جاذبههای درآمدزای کمتردیدهشده
گردشگری فرهنگی چه پتانسیلهای اقتصادی دارد؟
مطالعه رمانها و کتابهای مختلف، گوش سپردن به موسیقی ناشناخته، تماشای فیلمها و... همه و همه از کنجکاوی آدمی به شناخت ناشناختههایی از آداب و سنن، نگرشها و تجارب متفاوت انسان در گوشه و کنار هستی نشأت میگیرد.
مطالعه رمانها و کتابهای مختلف، گوش سپردن به موسیقی ناشناخته، تماشای فیلمها و... همه و همه از کنجکاوی آدمی به شناخت ناشناختههایی از آداب و سنن، نگرشها و تجارب متفاوت انسان در گوشه و کنار هستی نشأت میگیرد. این تمایل دیرینه آدمی به شناخت ناشناختهها به اشکال مختلفی که یاد شد و در شکل نوینتری از جمله گردشگری فرهنگی نیز تبلور مییابد. به بیان دیگر گردشگری پاسخی به نیاز فطرت جستوجوگر انسان به کشف اسرار زندگی گذشتگان، آشنایی با فرهنگ دیگر ملل و گریز از یکنواختی محیط کار و زندگی معمولی است، ازاینرو گردشگری، فعالیتی فرهنگی به شمار میرود. گردشگری با انسان و انگیزهها، خواستها، نیازها و آرزوهای وی که نشأتگرفته از فرهنگ جامعه هستند، ارتباط دارد تا حدی که میتوان گفت محرک اصلی گردشگری در واقع همین اختلافات فرهنگهاست (باقریان و احمدیان، 1393).
منطقه خاورمیانه و به طور خاص کشورمان ایران نیز از معدود مناطقی هستند که سابقهای دیرینه در تاریخ جهان داشته و ثمره این مهم در قالب آثار فرهنگی و تاریخی مختلف و بسیاری نمود پیدا کرده است. اما سوال مطرح این است که چطور کشوری مانند رومانی میتواند توجهات گردشگران بسیاری را به خانه دراکولا جلب و درآمدزایی کند اما ما نمیتوانیم از سبزوار و رمان «کلیدر» کسب درآمد کنیم؟ چطور از سه دهه پیش منزل فریدا کالو در مکزیک به موزهای دیدنی بدل شده و همهساله میزبان علاقهمندان بسیاری است ولی خانه صادق هدایت به انباری تبدیل شد و خانه فروغ فرخزاد نیز تخریب میشود؟
منابع و جاذبههای گردشگری
کشور ما نیز به دلیل موقعیت جغرافیایی و سابقه تاریخی خود از مواهب و آثار بسیاری در حوزههای ادبی، موسیقی، سینما و... بهرهمند است اما در این بین باید به نکتهای توجه داشت و آن هم تفاوت میان منابع گردشگری (Tourism Resources) و جاذبههای گردشگری (Tourism Attractions) است. منابع گردشگری مانند مواد خام بنگاهی اقتصادی هستند که بهتنهایی و بدون گذراندن هیچ فرآیندی، قابلیت خلق هیچگونه درآمد و ارزش افزودهای را دارا نیستند اما جاذبههای گردشگری، منابع گردشگری هستند که به واسطه امکانسنجی مناسب و ایجاد امکانات رفاهی لازم مانند امکانات حملونقل، اقامت، پذیرایی، دسترسی به اینترنت و... امکان بهرهبرداری مالی و درآمدزایی را دارا هستند..
متاسفانه ما با وجود منابع بسیار تاریخی و فرهنگی به دلیل عدم امکانسنجی و گسترش امکانات لازم، توانایی درآمدزایی از منابع گردشگری خود را دارا نیستیم که از نمونههای آن میتوان از حمام نادری کلات، موسیقی مقامی خراسان، روستای تاریخی ریاب گناباد، روستای قلعه میدان و قلعه چمن سبزوار (دو روستایی که برخی از شخصیتهای «کلیدر» در آن زیستند) و... یاد کرد. برای نمونه میتوان در روستاهای سبزوار تور کلیدر را راهاندازی کرد، در اصفهان و شیراز تورهایی برای تماشای بناهای تاریخی در نظر گرفت، به اجرای موسیقی یا برگزاری مسابقات ورزشی1 در بناهای تاریخی پرداخت و بسیاری دیگر از اشکال نوین گردشگری.
گردشگری فرهنگی
ابتدا و برای درک هرچه بهتر موضوع فوق لازم است تا حدودی با موضوع گردشگری فرهنگی آشنا شویم. گردشگری فرهنگی از منظر سازمان جهانی گردشگری این گونه تعریف میشود که انگیزههای فرهنگی سفر از قبیل مطالعه، تئاتر، تورهای فرهنگی، سفر به جشنوارهها و دیگر رویدادهای مشابه، بازدید از اماکن تاریخی و موزهها، سفر در راستای کشف طبیعت، فرهنگ عامه یا هنر یا سفرهای مذهبی را گردشگری فرهنگی گویند (Zadel & Bogdan, 2013). منشأ این شاخه از گردشگری را میتوان در قرن ۱۸ میلادی و در بریتانیا جستوجو کرد؛ در جایی که اشرافزادگان بریتانیایی جهت آموزش نقاشی و دیگر هنرها، بهبود مهارتهای زبانی و آشنایی با دیگر سبکهای زندگی رهسپار دیگر کشورها میشدند که چهبسا ماهها و حتی سالها نیز به طول میانجامید و کشورهایی مانند فرانسه و ایتالیا از مقاصد معروف و مورد توجه این قبیل گردشگران بودند. اما امروزه این شاخه از گردشگری قریب به 40 درصد گردشگری دنیا را به خود اختصاص داده است. تقسیمبندیهای متعددی نیز از گردشگری فرهنگی موجود است که بر اساس گزارش سال 2005 کمیته سفر اروپا، در حوزه داخلی شامل گردشگری آثار تاریخی (آثار فرهنگی بازمانده از گذشته)، گردشگری هنری (مربوط به محصولات فرهنگی معاصر مانند هنرهای بصری و نمایشی) و آثار معماری و ادبیات است. در حوزه خارجی نیز شامل سبک زندگی (باورها، غذاها، سنتها و...) و صنایع خلاق (طراحی مد، طراحی گرافیک و وب، فیلم، رسانه و سرگرمی و...) است.
تصویر شهر و گردشگری فرهنگی
بازدیدکنندگان قبل از بازدید از یک مقصد، تصویری را که با انتظارات آنان بر اساس تجربه پیشین، بازاریابی دهان به دهان، گزارشهای خبری، تبلیغات و باورهای مشترک مطابقت داشته باشد در ذهن خود پرورش میدهند، میتوان گفت آنها بر اساس تفاسیر منطقی و عاطفی خود، یک تصویر ذهنی از مقصد را شکل میدهند. این تصویر مقصد عاملی است که بر رفتار مصرفکننده قبل از بازدید (فرآیند تصمیمگیری انتخاب مقصد) و در طی بازدید (رضایتمندی) و بعد از بازدید (توصیه به دیگران و قصد بازدید دوباره) تاثیر میگذارد (ریاستی و قادری، 1395). برخی تحقیقات نیز بیانگر این مهم هستند که میان درک مثبت از یک مکان گردشگری و تصمیمات مثبت در جهت سفر به آن مکان رابطه واضح و روشنی وجود دارد. به طور مشابه، تصویر منفی (حتی اگر بیجهت و اشتباه باشد) گردشگران را از بازدید آن مکان بر حذر میدارد. تصویر مقصد دارای ویژگیهای متفاوتی است که از مهمترین آنها میتوان به پویایی آن اشاره کرد و این بدان معناست که تصور گردشگران از یک مقصد گردشگری ایستا نیست و در طول زمان با دریافت اطلاعات و تصاویر مختلف از یک مقصد میتواند برداشت آنان نیز تغییر کند و همین امر بهترین دلیل برای تحقیق و تلاش برای یافتن مجاری نوینتری مانند سینما، موسیقی، ادبیات و... جهت تاثیرگذاری بر اذهان گردشگران است.
معرفی برخی از شاخههای گردشگری فرهنگی
گردشگری سینما: گردشگری سینما تنها محدود به فیلمهای سینمایی نبوده و سریالهای تلویزیونی را نیز شامل میشود. این شاخه از گردشگری فرهنگی، گردشگرانی را شامل میشود که با هدف دیدن مکانی، بنایی، شهری و... که پیشتر در فیلمی دیده بودند، عازم سفر میشوند. پژوهشهای اخیر نشان میدهند که فیلمهای سینمایی میتوانند تاثیرات شگرفی در انتخاب مقاصد گردشگری داشته باشند و این تاثیرات نهتنها کوتاهمدت نبوده بلکه میتواند تا مدتها تاثیرگذار باقی بماند.
برای نمونه میتوان به بررسی سریالهای تلویزیونی ترکی پرداخت. ارزش صادرات سریالهای این کشور در سال 2015 به بیش از 300 میلیون دلار رسید و از همه جالبتر آنکه برخی از سریالهای این کشور مانند «حریم سلطان» و «فاطماگل» در شهرهای مختلف این کشور تصویربرداری و سبب شده مناطق مختلف ترکیه در یک سریال تلویزیونی به نمایش درآید. نقل است که برخی تورهایی که به ترکیه سرویسدهی دارند در توضیح برخی اماکن از همین فیلمها بهره میبرند و برای نمونه در توضیحات خود چنین میگویند که فلان سلطان در این حمام استحمام کرده یا دیگر فیلمی در این مکان فیلمبرداری شده است. از دیگرسو میتوان این مهم را با فیلمها و سریالهای ایرانی مقایسه کرد که نهتنها صادراتی ندارند بلکه عمدتاً در یک شهر و آن هم در تهران فیلمبرداری میشوند.
این نوع از گردشگری دارای پیامدهای مثبت دیگری نیز هست برای نمونه به نمایش درآمدن آثار باستانی در فیلمهای سینمایی سبب شناخته شدن و به شهرت رسیدن آنها میشود. در همین راستا باید توجه داشت که حتی داستان فیلمهای سینمایی نیز میتواند در تصویری که بیننده از مکان مورد نظر در ذهن ثبت میکند، تاثیرگذار باشد. همچنین فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی با به نمایش درآوردن مناطق دیدنی یک منطقه میتوانند به تقویت تصویر مقصد یاری رسانند. برخی نیز مانند بریتانیا اقدام به تهیه نقشهای سینمایی کردند که در آن مکانهای مختلفی را که بیش از 200 فیلم در آن نقاط فیلمبرداری شدند، مشخص کردند.
گردشگری موسیقی: به طور کلی گردشگری موسیقی به شاخهای از گردشگری فرهنگی گفته میشود که گردشگر به منظور شرکت در فستیوال یا اجرای موسیقی به شهر دیگری عزیمت میکند. موسیقی و گردشگری دو امری هستند که همواره نقش مهمی در افزایش روحیه و نشاط بشر بازی کردهاند، تحقیقات بسیاری نیز نشان میدهند موسیقی میتواند ابزاری برای جذب گردشگر و توسعه گردشگری فرهنگی در مناطق مختلف باشد. این نوع از گردشگری میتواند برای روستاهای کوچک و شهرهای بزرگ همگی رونقآفرین باشد و گواه آن، سودهای میلیاردی است که این نوع از گردشگری نوظهور به کشورهای پیشرفته رسانده است، برای مثال درآمد سالانه انگلستان از محل این نوع گردشگری بالغ بر 4 /1 میلیارد دلار است (کلانتری و قیامی، 1394). مناعی و نانیجی نیز در پژوهشی با عنوان «تحلیل جامعهشناختی جذب گردشگری فرهنگی در ایران (مطالعه موردی گردشگران خارجی اصفهان)» به بررسی 300 گردشگر خارجی طی فاصله زمانی شهریور 87 تا بهار 88 پرداختهاند. بررسیهای این دو محقق نشان میدهد که برگزاری کنسرتهای موسیقی اصیل ایرانی بیشترین فراوانی در جذب گردشگر فرهنگی را به خود اختصاص داده است، یافتههای این پژوهش نشان میدهد که 9 /79 درصد از گردشگران برگزاری این کنسرتها را در جذب گردشگر فرهنگی در سطح بالا، 8 /15 درصد در سطح متوسط و 4 /4 درصد در سطح پایین تشخیص دادهاند.
گردشگری ادبی: گردشگری ادبی به شاخهای از گردشگری اطلاق میشود که انگیزه اصلی گردشگران، بازدید از مکانها و سایتهایی است که با زندگی و حیات نویسندگان، شاعران و هنرمندان یا آثارشان مرتبط باشد. این مهم میتواند دنبال کردن مسیرهایی که توسط شخصیتهای افسانهای پیموده شده یا بازدید از مکانهای خاصی که با توجه به رمان یا نویسنده رمانی مشهور شده باشند را شامل شود. گردشگران در این شاخه از گردشگری فرهنگی علاقه زیادی به فهم این مهم دارند که مکانهای مربوطه چگونه بر روند نگارش متنی ادبی تاثیر گذاشته یا آن اثر ادبی چگونه مکان مورد نظر را تصویر کرده است. به طور کلی گردشگری ادبی حول سه محور مکانهای واقعی (مقبره مولانا)، مکانهای خیالی (خانه خیالی شرلوک هلمز) و مکانهای ساختهشده (دنیای دیکنز) شکل میگیرند. برای نمونه مسیرهای ادبی زیادی برای ترغیب بازدیدکنندگان به دیدن سایتهای تاثیرگذار در زندگی ادیبان و مکانهای خیالیتر خلق شدهاند اما مسیرهایی نیز وجود دارند که خود آثار را تفسیر میکنند مانند مسیر کد داوینچی (بر اساس رمان پرفروش داون براون) و مسیر هری پاتر (صیامیان گرجی و همکاران، 1393).
مزایا و اهمیت گردشگری فرهنگی در ایران
یکی از یافتههای تحقیقات و طرحهای مرتبط با گردشگری فرهنگی، ویژگیهای گردشگرانی است که در دایره این نوع از گردشگری قرار میگیرند. بسیاری، گردشگران فرهنگی را دارای سطوح تحصیلی بالا معرفی کردند و بر این باور هستند که نهتنها این قشر هزینه بیشتری نسبت به دیگر انواع گردشگران در مقاصد گردشگری صرف میکنند بلکه مدت زمان بیشتری نیز برای یادگیری و آشنایی با تجارب جدید دیگر فرهنگها در مقصد مربوطه صرف میکنند. در نتیجه از نتایج گسترش این نوع از گردشگری نیز میتوان به افزایش تقاضا و اشتغالزایی در مقاصد گردشگری مربوطه و بهبود تصویر گردشگری مقصد در میان سایر جوامع اشاره کرد. تجارب جهانی نشان میدهد که برای نمونه همکاری یونسکو و نروژ در هفت کشور دنیا برای تعامل و ارتباط مجامع محلی، تورهای مسافرتی و سازمانهای مردمنهاد توانسته به آموزش نیروی کار محلی جهت فعالیت در این حوزه و بهبود امکانات زندگی در مناطق محلی منجر شود؛ امکاناتی که نهتنها به جلب هرچه بیشتر گردشگران یاری میرساند بلکه زندگی مردم محلی را نیز بهبود میبخشد. این مهم زمانی حائز اهمیت میشود که دریابیم به گواه برخی تحقیقات نهتنها امروزه کشورمان و به طور خاص روستاهای کشور به دلیل محدودیتهای آبی و کشاورزی با مشکلاتی جدی دست به گریبان هستند بلکه به گواه برخی تحقیقات طی 30 سال آتی پدیده خشکسالی در کشور به مرز نگرانکنندهای خواهد رسید؛ امری که تا امروز نیز زمینهساز مهاجرت بسیاری از اقشار محلی و روستایی شده و حاشیهنشینی گستردهای را در اطراف کلانشهرها در پی داشته است. برای نمونه مشهد، دومین کلانشهر ایران را میتوان در نظر گرفت که با وجود میزبانی از تعداد کثیری از گردشگران داخلی و خارجی، بهرهمندی از زیرساختهای لازم و وجود منابع گردشگری چون خانه فردوسی در روستای پاژ و مقبره امام محمد غزالی در توس از مشکلات بسیاری چون حاشیهنشینی رنج میبرد، به گواه مدیرکل دبیرخانه ستاد بازآفرینی شهری وزارت مسکن و شهرسازی تنها قریب به چهار هزار هکتار سکونتگاه غیررسمی در مشهد وجود دارد و نزدیک به یک میلیون و 150 هزار حاشیهنشین در این شهر ساکن هستند که 5 /9 درصد از جوانان حاشیهنشین مشهدی دارای تحصیلات عالیه نیز هستند. بدون تردید توجه هرچه بیشتر به این نوع از گردشگری و تبدیل منابع گردشگری به جاذبههای گردشگری میتواند با اشتغالزایی و درآمدزایی هرچه بیشتر در مناطق محلی و روستایی مانع از گسترش حاشیهنشینی نیز شود. گرچه درباب گردشگری فرهنگی و بهبود اشتغال در مناطق محلی و روستایی تحقیقات بسیاری منتشر شده و موجود است اما نباید از یاد برد که بسیاری از این مناطق نیز زیرساختهای لازم جهت بهرهبرداری از منابع گردشگری را ندارند که برای نمونه میتوان از عدم دسترسی به اینترنت، وجود نداشتن مکانهای اقامتی مناسب، نبود راهنمایان آموزشدیده، نبود وسایل نقلیه، عدم دسترسی به مراکز درمانی و بهداشتی و... یاد کرد، از همینرو شاید بتوان در گام نخست، گردشگری فرهنگی را در شهرها و روستاهای نزدیک به آنها پی گرفت و در برنامهای بلندمدت با گسترش زیرساختهای لازم به گسترش آن در روستاها و مناطق محلی نیز امیدوار بود.