نکاشتهایم که درو کنیم
محمدرضا فرزین از دلایل سهم اندک گردشگری در اقتصاد ایران میگوید
محمدرضا فرزین میگوید: آخرین گزارش مجمع جهانی اقتصاد نشان میدهد، ایران به لحاظ ارزان بودن مقصد سفر رتبه یک را دارد اما در شاخص محیط کسبوکار از میان 140 کشور رتبه 119، در اولویت دادن به سفر و گردشگری رتبه 130، در زیرساختها رتبه 93، در زیرساخت خدمات گردشگری رتبه 119 و در منابع فرهنگی رتبه 37 را داراست. این آمارها نشان میدهد ما در کسبوکار گردشگری دچار مشکل هستیم.
فاطمه باباخانی: دیدن خارجیها و بیشتر اروپاییهایی که در بازار تهران قدم میزنند، از موزه ایران باستان بازدید میکنند، اطراف کاخ گلستان و موزه آبگینه در حال عکس گرفتن هستند و در حال ورود و خروج از هتل لاله، استقلال و حتی هتل آساره در حوالی میدان انقلاب هستند، واقعهای دور از انتظار در سالهای اخیر نیست. بسیاری از ایرانیها به این فکر افتادهاند صنعت گردشگری گنج پنهانی بوده که آنها خبر از ظرفیتهای آن نداشتهاند. در روستاهای کویری مردم به تکاپو افتادهاند تا خانههای قدیمی را که قبلاً از خاک و گل دادن سقف و دیوارهایش کلافه بودند بار دیگر احیا کنند. هنرمندان علاوه بر در نظر گرفتن مخاطبان وطنی، صنایعدستیای میسازند که برای خارجیها هم جذاب باشد و بسیاری از روستاییان حالا دانستن زبان انگلیسی را مزیتی میدانند که آنها را از سایر هم محلیهایشان متمایز میکند. با این حال گردشگری هنوز سهم خود را از اقتصاد به دست نیاورده و هنوز بهرغم شعارهایی که مطرح میشود نتوانسته نقشی همتراز پیشرانی اقتصاد ایفا کند. از سوی دیگر، گزارشهای اخیری که نشان میدهد گردشگران ورودی به ایران کاهش داشتهاند، زنگ خطری برای این نشاط ایجادشده به حساب میآید. آیا قرار است بار دیگر در لاک خود فرو رویم و دنیا با ما قهر باشد و همچنان «ما» به کشورهای خارجی سفر کنیم، یا این آمارها تنها به برخی گردشگران خاص کشورهای همسایه بازمیگردد؟ زمانی از نفت بهجای گردشگری سخن میگفتیم حال چه کنیم اندکی به این آرزو نزدیکتر شویم و بتوانیم با کمک گردشگری سهم بزرگتری از بازار کار ایران را اشغال کنیم؟ آیا زیرساختهای این صنعت در سالهای اخیر به اندازه کافی تامین شده است؟ گفتوگوهای بسیاری با گروههای خارجی اعم از فرانسوی، ژاپنی و ایتالیایی با محوریت سرمایهگذاری در صنعت گردشگری ایران صورت گرفت؛ اما نتایج این گفتوگوها چه شد و آیا سرمایهگذاری در این حوزه برای سرمایهگذاران قابل توجیه است؟ حالا در آستانه روز جهانی گردشگری، با دکتر محمدرضا فرزین، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و مدرس اقتصاد گردشگری گفتوگو کردهایم تا به بخشی از این پرسشها پاسخ دهیم.
♦♦♦
آقای دکتر، به باور شما چرا صنعت گردشگری ایران بهرغم تاکیدهای فراوان برای پیشران شدن در رشد اقتصادی نتوانسته است به این نقش برسد؟ بهطوری که در گزارشهای اخیر حتی شاهد کاهش گردشگران ورودی به ایران بودهایم.
تراز تجاری گردشگری در ایران همواره منفی بوده است؛ به این معنا که در چند دهه اخیر همواره تعداد گردشگرانی که به خارج از ایران سفر میکنند بیش از کسانی است که کشورمان را بهعنوان مقصد سفر انتخاب میکنند. با این حال این موضوع که ما در چند سال اخیر انتظار داشتیم تعداد گردشگران ورودی افزایش پیدا کند و به این واسطه، گردشگری بتواند سهم خود را در رشد اقتصادی افزایش دهد، بحث دیگری است. این انتظار از چند جنبه شکل گرفت. افزایش سهم گردشگری در کشور متاثر از عوامل مختلف است که بخشی از آن به میزان سرمایهگذاری در این حوزه و تولید محصولات گردشگری برمیگردد.
البته باید توجه داشت آنچه اکنون در این گفتوگو مطرح میشود تنها به حوزه گردشگری ورودی بازمیگردد که خوشبختانه در دو سه دهه اخیر رشد قابل قبولی را تجربه کرده است. این رشد دلایل زیادی دارد و نیازمند بررسی جداگانه است. در حوزه تولید محصولات گردشگری، ایران موفق نبوده و بخش عمدهای از آنها تولید و بنابراین عرضه نمیشوند.
در بخش سرمایهگذاری نیز با نگاهی به بودجه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که بخش عمده از آن صرف میراث فرهنگی میشود، میتوان شاهد فاصله عمیق آن با سایر دستگاهها بود. به این ترتیب سرمایهگذاری چندانی از سمت دولت در حوزه گردشگری دستکم در زیرساختها نمیشود. برای ترغیب سرمایهگذاران خصوصی نیز نیازمند محیط مساعد برای سرمایهگذاری هستیم؛ با این حال مطالعات نشان میدهد در این زمینه نتوانستهایم به توفیقاتی دست پیدا کنیم.
همانطور که اشاره کردید ایران همچنان نتوانسته در عرصه سرمایهگذاری گردشگری و بهویژه جذب سرمایههای خصوصی، موفق عمل کند. حال باید این سوال را مطرح کرد که ضعفهای ما در کجا بوده و کدام حوزهها نیازمند بهبود هستند؟
مجمع جهانی اقتصاد سالانه شاخصی را تحت عنوان شاخص رقابتپذیری مسافرت و گردشگری منتشر میکند. بر اساس آخرین گزارش این مجمع، ایران به لحاظ ارزان بودن مقصد سفر رتبه یک را دارد اما در شاخص محیط کسبوکار از میان 140 کشور رتبه 119، در اولویت دادن به سفر و گردشگری رتبه 130، در زیرساختها رتبه 93، در زیرساخت خدمات گردشگری رتبه 119 و در منابع فرهنگی رتبه 37 را داراست. این رتبهها در حالی اعلام شدهاند که گردشگری بهواسطه آنکه یک تجارت به حساب میآید، محیط کسبوکار و زیرساخت شاخصهای مهمی در سرمایهگذاری محسوب میشود و این در حالی است که وضعیت ما در این حوزهها مساعد نیست.
این آمارها نشان میدهد ما در کسبوکار گردشگری دچار مشکل هستیم و مسائل ما در آن حل نشده است. بنابراین باید بتوانیم در وهله نخست محیط لازم برای کسبوکار را شکل دهیم و زیرساختهای مساعد این حوزه را نیز ایجاد کنیم. با این تفاسیر میتوان گفت ما تا به حال چیزی نکاشتهایم که انتظار داشته باشیم الان آن را درو کنیم. پس ابتدا باید چیزی را کاشت و سپس انتظار محصول را داشت.
در کنار این مسائل باید به عامل سیاسی هم نیمنگاهی انداخت. طبیعی است در دورانهای مختلف با تغییراتی که در روابط ما با سایر کشورها به وجود میآید، فضاها دگرگون شده و به تبع آن تاثیر خود را در گردشگری ورودی میگذارد. در واقع گردشگری یکی از بخشهایی است که مستقیم و غیرمستقیم از مسائل سیاسی تاثیر میپذیرد و این موضوع در تمام دنیا وجود دارد.
برخی عنوان میکنند زمانی که دولت حاضر نیست درباره زیرساختهای گردشگری هزینههای لازم را انجام دهد، سرمایهگذاری بخش خصوصی در این حوزه غیرقابل توجیه است. به باور آنها، هرچقدر هم بخش خصوصی ورود پیدا کند، هتل بسازد و برخی محصولات گردشگری را فراهم آورد، تا زمانی که دولت زیرساختهای مهمی نظیر حملونقل را توسعه نبخشد، این اقدامات دیده نخواهند شد و به جذب گردشگر منجر نمیشوند. نظر شما در این باره چیست؟
قاعدتاً زمانی که ما از ورود دولت به صنعت گردشگری سخن میگوییم منظورمان در زیرساختهای این حوزه است و در ادامه بخش خصوصی بهطور طبیعی به صنعت گردشگری تمایل نشان میدهد. بخشی از زیرساختهای گردشگری به حوزههای عمومی مانند حملونقل ریلی، جادهای و هوایی برمیگردد. به این معنا توسعه چنین زیرساختهایی تنها در خدمت صنعت گردشگری نیست. توسعه شهری و روستایی هم به همین ترتیب است؛ یعنی در کنار کمک به صنعت گردشگری در خدمت افراد مقیم مناطق نیز قرار میگیرد. از این حیث توجه به توسعه زیرساختهای گردشگری، منافعی چندجانبه دارد.
برخی از زیرساختها نیز تنها به این صنعت اختصاص دارند ولی به هر روی، در امر رفاه مقاصد گردشگری و مردمان ساکن این مقاصد، بیتاثیر نیستند. با این همه به نظر میرسد ما نتوانستهایم با درک اهمیت گردشگری، تحولات اساسی در حوزه فکر، نظریه و دکترین موضوع ایجاد کنیم. بنابراین توجه لازم از سوی دولت به وجود نیامده است.
البته نباید صفر و یک به مسائل نگاه کرد. از سوی بخش خصوصی ما شاهد ساخت هتلهای زیادی در سراسر کشور هستیم و همین امر نشان میدهد شرایط به سمت بهبود حرکت میکند؛ هرچند که نیازهای بسیار بیشتری در این حوزه به چشم میخورد. برای رفع این نیازها ما ناگزیر به تامین زیرساختها، ثبات و توسعه خدمات به سرمایهگذاران از سوی دولت هستیم که فعلاً مشاهده نمیشود.
برخی کارشناسان به این گزاره اشاره میکنند که تصویری که در اذهان خارجیها و بهویژه اروپاییها از ایران وجود دارد، همچنان مخدوش است و بسیاری از آنها تفاوتی میان ایران و عراق قائل نیستند. پیش از این ما میگفتیم چنین تصویر نامناسبی از ایران در رسانههای جهانی، ناشی از روابط سیاسی نهچندان دوستانه ایران با جهان است. اما اکنون این روابط رو به بهبود گذاشته و برجام نیز توانسته است به سهم خود، ارمغان چشمگیری برای توریسم کشور به همراه داشته باشد. برای اصلاح این چهره از ایران چه باید کرد تا سفر به ایران یک سفر ماجراجویانه قلمداد نشود؟ چنین تصویری چه اثری در صنعت گردشگری ورودی ایران خواهد داشت؟
مشتریان و مسافران اصلی گردشگری ایران از کشورهای همسایه هستند که شامل افغانستان، عراق، ترکیه و آذربایجان میشوند. البته نباید تصور کرد که در ایران این رویه وجود دارد؛ بلکه در تمام دنیا چنین روندی صادق است و هر کشوری بیش از هر چیز، گردشگران همسایه را به خود جذب میکند؛ اتفاقی که برای گردشگران خروجی ایران نیز حاکم است و آنها هم بیش از هر مقصد دیگری، همسایههای جنوبی، شمالی و غربی را برای سفر برمیگزینند.
بنابراین بخش کمی از گردشگری ورودی ایران شامل گردشگرانی از کشورهای اروپایی میشود و سهم آنها در توریسم ایران جزئی است. اگر ما از افزایش گردشگری ورودی صحبت میکنیم، تنها بازار اروپا را نباید مد نظر قرار دهیم و از کشورهای همسایه غفلت کنیم؛ زیرا گردشگران کشورهای دسته دوم خیلی راحتتر به ایران سفر میکنند و اشتراکات فرهنگی بیشتری نیز با ما دارند. بنده معتقدم گرچه اروپا به لحاظ بازار کسبوکار گردشگری ایران مهم است و نباید از آن غافل شد، اما لازم است توجه بیشتری هم به همسایهها نشان دهیم.
تصویری که اروپاییها از ایران دارند، تصویری است که رسانههای گروهی بهواسطه اختلافات سیاسی از کشورمان ترسیم کردهاند. ما میتوانیم این تصویر را با گردشگرانی که به ایران سفر میکنند تغییر دهیم و تبلیغات منفی را خنثی کنیم؛ چنانچه در موارد بسیاری ما با این گزاره مواجه شدهایم که یک خارجی پس از ورود به ایران عنوان میکند اصلاً تصور نمیکرده که شرایط زندگی در ایران به این شکل باشد. برخی چنین گفتههایی را مثبت قلمداد میکنند اما از نظر من وجه منفی در آن نهفته است و نشان میدهد هنوز تصویری که از کشورمان وجود دارد، ترمیم نشده و همچنان آنچه آنها از کشورمان درک میکنند، خالی از وجوه مثبت است.
برعکس، شما ممکن است سفری به فرانسه داشته باشید. تصویری که در ذهن شما از فرانسه و پاریس نقش بسته است بسیار بهتر از تصویری است که شما با ورود و اقامت در این کشور مشاهده میکنید. بهعنوان مثال ممکن است در مترو پاریس با مشکلاتی مواجه شوید که آنها را در ایران نداشته باشید. این امر نشان میدهد فرانسویها توانستهاند در تصویرسازی مثبت از خودشان به نحو موثری عمل کنند.
البته باید به این نکته اشاره کنم که همه مسائل دست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیست و نمیتوانیم بگوییم از ضعف آنهاست که این تصویر شکل گرفته است. بلکه عمده این تصویرسازی به مسائل سیاسی ما بازمیگردد که در دنیا وجود دارد و ممکن است این تصویر منفی را ایجاد کند. از اینرو به نظر میرسد ما همچنان مسیر دشواری برای ترمیم این تصویر داریم.
بار دیگر به آمارهای ارائهشده از سوی مجمع جهانی اقتصاد بازگردیم. یکی از آنها، رتبه بالای ایران در ارزان بودن سفر است؛ این در حالی است که برخی کارشناسان چنین گزارهای را کاملاً زیر سوال میبرند. آنها عنوان میکنند ایران نسبت به کشورهای دیگر خاورمیانه مانند مصر و ترکیه گرانتر بوده و مزیت رقابتی نسبت به این کشورها ندارد. تورگردانانی نیز از گران بودن هتلداری و حملونقل ایران گلهمندند و میگویند در زمان اوج سفرها به یکباره این خدمات افزایش قابل توجهی داشته و قیمت تور به تبع آن افزایش مییابد.
بله، به لحاظ رقابتپذیری از نظر مجمع جهانی اقتصاد ما رتبه یک را داریم و این یک گزارش بینالمللی است.
این یک گزارش بینالمللی است اما برخی معتقدند تامینکننده دادهها به مجمع جهانی اقتصاد، دولتها هستند و از این جهت دادههای ارائهشده صحیح نبودهاند.
این آمارها از سوی دولت ارائه نمیشوند؛ بلکه مجمع معمولاً از طریق ارتباطاتی که با اتاقهای بازرگانی یا نهادهای مشابه دارد، این آمارها را تهیه میکند. مجمع جدول و نظام رتبهبندی را ارائه میکند و برای درستی آن باید شاخصهای مختلف آن را در نظر گرفت. اما همانطور که ما در رتبه کسبوکار دارای چالش هستیم و این آمار را میپذیریم، در نقطهای که مزیت در آن داریم نیز میتوان به این آمار استناد کرد.
در خصوص رقابتپذیری قیمت، حتی اگر خود را اولین ندانیم اما قطعاً در رتبههای پایینی نیستیم. بهواسطه ارزان بودن پول ایران و کاهش مستمر پول ایران، کشورمان مقصد ارزانتری نسبت به دیگر کشورها محسوب میشود؛ البته آنچه گفته میشود برای گردشگر ورودی است که نیازمند تغییر پول است. بهعنوان مثال اگر شما تهران را با استانبول مقایسه کنید که رقیب محسوب میشوند، مشاهده میکنید در شاخصهای مختلف این شهرها با هم اختلافاتی دارند؛ یعنی گاهی برخی خدمات در تهران ارزانتر و موارد دیگر در استانبول با قیمت کمتری قابل خریداری هستند.
درست است. برخی اقتصاددانان، ریشه این تفاوت قیمتها بین تهران و استانبول را غیرواقعی بودن نرخ ارز نیز میدانند. به باور آنها، از آنجا که نرخ ارز واقعی نیست، گردشگران خروجی ارز را به قیمت کمتری میخرند و از اینرو، بعضاً سفر به کشورهای همسایه ارزانتر از برخی سفرهای داخلی خواهد بود. از اینکه بگذریم، در مجموع شما قیمت را عامل تعیینکننده در عدم رغبت گردشگران خارجی برای سفر ایران نمیبینید؟
بخشی از کند بودن جریان گردشگری ورودی ایران به خدمات قابل عرضه برمیگردد؛ به این معنا که ما در تولید محصولات ضعیف عمل کردهایم تا گردشگران ورودی ایران را انتخاب کنند. حتی گاه این محصولات به گردشگران داخلی هم ارائه نمیشوند و به همین دلیل رشد قابل قبولی را شاهد نیستیم.
شما روی محصول گردشگری خیلی تاکید میکنید. زمانی که از تولید محصولات صحبت به میان میآید، چه مواردی را مدنظر دارید؟
امروزه بیشتر گردشگران ورودی ایران گردشگران زیارتی هستند. در کنار آن بهواسطه ارزان بودن خدمات پزشکی، شاهد حضور گردشگران سلامت نیز هستیم و بخشی از آنها نیز با انگیزه تجارت و دیدوبازدید عازم کشورمان میشوند. اروپاییها نیز بهواسطه تاریخ و فرهنگ به ایران سفر میکنند و در دسته گردشگری فرهنگی قرار میگیرند. در شهرهای مرزی تجارت، خریدوفروش و دیدوبازدید شایعتر است. این در حالی است که جای گردشگری فراغتی و ساحلی در ایران کاملاً خالی است. ما سواحل گستردهای را در شمال و جنوب کشورمان داریم که حتی از سوی گردشگران داخلی هم قابل استفاده نیستند.
طبیعتگردی از دیگر شاخههایی است که دارای پتانسیلهای زیادی در ایران بوده اما هنوز روی آن کار نشده است. ما در این بخش میتوانیم دهها محصول نظیر گشتها و تورهای متنوع تولید کنیم تا گردشگران از این محصولات استفاده کنند. در حوزه فرهنگی ما توان بهتر کردن خدمات را داریم تا سهم گردشگری فرهنگی خود را افزایش دهیم. اما همه اینها نیازمند تهیه بستههای سفر و تبلیغ آن در بازار گردشگری جهانی است تا بتوانیم برای آنها مسافر جذب کرده و سهم اقتصاد ایران از گردشگری ورودی را افزایش دهیم. در این راه ما نیازمند آژانسهای بزرگ گردشگری هستیم که دفاتری در خارج از کشور برای فعالیت داشته باشند. به نظر میرسد فقدان شرکتهای بزرگ گردشگری نیز باید بهعنوان یک چالش در نظر گرفته شده و راه برای ورود و توسعه آنها باز شود.