رد آموزش
چرا نظام آموزشی قادر به ایفای وظایف خود نیست؟
محرومیت از آموزش به خودی خود نشانه فقر قلمداد میشود. بهویژه آنکه آموزش میتواند با اثرگذاری بر وضعیت اشتغال بر درآمد افراد موثر واقع شود. بررسیها حاکی از آن است که متاسفانه در ایران با فقر آموزشی روبهرو هستیم. دانشآموزان ایرانی در آزمونهای بینالمللی در ردههای پایین میان کشورهای دنیا قرار دارند. سطح پایین استانداردهای مدارس و کیفیت معلمان در کنار عدم توجه کافی به آموزش پیش از دبستان و مناسب نبودن محیط خانه برای آموزش کودکان از علل اصلی سطح پایین کیفیت آموزش در ایران است. افزون بر کیفیت آموزش ما در ایران با مشکل دسترسی به آموزش هم روبهرو هستیم. نامناسب بودن وضعیت دسترسی به آموزش برای کودکان و نوجوانان برخی استانهای کشور یکی دیگر از معضلات نظام آموزشی است. به این موارد میتوان بینتیجه قلمداد شدن آموزش و در نتیجه گریز دانشآموزان از نهادهای رسمی ارائه دانش و مهارت را هم اضافه کرد. دیگر آن زمانی که دانشگاه کعبه آمال دانشآموزان بود و بسیاری از آنها راه سعادت خود را از مسیر ورود به درهای دانشگاههای معتبر میدیدند گذشته است. شاید خیل عظیم فارغالتحصیلان بیکار کشور را بتوان از جمله دلایل دلسردی دانشآموزان از درس و مدرسه تحلیل کرد. گرچه همواره برخی کارشناسان منتقد این بودند که دانشگاه به عنوان یگانه نهاد واسطه برای کسب شغل و درآمد شناخته شود، اما مساله این است که با بیاعتبار شدن دانشگاه، جایگزینی برای آن وجود ندارد. در این زمینه سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور هم برای ایفای نقش مکمل در کنار دانشگاه توفیق چندانی کسب نکرده است. به هر حال آموزش نیاز به تغییر رویکرد از سوی سیاستگذار دارد. به این ترتیب که زمینهها را برای بهبود کیفیت آموزش، افزایش دسترسی به آموزش و مفید و موثر بودن آن فراهم کند. در این پرونده سعی کردیم بررسی کنیم که نظام آموزشی از چه آسیبهایی رنج میبرد و راه اصلاح کدام سو است؟