پاسخهای دانشآموخته کارشناسی ارشد اقتصاد از مدرسه اقتصاد تولوز به پرسشهای تجارت فردا
مردی با ادراک قوی ریاضی
مسعود عبادیکیوج، دوران کارشناسی اقتصاد خود را در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی تمام کرد. او سپس برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد، در سال تحصیلی ۲۰۱۲-۲۰۱۱ به فرانسه و مدرسه اقتصاد تولوز رفت.
مسعود عبادیکیوج، دوران کارشناسی اقتصاد خود را در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی تمام کرد. او سپس برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد، در سال تحصیلی 2012-2011 به فرانسه و مدرسه اقتصاد تولوز رفت. در این پرسش و پاسخ، سعی شده جنبههای گوناگونی از جمله ویژگیهای مدرسه اقتصاد تولوز و همچنین ویژگیهای شخصیتی و علمی پروفسور ژان تیرول بررسی شود.
مدرسه اقتصاد تولوز چگونه جایی است و رویکرد خاص آن نسبت به آموزش علم اقتصاد چگونه است؟ چه میزان رویکرد آموزشی مدرسه اقتصاد تولوز، ریاضیمحور است؟
مدرسه اقتصاد تولوز آنگونه که من یافتم، مدرسهای است که به اقتصاد بیشتر به صورت ریاضی و مقداری نگاه میکند. زیرشاخههای مختلف به اقتصاد به شیوههای متفاوتی نگاه میکنند، برخی از ریاضیات بیشتر استفاده میکنند و بر خی کمتر. در کل در روز اول دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشدِ یک، گفته شد که اگر قصد ادامه تحصیل اقتصاد در مقطع دکترا را داریم یا میخواهیم مقالاتمان در مجلات برتر چاپ شود، بهتر است از میان دروس بهینهیابی یا نظریه احتمالات، یکی از آنها را به جد ادامه دهیم. در کل در میان استادان فرانسوی، عده زیادی را دیدم که به شیوه مجرد1 تفکر میکردند؛ چه استنتاج توصیفی و چه ریاضی. این شیوه را در میان استادان فرانسوی مدرسه هم دیدم که به زیبایی از آن برای تدریس استفاده میکردند. هرچند برخی از دوستانی که از قبل اقتصاد خوانده بودند، این شیوه را برای تدریس مناسب نمیدانستند. نمیتوانم بگویم این شیوه غالب بود. برای مثال یک بار که با مدیر گروه
اقتصاد توسعه صحبت میکردم، به من گفت که بعد از پایاننامه دکترا، دیگر از روش بهینهیابی «همیلتونین» استفاده نکرده و خندید!
در مورد دروس هم به تناسب نوع درس از ریاضیات استفاده میشد. از میان 20 درس سال اول و دوم، تعداد کمی درس ریاضی و احتمالات اختیاری هم تدریس میشد و در کلاس فرض بر این بود که دانشجویان سطوح معمول آن را میدانند. جالب است بدانید که در مورد دروس مربوط به اقتصادسنجی، در صورت انتخاب دروس اختیاری در کنار اجباری، یکسوم از کل دروس را شامل میشدند. در یک کنفرانس، آقای تیرول، اشاره کرد که این دروس سنجی برای کمک به شناختن ابزار به کار رفته در اقتصاد است تا به ما در تحقیقات کمک کنند.
سابقه دانشجویان ایرانی در مدرسه اقتصاد تولوز چگونه است و میزان رضایت از آنها در چه حدی است؟
در سالی که من وارد مدرسه اقتصاد تولوز شدم، ایرانی دیگری نبود و تنها یک ایرانی دیگر، آقای نیکروز صدر، که دانشجوی بسیار مستعدی بود، در دوره دکترا حضور داشت. اما دانشجویانی نظیر آقای فرحی نیز در مدرسه اقتصاد تولوز تحصیل کردهاند. بنابراین با وجود نمونهای به این کوچکی از دانشجویان ایرانی، نظر بیشتری نمیتوانم بدهم. ولی به شخصه از تجربه حضورم در مدرسه اقتصاد تولوز بسیار راضی هستم.
آیا میتوان مدرسه اقتصاد تولوز را رقیبی برای مدرسه اقتصاد لندن دانست؟
اگر بخواهم مدرسه اقتصاد تولوز را با مدرسه اقتصاد لندن مقایسه کنم، گمان میکنم اگر فرض ثبات سایر شرایط مهیا نباشد، این کار درستی نیست. مدرسه اقتصاد تولوز تخصص عمدهاش در زمینه اقتصاد صنعتی و اقتصاد اطلاعات است و در این مقام قابل مقایسه با دپارتمان اقتصاد دانشگاه نورثوسترن آمریکاست و نه مدرسه اقتصاد لندن. همچنین تولوز در زمینه اقتصاد محیط زیست نیز در اروپا موقعیت خوبی دارد. مدرسه تولوز در حال تقویت و تلاش در سطوح دیگر هم هست. این در حالی است که مدرسه اقتصاد لندن سابقهای طولانی و شهرتی در خارج از آکادمی دارد که برای تولوز به دست آوردن چنین سابقه و شهرتی، زمان لازم دارد. دوست انگلیسی خوبی دارم که از مدرسه لندن با رتبه و درجه علمی خوبی با بورسیه به تولوز آمده بود و از تفاوتهای بسیار زیاد در آموزش سخن میگفت و در کل از مزایای علمی تولوز راضیتر بود. او در نهایت به دانشگاه کلمبیا رفت.
نقش پروفسور ژان تیرول در ارتقای جایگاه مدرسه اقتصاد تولوز چقدر است؟ چقدر فکر میکنید پروفسور تیرول تحت تاثیر ژان ژاک لافونت بوده است؟ تجربه شما از حضور در کلاسها یا کنفرانسهایی که پروفسور تیرول برگزار میکرده، چگونه است؟
از آنجا که آقای تیرول در کارشناسی ارشد کلاس برگزار نمیکرد، با او واحد درسی رسمی نداشتم. اما به صورت غیررسمی در برخی کلاسها حضور داشتم و در کنفرانسها بودم. او مرد با جذبه و با لبخندی، که خط خنده بر صورت نمیگذاشت، است و بر بحثها به حدی مسلط بود که در عین پیچیده بودن آنها، به سادگی مطالب را توضیح میداد.
آقای تیرول و همکاران او، بهخصوص لافونت، نقش بسیار مهمی در بهبود حلقههای محققان علوم اقتصادی در تولوز داشتند. آقای لافونت در دهه 80 و 90 میلادی از همکاران خود برای آمدن به تولوز دعوت کرد و آنطور که به ما گفتهاند، نقش اولیه را در تاسیس مدرسه اقتصاد تولوز داشت. بعدها آقای تیرول هم با او همکاری بسیاری کرد و به همراه همکاران در مسیر ارتقای مدرسه اقتصاد تولوز گام برداشتند. بعد از فوت آقای لافونت، ژان تیرول سهم بسزایی در پیشرفت مدرسه اقتصاد تولوز داشت. آنها با هدیه مالی گرفتن از بخش خصوصی و تا حد زیادی مستقل ماندن از دولت کار خود را پیش بردند؛ که این روش در فرانسه خرق عادت است. در زمینه نقش آقای تیرول و دیگران به یاد زمانی افتادم که روزنامهنگاری در پاریس، تحقیقات مدرسه تولوز را به جانبداری از گروههای ذینفع که به مدرسه کمک مالی میکردند محکوم کرده بود و تیرول را بنیانگذار مدرسه تولوز معرفی کرده بود. در حالی که یکی از استادان، در کنفرانسی که با حدود 20 دانشجو، که من هم جزو آنان بودم، داشت، پس از سوال یکی از دانشجویان گفت که آن روزنامهنگار حتی تاریخ ما را درست نمیداند. ما همیشه صراحت قلم داشتهایم. آن
استاد به درستی اشاره کرد که اگر آقای تیرول میخواست از نظر مالی وضعیت بهتری داشته باشد، در آمریکا میماند و نیز اینکه خود او با حقوقی معادل یکچهارم آنچه میتوانست در آمریکا داشته باشد، به تولوز آمد و این کار برای خانوادهاش ساده نبوده است. نکته دیگر آنکه آنها نه در پاریس با تمام مزایایش، که در تولوز، مشغول تلاش زیاد بودند. وقتی داستانهایی مثل این را میشنیدم، متوجه میشدم تیرول مردی با ادراک ریاضی بسیار قوی و در عین حال بینش سیاستگذاری اقتصادی بسیار قوی است که دوستان همیشه صبر میکردند نامش برای نوبل اقتصاد خوانده شود. او با اینکه سن زیادی ندارد، اما به جای آنکه خارج از فرانسه کار علمیاش را دنبال کند، به فرانسه آمد و مراحل پیشرفت را طی کرد. وقتی تیرول به عنوان برنده جایزه نوبل اقتصاد انتخاب شد، در شبکههای اجتماعی گفتند که در نهایت اعلام شد! او اقتصاددانی است که با علاقهای زیاد به علم اقتصاد، کشورش و مدرسه اقتصاد تولوز، در کنار سایر همکارانش کمک کرده است.
پینوشت:
1- Abstract
دیدگاه تان را بنویسید