رحیم عبادی آغاز مجدد فعالیت سازمان ملی جوانان را بررسی میکند
احیای یک سازمان تسهیلگر به جای تصدیگر
در روزهای اخیر رئیسجمهور برای احیای مجدد سازمان ملی جوانان کشور به سازمان اداری و استخدامی کشور دستور داد تا اقدامات لازم در این زمینه انجام شود.
در روزهای اخیر رئیسجمهور برای احیای مجدد سازمان ملی جوانان کشور به سازمان اداری و استخدامی کشور دستور داد تا اقدامات لازم در این زمینه انجام شود. احیای سازمان ملی جوانان از مطالبات تشکلهای دانشجویی و سازمانهای مردمنهاد بود و در جلسات مختلف کارشناسی از سوی صاحبنظران امور اجتماعی پیگیری شده است. این سازمان از جمله سازمانهای دولتی ایران بود که بنا بر قانون برنامه سوم توسعه، در حد فاصل مهر ۱۳۷۹ تا خرداد ۱۳۹۰، به عنوان جایگزین شورای عالی جوانان فعالیت میکرد و در نهایت نیز با حکم محمود احمدینژاد، منحل شد. به دنبال دستور حسن روحانی برای راهاندازی مجدد این سازمان این سوال مطرح میشود که آیا قرار است سازمان ملی جوانان به عنوان یک دستگاه اجرایی و بوروکراتیک کار خود را آغاز کند یا نقش تسهیلگر و پشتیبان را در پیش خواهد گرفت. رحیم عبادی که در دولت هشتم ریاست سازمان ملی جوانان را بر عهده داشت، در گفتوگو با تجارت فردا درباره هرچه موثر بودن فعالیت مجدد سازمان ملی جوانان میگوید: دولت باید نقش تسهیلگر را ایفا کند و از جوانان در فعالیت سازمان ملی جوانان بهره بگیرد.
* * *
آیا سازمان ملی جوانان به عنوان یک سازمان دولتی میتواند در مدیریت امور جوانان نقش تاثیرگذاری در ساختار مدیریت کشور ایفا کند؟
دستور رئیسجمهور مبنی بر احیای سازمان ملی جوانان اگرچه با تاخیر انجام شده ولی دستور میمون و مبارکی است. به این دلیل که انحلال و ادغام سازمان در وزارت ورزش و جوانان کار اشتباهی بود و مشابه بسیاری از طرحها و برنامههایی که در دولت قبل اتخاذ شده بود، متاسفانه این تصمیم هم به دلیل فقدان پشتوانه کارشناسی به مرور زمان نشان داد که تصمیم نادرستی بود. بنابراین تصمیم احیای سازمان ملی جوانان میتواند یک شروع امیدوارکننده برای پرداختن به امور جوانان در کشور باشد. در جواب پرسش شما بنده به دلیل تجارب سالهای طولانی میخواهم از اینجا شروع کنم که مدیریت و برنامهریزی امور جوانان طی یک فرآیند تقریباً کارشناسیشده از سال 70 در کشور و با همت آیتالله هاشمیرفسنجانی و با تشکیل و تاسیس دبیرخانه شورای عالی جوانان شروع شد و در سال 76 و با روی کار آمدن دولت اصلاحات که دوران جدیدی در مدیریت کشور شروع شد به بلوغ جدیدی رسید. این سازمان ابتدا به صورت مرکز ملی جوانان و بعد به استناد قانون برنامه سوم توسعه به عنوان سازمان ملی جوانان شکل گرفت. این سازمان در طول مدتی که تاسیس شده بود نقش سیاستگذاری و برنامهریزی در حوزه جوانان را بر عهده داشت. در عین حال همچنین با اجرای پروژههای ملی که جنبه نمادین داشت سعی میکرد برای فرهنگسازی کار کند. به عبارت دیگر سازمان ملی جوانان در دوران اصلاحات به سازمان مدیریت و برنامهریزی امور جوانان تبدیل شد. این سازمان در سه حوزه مسوولیتهایی را طراحی و اجرا کرد. حوزه اول استفاده از ظرفیت دستگاههای دولتی بود که بر عهده جوانان گذاشته و سعی شد با ساماندهی متناسب با ماموریت دستگاههای مرتبط از قبیل وزارت فرهنگ و ارشاد، وزارت آموزش و پرورش، آموزش عالی، وزارت کار و امور اجتماعی مسائل اصلی جوانان که چالشهای آن تقریباً در 12 حوزه شناسایی شده بود، نقش و مسوولیت دستگاهها را مشخص کند و مسائل جوانان از طریق شورای عالی جوانان مدیریت شود. بخش دوم اقداماتی که سازمان انجام داد، تقویت نهادهای غیردولتی امور جوانان و بسترسازی برای مشارکت خود جوانان برای پرداختن به مسائل امور جوانان بود که عموماً تقویت نهادهای غیردولتی در قالب NGOهای جوانان شکل گرفت. خاطرم هست تا سال 84 بیش از دو هزار سازمان غیردولتی جوانان در کشور تشکیل شده بود که خود جوانان برای اهتمام به حقوق و امور جوانان در کنار دولت در این مسیر نقش بسیار موثری ایفا میکردند. این در حالی است که با روی کار آمدن دولت نهم محدودیتهای زیادی برای فعالیت نهادهای جوانان ایجاد شد. بخش سوم، مسوولیت سازمان در ساختار مدیریت کشور برای احقاق حقوق جوانان و حمایت از برنامههای مهم از جمله در زمینه اشتغال، ازدواج و مسکن به عنوان سه اولویت اصلی بود. دولت در این زمینه برنامهریزی خوبی انجام داد و خوشبختانه جزو معدود برنامههایی بود که در چشمانداز 20ساله و برنامه توسعه چهارم و پنجم نقش بسیار خوبی را برای برنامهریزی و مدیریت جوانان فراهم کرد، ولی متاسفانه در دولت آقای احمدینژاد مشابه اکثر اقداماتی که در بسیاری از بخشهای کشور انجام شد، کلاً بخش برنامهریزی برای جوانان تعطیل و امور جوان یک امور تشریفاتی و تبلیغاتی دیده شد. نتیجه این نگاه ادغام در وزارت ورزش و در حاشیه قرار گرفتن امور جوانان بود. امروز یکی از مشکلات اصلی دولت و مردم و جوانان بحث برنامهریزی برای مسائل اصلی جوانان مانند ازدواج، اشتغال و مسکن است. بنابراین تشکیل این سازمان خبر بسیار خوب و نقطه امیدی برای برداشتن گامهای بهتر در امور جوانان است. مشروط بر اینکه مسائل جوانان مثل ازدواج، بیکاری و آسیبهای اجتماعی و مشارکتهای اجتماعی در اولویتهای این سازمان قرار بگیرد. این سازمان باید بتواند به عنوان یک سازمان مدیریت و برنامهریزی امور جوانان مشابه سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، اختصاصاً در حوزه جوانان هم با کمک خود جوانان و هم با کمک دستگاهها و نهادهای غیردولتی حوزه جوانان دوران جدیدی را برای سرمایهگذاری و توجه به امور جوانان رقم بزند.
تاکنون فکر دولتی برای ساماندهی وضعیت جوانان در کدام کشورها تجربه شده است؟
مطالعات تطبیقی فراوانی در کشورهای مختلف در برنامه توسعه هزاره سوم، سازمان ملل و سازمانهای بینالمللی انجام شده است. این مطالعات دو گروه را برای مداخله دولتها و نقش ویژهای که دولتها میتوانند درباره آنها ایفا کنند، معرفی کردهاند؛ بخش زنان و جوانان. چون مسائل جوانان در دهههای اخیر دچار تغییراتی شده است، مشاغل تغییر کرده، دسترسی به آموزش بیشتر و آسیبهای اجتماعی فراوان و مشکلات اقتصادی در جوامع زیاد شده است.
به دولتها چه ارتباطی دارد که به حوزه برنامهریزی برای جوانان ورود کنند؟
وقتی همه امورات به عهده دولت است، ما حتماً لازم است این نقش را به دولت بسپاریم، با این تفاوت که نقش دولت نقش تصدیگری نباشد، نقش تسهیلکننده و کمککننده باشد. یعنی ما محوریت را بر خود جوانان بگذاریم و از آنها حمایت کنیم. جوانان باید در حوزه کارآفرینی، اشتغال، اجتماعی و فرهنگی فعال شوند و دولت آنها را حمایت کند. دولتها باید نقش موثر و مستقیمی نسبت به امور جوانان ایفا کنند. در کشورهایی مثل ایران که در دسته کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه قرار دارند و جمعیت جوانان در آنها بسیار بالاست، این توصیه تقریباً به الزام حاکمیتی و مدیریتی تبدیل شده است. همین امروز میانگین سنی جمعیت کشور ما حدود 30 سال است، یعنی 50 درصد جمعیت ایران زیر 30 سال دارند و 50 درصد بالای 30 سال. به عبارت سادهتر نرخ رشد جمعیت در اوایل انقلاب حدود 7 /4 یا 8 /4 بود. این در حالی است که در ابتدای انقلاب اسلامی جمعیت ایران 30 میلیون بود اما الان 80 میلیون است و 50 میلیون نفر زیر 40 سال دارند. در نتیجه کشور ما جوان است، پنج میلیون دانشجوی در حال تحصیل در ایران وجود دارد. در نتیجه وقتی جوانان چه به لحاظ کمی در جامعه زیاد هستند و چه به لحاظ کیفی مسائل متعدد و متنوعی دارند، به هیچ وجه دولتها نمیتوانند از زیر بار این مسوولیت شانه خالی کنند و همه مسوولیتها را یا به دوش جوانها یا خانوادهها بیندازند. اگرچه الان هم روال همین است و ما همچنان باید نقش جوانان و نقش خانوادهها را تقویت کنیم. در ساختار دولتی تقریباً بالای 80 درصد امور به حاکمیت ختم میشود. اگر میخواهیم یک شرکت و NGO هم ثبت کنیم باید دولت موافقت کند در عین حال دستگاههایی که در این زمینهها مسوولیت دارند، مثل وزارت کار و رفاه اجتماعی در زمینه اشتغال، وزارت صنعت، وزارتخانههای آموزشی و فرهنگی و وزارتخانههایی که منابع و زیرساخت دارند، میتوانند به نیازهای جوانان کمک کنند. حتماً باید در این مسیر به آنها تکلیف شود و مسوولیتی قبول کنند. مثل مساله مسکن جوانان. اگر وزارت مسکن در زمینه مسکن جوانان اقدام نکند به هیچ وجه جوانان نمیتوانند صاحب مسکن شوند. نقش دولت حمایت و ارائه تسهیلات است، دولت باید نقش تسهیلکننده داشته باشد و جوانان محور و مسوول کار باشند. به همین دلیل من پیشنهاد اکید دارم، اسم این سازمان به جای سازمان ملی جوانان اصلاح و به سازمان مدیریت و برنامهریزی امور جوانان تبدیل شود و نقش پشتیبان، حمایتکننده و برنامهریز در حوزه جوانان را داشته باشد. اجرا و تصدی را به دستگاههای اجرایی و نهادهای غیردولتی و خود جوانان بسپارند و از آنها و خانوادهها حمایت کنند که در این مسیر با کمک دولت قدمهای موثری بردارند.
تسهیل فضای کسبوکار برای جوانان آیا با ایجاد سازمانی بوروکراتیک امکانپذیر خواهد بود؟
من هم موافق نیستم که یک سازمان بوروکراتیک درست شود و در این زمینه فعالیت کند، به این معنی که همه مسائل را خودش بر عهده گیرد، به خاطر همین هم در گذشته اسمش را سازمان ملی جوانان گذاشته بودند، یعنی یک سازمان فرابخشی که این سازمان در بخشهایی مثل اشتغال، ازدواج و مسکن خودش نمیتواند به هیچ وجه تصدی کار را به عهده بگیرد، چون دستگاههای مختلفی در این حوزهها مسوولیت دارند. نقش این سازمان راهبری ظرفیتهای موجود به نفع جوانان است. یعنی باید وزارت مسکن را ملزم کند و بگوید که موظف هستید از کل تعداد مسکنی که در طول سال میسازید، این میزان را برای جوانان در اولویت قرار دهید. به وزارت کار و رفاه اجتماعی بگوید شما که در امور اشتغال مسوولیتهایی دارید، باید این میزان تسهیلات را برای اشتغال جوانان اختصاص دهید. در اصل باید بتواند یک قدرت اعمال مدیریت بالاتر از یک دستگاه اجرایی داشته باشد. مشکلی که الان در وزارت ورزش و جوانان وجود دارد این است که وزارت ورزش و جوانان یک دستگاه موازی با دستگاههای دیگر است. این روش مدیریت همانطور که دیدهایم جواب نمیدهد، اما سازمانها وقتی منتسب به رئیسجمهور شوند و ملی و فرابخشی کار کنند، قطعاً نقششان به یک سازمان ستادی با اختیارات بالا تقلیل پیدا میکند و از آن طرف امور اجرایی به حدی بالا کاهش پیدا کند، مگر پروژههای الگویی که هدفش ترویج فرهنگ است. ولی کار اجرایی را باید دستگاههای اجرایی انجام دهند یا سازمانهای غیردولتی که باید با حمایت دولت پیش روند.
با این تفکر باید برای همه اقشار سازمان تشکیل شود. آیا این امر امکانپذیر خواهد بود؟
جوانان گروه سنی متفاوتی هستند، البته بسیاری از کشورها برای گروههای دیگر هم این قبیل اقدامات را انجام میدهند. کمااینکه الان در ایران سازمان بازنشستگی، سازمان آموزش و پرورش استثنایی، سازمان تیزهوشان و مرکز مشارکت زنان هم داریم. منتها جوانان گروه متفاوتی هستند که فراتر از زنان و مردان است. ضمن اینکه در کشوری که جمعیت قابل توجه آن را جوانان تشکیل میدهند و بسیاری از نیازهای این افراد به موقع پاسخ داده نمیشود این نیازها انباشته شده و به صورت یک مطالبه اجتماعی خودنمایی میکند. مثلاً مساله اشتغال و بیکاری برای کشور ما خسارت بزرگی است، اینکه دانشجویان در مقاطع مختلف و عالی درس بخوانند، فوق لیسانس و دکترا بگیرند، اما در جامعه بیکار باشند، این امر نشان میدهد یک جای کار مشکل دارد. وقتی بیکاری افزایش پیدا میکند، به دنبال آن آسیبهای اجتماعی میآید و موارد دیگر ایجاد میشود.
از منظر اقتصادی و مدیریتی سازمان ملی جوانان از چه طریقی میتواند مشکلاتی مثل بیکاری و مسکن را در جامعه کاهش دهد؟
یکی از اشکالاتی که به دولت وارد میکنند، این است که شما به بحث اشتغال و بیکاری به خوبی وارد نشدهاید. وجود این مشکل به این دلیل است که در دولت هیچ بخشی متولی اشتغال جوانان به صورت مستقیم نیست. مثلاً وزارت نفت تعدادی پتروشیمی دایر میکند و غیرمستقیم شغل ایجاد میکند، وزارت صنعت هم همینطور، اما این اقدامات پراکنده است و نظامیافته نیست. در برنامه چهارم توسعه در دولت اصلاحات اتفاقاً یکی از برنامههای مهمی که تصویب شده بود یک چشمانداز در همین راستا بود. یعنی تکالیف قانونی برای دستگاهها تعیین شود که مثلاً اگر الان نرخ بیکاری 18 درصد است، طی برنامه به 10 درصد برسد و برای هر دستگاه مسوولیت و تکلیفی تعیین شده است. کار سازمان این خواهد بود که ظرفیتها و امکانات دستگاهها را شناسایی، برنامهریزی، نظارت و مدیریت کند. چون دست جوانان که به کسی نمیرسد، این سازمان جوانان است که میتواند به دستگاهها بگوید شما در حوزه جوانان چه کردهاید و چه باید بکنید؟ الان در کشور نهاد سخنگو و حامی حوزه جوانان نداریم. حوزه زنان یک معاونتی دارد که مورد به مورد مسائل مربوط به زنان را پیگیری، تبدیل به لایحه، قانون و تسهیلات میکند. اما این غفلت در حوزه جوانان وجود دارد. تفاوتی که کشور ما با بسیاری از کشورهای دیگر دارد این است که جمعیت جوان کشور ما هم به لحاظ تعداد و هم به لحاظ مسائل و نیازهای اساسی زیاد است. در گذشته و حدود 30 سال پیش وقتی یک جوان تحصیل میکرد، به طور طبیعی برای او شغل ایجاد میشد، میتوانست ازدواج کند و به طور طبیعی نیازهای زندگیاش تامین میشد. در حالی که الان شرایط اجتماعی به شکلی است که وقتی یک دختر میخواهد ازدواج کند، حتماً باید اول تحصیل کند تا بتواند در یک موقعیت اجتماعی خوبی قرار گیرد که زندگی مورد نظرش تامین شود. بعد از تحصیل باید کار کند تا بتواند در اداره زندگی نقش ایفا کند. در همین حال چون این مراحل به طور طبیعی در زمان خودش اتفاق نمیافتد و تاخیر دارد، باعث میشود جوانان زیادی در کشور وجود داشته باشند که نمیتوانند ازدواج کنند. اگر دولت در این مراحل کمک کند، تسهیلاتی دهد، امکاناتی فراهم کند اتفاق خوبی است. وقتی جوان ازدواج نکند به طور طبیعی مسائل و مشکلاتی برای او ایجاد میشود، وقتی کار نکند به طور طبیعی مسائل و مشکلاتی برای او ایجاد میشد و در نهایت این موارد تبدیل به مطالبات اجتماعی میشود. ما در بعضی حوزهها مثل آسیبهای اجتماعی امروزه بحران داریم. بخشی از آن بر عهده دولت است، خانواده که امکانی ندارد خود جوان چه کاری میتواند بکند. دولت به نمایندگی از حاکمیت باید از مجموع ظرفیتهای کشور استفاده و کمک کند نیازهای طبیعی جوانان به طور طبیعی در زمان خودش تامین شود. به خصوص مسائل اقتصادی؛ با توجه به سرانه درآمدی کشور، مشکلاتی که در این سالها ایجاد شده و تورم افسارگسیخته که طی دولت نهم و دهم وجود داشت. مثلاً قیمت خانه حدود 10 برابر افزایش پیدا کرده و دسترسی به مسکن برای جوان یک رویا شده است. در این حوزه دولت وقتی نرخ تورم را کنترل و شرایط کسبوکار را تسهیل کند، خودبهخود نیازهای مادی و اقتصادی جوانان برطرف میشود. چون سازمان و برنامهای نبود که در این زمینه مداخله کند. به نظر میرسد یک آشفتگی و بلاتکلیفی در حوزه جوانان وجود دارد و اگر همت دولت نباشد و این سازمان در زمان خودش تاسیس نشود و کمک نکند که بحث مدیریت و برنامهریزی برای جوانان شکل بگیرد، باید مطمئن بود که طی چهار سال آینده مشکلات جوانان بیشتر خواهد شد.