آخرین اقتصاددان زندهای که نامش با یک شاخه از علم اقتصاد گره خورده است
جایزهای برای تحلیل قدرت بازار و مقرراتگذاری
کمیته نوبل جایزه امسال نوبل اقتصاد را به ژان تیرول اقتصاددان ۶۱ساله فرانسوی برای «تحلیل او از قدرت بازار و مقرراتگذاری» اعطا کرد.
کمیته نوبل جایزه امسال نوبل اقتصاد را به ژان تیرول اقتصاددان 61ساله فرانسوی برای «تحلیل او از قدرت بازار و مقرراتگذاری» اعطا کرد. برای افرادی که در حوزه اقتصاد خرد به طور عام و سازماندهی صنعتی به طور خاص تحقیق میکنند، سوال از نوبل برای تیرول مساله اینکه جایزه به او اعطا میشود یا نه نبود؛ بلکه مساله تنها این بود که نوبل چه زمانی به او اعطا میشود. تیرول در کنار هموطن و همکار درگذشته خود لافونت از جمله اقتصاددانانی هستند که زمینه سازماندهی صنعتی (Industrial Organization) با نام آنها شناخته میشود. تیرول از جمله افراد بسیار بااستعداد و باپشتکاری است که هم توانایی بالایی در توسعه علم دارند و هم توان خوبی برای پیوند دادن و مرتبط ساختن تحقیقات سایرین دارند.
اما سازماندهی صنعتی در پی پاسخ به چه پرسشهایی است؟
یک معلم اقتصاد خرد احتمالاً در اولین جلسات درس خود به دانشجویانش میگوید: «قصد داریم یک الگوی رقابت کامل را مدل کنیم و در این مدل فرض میکنیم تعداد بنگاهها زیاد باشد، ورود و خروج بنگاهها به بازار آزاد باشد، کالاهای عرضهشده همگن باشند، اطلاعات متقارن باشد و اثرات جانبی (externalities) وجود ندارند.»
در چنین الگویی و تحت این فروض بنگاهها قیمتپذیر هستند و قدرت بازار ندارند. در مقابل و البته در ادامه روند منطقی دروس معلم سازماندهی صنعتی احتمالاً در اولین جلسات درس خود به دانشجویانش میگوید: «در عالم واقع در بسیاری از بازارها بنگاه ممکن است قدرت بازار داشته باشد، در این درس قصد داریم یک الگوی غیررقابتی را مدل کنیم و در این راستا فروض مربوط به بنگاهها در فضای رقابتی را یک به یک از مدل حذف میکنیم و شرایطی را در نظر میگیریم که تعداد بنگاهها محدود باشد، ورود و خروج آزاد بنگاهها به بازار ممکن نباشد، کالاهای عرضهشده غیرهمگن باشند یا در بین بنگاهها اثر سرریز (spill-over effect) وجود داشته باشد.»
به طور خلاصه در شرایط رقابت ناکامل، بنگاهها این قدرت را دارند که با رفتار خود، بر قیمتها تاثیر بگذارند.
سازمانهای صنعتی با استفاده از ابزارهای نظریه بازی توسعه یافتند و توانستند به سوالهای مطرح در وضعیت عدم رقابت کامل، محدودیت ورود و خروج و وجود کالاهای متمایز شده (differentiated products) پاسخ دهند. بنگاههای صنعتی در شرایطی که تعداد بنگاهها محدود است یا به دلیل تمایز در قدرت بازاری پیدا میکنند، میتوانند بر قیمت و در نتیجه بر سود بنگاه، رفاه مصرفکننده و رفاه کل بازار تاثیر بگذارند. در شاخه سازماندهی صنعتی تلاش بر این بود که تحلیلی از رفتار بنگاهها در وضعیتی ارائه شود که دارای قدرت بازاری هستند و به این سوال پاسخ داده شود که دولت چگونه باید با بنگاههای بزرگ و کارتلها رفتار کند؟
تیرول و لافونت نقش مهمی در توسعه این شاخه و به خصوص وارد کردن آن به حوزه سیاستگذاری اقتصادی داشتهاند.
از دیرباز دولتها به دنبال اعمال کنترل در بازارها بودهاند، لزوماً تمامی این دخالتها توسط تئوری اقتصاد مورد تایید نیست ولی در عین حال توجیه قوی و منطقی وجود دارد که در شرایطی که بنگاهها دارای قدرت بازار هستند، دست نامرئی بازار آدام اسمیت در تدارک خروجی بهینه شکست میخورد.
اولین متون نوین قانونی به منظور کنترل بنگاههای انحصارگر به حدود یک قرن پیش برمیگردد و تا پیش از فعالیتهای تیرول، سیاستهای رایجی که از سوی دولتها برای جلوگیری از تبعات منفی انحصار اجرا میشد، مواردی نظیر تعیین سقف قیمت برای شرکتهای انحصارگر، ایجاد تکلیف قانونی برای شکستن یک بنگاه به چندین بنگاه کوچکتر و ممنوعیت همکاری بین شرکتهای رقیب بود. اما تیرول و سایر اقتصاددانانی که در این زمینه کار میکردند به لحاظ تئوریک نشان دادند که چنین قواعدی ممکن است در شرایطی مشخص به خوبی موثر واقع شوند، اما در برخی شرایط دیگر بیش از آنکه سودمند باشند، ضرر به همراه داشته باشند.
نتیجه تحقیقات تیرول و سایر اقتصاددانان حوزه سازماندهی صنعتی به دو راهبرد مشخص منتهی شد: سیاستگذاری رقابت (competition policy) و تنظیم مقررات (regulation). در عمل تلاش سیاستگذاری رقابت، توسعه رقابت و محدود کردن بنگاههایی است که میکوشند از قدرت بازار خود در راستای بالا بردن سود خود به قیمت کاهش رفاه مصرفکنندگان استفاده کنند.
اگر خصوصیات بازاری به نحوی بود که به دلیل محدودیتهای فناوری یا سایر محدودیتها نظیر وجود اقتصاد به مقیاس یا اثرات شبکهای (network effect) امکان فعالیت رقابتی بنگاهها نبود، چگونه میتوان با تنظیم مقررات خروجی بازار را به خروجی بهینه (تحت رقابت کامل) نزدیک کرد.
نتیجه تلاشهای دانشمندان حوزه سازماندهی صنعتی به طور خاص تیرول و لافونت و البته با کمی فاصله افرادی نظیر مارک آرمسترانگ (Mark Armstrong) و ویکرز (Vickers) ارائه تبیینی تئوریک از اقتصاد مقرراتگذاری (economics of regulation) است که امروز پایه تدوین سیاستهای رقابتی در کشورهای مختلف جهان است. بدین ترتیب شاخه سازماندهی صنعتی به یکی از زمینههای همکاری نزدیک علوم اقتصاد و حقوق تبدیل شده است.
البته باید به این موضوع دقت شود که کلیه راهحلهای ارائهشده در این حوزه از جنس بهینه مرتبه دوم (second-best solutions) است و همچنان رقابت بهینهترین روش برای تخصیص منابع در یک اقتصاد است.
در اینجا بد نیست به این مطلب نیز اشاره شود که اگر لافونت در 57سالگی در سال 2004 و در اثر ابتلا به سرطان درنمیگذشت، به احتمال قریب به یقین نوبل 2014 را با تیرول شریک میشد.
نکته آخر آنکه تیرول از آخرین اقتصاددانان زندهای است که نام او با یک شاخه علم اقتصاد گره خورده است و پیشبینی آنکه او نوبل را اخذ میکند برای متخصصان این حوزه دشوار نبود، یافتن اقتصاددانانی نظیر او برای پیشبینی برندگان آینده نوبل یقیناً دشوار خواهد بود، احتمالاً نزدیکترین فرد به این مرز دارون عجماوغلو اقتصاددان ترکتبار است که دارای نوآوریهای فراوانی در حوزه اقتصاد سیاسی است.
دیدگاه تان را بنویسید