راه دراز تا پیشرانشدن
آیا گردشگری اساساً آمادگی دارد که در توسعه اقتصادی نقشی مهم ایفا کند؟
در شرایطی که بسیاری از مسوولان کشور بارها بر این موضوع تاکید کردهاند که گردشگری میتواند در رشد اقتصادی نقش پیشران داشته باشد، اما این صنعت هنوز نتوانسته است به این جایگاه دست پیدا کند. گردشگری در ایران با وجود آنکه طی چند سال اخیر توانسته به رشد قابل توجهی دست پیدا کند اما به واسطه مشکلاتی که مبتلا به این صنعت است همچنان نتوانسته پویایی لازم خود را کسب کند. این امر البته ناشی از مشکلات مختلف و چندوجهی است و تنها محدود به یک جنبه نیست.
در شرایطی که بسیاری از مسوولان کشور بارها بر این موضوع تاکید کردهاند که گردشگری میتواند در رشد اقتصادی نقش پیشران داشته باشد، اما این صنعت هنوز نتوانسته است به این جایگاه دست پیدا کند. گردشگری در ایران با وجود آنکه طی چند سال اخیر توانسته به رشد قابل توجهی دست پیدا کند اما به واسطه مشکلاتی که مبتلا به این صنعت است همچنان نتوانسته پویایی لازم خود را کسب کند. این امر البته ناشی از مشکلات مختلف و چندوجهی است و تنها محدود به یک جنبه نیست.
چالشهای جذب گردشگر
بخشی از این مشکلات به چالشهای فیزیکی برمیگردد؛ چالشهایی که به کمبود زیرساختهای گردشگری اشاره دارد. بخشی دیگر نیز به مسائل نرمافزاری مانند قوانین و مقررات مربوط میشود؛ حوزهای که همواره محل بحث بوده است. از سوی دیگر، گرچه وزارت امور خارجه برای تسهیل صدور ویزا و همینطور صدور ویزای فرودگاهی، اقداماتی انجام داده اما مشکلات مربوط به ویزای گردشگری هنوز یکی از مشکلاتی است که گردشگران از آن به عنوان چالش ورود به ایران یاد میکنند؛ به ویژه برای بسیاری از شهروندان کشورهای اروپایی و آمریکا، تهیه ویزای سفر به ایران گاه چندین ماه طول میکشد و همین امر از عواملی است که ممکن است گردشگران را از سفر به ایران منصرف کند. در کنار این موضوع، شاهدیم در اصلیترین مقاصد گردشگری ورودی مانند تهران و برخی شهرهای بزرگ دیگر تعداد هتلهای 4 و 5ستاره، کفاف گردشگران را نمیدهد. هتلهای موجود نیز بعضاً از امکانات مناسب برای گردشگران برخوردار نیستند. از طرف دیگر با مشکل حملونقل مواجهیم؛ امری که یکی از مهمترین چالشهای زیرساختی به حساب میآید. اغلب پروازهای هوایی در ایران با تاخیر انجام میشوند و همچنین، سیستم حملونقل جادهای و ریلی نیز چالشهای خود را دارد. این در حالی است که حملونقل یکی از اصلیترین ارکان سفر به شمار میرود و اختلال در آن، میتواند منجر به ترسیم چهرهای نامناسب از ایران در اذهان گردشگران شود. در حال حاضر، انتقادهایی از وضعیت فرودگاههای بینالمللی کشور وجود دارد و برخی از گردشگران نیز از تاخیرهای عمده پروازها ابراز ناراحتی میکنند.
در کنار همه این مسائل، باید مدیریت در گردشگری کشور را نیز به چالش کشید. مشکل اصلی در این حوزه، این است که بسیاری از مدیران ناآشنا به مدیریت کلان گردشگری ورود پیدا میکنند و پس از مدتی نیز دستخوش بیثباتی مدیریتی شده و از سمت خود برکنار میشوند. این در حالی است که هر کدام از این مدیران، چند ماه را صرف آشنایی با حوزه گردشگری میکنند و تازه زمانی که در این زمینه اطلاعاتی کسب کردند، از سمت خود کنار میروند؛ امری که میتواند هزینههای مادی و معنوی قابل ملاحظهای را برای سازمان متولی گردشگری کشور به همراه داشته باشد. همین امر به تصمیمگیریهای نادرست در این حوزه دامن میزند و موجب آن میشود که سیاستها و تصمیمهای اتخاذشده، فاقد یکپارچگی باشد.
تصویر ترمیمنشده
یکی دیگر از موانعی که هنوز بر سر راه بازاریابی گردشگری ایران در جهان وجود دارد، بهرغم آنکه گمان میرفت حل شده باشد، مساله چهره نامناسب و غیرواقعی ایران در رسانههاست. بسیاری از گردشگران خارجی و بهویژه اروپایی که به ایران آمدهاند، معتقدند چهره واقعی ایران با آنچه در رسانههای جهانی دیدهاند متفاوت است. در حالی که آنها خود سفیرانی برای به تصویر کشیدن چهره واقعی ایران در کشورهای خودشان شدهاند اما همچنان نمیتوانیم بگوییم این موضوع به صورت کامل حل شده است. پس حقیقت آن است که ما هنوز نتوانستهایم تصویری را که از ایران در کشورهای هدف وجود دارد در سطح گسترده ترمیم کنیم. به همین خاطر هنوز در این کشورها، ایران را مشابه عراق میدانند و تصویر درستی از ایران وجود ندارد. در عین حال کاهش سفر گردشگران عرب به ایران نیز به واسطه کاهش روابط با این کشورها یا بروز بحرانهای داخلی در آنها سبب شده، آمار توریسم ورودی شیب نزولی طی کند و نگرانیها را نیز بربیانگیزد.
مشکل جذب سرمایه
اما برای توسعه گردشگری، هر کشوری نیازمند آن است که هم از سرمایههای داخلی بهره گیرد و هم نگاهی به سرمایههای خارجی داشته باشد. در این خصوص نیز دولت و بعضاً بخش خصوصی سعی کردهاند ضمن مذاکره با هیاتهای سرمایهگذاری خارجی، توجه آنها را به بخش گردشگری ایران و بازار آن جلب کنند اما همچنان خروجی قابل توجهی از این جلسات را شاهد نیستیم. این در حالی است که همواره در خبرها میخوانیم جلساتی با موضوع رونق و سرمایهگذاری در گردشگری برگزار میشود اما اینکه چه اتفاقی در این جلسات میافتد و نتایج واقعی آن چیست نکتهای است که مسوولان باید پاسخگوی آن باشند. در کنار این موضوع، باید این سوال را نیز مطرح کرد که آیا اساساً سرمایهگذاری در این حوزه توجیه اقتصادی دارد و در کشوری که پایههای صنعت توریسم در آن متزلزل است آیا سرمایهگذاران میل و رغبتی برای ورود به این عرصه دارند یا خیر؟ به باور نگارنده، اولویتی برای سرمایهگذاری در این بخش وجود ندارد. از سوی دیگر، حتی زمانی که سرمایهگذاران اولویت هزینه کردن سرمایه خود را به خدمات و تاسیسات گردشگری اختصاص میدهند، اولویتبندی مناسب و صحیحی برای این سرمایهگذاری وجود ندارد. به عنوان مثال با اینکه در مقاصد اصلی سفر گردشگران خارجی با کمبود هتل مواجهیم، در سایر مناطقی که کمتر گردشگرپذیر هستند، هتلهایی ساخته میشوند که نمیتوانند ضریب اشغال بالایی کسب کنند و همین باعث شکست پروژه و سرمایهگذاری میشود. از اینرو به نظر میرسد باید پیش از انجام هرگونه سرمایهگذاری چنین مولفههایی را در نظر گرفت.
در همین حال، این کمبود هتلها سبب میشود بسیاری از هتلداران درخواست مبالغ بالایی داشته باشند و درواقع رقابت کاهش پیدا کند و انحصار ایجاد شود.
ارزانترین مقصد نیستیم!
در چنین شرایطی است که وقتی هزینه بالای اقامت را در کنار هزینههای حملونقل میگذاریم، درمییابیم ایران نهتنها آنطور که گزارش مجمع جهانی اقتصاد میگوید، ارزانترین مقصد سفر نیست، بلکه در نوع خود جزو مقاصد با هزینه بالا محسوب میشود. آمارهایی که منجر به تحلیلهای مجمع جهانی اقتصاد و گزارشهای این مرکز بینالمللی میشود، عموماً از سوی دولتها در اختیار آنها قرار میگیرد. دولت مجموعه آمارهایی را به این مجمع ارائه میدهد و بر مبنای آن چنین گزارشهایی نوشته میشوند. میتوان هزینه سفر یک گردشگر خارجی مثلاً یک گردشگر آلمانی به کشوری همچون مصر را استخراج کرد. چنین سفری اگر به صورت یک هفته تا 10 روز و با امکانات کامل و پرواز بینالمللی در نظر گرفته شود، 600 دلار قیمت خواهد داشت. این در حالی است که چنین توری به مقصد ایران بدون امکان پرواز بینالمللی، معادل 1400 دلار است که بیش از دو برابر هزینه سفر به اردن، ترکیه، مصر یا مراکش برآورد میشود. در چنین شرایطی است که ما از ارزانی سفر به ایران سخن میگوییم.
به باور نگارنده، ایران هنوز یک مقصد گران برای گردشگران خارجی است؛ گردشگرانی که اغلب به دلیل هزینههای کمتر به خاورمیانه سفر میکنند. آنها باید در ایران هزینههای بالایی برای حملونقل و اقامت بپردازند؛ در حالی که میتوانند این خدمات را با کیفیت بسیار مطلوبتر و با قیمت پایینتر در کشورهای دیگر دریافت کنند. بنابراین زمانی که ما از رونق گردشگری ورودی سخن میگوییم و قصد داریم این حوزه را توسعه دهیم، نمیتوانیم این کار را بدون در نظر گرفتن مولفههای آن به سرانجام برسانیم.
گردشگری ایران نیاز دارد بدنه و زیرساختهای خود را تقویت کند و پس از آن انتظار داشته باشد که از آن به عنوان یک پیشران در اقتصاد بهره گرفته شود.