغ میان دهکهای هزینهای، روندی متفاوت با مصرف گوشت قرمز طی کرده است. براساس محاسبات، مصرف گوشت انواع پرندگان طی سال گذشته در تمامی دهکهای جامعه با افت مواجه شده است. برای مثال دهک اول مصرف خود را از این کالا حدود 260 گرم کاهش داده و به دو کیلو و 434 گرم رسانده و دهک دهم نیز در سال 1401 با مصرف هفت کیلو و 150 گرم حدود 673 گرم از مصرف گوشت مرغ و سایر طیور در هر ماه کاسته است. بنابراین بهطور متوسط برآورد میشود هر خانوار ایرانی تقریباً 385 گرم مرغ کمتری نسبت به سال 1400 مصرف میکند.
به همین ترتیب مصرف گوشت انواع طیور در هر خانوار شهری از پنج کیلو و 178 گرم در سال 1400 به چهار کیلو و 793 گرم در سال گذشته رسیده است.
میزان مصرف گوشت بین فقرا و اغنیا
با توجه به اینکه سطح درآمد خانوار و نقش کالاهای مختلف در سبد مصرفی میان تمام خانوادهها یکسان نیست، مطالعه تغییرات مصرف میان دهکهای هزینهای مختلف نیز میتواند مفید واقع شود. بررسی آمار مربوط به سال 1401 نشان میدهند مصرف گوشت قرمز در کمدرآمدترین دهک جامعه تقریباً 85 گرم افزایش یافته و به 425 گرم در هر ماه رسیده است. در مقابل مصرف گوشت قرمز برای ثروتمندترین دهک حدود سه کیلو و 495 گرم ثبت شده که نسبت به میانگین ماهانه سال 1400 حدود 410 گرم پایینتر است.
بهطور کلی مشاهده میشود مصرف گوشت قرمز در سال 1401 در سه دهک اول جامعه تقریباً یا بدون تغییر بوده یا افزایشی هرچند جزئی را تجربه کرده است. این در حالی است که مصرف این کالا میان هفت دهک دیگر جامعه تماماً با کاهش مواجه شده است. ارقام ذکرشده برای مصرف گوشت قرمز، دربرگیرنده گوشت دام بوده و قیمت استفادهشده برای برآورد مصرف، از میانگین حسابی سطح قیمتهای 12ماهه گوشت گاو و گوسفند به دست آمده است.
کاهش مصرف شیر در خانوار
از گروه عمده لبنیات، به دلیل محدودیتهای آماری تنها به تغییرات مصرف شیر پرداخته شده است. بررسیها نشان میدهد در سال 1400 هر یک از خانوارهای شهری در ایران حدود 83 /3 لیتر شیر مصرف کردهاند. در حالی که میزان مصرف شیر هر خانوار در سال گذشته به 38 /3 لیتر رسیده است. به عبارت دیگر مصرف شیر هر خانوار در مقایسه با دو سال گذشته تقریباً 5 /1 لیوان کمتر است. البته این میزان مصرف با توجه به میانگین 12ماهه قیمت شیر پاستوریزه به دست آمده و با توجه به اینکه قیمت شیر کیلویی با شیر پاستوریزه تفاوت دارد، احتمالاً میزان مصرف آن نیز بیش از ارقام ذکرشده است.
مطالعات مصرف شیر دهکهای مختلف نیز حاکی از کاهش مصرف شیر میان تمامی دهکها در سال گذشته است. مصرف ماهانه شیر در کمدرآمدترین دهک جامعه در سال 1401 حدود 16 /1 لیتر و مصرف دهک دهم بیش از 61 /7 لیتر تخمین زده میشود.
کاهش مصرف تخممرغ
یک کالای مهم دیگر در سفره خانوار، انواع تخم پرندگان تلقی میشود. تخممرغ اصلیترین کالای تشکیلدهنده این گروه به حساب میآید و میزان مصرف سالانه 1401 در این گزارش با توجه به قیمت تخممرغ به دست آمده است. در حالت کلی میزان مصرف خانوار شهری از این کالا حدود یک کیلو و 692 گرم در ماه تخمین زده شده است. دادهها نشان میدهد این رقم حدود 48 گرم نسبت به سال 1400 کاهش یافته است. با توجه به اینکه هر تخممرغ وزنی تقریباً معادل با 50 گرم دارد، میتوان گفت تغییر مصرف تخممرغ در اثر تورم در سال 1401 تقریباً برابر یک عدد تخممرغ بوده است.
قربانی اصلی جهش ارز
میتوان گفت روغن اصلیترین قربانی جهش ارزی سال 1401 بهشمار میآید. به دلیل اینکه بخش قابل توجهی از مواد اولیه و مورد نیاز برای تولید روغن مانند دانههای روغنی از کشورهای دیگر وارد میشود، تغییر قیمت این کالا بسیار محسوستر از سایر کالاها بوده است. براساس محاسبات مصرف انواع روغن هر خانوار ایرانی در مناطق شهری در سال 1400 حدود 29 /3 لیتر برآورد شده و پس از وقوع شوک ارزی در سال 1401، میانگین ماهانه مصرف انواع روغن به 73 /2 لیتر در سال گذشته رسیده است. مشاهده میشود مقدار مصرف این کالا در سبد خوراکی تمامی دهکها نیز کاهش داشته است.
تغییرات مصرف نان و غلات
نان و غلات نیز یکی از اصلیترین گروههای کالایی میان اقلام خوراکی به حساب میآیند. برنج نیز جزو همین دسته است. با توجه به اینکه مجموع هزینه خانوار صرفاً به صورت کلی در قالب یک گروه در آمار مربوط به بودجه خانوار ارائه میشود، به همین دلیل نمیتوان به صورت جزئی به تغییرات مصرف برنج و نان پرداخت. بنابراین برای تخمین مصرف غلات نیز امکان استفاده از روش پیشین یعنی تقسیم هزینه صرفشده به قیمت، وجود ندارد. دلیل این موضوع نیز مرتبط با تعدد کالاهای گروه غلات و اختلاف قیمت آنهاست. به همین ترتیب از روش دیگری برای تخمین تغییرات مصرف غلات استفاده شده است. اگر رشد هزینههای صرفشده در گروه غلات را نسبت به رشد شاخص قیمت این گروه تعدیل کنیم، نمایی کلی از رشد مصرف کالای مورد نظر به دست میآید. محاسبات نشان میدهد بهطور کلی مصرف نان و غلات در سال گذشته حدود 19 درصد نسبت به سال 1400 کمتر شده است. بر این اساس رشد مصرف نان و غلات در دهک اول و دهم تقریباً منفی 23 درصد و در طبقه متوسط جامعه عمدتاً کمتر از 19 درصد کاهش یافته است. عموماً کسانی که در تامین منابع مورد نیاز برای برآورده کردن اصلیترین نیازهای خود با مشکل جدی مواجه هستند، افراد زیر خط فقر نامیده میشوند. بر اساس نظر برخی از کارشناسان، بین سه تا چهار دهک جامعه ایران جزو این دسته تلقی میشوند. در این گزارش دهک هزینهای پنجم تا نهم در جامعه ایران با عنوان طبقه متوسط یاد شده و دهک دهم همان 10 درصد ثروتمند جامعه در نظر گرفته شده است.
تغییرات مصرف میوه و خشکبار
بهرغم جهش ارزی سال گذشته، مصرف میوه و خشکبار نیمی از جامعه افزایش و نیمه دیگر کاهش یافته است. با استفاده از همین روش محاسبه، میزان رشد مصرف میوه و خشکبار نیز به دست میآید. مطالعات نشان میدهد در سال گذشته بهطور متوسط حدود 4 /29 درصد هزینههای مربوط به میوه و خشکبار نسبت به سال 1400 رشد داشته است. با توجه به اینکه تورم سالانه 1 /44درصدی در سطوح قیمتهای این کالاها به وقوع پیوسته، بنابراین میتوان ادعا کرد هزینهها متناسب با تورم رشد نداشته و همین موضوع به کاهش سطح مصرف خانوار از کالاهای این گروه منجر شده است.
بنابراین رشد مصرف خانوار شهری از گروه میوه و خشکبار در سال 1401 تقریباً منفی 1 /10 درصد تخمین زده میشود. البته قابل مشاهده است که تغییر مصرف این گروه کالایی در همه دهکهای جامعه یکسان بروز نکرده است. برای مثال دهکهای اول تا پنجم با افزایش مصرف 3 تا 13درصدی میوه و خشکبار در سال 1401 روبهرو بودهاند اما مصرف دهکهای ششم تا دهم بین 4 تا 32 درصد کاهش یافته است. شایان ذکر است که در سراسر این گزارش تمامی تغییرات مصرف صرفاً نسبت به سال 1400 محاسبه شده و مقایسه مصرف با سالهای دیگر مدنظر نبوده است.
کاهش مصرف سبزیجات و انواع حبوبات
حبوبات و سبزیجات آخرین گروه مورد بررسی این گزارش است. بر اساس دادههای مرکز آمار تورم این دسته از کالاها در پایان سال 1401 حدود 6 /63 درصد به ثبت رسیده است. در مقابل میزان رشد هزینه اختصاصیافته خانوار به گروه حبوبات و سبزیجات تنها 1 /49 درصد رشد کرده که همین عدم تناسب نیز به کاهش 8 /8درصدی مصرف این گروه در سفره خانوار منجر شده است. محاسبات نشان میدهند تنها دهکی که با افزایش مصرف حبوبات و سبزیجات در سال 1401 نسبت به سال 1400 مواجه شده، دهک دوم بوده است. بر این اساس بقیه دهکها بین 3 تا 18 درصد مصرف خود را کاهش دادهاند. رشد مصرف حبوبات و سبزیجات در سبد مصرفی دهک دوم نیز حدود 3 /1 درصد برآورد میشود.
تغییرات کلی سبد خوراک خانوار
یکی از پیامدهای اصلی تورم، رشد نکردن هزینهها متناسب با افزایش سطوح قیمت کالاهاست. زمانی که رشد هزینههای یک خانواده متناسب با تورم نباشد، میتواند به معنای کاهش پیدا کردن قدرت خرید خانوار تلقی شود.
با توجه به اینکه حتی اگر دستمزد و حقوق کارکنان با تورم تعدیل شود، بازهم با یک تاخر زمانی همراه خواهد بود، بنابراین باید فاصله زمانی بین افزایش سطوح قیمتها و تعدیل دستمزدها را هنگام سیاستگذاری لحاظ کرد.
با توجه به اطلاعات ارائهشده میتوان درصد رشد مصرف تمامی کالاهای مورد بررسی را محاسبه کرد. از دادههای رسمی مرکز آمار میتوان نتیجه گرفت که در سال 1401 میزان رشد سالانه مصرف گروه غلات منفی 1 /19 درصد، گروه گوشت قرمز منفی 6 /5 درصد، گروه گوشت پرندگان منفی 4 /7 درصد، گروه شیر منفی 8 /11 درصد، تخممرغ منفی 7 /2 درصد، گروه روغنها و چربیها منفی 7 /16 درصد، میوه و خشکبار منفی 1 /10 درصد و گروه سبزیجات و حبوبات منفی 8 /8 درصد رقم خورده است.
البته شایان ذکر است که در نهایت نمیتوان ادعای دقیقی درباره میزان مصرف کالاها در میان خانوار داشت. هر گروه کالایی ارائهشده از میان آمارهای رسمی، دربرگیرنده تعداد زیادی کالاست که هرکدام از آنها نیز از نظر کیفیت و قیمت متفاوت هستند؛ اما با توجه به آمارهای در دسترس فعلی، استانداردترین روش محاسبه مصرف کالاها، همین روشهای مورد استفاده در این گزارش است.