از اقتصاد آلودگی تا آلودگی اقتصاد
گرد و غبار چه اثراتی بر اقتصاد ایران گذاشته است؟
پدیده آلودگی به عنوان یکی از رهاوردهای صنعتی شدن جوامع و از نشانههای افزایش جمعیت، گسترش شهرنشینی و توسعه نامتوازن و ناپایدار به امری غیرقابل اجتناب تبدیل شده و بهرغم تمامی تلاشهای صورتگرفته از جانب بخشهای مختلف نهتنها کاهش نیافته بلکه شدت و اشکال و ابعاد آن افزایش یافته است. در تعریفی ساده منظور از آلودگی هوا تغییر در ویژگیهای طبیعی جو بر اثر مواد شیمیایی، غباری یا عاملهای زیستشناختی است بهگونهای که برای انسان یا سایر موجودات زنده زیانآور بوده، به آثار تاریخی و اموال آسیب برساند و راحتی و امنیت زندگی انسانها را تهدید کند. در ایران نیز مانند سایر جوامع در تبوتاب رشد و توسعه، آلودگی به اشکال و ابعاد مختلف نمود یافته و بهرغم عدم دستیابی به توسعه ولو ناپایدار بیش از بسیاری دیگر از کشورها آلودگی ایجاد شده و در بسیاری از موارد جزو آلودهترین کشورهای جهان محسوب میشود. اما ریشه این امر چیست و نتایج آلودگیهای ایجادشده بر اقتصاد ایران کداماند؟ از سوی دیگر چه رابطهای میان آلودگی و اقتصاد ایران وجود دارد و آیا میتوان برای آن رابطه علّی دوطرفه تعریف کرد؟
آلودگی ایران؛ از اقتصاد تا هوا
طی سه دهه اخیر تولید آلودگی در ایران روندی افزایشی داشته و آلودگی هوا، آب و خاک در سطح قابلتوجه و نگرانکنندهای افزایش یافته است. آمار نشان میدهد تولید انواع گازهای گلخانهای از 278 میلیون تن در سال 1378 به بیش از 612 میلیون تن در سال 1396 رسیده است. افزایشی 120درصدی در تولید گازهای گلخانهای که نشاندهنده آن است که آلودگی هوا نهتنها مدیریت نشده بلکه روند صعودی نگرانکنندهای پیدا کرده است. بهطور کلی منابع آلودهکننده هوا به دو بخش منابع طبیعی و منابع مصنوعی قابل دستهبندی هستند. منابع طبیعی شامل طوفانهای گردوغبار، آتشسوزی جنگلها، آتشفشانها، گرده گیاهان و... و منابع مصنوعی تولید آلودگی شامل آلودگی صنعتی، آلودگی حملونقل، آلودگی خانگی و... هستند. بررسی دلایل آلودگی هوای ایران طی چند دهه اخیر نشان میدهد در پی مدیریت ناکارآمد و ضعف جدی در حکمرانی خوب اقتصادی، بهطور مستقیم آلودگیهای ناشی از منابع مصنوعی و بهطور غیرمستقیم آلودگیهای ناشی از منابع طبیعی افزایش بیسابقهای داشته است. در زمینه منابع مصنوعی تولید آلودگی، گسترش روزافزون صنایع بهویژه صنایع سنگین در کشور و رقابت ایجادشده میان استانهای مختلف کشور در زمینه ایجاد صنایع سنگین باعث شده است نهتنها تولید آلودگی در استانهای صنعتی افزایش یابد بلکه بسیاری از مناطقی که سابقهای در خصوص آلودگی هوا نداشتهاند اکنون یکی از دلایل آلودگیشان آلودگی ناشی از فعالیت صنعتی باشد. از سوی دیگر در این بخش از منابع آلودگی، انحصار دولت در تولید خودرو و در نتیجه تولید بیکیفیت خودرو با مصرف سوخت و آلودگی بالا باعث شده است تا علاوه بر هزینههای بالای تولید خودرو و تامین سوخت، آلودگی قابلتوجهی به هوا وارد شود و در نتیجه آن وضعیت آب و هوایی کشور روزبهروز و با افزایش سطح این تولیدات بیکیفیت و در نتیجه افزایش مصرف سوخت بدتر شود.
مداخله دولت در منابع طبیعی
در خصوص منابع طبیعی آلودگی باز هم نقش دولت و مداخله آن بهطور جدی و تاثیرگذاری قابلردیابی است. این بخش از تولید آلودگی که باید به ندرت و در پی فعلوانفعالات طبیعی شکل گیرد، در پی مداخلات بیملاحظه و بیحدوحصر دولت در طبیعت و با هدف منافع اقتصادی بهشدت افزایش یافته و وضعیت بحرانی به خود گرفته است. به عنوان مثال در پی تلاشهای دولت برای ایجاد منابع درآمدی نفتی، اصرار بر طرحهای کشاورزی و در نتیجه افزایش تعداد چاههای آب، طرحهای انتقال آب، سدسازیهای صرفاً با نگاه تولید انرژی و مواردی از این دست بسیاری از تالابها، دریاچهها و رودها خشک و تبدیل به مکانهای مستعد برای تولید طوفانهای گردوغبار شدهاند. نتیجه این امر آن شده تا با کوچکترین وزش بادی در این مناطق تا چندین روز نهتنها آن منطقه بلکه کل کشور دچار بحران جدی آلودگی هوا میشود. از سوی دیگر وجود تحریمهای اقتصادی و لزوم تامین منابع درآمدی، عدم امکان همکاری اقتصادی با کشورهای دارای تکنولوژی پیشرفته، عدم دسترسی به امکانات بینالمللی در خصوص کنترل و مدیریت آلودگیها و... نیز در تشدید این شرایط نقش تعیینکنندهای دارند. در مجموع در سایه یک اقتصاد ناسالم است که پدیدههایی نظیر آلودگی تشدید شده و گاهی غیرقابل کنترل میشوند. ازاینرو رابطه میان اقتصاد و محیطزیست به هیچوجه یک رابطه یکطرفه نبوده و این رابطه کاملاً دوطرفه خواهد بود.
اقتصاد بیمار و رنج محیطزیست
اقتصاد بیمار محیطزیست را درگیر خود میکند و محیطزیست بیمار نیز اقتصاد را دچار چالش خواهد کرد. دولتها هنگامی که برای تامین هزینههای خود و ایجاد درآمد محیطزیست را قربانی میکنند در ادامه علاوه بر هزینههایی که باید برای کاستن از بار مشکلات و معضلات ناشی از تخریب محیطزیست بپردازند، با افتادن در دام فقر-تخریب، تواناییهای محیطی و منابعی خود را برای ایجاد درآمد تضعیف خواهند کرد و بسیاری از منابع درآمدی آینده خود را از دست خواهند داد. از سوی دیگر افزایش حجم آلودگی برابر با افزایش هزینههای سلامت و بهداشت و درمان خواهد بود که معمولاً در هزینههای فعالیتهای اقتصادی دولت دیده نمیشود.
جمعبندی
برای کاهش آلایندهها راهی جز کاهش تولید، تغییر جریان تولید و استفاده از فناوری کنترل آلودگی وجود ندارد. اما قبل از اتخاذ هر یک از این روشها لازم است نخست تکلیف دولت با مدیریت اقتصادی روشن شود. دولتی که خود هم تولیدکننده است و هم سیاستگذار نمیتواند به بهینگی در تصمیمگیری و اتخاذ تصمیم کلان صحیح برسد. به عنوان مثال برای دولت تولیدکننده انحصاری خودرو بهصرفه آن است که در همین شرایط انحصاری تولید را ادامه دهد اما برای دولت سیاستگذار و مسوول در برابر محیطزیست تولید خودرو با کمترین مصرف و آلایندگی دارای اهمیت است و تولیدکنندهای که توان این امر را نداشته باشد از دایره نظام تصمیمگیری خارج خواهد شد. ازاینرو تا زمانی که این تضاد در درون دولت حل نشده و دولت از نقش بنگاهداری آن هم به شکل انحصارگری در تولید خارج نشود نمیتوان نسبت به تغییر شرایط و بهبود وضعیت زیست در ایران که وجود آلودگی و آلایندهها یکی از ابعاد آن است امیدوار بود.