صلح مثبت در برابر هیدروهژمونی
سیدمسعود موسویشفائی از پیگیری حقآبههای مرزی میگوید
ورود دستگاه قضایی و حساسیت وزارت خارجه کشور به بحث آبهای مرزی و پروژههای آبی ترکیه و افغانستان میتواند فصل تازهای از ایجاد حساسیت نسبت به منابع آب بهخصوص آبهای مرزی و تلاش برای استیفای حقوق ایران در حوزه آب باشد. سیدمسعود موسویشفائی، استاد روابط بینالملل دانشگاه تربیت مدرس، از پیگیری حقآبههای مرزی میگوید و معتقد است: ورود دادستانی و به طور کلی دستگاه قضایی مملکت و یکی از سه قوه مدیریت نظام حکمرانی به مساله آبهای مرزی مفید است و میتواند به تولید دانش در این زمینه منجر شود.
♦♦♦
اگرچه اخیراً وزارت خارجه و دادستانی کل کشور به بحث آبهای مرزی و بهخصوص پروژههای بزرگ ترکیه بر روی رودخانههای ارس و دجله ورود کردهاند اما به نظر میرسد با همه این اوصاف ما دچار نوعی انفعال دیپلماتیک هستیم. چرا به پیگیری حقآبههای مرزی چندان حساس نبودهایم؟
واقعیت این است که ما در وزارت نیرو یک اداره کل و دفتر رودخانههای مرزی و اداره آبهای مشترک داریم که به طور تخصصی پیگیر هستند و افرادی آنجا کار میکنند که به صورت کارشناسی کار را دنبال میکنند و همه متخصصان این حوزه هستند. وزارت خارجه نیز در این زمینه حساس بوده و بخش حقوقی وزارت خارجه یا میزهای مربوط به کشورهای همسایه یکی از حساسیتهای جدیشان همیشه دنبال کردن بحث حقآبههای مرزی بوده است. در نهاد ریاستجمهوری ورای نگرش سیاسی دولتها نیز همیشه مساله آبهای مرزی مساله مهمی تلقی شده است. چه در گذشته چه اکنون بوده و حتماً در آینده نیز در دستور کار دولت قرار میگیرد. این مساله را میتوان در چند سطح تحلیل مختلف دید. یکی اینکه واقعاً شرایط منطقه خاورمیانه و کشورهای همسایه ما پیچیده است. منطقه بهشدت اسیر مسائل سیاسی و قدرت سخت و بحثهای اینچنینی بوده و دولتها دائم در حال فروپاشی هستند. اگر تحولات یک دهه اخیر در عراق، سوریه، افغانستان و... را نگاه کنید، میبینید به قدری مسائل در این منطقه حاد است که مسائل مربوط به آب اولویت اول نیست. با اینکه آب یکی از مسائل اساسی و بنیادین منطقه است و همه این را میدانند اما به آب در مسائل همکاری منطقهای کمتوجهی صورت گرفته است. وقتی میگویند داعش 30 یا 50 کیلومتر با مرزهای شما فاصله دارد، باعث میشود آب از اولویت اول به اولویت پایینتر سقوط کند. فضای منطقهای در واقع غیرهمکارانه و مناقشهآمیز است. به نحوی که آب به عنوان یک مساله مشترک مبنای همکاری نیست چراکه همه با آن مساله دارند. متاسفانه نهتنها آب به موضوع همکاری تبدیل نشده بلکه امنیتی شده است. یعنی خود آب به اهرمی در کنار تمام مناقشات سیاسی، امنیتی و نظامی دیگر تبدیل شده که همه کشورهای همسایه با هم دارند و از آب به عنوان یک اهرم فشار برای امتیاز گرفتنها یا ایجاد موازنه و بازدارندگی در روابط با همدیگر استفاده شده است. این اتفاقی است که به تنهایی از دست وزارت نیرو خارج است. مساله دیگر به داخل کشور مربوط است که در میان موضوعات دیگر اجماع نظری در مورد نحوه مواجهه با موضوعات جدید اینچنینی مثل تغییرات اقلیمی و مساله آب و مهاجرت و... وجود ندارد. در نظام بینالملل کلاسیک موضوعاتی مثل تغییر اقلیم، آب، مهاجرت و... خیلی موضوعیت نداشت بلکه آن زمان کشور، ملتها و احساس بقا و امنیت آنها مهم بود. بنابراین برای حفظ بقا و امنیت تز یا دکترین اصلی همیشه امنیت ملی بوده است. یعنی مسائل را در قالب برد و باخت تعریف میکرد. این تهدیدهای جدید مثل تغییرات اقلیمی، بحران آب، ریزگردها، آلودگی هوا، جابهجایی درونسرزمینی و مهاجرت منطقهای و بینالمللی و... موضوعاتی نیستند که بتوان صرفاً با اتکا به دکترین امنیت ملی و با بازی برد-باخت حل کرد. بحران ریزگرد در منطقه خاورمیانه چیزی نیست که یک کشور به تنهایی بتواند آن را مدیریت کند. شما نگاه کنید در سطح منطقهای و بینالمللی فضای ما و کشورهای همسایه (به قول روابط بینالمللیها) بهشدت هابزی و آنارشیک است. فضای منطقه گویی جنگ همه علیه همه است و آب را هم به اولویت پایینتر برده و هم آن را تبدیل به یک مساله امنیتی کرده که از آن به عنوان اهرمی علیه هم استفاده میکنند.
آیا ترکیه که در حال طراحی و اجرای طرحهای دهگانه آبی است، به دنبال این نیست که از آب به عنوان یک اهرم و حتی سلاح علیه همسایههایش استفاده کند؟ اساساً ترکیه با این پروژههای آبی مرزی دنبال چیست؟
وقتی به صورت رسمی سایت این پروژههای بزرگ را تعقیب میکنید (گاپ و داپ و...) متوجه میشوید، هدف توسعه و ایجاد اشتغال برای نواحی کمتر توسعهیافته ابراز شده و حتی گفته میشود به نفع کشورهای همسایه است! ولی واقعیت این است که ترکها صراحتاً مطرح کردهاند که «مگر ما به شما میگوییم چرا نفت را بشکهای 110 دلار میفروشید. بنابراین شما هم نباید به ما بگویید آب را چرا کنترل میکنیم و چه برنامهای برای آن داریم». بنابراین به نظر میرسد ترکها به دنبال نوعی هیدروهژمونی در منطقه هستند. آنها آن را به تنهایی به صورت آب نمیبینند بلکه آب را به عنوان یک اهرم قدرت میبینند و میخواهند هیدروهژمون منطقه شوند. به همین خاطر در سطح داخلی بحث توسعه را مطرح میکنند اما در همان سطح داخلی نیز به دنبال کنترل کردن مناطق کردنشین در سرزمین خودشان هستند. سدسازیها و جابهجاییهای درونسرزمینی جمعیت در مناطق کردنشین، اهداف امنیتی را دنبال میکنند. البته باید تاکید کرد که ترکها صرفاً برای اهداف امنیتی این کار را نمیکنند بلکه توسعه اقتصادی و کشاورزی نیز در دستور کار آنهاست و اساساً این پروژههای آبی یک طرح چندمنظوره است. همه طرحهای بزرگ کشورها چنین ماهیتی دارد. برای مثال جاده ابریشم جدید چین نیز چنین هدفی را دنبال میکند. یعنی هم اهداف استراتژیک و امنیتی را دنبال میکنند هم اهداف اقتصادی را. در سطح بینالمللی و منطقهای نیز ترکها دارند این ادبیات را نشر میدهند که (چه به صورت دانشگاهی، چه به صورت رسانهای که بسیار فعال هستند) «ما (ترکها) داریم به توسعه منابع آب منطقه کمک میکنیم! اگر هم اشکالاتی در کیفیت آب در عراق اتفاق افتاده است، تالابها خشک شده و... اینها ضعف مدیریت منابع آب کشورهای همسایه ترکیه است. وگرنه ما آب را محدود نکردهایم». البته باید پذیرفت ضعف مدیریت منابع آب به خاطر ناامنیهای منطقهای در عراق و سوریه و حتی افغانستان درست است و نمیتوانیم بگوییم چنین چیزی وجود ندارد اما این موضوع به طور کلی یک موضوع چندوجهی، پیچیده و چندلایه است. اینکه گفته شد فضای منطقه اجازه همکاری نمیدهد به این خاطر است که این کشورها حتی در توجیههای ملی خود نیز همدیگر را مقصر میدانند. همه این موارد در ایجاد وضعیت موجود نقش داشته ولی وزنهای متفاوتی نیز داشته است.
بحث حقوق بینالملل در حوزه آبهای مرزی مساله پذیرفتهشدهای برای دولتهاست که شاید با بازار فروش نفت قابل مقایسه نباشد. اساساً پیگیری حقآبههای مرزی در دو سوی شرق و غرب ایران با سازوکارهای حقوق بینالملل و همچنین ابزارهای داخلی چگونه قابل پیگیری است؟
تزی که ترکیه دارد در مورد منابع آب مطرح میکند تز حاکمیت مطلق است. یعنی آب حتی آبهای مرزی را تحت حاکمیت مطلق سرزمینی تعریف میکنند. این تز قدیمی و البته نسبتاً منسوخی در حقوق بینالملل در مورد منابع آبی است. ولی ترکیه تا امروز بر این تز تاکید داشته تا کارهای سدسازی را تمام کند. پروژه گپ تقریباً تمام شده و آبگیریها انجام شده است. ترکیه در این زمینه تاکید دارد که به صورت دوجانبه با تمامی کشورهای همسایه به صورت جداگانه حاضر است صحبت کند. در این زمینه با عراق دارد همین کار را میکند. ولی حاضر نیست سراغ یک الگوی چندجانبه برای حلوفصل مسائل برود. اما آن چیزی که همکاران حقوقی ما در تحقیقات خود پیشنهاد میکنند ایجاد سازوکارهای منطقهای چندجانبه است که بتواند تفاهمی بین کشورها ایجاد کند و بعد از ایجاد این تفاهم، سازوکارهایی برای حلوفصل اختلافات در این زمینه ایجاد شود که معمولاً همکاری را ابتدا از سطح فنی شروع میکنند. مثلاً فرض کنید کشورهای منطقه در مورد مسائل تغییرات اقلیمی یک سیستم هشدار داشته باشند. یا یک سیستم هشدار بر اساس اشتراک اطلاعات در مورد موضوع سیل یا طوفانهای گردوغبار ایجاد کنند. بنابراین میتوانند از نظر فنی با هم تفاهمهایی برای ایجاد یک نهاد داشته باشند که بعد بتوانند عوارض و پیامدهای مشترک را آنجا رصد کنند و اطلاعات مشترک را با هم به اشتراک بگذارند و به همدیگر اطلاع دهند. بعد نیز وارد مرحلهای از همکاری دیگر شوند. اما من بر اساس آن چیزی که ابتدای این گفتوگو عرض کردم با این شرایط هابزی و جنگ همه علیه همه در خاورمیانه به این شکلی که ما میبینیم و عدم استقرار دولتهایی که واقعاً به صورت کارآمد بتوانند حیطه سرزمینی خود را مدیریت کنند، بعید میدانم بتوان به چنین تفاهمی رسید. مثلاً اگرچه در عراق و سوریه داعش شکست خورده است اما ما با شرایط مطلوب در این کشورها فاصله داریم. ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم کشورهایی مثل عراق و سوریه و افغانستان بتوانند مدیریت صحیحی بر همه اجزای سرزمین خود داشته باشند. بنابراین پیدا کردن راهحلهای حقوقی دشوار است. البته دستنیافتنی نیست اما بسیار سخت است.
قضایی شدن بحث حقآبههای مرزی از طرف دستگاه قوه قضایی با اظهارات دادستانی کل کشور، چه اثراتی برای کشور دارد؟ آیا بیشتر کارکرد داخلی دارد یا میتواند زمینهساز شکلگیری بحثهای حقوقی و نهایتاً تحرکات دیپلماتیک در حوزه مدیریت آبهای مرزی و تعامل با همسایگان برای استیفای حقوق آبی ایران شود؟
از نظر فنی در وزارت نیرو و به صورت دیپلماتیک در وزارت خارجه بحثهای مهمی در این زمینه مطرح بوده است. ما با دوستان در این دو وزارتخانه که صحبت کردیم، آنها ورود دادستانی و به طور کلی دستگاه قضایی مملکت و یکی از سه قوه مدیریت نظام حکمرانی در این زمینه را مفید میدانند. آنها معتقد بودند که باید در نهادهای داخلی نسبت به موضوع آبهای مرزی حساسیت ایجاد شود تا با این ورود، دانشی در آن نهادها بهوجود بیاید. چون مساله آبهای مرزی مسالهای پیچیده و چندلایه است و ابعاد مختلف دارد که برای مواجهه با آن باید جامعنگری داشته باشیم. ممکن است شما در یک قسمتی یک راهحل بدهید و در یک مرحله دیگر یا چند سال دیگر یا در یک حوزه دیگر عوارض منفی به جای بگذارد. بنابراین لازم است در برخورد با مسائل آبی و منابع آن و البته آبهای مرزی یک جامعنگری داشت. بنابراین ورود دستگاه قضایی را مثبت ارزیابی کردهاند. چراکه همین ورود سبب میشود علاوه بر قوه مجریه که با دستگاههای مرتبطش با موضوع درگیر است یکی از سه قوای اصلی کشور نیز در این زمینه احساس مسوولیت کند. این کار سبب تولید دانش قضایی در این زمینه برای کشور خواهد شد. در مجلس شورای اسلامی و به اصطلاح قوه مقننه ما شاهد این ورود و شکلگیری دانش نیستیم. با نهایت احترام برای دوستان نماینده مجلس، در این زمینه فقدانهایی وجود دارد. در بخش اجرایی کشور موضوع آب مهم پنداشته شده و حساسیت درست شده و اشراف نسبی بهوجود آمده است اگرچه همیشه نهادها اختلافهایی را همیشه برای حل مسائل با همدیگر دارند. اما آنها میدانند که وضعیت آب در ایران چگونه است و اهمیت حفاظت از آبهای مرزی چقدر باارزش است. ولی بخشهای دیگر این دانش را ندارند.
من یک نکته در همین زمینه اشاره کنم ما نمایندهای در همین حوضه آبریز ارس داریم که در مقابل انتقادها به فعالیت ترکیه برای سد کردن آبهای مرزی جانب ترکیه را میگیرد و معتقد است آنها حق دارند هرطور خواستند با آب برخورد کنند. این نگرش دقیقاً همان موضع وزارت خارجه ترکیه است که طبیعی است حافظ منافع ترکیه است ولی نماینده مجلس در ایران چرا باید همان حرف را تکرار کند؟
یا حالت برعکس این موضوع که اشاره کردید ممکن است وجود داشته باشد که ممکن است اینقدر تند باشند که بگویند ما باید در داخل کشور برویم و فلان کار را انجام دهیم و به این موضوع فکر نکنند که طرف مقابل هم ممکن است برود و کار دیگری در مقابل انجام دهد. بنابراین بر اساس ملاحظات بومی و محلی خودشان سطح ملی و بینالمللی را درک میکنند. البته بحث من این نیست که در مجلس مطلقاً کسی این مسائل را نداند یا مرکز پژوهشهای مجلس در این زمینه حساسیتی نداشته باشد، ولی فکر میکنم این دو قوه دیگر غیر از قوه مجریه باید حساسیت بیشتری داشته باشند. بنابراین ورود قوه قضائیه به مساله آبهای مرزی را میتوان مثبت تلقی کرد.
پیشنهادهای شما برای گذر از تنشهای هیدروپولیتیک و احیاناً ممانعت از ایجاد تخاصم بر سر آبهای مرزی چیست و آیا ما به آستانه تنش با ترکیه و افغانستان و... رسیدهایم؟
موضوع آب موضوع حساسی با همسایگان ماست. اما اینکه بخواهد بر اساس آن برخورد نظامی بین کشورها رخ دهد، من چنین احتمالی نمیدهم. متاسفانه یا خوشبختانه راهحل یکجانبه در این زمینه وجود ندارد. اکنون کشورهای منطقه از جمله ایران در زمینه آب، با نگاه کلاسیک امنیت ملی و حکومتگری داریم به این قضیه نگاه میکنیم. باید در این زمینه با تحقیقات و مطالعات و انتشار مقالات و مطالب و تولید ادبیات در این زمینه این فرهنگ را نزد سیاستگذاران منطقه رایج کنیم که آب و مسائل اقلیمی، واقعیتهایی را نشان میدهد که شما نمیتوانید با تز امنیت ملی آن را حل کنید. برای اینکه رویدادهای اقلیمی در قالب مرزهای سرزمینی رخ نمیدهند و رویدادها با مرزهای سرزمینی منطبق نیستند. ما بر سه مفهوم در این زمینه تاکید داریم؛ امنیت انسانی، صلح پایدار و صلح مثبت! منظور از صلح مثبت بر خلاف صلح منفی که معتقد است باید مراقب باشیم کشورها وارد جنگ با همدیگر نشوند، صلح مثبت اما میگوید ما زمینههای تنش بین جوامع انسانی را شناسایی و از آن پیشگیری کنیم و زمینههای تنش را مثلاً اگر بیعدالتی آبی وجود دارد حلوفصل کنیم. اگر تنش قومی و مذهبی بر سر منابع غذا، مهاجرت و... وجود دارد آن را از بین ببریم. بنابراین با تز امنیت انسانی، صلح مثبت و رهیافت حکمرانی باید به این موضوع نگریست.