خطر استقرار یک نظام نامستقر نامطمئن
بررسی موانع حذف یا اصلاح کنکور در گفتوگو با غلامرضا ظریفیان
غلامرضا ظریفیان میگوید: اگر کنکور فعلی حذف شود و کنکورهای مختلف کوچک، امتحانها یا آزمونهای مختلف جایگزین کنکور شوند، اما برایشان سازوکار مناسبی تعریف نشود و از ساختارهای اطمینانبخشی بهره نگیرند، خود این آزمونها محل حرفوحدیثهای بسیار زیاد خواهند شد.
هیچکدام از مسائل کنکور تازه نیستند، اما بهتازگی اظهارات مختلفی درباره ضرورت حذف کنکور مطرح شده است. برخی هم میگویند مافیایی که از وضع موجود نفع گسترده میبرد، مانع حذف کنکور شده است. اما غلامرضا ظریفیان، معاون دانشجویی وزارت علوم در دوران اصلاحات، میگوید: «قطعاً افرادی با سیستم تستزنی و کلاسهای کنکور در این جریان ذینفع هستند، اما اینکه این نظام گسترده سنجش را که تاکنون بخش بزرگی از فرزندان این کشور از طریق آن وارد دانشگاه شدهاند و تا حدود زیادی به آن اطمینان وجود دارد، با نسبت دادن آن به منافع ذینفعان تحلیل کنیم، یک نوع فرافکنی است.» این استاد دانشگاه معتقد است کنکور به شکل کنونی مسائل بسیاری ایجاد میکند، اما «مشکل اصلی ما فراهم کردن یک نظام جایگزین مناسب است». او با تاکید بر اینکه نظام کنونی گزینش دانشجو تا حدود زیادی قابل اعتماد است، هشدار میدهد در صورتی که این نظام را حذف کنیم بدون اینکه سیستم مناسبی را برای جایگزینی انتخاب کرده باشیم، مشکلات گزینش دانشجو سر جای خود باقی میماند و مافیا هم به شکل دیگری باقی خواهد ماند و نهایتاً ممکن است ما نظام مستقر کنونی را که تا حدودی به آن اطمینان وجود دارد، از دست بدهیم و به یک نظام نامستقر نامطمئن برسیم.
♦♦♦
آیا حذف کنکور میتواند عامل بهبود اثرگذاری و بهرهوری نظام آموزشی کشور باشد؟
قطعاً کنکور به شکلی که در حال حاضر برگزار میشود، با توجه به این تعداد دانشآموزی که داریم و نگرانیها و فشارهایی که در سه سال پایانی منتهی به مقطع دانشگاه بر دانشآموزان وارد میشود، آسیبهایی بسیار جدی به همراه دارد. تاکنون بررسیها و تحقیقات مختلفی هم درباره این آسیبها صورت گرفته است. اما مساله اصلی ما این است که چگونه میتوان مسیر کنکور را با توجه به تجارب جهانی به سمت مطلوب تغییر داد. در الگوهای آموزشی در نظام بینالملل، انواع و اقسام الگوهای گزینشی برای ورود به دانشگاه وجود دارد. طبیعتاً این الگوها میتوانند به ما ایده بدهند. هرچند برخی از ویژگیهای آموزشی ما با سایر کشورها متفاوت است، ولی توجه به الگوهای گزینشی سایر کشورها قطعاً میتوانند به ما کمک کنند که بهتدریج مساله کنکور را حل کنیم و به سمت استفاده از متدها، روشها و مدلهای مختلفی برای گزینش برویم که مشکلات فعلی را نداشته باشند.
در اینکه شکل کنونی کنکور با توجه به آسیبهای جدی که برای دانشآموزان ما ایجاد میکند، باید طی یک روند، تغییر کند شکی نیست. قطعاً نظام گزینشی فعلی ما نظام مطلوبی نیست و بسیاری از صاحبنظران معتقدند این نظام گزینشی استعدادیابی واقعی نمیکند و به طور نسبی دست به نوعی استعدادیابی و رتبهبندی برای ورود به دانشگاه میزند که این روش ضعفهای بسیاری دارد. بنابراین در اینکه باید در این کنکور تحولی جدی رخ دهد، تردیدی نیست. قبلاً هم با بررسیهایی که آموزش و پرورش و وزارت علوم انجام دادند، بعد هم مصوبه مجلس شد قرار بود طی پروسهای این کنکور به شکل نوینتری تغییر یابد. به طور کلی در ضرورت این تغییر هیچ تردیدی نیست، اما به نظر میرسد مشکل اساسی ما در پیدا کردن یک مدل مطلوب جایگزین است؛ مشکل اصلی که ما از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون در نظام آموزش و پرورش هم داشتهایم. شاید آموزش و پرورش ما شش هفت مدل نظام آموزشی مختلف را تجربه کرده است. اگر هم نگوییم مدل کامل، گونههای مختلفی از آموزش را تجربه کرده است؛ گونههایی مانند دوره ابتدایی پنجساله یا ششساله را داشتهایم و روشهای مختلفی برای دوره متوسطه که دو دوره سهساله باشد یا شکلهای گوناگونی برای سال آخر متوسطه امتحان شده است. درواقع ما گونههای مختلف آموزشی را تجربه کردهایم، ولی بهرغم این مدلها و الگوهایی که تغییر کرد، همچنان شاهد این هستیم که مدلی که الان نظام آموزش و پرورش در حال اجرای آن است، یک مدل متکی بر کسب مهارتهای لازم نیست. همچنان نظام آموزشی ما حافظهمحور است، خلاقیتها در آن شکل نمیگیرد و بیشتر افراد بهشدت تمایل دارند پس از پایان دوران دبیرستان به دانشگاه بروند، درحالیکه در بسیاری از کشورهای دنیا پس از اینکه افراد در مدرسه آموزش میبینند، بخش زیادی از آنها به دانشگاه نمیروند، بلکه مبتنی بر نیاز جامعه، وارد مشاغل مختلف میشوند و اتفاقاً در آن مشاغل از موقعیتهای نسبتاً خوبی هم برخوردار میشوند.
مساله اصلی ما این است که با توجه به تجربه تاریخی و شرایط آموزشی امروز کشور، چه مدلی را جایگزین نظام کنکور کنیم که آن مدل آسیبهای وضعیت کنونی را به دنبال نداشته باشد، بتواند در استعدادیابی نقش حداکثری را داشته باشد، استرس و فشار زیاد ایجاد نکند و در عین حال با شناسایی استعدادها، علایق و سلایق مختلف، فرآیند جذب دانشجو را انجام دهد.
در حال حاضر با تمام اشکالات کنکور، یک نظام مشخص بر جذب دانشجو حاکم است. باید بدانیم وقتی این مدل را کنار میگذاریم، چه مدلی به جای آن بگذاریم که به نگاههای سلیقهای، رانت و انتخابهای خارج از مسیر تبدیل نشود، به کاهش استرس منجر شود، به استعدادیابی و خلاقیت کمک کند و در عین حال کمک کند که بخشی از دانشآموزانی که از مدرسه فارغالتحصیل میشوند، جذب مراکزی شوند که به مهارتافزایی آنها منجر شود و ضرورتاً یونیورسیته یا دانشگاه نباشد.
به نظر میرسد تاکنون درباره چنین مدلی اجماع وجود ندارد. تا زمانی که اجماعی برای یک مدل جایگزین صورت نگیرد، حذف کنکور نتیجه مطلوبی در پی نخواهد داشت. البته باید با استفاده از تجارب جهانی و با کمک کارشناسان زبده داخلی رسیدن به مدل جایگزین و اجرای آن را سریعتر طی کرد، ولی اگر مدل قابل اطمینانی جایگزین مدل فعلی نشود، مطمئن باشید وضعی که با حذف همین کنکور با آن روبهرو خواهیم شد، وضع خوبی نخواهد بود و نهتنها انتظارات جدی ایجاد میکند، بلکه در نهایت به ایجاد مشکلات جدی در گزینش دانشجو منتهی میشود.
آیا تا به حال دولت و سازمان سنجش مدل جایگزین و بهتری برای حذف کنکور ارائه داده است؟
در حدی که من با توجه به علاقهام پیگیری کردهام، اتودها و طرحهایی را دیدهام، ولی به نظر من هیچکدام از این طرحها استعداد یا ظرفیت جایگزینی مدل کنونی را نداشتهاند. شاید هم به این علت که ما اصولاً در مدلسازی و نظریهپردازی دچار ضعف هستیم و نمیتوانیم بهخوبی از تجارب جهانی با توجه به نیازهای بومی خود استفاده کنیم. این موضوع که چگونه بتوانیم یک گزینش مناسب از مرحله دبیرستان به دانشگاه داشته باشیم، یک امر تخصصی است، ولی متاسفانه بهجز متخصصان خوبی که در سازمان سنجش داریم و در این زمینه کارهای تخصصی انجام دادهاند، در جامعه علمی نیروهای متخصصی برای این امر تربیت نکردهایم و نداریم. بنابراین اگرچه برای جایگزینی کنکور اتودهایی هست، ولی من فکر میکنم برای اینکه این اتودها به یک مدل جایگزین تبدیل شود، نیاز به کار جدی داریم. باید مجلس شورای اسلامی و وزارت علوم با همکاری کارشناسان یک مدل جایگزین تدوین کنند. البته پس از تدوین هر مدلی حتماً باید ابتدا آن را در یک سطح کوچک آزمایش کنیم، وگرنه قطعاً میتواند عوارض جدی دیگری به دنبال داشته باشد. به نظر من تجربههای کاری وجود دارد، نظریهها و مدلهای بیرونی تا حدود زیادی قابل احصاست و تا حدودی هم این کار انجام شده است، اما به نظر من چگونگی استفاده از نظریهها و تجارب جهانی و داخلی و استخراج یک مدل کارآمد با توجه به وضعیتی که آموزش و پرورش و آموزش عالی ما دارد، مساله اصلی است. ضمن اینکه باید توجه کرد درباره این موضوع حساسیتهای جدی هم وجود دارد. امروز بیش از پنج میلیون دانشجو داریم و هر سال ظرفیت برای ورود به دانشگاهها بیش از یک میلیون نفر است. علاوه بر این در حال حاضر این مساله به مرحله تحصیلات تکمیلی نیز سرایت کرده و تقریباً میتوان گفت هر خانواده یک یا دو فرزند آماده ورود به دانشگاه یا یکی دو فرزند دانشجو دارد. بنابراین حساسیت افکار عمومی نسبت به این موضوع بسیار جدی است و اگر بناست تصمیم جدیدی در اینباره گرفته شود، این کار باید با دقت و حساسیت بیشتری رخ دهد تا نسبت به وضعیت کنونی حداقل چند گام جلوتر برداریم.
مسوولانی که اخیراً درباره حذف کنکور سخن گفتهاند، پیشنهادهای مختلفی مطرح کردهاند، یکی از پیشنهادهای اصلی این است که آزمونهای متعددی در طول سال برگزار شود و بالاترین نمره هر فرد در نظر گرفته شود یا نمرات دانشآموزان در کل سالهای تحصیل ملاک راهیابی به دانشگاه باشد. به نظر شما چنین راهکارهایی میتوانند مناسب باشند؟
به شکل موردی بله، ولی به شکل نهایی هنوز نه. واقعیت این است که رقابت اصلی برای ورود به دانشگاه برای حدود 50 یا 60 هزار صندلی بیشتر نیست، یعنی افراد میخواهند وارد رشتههای خاص در دانشگاههای اصلی شوند و این صندلیها حدود 50 یا 60 هزار صندلی است. پس رقابت اصلی برای رسیدن به همین صندلیهاست. البته ما در دانشگاههای مختلف دولتی و غیرانتفاعی، آزاد، فنی وحرفهای و... ظرفیت پذیرش یک میلیون دانشجو را داریم، ولی بیشتر داوطلبان برای رسیدن به همان 50 یا 60 هزار صندلی رقابت میکنند. اگر کنکور فعلی حذف شود و کنکورهای مختلف کوچک، امتحانها یا آزمونهای مختلف جایگزین کنکور شوند، اما برایشان سازوکار مناسبی تعریف نشود و از ساختارهای اطمینانبخشی بهره نگیرند، خود این آزمونها محل حرفوحدیثهای بسیار زیاد خواهند شد. همین الان هم به خاطر تاثیر نمره معدل بر ورود به دانشگاه، میبینیم که در برخی مدارس آسیبها و مسائلی درباره نمرات بالاتر و پایینتر ایجاد میشود. اینکه مطمئن شویم کسانی که در مجموعه این آزمونها پذیرفته شدهاند، درواقع از یک معبر معتبر عبور کردهاند، بسیار مهم است. باید زیرساختها طوری طراحی شود که خود این آزمونهای متعدد جایگزین کنکور، منشأ حرفوحدیثهای بعدی نشود. برگزاری چنین آزمونهایی به زیرساختها و پروتکلهای بسیار جدی و نظارتهای بسیار دقیق نیاز دارد که اگر فراهم نشود، وضعیت از امروز هم سختتر میشود. همین وضعیتی که الان هست با اینکه بسیار آسیبزا و استرسزاست و شاید نتیجه نهاییاش هم چندان مطلوب نباشد، ولی به هر حال حداقلهایی از اطمینان را فراهم میکند. اگر در تنظیم ساختار جدید دقت نشود، ممکن است همان ساختار جدید استرسهای بیشتری ایجاد کند و تهدیدهای بیشتری به دنبال داشته باشد. من فکر میکنم مسوولان باید این موضوع را تسریع کنند که هرچه زودتر با شکلگیری نوعی وفاق جدی بین صاحبنظران، یک مدل جایگزین تدوین شود و پس از اینکه این مدل جایگزین در جاهای کوچکتری آزمایش شد، جایگزینی انجام شود. من فکر میکنم اگر بهسرعت کنکور را بردارند و به سمت مدلهایی بروند که هنوز در عمل تجربه نشدهاند، با توجه به حساسیت شدید افکار عمومی به این موضوع، همین تغییر میتواند از جهت تاثیر منفی بر افکار عمومی و بیاعتمادی که ایجاد میکند، بسیار تهدیدزا باشد.
آقای فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه آزاد، اخیراً ادعا کردهاند که کنکور هشت هزار میلیارد تومان گردش مالی دارد و به همین دلیل برخی اجازه نمیدهند حذف شود. به نظر شما آیا شبکه ذینفعان وضع موجود به اندازهای قدرتمند هستند که اجازه حذف کنکور را نمیدهند یا نرسیدن به یک مدل کارشناسیشده جایگزین باعث حفظ کنکور تا امروز شده است؟
امروز در نظام آموزش عالی و نظام دانشگاهی ما نیز به دلیل کثرت دانشجو متاسفانه پدیدههایی مثل سرقت علمی، پایاننامهنویسی و حتی نوشتن مقاله ISI بروز و ظهور یافته است، با این حال به این اعتبار که در بخشی از نظام آموزش عالی این نوع آسیبها وجود دارد، نمیتوان کل نظام آموزش عالی کشور را زیر سوال برد.
به هر حال نظام آموزش عالی و نظام سنجش ما با وجود اشکالات مختلفی که دارد و استرسهایی که به دانشآموزان وارد میکند، در طول سالهای بعد از انقلاب از معدود بخشهایی بوده که نوعی اطمینان نسبی را برای خانوادهها ایجاد کرده است به طوری که بیشتر خانوادهها باور دارند موفقیت کسانی که از این فیلتر عبور میکنند بر اثر دخل و تصرف، رانت و ژن برتر نیست. درواقع خارج از ضعفهای کارشناسی و ضعفهایی که در کنکور ما وجود دارد، نظام سنجش و کنکور ما یکی از معدود مواردی است که تا حدودی مورد اعتماد است و نوعی اطمینان نسبی وجود دارد به اینکه افرادی که در کنکور رقابت میکنند، در یک رقابت سالم به دانشگاه میروند.
درباره اظهاراتی که در روزهای اخیر درباره مساله کنکور مطرح شده و این موضوع که برخی حل نشدن مسائل کنکور را به جریانهای مافیا نسبت دادهاند، من فکر میکنم قطعاً افرادی با سیستم تستزنی و کلاسهای کنکور در این جریان ذینفع هستند، اما اینکه این نظام گسترده سنجش را که تاکنون بخش بزرگی از فرزندان این کشور از طریق آن وارد دانشگاه شدهاند و تا حدود زیادی به آن اطمینان وجود دارد، با نسبت دادن آن به منافع ذینفعان تحلیل کنیم، یک نوع فرافکنی است. در حالت خوشبینانه باید گفت چنین تحلیلی مبتنی بر یک نوع نگاه غیرکارشناسی است و اگر بخواهیم بدبینانه نگاه کنیم، شاید هدف گشودن درهای دیگری برای مسائل خاص باشد. البته من با دید خوشبینانه نگاه میکنم. در اینکه نظام کنکور ما آسیبزا و استرسزاست و استعدادیابی متناسب با شایستگیها را بهدرستی انجام نمیدهد و در اینکه این شیوه کنکور باعث شکلگیری نوعی آموزشهای خاص میشود تردیدی نیست، اما معتقدم مشکل اصلی ما فراهم کردن یک نظام جایگزین مناسب است. همه دلسوزان نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی باید با همراهی یکدیگر تلاش کنند که آن نظام جایگزین مناسبتر هرچه زودتر تهیه و پایلوت شود، اشکالاتش رفع شود و جایگزینی صورت بگیرد. این مهمترین مساله است.
البته من این موضوع را نفی نمیکنم که برخی گروهها و افراد از قبل کنکور نفع زیادی میبرند و بازارهای گرمی دارند. به هر حال مافیای ثروت به دلیل ضعفهایی که ما داریم به شیوههای مختلف در حال بهره بردن از این وضعیت است، اما مشکل اصلی را مدل جایگزین میدانم و فکر میکنم اگر به این مساله توجه نکنیم و بدون دقت کافی سیستم کنونی را حذف کنیم بدون اینکه سیستم مناسبی را جایگزین آن کنیم، نظامهای مافیایی باز هم به شکل دیگری خودشان را بازسازی میکنند. مساله اصلی ما استعدادیابی درست است و توجه به اینکه دانشآموز چگونه خود را برای ورود به جامعه آماده کند، آنجا که لازم است مهارتهای لازم را کسب کند یا در رشتهای متناسب با استعدادش تحصیل کند. این مساله مهمی است و باید بدون فوت وقت و با یک عزم ملی، مدلی مناسب یافت شود. اگر یک مدل جایگزین مناسب پیدا نشود، مشکلات گزینش دانشجو سر جای خود باقی میماند و مافیا هم به شکل دیگری باقی خواهد ماند و نهایتاً ممکن است ما نظام مستقر کنونی را که تا حدودی به آن اطمینان وجود دارد، از دست بدهیم و به یک نظام نامستقر نامطمئن برسیم.
درواقع شما معتقدید چیزی که کنکور به شکل کنونی را با همه مشکلات و انتقاداتی که به آن وارد است، پابرجا نگه داشته این است که ما هنوز راهحل مناسبی پیدا نکردهایم نه اینکه مافیا یا ذینفعان قدرتمندی داشته باشیم که توانایی انسداد و توقف اصلاح را داشته باشند؟
به هر حال در شرایط فعلی مافیا هم دارند از کنکور سود خود را میبرند. اما به نظر من در این زمینه ما کمکاری جدی داریم. باید مدلهای پیشنهادی صاحبنظران مختلف جمع و بررسی شوند. به نظر من راه خروج جدی و مدلهای تجربهشده بینالمللی وجود دارد و حتی اگر کسانی نگران مافیا هستند باید مشارکت و اهتمام کنند تا هرچه سریعتر مدل جایگزین مناسب تدوین، پایلوت و بعد اجرا شود تا هرچه زودتر مساله مافیایی هم که از قبل کنکور سود میبرد، حل شود. دهها مدل و تجربه جهانی وجود دارد. ما میتوانیم بر اساس این مدلها و تجربههای جهانی و با توجه به مسائل بومی خود مدلی تدوین، آزمایش و بعد اجرا کنیم تا دیگر مافیا هم نتواند از آن سودجویی کند.