بحران فراهمی غذا
انوش اسفندیاری از تبعات طرح آب رایگان بر گسترش کشاورزی میگوید
ایده آب ارزان یا حتی رایگان به کشاورزانی که الگوی کشت مدنظر مسوولان را رعایت کنند چنان ایده ناپخته و به نظر مخربی است که فعالان آب و محیط زیست و در نهایت آنها را که نگران شیوه حکمرانی و مدیریت سرزمین هستند، به واکنش واداشته است. انوش اسفندیاری دبیر اندیشکده تدبیر آب ایران معتقد است؛ این سیاست ریشه در نگرشی دارد که به بحث «فراهمی» در امنیت غذایی بیش از «دسترسی» به منابع غذا در ایران اهمیت میدهد.
♦♦♦
چند مرکز استان در دو، سه هفته گذشته حتی آب شرب نداشتند. حتی گفته میشود حدود 200 شهر و چندصد روستا با مشکل جدی تامین آب شرب مواجه هستند. اما همزمان با این شرایط وزیر کشاورزی از تخفیف 50درصدی آب برای کشاورزانی که الگوی کشت را رعایت کنند خبر داده است. بعد هم گفته است ممکن است اگر راندمان تولید کشاورز بالا برود آب رایگان داده شود. وعده آب رایگان نشانه چیست؟
وعده آب ارزان یا رایگان نشانه یک حرکت جدید جزئینگری و به نوعی بخشینگری است. این تصمیمات این نگرانی را ایجاد میکند که همچنان مدار جزئینگری و بخشینگری بر دیدگاه مسوولان حاکم است و ما تابهحال هزینههای زیادی بابت این شکل تفکر دادهایم. این تفکر به همان نظام تصمیمگیری نادرست حکمرانی در بخش کشاورزی برمیگردد. البته وزیر کشاورزی نگفتهاند آب رایگان در اختیار کشاورزان قرار میدهند...
چرا گفتهاند اگر بهرهوری بالا باشد آب رایگان داده میشود.
درست است. چنین موضوعی تابهحال مطرح نبوده و برای همین ایجاد نگرانی کرده است. بحثها پیرامون این بوده که الگوی کشت با ظرفیتهای آبی و منابع آب مناطق سازگار باشد. در برنامه ششم گروههای فرابخشی برای ایجاد سازوکار و الگوی کشت متناسب با منابع و ظرفیتهای آبی کشور تشکیل شد. در آن گروهها تصمیم گرفته شد الگوی کشت مناسب با وضعیت هر منطقهای از نظر استعداد و ظرفیت منابع آب طراحی و اجرا و تطبیق داده شود. اما یکباره الگوی کشت به جای تناسب منابع آبی با هدف خودکفایی مطرح شد. در حالی که عملاً از برنامه سوم تا ششم ما بحث الگوی کشت بر مبنای سازگاری با منابع آبی را در کشور داشتیم. در برنامه ششم این خیلی پررنگتر شد و حتی قرار شد ما از منابع خود 11 هزار میلیارد مترمکعب آب کمتر برداشت کنیم. این هدفگذاری در برنامه ششم تعیین شده بود که هرگز رعایت نشد. در این میانه چرخش یکباره به سمت خودکفایی این نگرانی را به وجود آورد که سیاستها متناسب با ظرفیتهای اکولوژیک سرزمین نیست. در این میان طرح موضوع آب رایگان باعث نگرانی شده اگرچه رقمی که به عنوان آببها پیشتر گرفته میشد چنان ناچیز بود که نگرانی زیادی ایجاد کرد. این رقم در واقع همان حقالنظاره است که اگر آن را صفر هم کنیم تاثیری در شرایط بهرهبردار ندارد و اساساً هدفگذاری برای کارایی (آب) برای اقتصاد خرد، باعث ایجاد تقابل میان هدف تعادلبخشی و هدف کارایی اقتصاد خواهد شد. چراکه این نگرش موتوری را در واحدهای خرد روشن میکند که این موتور میل و اشتهای بیشتری به برداشت بیشتر آب خواهد داشت.
میتوانم اینطور برداشت کنم که مدل مدنظر مقامات کشاورزی بیشتر بحث خودکفایی در تولیدات کشاورزی است تا ایجاد الگوی کشت مبتنی بر ظرفیت منابع محدود آب در ایران.
بله، همینطور است. بحث خودکفایی و کارایی بحث خطرناکی است که در سطح واحدهای تصمیمگیرنده اتخاذ میشود. نتیجه چنین تصمیمی یعنی تولیدکنندگان کشاورزی به سمت برداشت بیشتر آب خواهند رفت در حالی که منابع آب هدر رفته و اساساً در بسیاری از مناطق آبی وجود ندارد.
این نوع طرحها ما را یاد طرحهای مخرب در گذشته میاندازد. دستور آقای احمدینژاد برای حفر چاههای غیرمجاز در سال 89 سبب شد در سه شب چاههای غیرمجاز در ایران سه برابر شود. یا طرح چاههای دیپلمه که در زمان پهلوی و بعد از آن هم ظاهراً اجرایی شد که بحث اشتغال را به دنبال داشت و هر کسی که دیپلم داشت میتوانست مجوز حفر چاه داشته باشد. چنین طرحهایی عملاً باعث نابودی منابع آب در ایران شدند. آیا این طرح جدید آب ارزان و رایگان چنین کارکردی ندارد و یادآور آن طرحها نیست؟
بله، همینطور است. در واقع اینها اهداف ملی بودند که هر کدام در جای خود (اگر جزئینگری کنیم) نیات خوبی داشتند. مثلاً هدف این طرحها ایجاد اشتغال، سرمایهگذاری در بخش کشاورزی، ارائه یارانه برای امنیت غذایی و... اینها در جای خود هدفهای بدی نیستند اما وقتی این طرحها در کنار هم قرار میگیرند باید ایجاد وفاق و سازگاری کنند. همانطور که شما گفتید ایجاد اشتغال از طریق سرمایهگذاری در تولیدات کشاورزی با افزایش سطح کشت، هنوز که هنوز است در همه استانهای ما چه استانهای بحرانی چه سایر استانها به عنوان یکی از اهداف مهم، مطرح است و قطعاً مشکلآفرین خواهد بود.
آیا به نظر شما چنین ایدهای درباره رایگان بودن آب کشاورزی یا تخفیف 50درصدی آب برای کشاورزانی که الگوی مدنظر مسوولان کشاورزی کشور را رعایت کنند قابلیت اجرا دارد؟ بحث امنیت غذایی تا چه اندازه در طراحی چنین ایدههایی موثر بوده است؟
این زاویه درستی است که باز هم به نحوه تصمیمگیری نظام حکمرانی آب برمیگردد. این نظام عمدتاً متمرکز، دستوری و کنترلی میخواهد برخورد کند. به علت گستردگی اراضی کشاورزی و تعداد زیاد بهرهبردار این روشها کارساز نیست و باید به سمت عدم تمرکز و همراهی جامعه محلی رفت. باید انگیزههای اقتصادی را در مردم در نظر بگیرند ولی تاکنون چنین نبوده و این روشها برای اصلاح الگوی کشت جواب نداده است و باعث ایجاد اقتصاد زیرزمینی و ایجاد رانتهای جدیدی در این حوزه شده است که قاعدتاً برای سلامت اقتصاد کشور نیز مضر بوده است. ضمن اینکه یکی از عوامل امنیت غذایی «فراهمی تولید» است. ما عامل دیگری تحت عنوان «دسترسی» داریم که این مورد در کشور ما بسیار مهمتر است. آن چیزی که ممکن است در کشور ما باعث ایجاد ناامنی غذایی شود عدم دسترسی مردم به مواد غذایی است. با توجه به رشد قیمتها این مساله چنان دشوار شده که قشر متوسط جامعه که وضعیت بهتری از اقشار ضعیفتر دارند نیز دچار مشکل هستند و از نظر دسترسی، امنیت غذایی آنها دچار خلل شده است.
اگر فرض بگیریم که چنین طرحهایی با شناختی که از سیاستهای دولت داریم، اجرایی شود، اجرای این طرح چه تبعاتی به دنبال خواهد داشت؟
موضوع کارایی آب کشاورزی موضوعی است که به اثر بومرنگ معروف است. در کشورهایی که از نظر منابع آبی در شرایط بحرانی به سر میبرند و بیشتر از 80 درصد منابع آب کشاورزیشان را مصرف کردهاند، این موضوع بسیار مهم است چرا که این نوع اقدامات به اثر ضد خودش بدل میشود. اگر چنین اتفاقی بیفتد قطعاً باعث فقر و فلاکت بیشتری در کشور و بهخصوص در حوزه تولیدکنندگان محصولات کشاورزی خواهد شد. چرا که از نظر تولید داخلی امنیت غذایی به خطر میافتد. دلیل آن هم این است که زیرساختهای کشاورزی ما آمادگی چنین اقداماتی را ندارند. دلیل آن هم این است که از نظر شکل مالکیت، این زیرساخت کوچک و تعداد قطعات خیلی زیاد است. سن نیروی انسانی کشاورز در ایران بسیار بالاست و سواد سطح پایینی دارند. یادگیری آنها برای تکنولوژیهای جدید کند است. البته موارد بیشتری نیز در این زمینه وجود دارد که میتوان به این فهرست اضافه کرد. با این حال وزارت جهاد کشاورزی اگر به فکر اصلاح زیرساختها باشد و بتواند بنیه و توان بخش کشاورزی را بالا ببرد، خیلی بهتر است و نتیجه بیشتری خواهد گرفت تا با این نوع مانورها و استفاده از منابع طبیعی و منابع حیاتی بخواهد کاری انجام دهد که نتیجه آن معلوم نیست چه باشد.
عمدتاً اقتصاددانان که درک درستتری از سرزمین و محدودیتهای اکولوژیکش دارند، با چنین طرحهایی که منابع محدود از جمله منابع طبیعی را به عنوان نوعی رشوه یا یارانه خرج سیاستهای موقت و بعضاً سیاسی خود میکنند مخالفت هستند. به نظر میرسد آنها بر این باور هستند که با از دست رفتن منابع با چالش عمدهتری مواجه میشویم که در نهایت میتواند به فروپاشی نظام تولید کشاورزی در ایران منجر شود. نظر شما چیست؟
معمولاً آب رایگان در نهایت به کاهش کارایی منجر خواهد شد. نکتهای که شما اشاره کردید از نظر اقتصاددانان، من هم معتقد هستم که چنین است و نظام حکمرانی ما باید به سمت عدم تمرکز بیشتر و تقویت انگیزههای اقتصادی برود. در نهایت تمام برنامههایی که وجود دارد و اجماعی که میان دستگاههای برنامهریزی و بین مدیران وجود دارد، آب و انرژی در بخش کشاورزی ارزان ارائه میشود و اگر قرار است یارانهای به مردم تعلق بگیرد، نباید بر روی این نهادهها باشد. وقتی چاه آبی شروع به کار میکند، انرژی ارزانی که بین یکدهم تا یکبیستم قیمت معمول برق است، میل به مصرف بیشتر را تقویت میکند. همینطور در مورد آب نیز صدق میکند. هر چقدر آب را ارزانتر بگیریم در راندمان تاثیر مثبتی ندارد اما در نحوه مصرف باعث مصرف بیشتر و هدررفت آب خواهد شد. بنابراین اگر قرار است جایزهای به کشاورزان برای بهبود کیفیت محصول یا اصلاح الگوی کشت باشد، باید از دایره یارانه در حوزه آب خارج باشد و این جایزه به شیوه دیگری تهیه و ارائه شود. چراکه آب متاسفانه بسیار شکننده و خطرپذیر است. مطمئناً این روش تاثیر منفی بیشتری بر ساختارهای ناقص کشاورزی ما خواهد گذاشت.
به نظر شما انگیزه اصلی ارائه چنین طرح پرریسکی همان بحث امنیت غذایی است؟
متاسفانه در بحث امنیت غذایی بر روی عامل «فراهمی» بیشتر از عامل «دسترسی» تاکید میشود. سابقه تاریخی در ایران بهخصوص در جنگ جهانی دوم نشان میدهد همیشه ضربهای که در امنیت غذایی خوردهایم به خاطر عدم دسترسی بوده است. هر موقع که بحرانهای گرسنگی و فلاکت در کشور داشتیم، دسترسی مهمتر از فراهمی بوده است. متاسفانه در پژوهشهایی که در مورد امنیت غذایی در کشور شده است به این موضوع کمتر توجه شده است که بین عوامل مختلفی که امنیت غذایی ایجاد میکنند کدامیک اولویت بیشتری داشته است؟ اینکه عواملی مثل «ثبات و پایداری، سوءتغذیه و دسترسی و...» خیلی از عامل «فراهمی» اهمیت بیشتری دارند در حالی که در نظام تصمیمگیری کشور تاکید بر روی تولید داخلی و «فراهمی» است، قابل درک نیست. در جنگ جهانی دوم از نظر تولید داخلی مواد غذایی یا همان عامل فراهمی مشکلی نداشتیم. منتها با وقوع جنگ و اشغال ایران، منابع تولیدشده در اختیار نیروهای اشغالگر قرار گرفت و مواد غذایی به مردم ایران نرسید. معمولاً هم به علت تورم شدیدی که در کشور وجود داشته و دارد، در مواقع بحرانی قدرت خرید مردم پایین میآید و در نتیجه ما کشتار وسیعی در کشور داشتیم که به علت گرسنگی در دوران اشغال کشور در جنگ جهانی دوم و حتی در حین جنگ جهانی اول متحمل شدیم در حالی که هیچ نقشی در طول این دو جنگ نداشتیم.
با توجه به این نگاه تاریخی که در حوزه امنیت غذایی و ارتباط آن با منابع آب وجود دارد، چه طرحهای شاذ و جنجالی و آسیبرسان و ضد توسعه پایدار در ایران و در بخش آب وجود دارد که میتوانیم با یادآوری آنها از ایجاد مشکلات این طرحهای جدید بکاهیم؟
طرحهای آسیبرسان زیادی در نیمقرن گذشته وجود داشته که برای آباد کردن اراضی منابع طبیعی و تبدیل کردن آنها به سطح کشت و ایجاد نیاز آبی در کشور اجرا شدهاند. طرح طوبا و طرح فدک از جمله این طرحهاست که به صورت آهسته و چراغ خاموش موجب تعریف حقآبههای جدید شد و بر برداشتها و چرخه آب تاثیر بدی گذاشت. چرا که این طرحها نیازهای جدیدی به وجود آورد و کار را به جایی رساند که ما اکنون بالای هشت میلیون هکتار سطح زیرکشت داشته باشیم که با امکانات آبی سرزمین ما بهخصوص، با کشاورزی سنتی ما سازگار نیست. افزایش سطح کشت باعث شده که اثرات منفی آن به خود کشاورزها برگشته است. به این صورت که بخش عمده این اراضی به اسم اراضی آبی مطرح هستند ولی آب مورد نیاز آنها تامین نمیشود و عملاً طرحهای نیمهآبی هستند. کشاورزان نیز به علت بزرگ شدن سطح کشت نمیتوانند آب کافی را تامین کنند. این موضوع موجب خشک شدن سطح باغات زیادی در طول سال شده است. حداقل در باغات پسته رقمی حدود 10 هزار هکتار در سال به علت نبود آب خشک میشود. این خسارت که بخش کشاورزی دارد میبیند نتیجه آن حرکتی است که به شکل آهسته تحت عنوان طرحهای یادشده بر کشور تحمیل شدند. متاسفانه به جای اینکه کشت عمقی و کارا در کشور توسعه پیدا کند، سطح کشت را توسعه دادند و همان سیاست تولید اشتغال با استفاده منابع طبیعی در دستور کار بوده است.
هشت میلیون هکتاری که اشاره کردید سطح زیر کشت در کشور است، در شکل سنتی آن چه میزان آب مصرف میکند؟
بهطور متوسط حداقل 10 هزار مترمکعب برای هر هکتار به صورت ناخالص آب نیاز است. با توجه به تلفات آبی که در کشور داریم و ضمن اینکه توزیع آب نیز متوازن نیست، بنابراین نیاز آبی بخش کشاورزی حدود 90 تا 100 میلیارد مترمکعب در سال است. متاسفانه با توجه به اینکه نیازهای شهرها و مراکز جمعیتی و صنایع معمولاً در اولویت است، کمبود آب خود را در بخش کشاورزی نشان داده است و همین مساله منجر به این شده که بسیاری از زمینهای نیمهآبی کشت شدهاند و همیشه این زمینها فشاری از نظر تنش آبی متحمل شدهاند و خسارت آن همیشه به کشاورزان وارد شده است. یکی از موضوعات دیگر کشاورزی که نباید از آن غفلت شود، مساله تلفات محصولات بعد از برداشت است. در ایران حدود 30 درصد محصولات تلف میشود. ما شاهد این خسارت به صورت سالانه در اراضی که برداشت از آنها انجام نمیشود، هستیم. سیب ارومیه یکی از نمونههای این خسارت است. گندم و پیاز و سیبزمینی نیز از محصولاتی است که به دلیل مصرف نادرست بهخصوص در مورد گندم خسارت زیادی به کشور وارد میکند و گندم و محصولات مرتبط با آن سر از زبالهدانی خانههای مردم درمیآورد. اینها خسارت جدی است که از منظر امنیت غذایی و منابع آبی به کشور وارد میشود. بنابراین میزان تلفات بعد برداشت در ایران اینقدر زیاد است که باید بیش از پیش نگران آن بود.