توسعه متناسب با ظرفیت آب
راهحلهای کوتاه و بلندمدت مدیریت آب در گفتوگو با شهاب عراقینژاد
شهاب عراقینژاد میگوید: هیچوقت در ایران نگاه به آب، بنیادی نبوده است. نگاه همیشه به پیامدها بوده است. باید به کمبود آب اعتقاد داشت. بنابراین تا پیامدها دیده نشود اعتقاد به مدیریت این وضعیت ایجاد نمیشود. الان محیط زیست ایران به شدت آسیبپذیر شده است. متاسفانه تا این وضعیت به حد و آستانه ظرفیت تحمل سرزمینی کشیده نشد مورد توجه قرار نگرفت.
شهاب عراقینژاد دانشیار دانشگاه تهران است که در زمینه مهندسی و مدیریت منابع آب فعالیت دارد. او 10 سال است که به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه در زمینههای مرتبط با صنعت آب مشغول آموزش و پژوهش است. عراقینژاد کار حرفهای را در زمینه منابع آب با بحثهای مرتبط با اقلیم و آب شروع و رساله دکترای خود را در زمینه مدیریت منابع آب با تاکید بر اقلیم منتشر کرده است. او در این گفتوگو به روشهای کوتاهمدت و بلندمدت برای مدیریت وضعیت بغرنج آب در ایران اشاره میکند. در عین حال این پژوهشگر حوزه آب میگوید: شرایط کنونی ایران به لحاظ جمعیت و توسعه با شرایط گذشته قابل مقایسه نیست. ایران امروز دیگر با پنجاه شصت سال پیش فرق کرده، چه برسد به اینکه در دوران باستان و دورههای تاریخی دیگر بخواهیم دنبال دلایل نزول کیفیت و کمیت منابع آب باشیم. به باور این متخصص و پژوهشگر آب، سیاستها و اقدامات توسعه و جمعیت و تخصیص حقآبهها و در عین حال آمایش سرزمین در ایران باید هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت جدی گرفته شود تا بتوانیم در نهایت شرایط را برای زیست در ایران بر پایه آب بهبود بخشیم. در حقیقت شاید بتوان نقش مردم را به عنوان یکی از مهمترین ذینفعان آب بسیار بیش از دیگر شیوهها در نظر گرفت و برای این منظور و به جهت جلب اعتماد همگانی برای همراهی بیشتر مردم با مجریان و مدیران منابع حیاتی باید مسوولان در بحث مدیریت آب اطلاعات و واقعیات و البته برنامههای خود را با مردم در میان بگذارند. مردم ذینفعان اصلی از تامین و توزیع آب هستند و آنها میتوانند حتی راهکارهای مناسبی برای بهبود شرایط ارائه دهند. گفتوگو با این دانشیار دانشگاه تهران و مسوول موسسه آب دانشگاه تهران را که پیرامون شرایط فعلی و شرایط احتمالی آب در آینده ایران و همچنین راهکارهای کوتاهمدت و بلندمدت برای مواجهه و مقابله با بحران کمآبی است بخوانید.
♦♦♦
با توجه به اینکه تخصص شما در زمینه مدیریت منابع آب با تاکید بر وضعیت اقلیمی است، میخواهیم بدانیم چرا ما با اینکه وضعیت اقلیمی خشک و نیمهخشک و کمبارشی را داشتیم، در طول سدههای گذشته زیست تقریباً پایداری را در فلات ایران تجربه کرده و تمدنهای مهمی را بنیان گذاشته و حتی امپراتوریهای جهانشمولی را بر سر کار آوردهایم اما اکنون در کمتر از پنج دهه چنین به چالش آبی دچار شدهایم؟
علت روشن است. وقتی صحبت از تمدن پایدار و بحث شکلگیری امپراتوریهای وسیع در سرزمین ایران میکنیم، باید به منابع آب آن هم توجه کرد. ایران در گذشته کشور وسیعی بوده و از هر سمت به یک منبع آبی بزرگ متصل بوده است. چه از شرق و چه از غرب، چه از شمال و چه از جنوب ایران به منابع آبی مثل رودخانههای بزرگ و دریاها ارتباط داشته است. هر رودخانه بزرگی که در محدوده ما قرار داشته، به نوعی محدوده مرزی ایران در آن واقع بوده است. دجله و فرات، آمودریا و سیردریا، کارون بزرگ و... دریای خزر و خلیجفارس و دریای عمان و... نمونههایی از پیکرههای آبی هستند که تمدن ایران در کنار آنها سامان یافته است. اما در زمانه فعلی دو بحث جمعیت و توسعه مساله مهمی تلقی میشود که وضعیت را متفاوت میکند. شرایط کنونی ایران به لحاظ جمعیت و توسعه با شرایط گذشته قابل مقایسه نیست. ایران امروز دیگر با پنجاه شصت سال پیش قابل مقایسه نیست چه برسد به اینکه در دوران باستان و دورههای تاریخی دیگر بخواهیم دنبال دلایل نزول کیفیت و کمیت منابع آب باشیم. این ظرفیت جمعیتی که در پهنه کشور گسترده است و این نوع توسعه آببر به شدت بر وضعیت منابع آب ایران فشار آورده است. مساله آب وقتی برای ما حیاتی شد که پارامترهایی مرتبط با توسعه از وضعیت پراکنش جمعیتی گرفته تا سبک زندگی و شیوه و نحوه پراکنش مولفههای توسعه اثرات خود را بر کمیت و کیفیت آب نشان داد. بحث کیفیت آب در کنار کمیت آن از مسائلی است که ما در دهه اخیر با چالشی درباره آن مواجه شدهایم.
منظورتان از کیفیت آب چیست؟
تصور ما از آب همیشه آب قابل استفاده است. در شرب و کشاورزی و... وقتی بحث کیفیت آب مطرح میشود، تقسیمبندی آب به لحاظ ماهیت مصرف آن باید لحاظ شود. شاخصهای زیادی در کیفیت آب دخیل است اما دو خطر خیلی واضح کیفیت آب را تهدید میکند؛ یکی شوری و دیگری وجود نیترات که منابع آب ما را ممکن است غیرقابل استفاده کند.
آیا ما از لحاظ کمی در شرایطی هستیم که اولویت با کیفیت آب باشد؟
دو موضوع کمی و کیفی آب درهمتنیده است. همین بیتوجهیها باعث بروز تنش آبی شده است. از نظر من این دو موضوع از هم جدا نیستند. کمتر بحث کیفیت و نوع استفاده از آب را مطرح و توجه کردهایم... وقتی الان صحبت از تهدید کمیت آب میکنیم خودش تابع دو مولفه زمان و مکان است. نوسانات زیادی را داریم تجربه میکنیم. سالهای سیلابی و پرباران و سالهای به شدت خشک و کمباران در ایران قابل مشاهده است. این نمونهای از عدم تعادل زمانی است که از قبل هم وجود داشته است. عدم تعادل مکانی هم داریم. مناطق مختلف کشور ما در زمینه آب در دسترس کاملاً متفاوت هستند. ضروری است که منابع متعدد آبی در ایران دستهبندی کیفی شوند. در شمال کشور مساله آب به لحاظ کمی هنوز متاثر از شرایط اقلیمی به شکل جدی مطرح نیست اما واقعیت این است که بحرانهای ناشی از کیفیت آب در شمال بیداد میکند. از نظر اولویتبندی نیاز داریم در مناطق مختلف کشور مدیریت کیفی آب را جدی بگیریم تا همین داشتهها به شکل دیگری از دست نرود. باید مسائل آب در مناطق مختلف کشور را اولویتبندی کرد و اولویتهای کیفی و کمی را از همدیگر متمایز نکرد. اغلب جاها کمیت و کیفیت درهمتنیده است و نیاز است هر دو با هم در نظر گرفته شود.
در صحبتهای شما مساله «نوع توسعه» و «ظرفیتهای جمعیتی» برجسته است. ایران مستعد چه نوع توسعهای است و از نظر جمعیتی چه ظرفیتی برای ایران متصور هستید؟
واقعیت این است که به صورت تاریخی در ایران هیچوقت توسعه متناسب با وضعیت آب و فراتر از آن وضعیت اقلیم نداشتهایم. نه اینکه تازه متوجه آن شده باشیم، نه، در گذشته هم جلوی آن را نگرفتهایم...
منظور شما از گذشته، دوران تاریخی و سدههای گذشته است یا متعلق به دوران متاخر است و توسعه نوین مدنظر شماست؟
در دوران تاریخی اتفاقاً با یک نوع سازگاری میان زیست و اقلیم و ظرفیت آبی مواجه هستیم. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد گذشتگان ما به شرایط آگاه بودهاند. تکنولوژی مورد استفاده در گذشته ایران، اتفاقاً محیطزیستدوست هستند. قنات و کاریز نمونه مهمی است. در فلات مرکزی ایران و در مناطق جنوب رشتهکوه البرز و شرق رشتهکوه زاگرس با وضعیتی مواجه هستیم که آنها آگانه هیچوقت آب را در معرض جو قرار نمیدادند. تکنولوژی منحصربهفرد قنات طوری طراحی شده که نه آب زیرزمینی است و نه آب سطحی بلکه آبی است که لایه پایینتر از سطح استفاده میکردند. ایده اصلی در فناوری قنات جلوگیری از هدر رفتن آب است.
البته این را باید در نظر گرفت که نمیتوان خیلی به این موضوع انتزاعی نگاه کرد. شرایط گذشته متناسب با جمعیت بوده و جوابگوی توسعه آن زمان بوده است. فناوری ما را گول میزند. فناوری ما را مجاب کرد که هر گونه انتقالی میسر است و هر نوع اقدام سازهای میتوان انجام داد برای اینکه آب را هر جایی و در هر مکانی در معرض استفاده قرار داد. اصولاً اقتصاد آبمحور داشتهایم به این معنی که ابتدا توسعه، طراحی و اجرا شد بعد به این فکر افتادیم که حالا آب را از کجا تامین کنیم. همین الان هم بحث انتقال آب مطرح است و نهتنها برای صنایع پرمصرف که برای ساختوساز در شهر تهران نیز ابتدا ساختمان ساخته میشود، بعد دنبال مجوز آب آن میروند و بعد در فرآیندی متاسفانه این مجوزها داده میشود. توسعه آبمحور نیاز به اصلاح جدی آمایش سرزمین دارد.
از نظر ظرفیت جمعیتی باید نقلقولی کنم از یک متخصص آیتی که مطرح کرد «نمیتوانیم آینده را پیشبینی کنیم اما میتوانیم آینده را بسازیم.» بحث جمعیت نیز همین است. این ما هستیم که شرایط را میسازیم و اینکه با ایجاد شرایط، ظرفیتی را تامین میکنیم برای میزانی از جمعیت. به اعتقاد من میتوانیم در بحث افزایش جمعیت بدون اینکه به دیده تردید نگاه کنیم با اطمینان جلو برویم به شرطی که الزاماتی را که برای نیازهای حیاتی جمعیت باید در نظر گرفت عملیاتی کنیم. وقتی جمعیتی داریم، باید به نیاز آبی آن نیز نگاه کنیم. در عین حال باید به مساله امنیت آب برای آن جمعیت نیز توجه جدی کنیم و اولین بحث جدی در این زمینه مدیریت تقاضا و مصرف و توجه به الگوهای مصرف است.
وزیر نیرو از تجربه بدترین سالهای بارش خبر داده و گفته است طی 47 سال اخیر بدترین سال از نظر ریزشهای جوی را شاهد هستیم و حدود 96 درصد مساحت کشور دچار وضعیت خشکی بلندمدت است. بیشک این وضعیت اثرش را بر منابع آب گذاشته و خواهد گذاشت. راه مقابله با چنین وضعیتی چیست؟ آیا راهحل کوتاهمدت برای مدیریت وضعیت آب وجود دارد؟
هم راه کوتاهمدت وجود دارد و هم راهحل بلندمدت. آمارها و اطلاعات از وضعیت خشکی کنونی صحیح است. در وضعیت وخیمی به سر میبریم. به چیزی حدود 60 تا 70 درصد از بارشهای مورد انتظار دست پیدا کردهایم. بررسیای که انجام دادهایم نشان میدهد در مناطق غرب و جنوب غربی کشور انتظار اینکه در پنج تا شش ماه آینده به بارش نرمال برسیم وجود ندارد. خوشبینانهترین تخمینها نشان میدهد به حدود 70 درصد وضعیت نرمال یا بارش بلندمدت دست پیدا خواهیم کرد نه بیشتر.
بنابراین تصویر حداقل برای امسال اصلاً مناسب نیست. باید از دو سمت این بحث را مورد توجه قرار داد؛ یکی از سمت مصرفکننده آب و دیگری از سمت عرضهکننده آب. راهحلهای کوتاهمدت را میتوان در این زمینه مطرح کرد. حداقل اقدامی که میتواند از سوی متولیان انجام شود این است که برنامه خاصی در شرایط پیش رو تدوین شود.
این برنامه کوتاهمدت از سوی متولیان آب یا همان سازمانهای آب منطقهای شامل چه بحثهایی میتواند باشد؟
قاعدتاً یکی از بحثها این است که موضوع تخصیصهای آب را به چه میزان میتوان کاهش داد اینکه احیاناً جیرهبندی اگر لازم است - اگرچه شیوه توصیهشدهای نیست- مدیریت شود.
خرید حقآبهها نیز باید مورد توجه قرار گیرد. در شهرهای مرکزی ایران این تجربه موفق در شرایط خشکسالیهای قبلی وجود داشته است. در بحث محیط زیست متاسفانه همیشه مشکلاتی وجود خواهد داشت و نیاز تالابها و دریاچهها در شرایط بحرانی همیشه مورد اجحاف واقع میشود چون به صورت قانونی و حقوقی حقی برای پیکرههای آبی و زیستمحیطی قائل نیستیم. بحث تغییر تخصیص همراه با خرید حقآبه در کوتاهمدت میتواند موثر باشد و حتی شرایط را تغییر دهد. قاعدتاً در بحثهای کوتاهمدت استفاده از منابع آبی تحت عنوان منابع استراتژیک و آبهای ژرف و... نیز مطرح است که البته در کوتاهمدت نمیتواند پاسخگو باشد؛ چون از قبل تمهید و برنامهای برای این مبحث وجود نداشته، نمیتواند مفید باشد. بنابراین بهتر است دچار هیجانزدگی نشویم و به سراغ مساله برداشت از آبهای ژرف نرویم.
البته همین چند روز پیش آقای کاوه مدنی که در حوزه آب چهره مطرحی در جهان هستند و مسوولیت معاونت پژوهشی سازمان محیط زیست را نیز بر عهده دارند، از بحث بارورسازی ابرها به عنوان تخم گذاشتن خروس اسم بردند و این مساله را رد شده و غیرممکن خواندند چراکه ابر باید رطوبتی داشته باشد تا بتوانند آن را بارور و قابل استفاده کنند. در بحث آبهای زیرزمینی نیز ما وضعیت مناسبی نداریم. آیا راهکار دیگری در این باره وجود ندارد که بتواند کمکحال شرایط فعلی باشد.
درست است. باروری ابرها نیازمند وجود شرایط خاصی برای تحقق بارش است. به طور مشخص مدیریت تخصیصها با حداقل ایجاد تنش میان مصرفکنندهها و همینطور مدیریت حقآبهها میتواند بهترین راهحل باشد.
چه رویکردی را برای برنامههای کوتاهمدت پیشنهاد میکنید؟
پیشنهاد مشخصی دارم. معتقدم باید مسوولان در بحث مدیریت آب اطلاعات و واقعیات و البته برنامههای خود را با مردم در میان بگذارند. مردم ذینفعان اصلی از تامین و توزیع آب هستند. اگر آنها از شرایط آگاهی داشته باشند قطعاً در فرآیندهای تصمیمگیری میتوانند تاثیرگذار و مثمر ثمر باشند. باید اعتماد را جلب کرد و مردم پشتوانه اصلی مدیریت آب هستند. باید برنامه مشخص در هر سازمان آب منطقهای بر اساس جمعیت تحت پوشش و از طریق شبکههای اجتماعی و رسانهها با مردم در میان گذاشته شود. در بحث تعاملی ممکن است پیشنهادهایی از سوی مردم مطرح شود که راهگشا باشد.
در بلندمدت چه پیشنهاداتی دارید که شرایط سخت و بحرانی آب را پشت سر بگذاریم؟
نیاز به عزم ملی و جدی داریم. در بلندمدت مساله استراتژیک است. باید اولویتدهی به مسائل را جدی گرفت. کمآبی اساساً علت نیست بلکه معلول است. اگر این علتهایی که کمآبی را حادث کردهاند، شناسایی و هدفگذاری شوند میتوان در بلندمدت آنها را اصلاح یا مسیر توسعه کشور را بر اساس آنها مدیریت کرد. پیشرانها باید کشف شوند و بر اساس آنها باید اقدام کنید. یکی از این پیشرانها بحث نگرش ما به آمایش سرزمین است. آمایش داریم اما باید اعتراف کنیم خیلی کند پیش میرود و متاسفانه محدودیتهای آبی در ایران در آن لحاظ نشده است.
در همه جای دنیا که بحث آمایش سرزمین صورت میگیرد موضوع آب را به عنوان پایه توسعه در نظر میگیرند. چطور چنین مساله حیاتی در ایران از چشم کارگزاران و سیاستگذاران دور مانده است؟
دلیل آن، این است که هیچوقت در ایران نگاه به آب، بنیادی نبوده است. نگاه همیشه به پیامدها بوده است. باید به کمبود آب اعتقاد داشت. اعتقاد با آگاهی تفاوت دارد. از دهه 40 شمسی مقالاتی داریم که به طور مشخص گفته است ایران کشور کمآبی است و مثلاً گفته است در دشتهای شرقی بارگذاری برای مصرف آب نکنید! اما میبینید که این موضوع اصلاً جدی گرفته نشده است. وقتی این مساله پیامدهای اقتصادی و اجتماعی در پی نداشته باشد اصولاً و اساساً حساسیت روی آنها کم است. بنابراین تا پیامدها دیده نشود اعتقاد برای مدیریت این وضعیت ایجاد نمیشود. الان محیط زیست ایران به شدت آسیبپذیر شده است و این پیامد باعث شده موضوع جدی گرفته شود. متاسفانه تا این وضعیت به حد و آستانه ظرفیت تحمل سرزمینی کشیده نشد مورد توجه قرار نگرفت. این مساله به سلامت، اقتصاد و اجتماع لطمه زده و زندگی ما را دستخوش تحول کرده است.