تاریخ انتشار:
دبیر انجمن تولیدکنندگان فولاد از مشکلات تولیدکنندگان و فراهمنبودن زیرساختها میگوید
غم فولاد، آب و برق و گاز است
در حالی که بسیاری از تولیدکنندگان فولاد با مشکلات زیرساختی روبهرو شده و از تامین مواد اولیه و دیگر مشکلات پیش روی خود به نوعی عاجز شدهاند، افزایش ظرفیت تولید فولاد مطرح شده و از سوی ایمیدرو برنامههایی برای این روند تولید که صنعت فولاد کشور را به ظرفیت ۴۰ میلیون تنی فولاد میرساند در نظر گرفته شده است.
در حالی که بسیاری از تولیدکنندگان فولاد با مشکلات زیرساختی روبهرو شده و از تامین مواد اولیه و دیگر مشکلات پیش روی خود به نوعی عاجز شدهاند، افزایش ظرفیت تولید فولاد مطرح شده و از سوی ایمیدرو برنامههایی برای این روند تولید که صنعت فولاد کشور را به ظرفیت 40 میلیون تنی فولاد میرساند در نظر گرفته شده است. اما آیا با توجه به ظرفیت کنونی فولادسازان کشور که 24 میلیون تن در سال و تولید حدود 17 میلیون تن است، میتوان به این ظرفیت دست یافت؟ برای پاسخ به این پرسش، تجارت فردا در گفتوگویی با رسول خلیفهسلطان دبیر انجمن تولیدکنندگان فولاد مشکلات، فرصتها، تهدیدها و موانع تولیدکنندگان را مورد بررسی قرار داده که به اعتقاد او افزایش ظرفیت تولید فولاد مشروط به فراهم کردن زیرساختهای تولید و گسترش اکتشافات معادن سنگآهن در سطح کشور است.
ایران به لحاظ قرار گرفتن بر روی کمربند مواد معدنی مانند سنگآهن پتانسیلهای خوبی برای تولید فولاد دارد. با این وجود در حال حاضر چقدر فولاد تولید میکنیم و چقدر از این تولید را مصرف میکنیم؟ چقدر صادر میکنیم؟
در شرایط فعلی میزان تولید فولاد در کشور حدود 6/16 میلیون تن بوده و مقدار مصرفمان از فولاد 6/17 میلیون تن محاسبه شده است که با واردات 8/2 میلیون تن این محصول به کشور این کسری برطرف میشود. در سال 1392 صادرات فولاد حدود 8/1 میلیون تن بوده است. اما اگر بخواهیم میزان مصرفی را که در شرایط رکودی حاضر داریم مورد بررسی قرار دهیم، حدود 234 کیلوگرم فولاد به ازای هر نفر مصرف داریم. البته در سالهای گذشته مصرفمان بالاتر از این بوده است و در سال 1386 چیزی حدود 256 کیلوگرم به ازای هر تن مصرف داشتیم. طی دو سه سال گذشته یعنی از سال 1387 به بعد که عملاً رشد اقتصادیمان متوقف شده است، میزان مصرفمان از تولید کاهش یافته و به 234 کیلوگرم رسیده است. درست است که در شرایط فعلی میزان مصرفمان 6/17 میلیون تن است و این مصرف 234 کیلوگرم به ازای هر نفر برآورد میشود اما تا سال 1384 میزان کل مصرفمان به 21 میلیون تن هم رسیده که 256 کیلوگرم به ازای هر نفر مصرف صورت میگرفته است. در واقع 6/17 میلیون تن میزان مصرف فولاد درحال حاضر زمانی تا 21 میلیون تن هم رسیده بوده است. طبیعی است که شرایط موجود، شرایط رکودی است. چرا که میزان مصرف
پایین آمده اما اگر دقت کنید، متوجه میشوید تولید ما در این سالها کاهش پیدا نکرده است. یعنی برخلاف شرایط مصرف پایین، صنعت ما روز به روز بزرگتر شده و میزان تولید آن بالاتر رفته است. یعنی اگر در سالهای گذشته، کل تولیدمان حدود 14 میلیون تن بوده به تدریج رشد کرده و اکنون به 6/16 میلیون تن رسیده است و از میزان تولیدمان چیزی کاسته نشده است در حالی که مصرفمان طی این سالها کاهش یافته است.
ارزیابیتان از وضعیت تقاضا برای فولاد در بازار داخلی و خارجی به چه شکلی است؟
ببینید در شرایط رکودی صادراتمان را افزایش دادهایم. اگر صادرات فولاد در سال 92، 8/1 میلیون تن بوده احتمالاً در سال 93 افزایش مییابد. در واقع با صادرات فولاد مقداری کمبود مصرف را جبران کردیم و از آن طرف واردات هم روند کاهشی داشته است. اگر بخواهیم واردات فولاد را در سال 1386 با الان مقایسه کنیم، میتوان گفت وضعیت فعلیمان امیدوارکنندهتر از آن سال است، چرا که در سال 1386، 5/7 میلیون تن واردات فولاد صورت گرفته و سال 1387، 7/5 میلیون تن. در حالی که اکنون این واردات به 8/2 میلیون تن رسیده است. یعنی به شدت میزان واردات فولاد در کشور کاهش پیدا کرده و توانستهایم حجم وارداتمان را کاهش دهیم.
با توجه به یکسری برنامهریزیها که در راستای افزایش تولید ظرفیت فولاد صورت گرفته است آیا میتوان گفت برای تمامی تولیدات کارخانهها در داخل و خارج تقاضا وجود دارد؟
اکنون در شرایط رکودی به سر میبریم و بخشی از رکود را با کاهش واردات و بخش دیگر را با بالا بردن حجم صادرات جبران میکنیم. کارخانههای تولیدکننده بزرگی مانند فولاد مبارکه، فولاد خوزستان و فولاد هرمزگان شمشهای فولادی و ورقهایی به تولید میرسانند و به کشورهای خارجی صادر میکنند که با این وجود به هر صورت با افزایش صادرات تا حدودی رکود کاهش پیدا میکند. کارخانههای بخش خصوصی هم که در مرز افغانستان و عراق هستند تا توانستهاند محصولاتشان را به این دو کشور صادر کردهاند و با این روند شرایط تا حدودی به تعادل رسیده است.
طبق سند چشمانداز قرار بود تولید فولاد به 55 میلیون تن برسد، با توجه به این موضوع آیا افزایش ظرفیت تولید فولاد به 40 میلیون تن ظرف چهار سال آینده، منطقی و امکانپذیر است؟
یکی از برگهای برنده ما در این کشور طی سالهای گذشته این بوده که برخلاف اینکه رشد اقتصادیمان متوقف شده است ولی رشد هفتدرصدی تولید فولاد را حفظ کردیم به خصوص در تولید فولاد خام. ممکن است در تولید محصول نهایی فولاد کمی محافظهکارانه عمل کردهایم تا بیشتر از نیازمان تولید نکنیم ولی در تولید فولاد خام، محافظهکارانه عمل نکردهایم و در این چند سال اخیر تولید فولاد خام سالانه حدود هفت درصد رشد کرده است که این روند در حال شدت گرفتن است. امیدوار هستیم طی سه، چهار سال آینده که آقای کرباسیان هم به آن اشاره داشتند، این افزایش تولید صورت بگیرد که در این صورت با یک روند تشدید شده تولید مواجه هستیم.
مطمئناً طرحهای استانی فولاد هم در این افزایش ظرفیت تولید سهم دارند، درست است؟
بله، دقیقاً. چون تعداد بسیاری از طرحهای تولیدی ظرف سه، چهار سال آینده به بهرهبرداری میرسد. در واقع طرحهای استانی که تعیین تکلیف نشده بودند، همه صاحب پیدا کرده و دولت آن را به بخش خصوصی واگذار کرده است. این طرحها هم به سرعت طی یکی دو سال آینده به مرحله نصب و راهاندازی میرسند. حال که قرار است مجموع ظرفیت تولید فولاد کشور به موازات اهداف ایمیدرو به 40 میلیون تن برسد، حدود 9 میلیون تن فولاد مربوط به دستاورد طرحهای استانی فولاد است و نزدیک به 12 میلیون تن مربوط به طرحهای دیگری است که در اختیار شرکتهای بزرگ دیگری در مناطقی مانند یزد، اصفهان، خراسان، هرمزگان، خوزستان و حتی آذربایجان در حال اجراست که طی سه، چهار سال آینده به راحتی حداقل 20 میلیون تن به ظرفیت تولید فولادمان اضافه خواهیم کرد. البته اکنون در تولید فولاد ظرفیت نسبی در حدود 20 میلیون تن است و با اضافه شدن 20 میلیون تن دیگر به 40 میلیون تن خواهیم رسید. نکته مهم این است که در این چند سال اخیر صنعت فولاد بهلحاظ زیرساختهای مورد نظر تضعیف شده است که این یک تهدید بزرگ برای این صنعت محسوب میشود که مستلزم تقویت زیرساختهایی مانند آب، برق و گاز در
تولید فولاد است. به خصوص در بخش حمل و نقل ممکن است با گرفتاریهایی مواجه شویم. از آنجا که شبکه ریلیمان هنوز نتوانسته به تناسب رشد فولاد گسترش یابد و ایرادهای آن هنوز برطرف نشده است، ممکن است بخش عمدهای از مشکلمان در حوزه حمل و نقل باشد. در غیر این صورت به نظر میرسد طرحهای فولادی طی چهار سال مسائل آب، برق و گاز خود را به نوعی حل میکنند. گرچه ممکن است در بخش گاز هم در کوتاهمدت نارساییهایی داشته باشیم.
مشکل حمل و نقل طرحهای فولادی چگونه حل خواهد شد؟
مهمترین گلوگاه ما، حمل و نقل است و به نظر میرسد ایمیدرو و وزارت صنایع نباید از آن غفلت کنند و تنها به خود فولاد نگاه داشته باشند. باید به همان اندازه که به فولاد توجه میشود به زیرساختهای آن هم توجه شود که این فقط از طریق پیگیریهای لازم وزارت راه و شهرسازی امکانپذیر است.
در حال حاضر مجتمع فولادی هرمزگان با کمبود گندله روبهروست و قرار شده تولیدات معدن گل گهر نیاز این مجتمع را تامین کند. با توجه به اینکه اکنون افزایش ظرفیت فولاد مطرح است آیا معادن ما آمادگی تامین مواد اولیه افزایش ظرفیت تولید فولاد را به لحاظ اکتشافی دارند؟
هماکنون در گندلهسازی حجم زیادی طرح در حال احداث و راهاندازی هستند. در حال حاضر حدود 23 میلیون تن طرح گندلهسازی در کشور در دست اجرا داریم که به نظر میرسد اگر با سرعت لازم این 23 میلیون تن ظرف سه، چهار سال آینده اجرا و فعالیت داشته باشند، تا حدود زیادی نیازمان را مرتفع خواهند کرد. هرچند ممکن است 7 تا 10 میلیون تن کمبود داشته باشیم ولی به هر جهت 23 میلیون تن نتیجه طرحهایی است که به فاز اجرا رسیده است. 10 تا 12 میلیون تن هم پیشبینی تولید طرحهای دیگر است که در حال شروع شدن هستند و به نظر میرسد اگر دولت، ایمیدرو و وزارت صنعت تمام انرژی خود را برای هماهنگیها به کار گیرند که گندلهسازی به موقع اجرا و راهاندازی شود، ظرف چهار سال آینده میتوانیم خلاء نیاز گندله و کنسانتره را در کشور برطرف کنیم.
چه اتفاقی افتاد که طبق اهداف پیشبینیشده سند چشمانداز به 55 میلیون تن دست نیافتیم؟
ببینید الان هم نمیتوان گفت که بسیار عقب هستیم. به هر جهت تا سال 1404، 55 میلیون تن متصور است و الان در سال 1393 به سر میبریم و در مسیر افزایش تولید قرار داریم. در واقع حدود 11 سال زمان داریم برای اینکه به آن میزان تولید برسیم و به عقیده بنده قطعاً هم تا نزدیکی آن خواهیم رسید.
با این وجود شما معتقدید میتوان نیاز فولاد به سنگآهن را از معادن موجود در کشور تامین کرد؟
ببینید نکته مهم در این خصوص این است که بیشتر از اینکه در این زنجیره گرفتار باشیم، در تامین مواد اولیه تولید که سنگآهن است مشکل داریم که دولت با توجه به تصمیم افزایش ظرفیت تولید فولاد بهتر است تمام انرژی خود را در بحث اکتشاف و استخراج از معادن به کار گیرد. در واقع میتوان گفت در این قسمت بسیار عقب هستیم و باید سنگآهن خام و اکتشافات به موقع انجام شود. این در حالی است که اکتشافات در کشور بسیار کم شده و اکنون فضای وسیعی برای اکتشاف داریم که باید در این زمینه کار و بودجه کافی در نظر گرفته شود. اکتشاف کاری است که بخش خصوصی در توانش نیست و اگر انتظار میرود این بخش اکتشاف انجام دهد باید نظامنامهها و قوانین این کار تعریف شود و برای بخش خصوصی در بحث اکتشاف هویت قائل باشیم. اتفاقاً اکتشاف با حضور بخش خصوصی بسیار بهتر میتواند پیش رود. ولی فعلاً اینگونه نیست و عمدتاً دست دولت است. بنابراین دولت باید تمام انرژی خود را در این بخش به کار گیرد و متصدی کار دیگری نشود و تنها کار اکتشاف را انجام دهد. موضوع دیگر تامین زیرساختهاست. در واقع به طور کلی بگویم عمدهترین بخشهایی که دولت باید اهتمام خود را به کار گیرد،
اکتشاف، راهآهن، تامین برق، تامین گاز و تا حدودی آب است.
یعنی با توجه به اینکه ایران از جمله کشورهایی است که از منابع فراوان انرژی برخوردار است چرا تولید فولاد در کشور با مشکل گاز مواجه است؟
ما کمبود گاز نداریم در واقع واحدهای تولیدی فولاد باید گازرسانی مناسب داشته باشند یعنی گازرسانی در مرحله استخراج قرار میگیرد و پس از تصفیه به داخل شبکه هدایت میشود. در حال حاضر چیزی حدود 5/33 تریلیون مترمکعب ذخایر گاز کشفشده در کشور داریم. یعنی بالاترین ذخایر گاز دنیا. 18 درصد ذخایر کشفشده دنیا در اختیار ما قرار گرفته است که 180 تریلیون مترمکعب ذخایر گاز طبیعی کشفشده جهان است. بالاترین مزیت ما در صنعت فولاد همین است. این حجم گاز به قدری است که هر چقدر بخواهیم صادر کنیم یا بسوزانیم باز موجود داریم. بنابراین این ذخیره خوبی است که آن را فرآوری کنیم و به تولید برسانیم یا اصلاً در صنعت پتروشیمی استفاده کنیم. بنابراین باید از گاز که مزیتی برای ما به شمار میرود به خوبی استفاده کرد. دولت باید طرحهای فولادی را به خوبی گازرسانی کند و در اعماق زمین به استخراج و تصفیه گاز بپردازد و آن را وارد شبکه کند تا در آینده بخش فولاد بتواند از آن بهرهمند شود. معتقدم در شرایط فعلی گاز، تولید برق و حمل و نقل باید مورد توجه بیشتر واقع شود.
بین واحدهای فولادسازی بزرگ و دولت مساله تامین برق هم مطرح است، این مشکل چگونه حل خواهد شد؟
یکی از مشکلات تولید فولاد، تولید برق در کشور است. این بحث بین واحدهای بزرگ و دولت مطرح است و از سوی مسوولان تلاش میشود مساله برق را حل کنند به نحوی که وزارت نیرو خود تعهد برق را بر عهده گیرد و برق را تولید کند و در اختیار بخشهای فولادی قرار دهد یا بنگاهها را متعهد به تولید کند. بهتر است مشخص شود بخش خصوصی باید در این زمینه سرمایهگذاری کند یا دولت؟ نمیتوان این موضوع را بلاتکلیف رها کرد. بخش برق یکی از مباحث مهمی است که بهتر است طی چهار، پنج سال آینده به سرانجام برسد و نیاز واحدهای فولادسازی هرچه زودتر تامین شود؛ حمل و نقل ریلی هم همینطور. در کشور جادههای زیادی داریم که نمیتوانیم این همه سنگآهن و فولاد را از طریق جادهها جابهجا کنیم. همین حملونقلها منجر به تصادفات و کشتار در جادهها میشود. عمده حمل و نقل فولاد باید توسط ریل انجام شود و شبکههای ریلی باید توسعه یابند تا بتوانند استعداد این کار را داشته باشند.
حمل و نقل ریلی برای فولاد چقدر هزینه دارد؟
نمیتوان عددی برایش در نظر گرفت. در بخش حمل و نقل ریلی بیشتر از آنکه بخواهیم ریل بکشیم، باید خطوط ریلی را دوخطه کنیم. نقاطی وجود دارد که اگر 20 درصد شبکه را دوخطه کنیم ممکن است ظرفیت شبکهمان دو یا سه برابر شود. یعنی تنها با برطرف کردن گلوگاهها، برنامهریزی و اجرایی مسوولانه این مشکل قابل حل است. به اعتقاد من ظرف چهار، پنج سال آینده میتوان شبکه ریلی را به گونهای توسعه داد که بتوان افزایش تولید فولاد را حل کرد.
به نظر شما در افزایش ظرفیت تولید فولاد سرمایهگذاری چه اهمیتی دارد و نقش بخش خصوصی در این زمینه چیست؟
یکی از مشکلات ما در حال حاضر این است که دولت به خوبی تلاش میکند که مساله سرمایهگذاری را از خود دور کند و بخش خصوصی را به این سرمایهگذاری دعوت کند که به نظرم تا حدود زیادی هم موفق عمل کرده است. یعنی وزارت صنعت در واگذاری طرحهای فولادی به بخش خصوصی موفق عمل کرده است. اما در خصوص اهمیت سرمایهگذاری و نقش بخش خصوصی میتوان گفت بخش خصوصی تمام مکانیسمهای مورد نظر را که به معنای واقعی در فولاد مشارکت داشته باشد، ندارد و به راحتی بخش عمومی را جایگزین بخش خصوصی کردهایم. بخش عمومی وقتی جایگزین بخش خصوصی میشود به معنای این است که همان مدیران دولتی دوباره حاکم میشوند و همان مدیرانی که قبلاً پشت میزهای دولتی مدیریت و تصمیمگیری میکردند اکنون در بخش عمومی هستند و این بخش را اداره میکنند.
در حال حاضر هر تن فولاد برای تولیدکننده چقدر تمام میشود و هر تن فولاد چقدر نیاز به سنگآهن، گندله و کنسانتره دارد؟
میتوان گفت چندین تن گندله و کنسانتره نیاز دارد. اینکه هر تن فولاد برای تولیدکننده چقدر هزینه دارد بستگی به ورق، نیدل یا تیرآهن دارد. در واقع هر تن فولاد به طور متوسط 5/2 تا 6/2 تن سنگآهن، حدود 7/1 تن کنسانتره و 7/1 تن گندله نیاز دارد.
فولاد ایران را به لحاظ بازار مصرف برای کشورهای خارجی چگونه ارزیابی میکنید؟
معیاری در دنیا وجود دارد که میتوان گفت اگر بشود محصولات سیمان را در شعاع 1500کیلومتری صادر کرد، میلگرد و تیرآهن را در شعاع سه هزارکیلومتری میتوان صادر کرد، همچنین ورق را در شعاع چهار هزار تا پنج هزارکیلومتری. ایران را باید در یک مرکز پرداخت در نظر بگیریم و دایرهای به شعاع سه هزار کیلومتر در اطراف خود داشته باشیم که اوج هدف صادرات میتواند میلگرد باشد. نمیتوانیم میلگرد را بالاتر از شعاع سه هزارکیلومتری کشورمان صادر کنیم ولی ورق را تا شعاع چهار تا پنج هزارکیلومتری هم میتوانیم صادر کنیم. در حالی که سیمان را در شعاع 1500کیلومتری بیشتر نمیتوان صادر کرد. سیمان را میتوانیم به افغانستان بدهیم و از آنجا که قیمت سیمان پایین است، قیمت حمل و نقل برای مسیرهای طولانی آن را محدود میکند. کشورهای دیگر هم میلگرد را تولید میکنند و به قولی کشورهای همسایهمان هم تولیدکنندگان میلگرد هستند. بسیاری از کشورها سعی میکنند نورد داشته باشند و میلگرد تولید کنند. بنابراین محدودیتهایی را به ما تحمیل میکنند که فرضاً بالاتر از شعاع سه هزارکیلومتری نتوانیم پیش برویم. ولی ورق اینگونه نیست و در این محصول تولیدی از یکسری
مزیتهای مناسبی برای تولید برخورداریم. از آنجا که تولیدکننده آهن اسفنجی هستیم، آهن اسفنجی خوراک خوبی برای ورق باکیفیت است. ورقی که با آهن اسفنجی تولید میکنیم با کیفیت خوب و بهای تمامشده پایین درمیآید و قدرت رقابت و صادراتمان را بالا میبرد. به همین دلیل است که محصولات فولاد مبارکه تا عمق اروپا هم میرود و گسترده است. بنابراین ورق تولیدیمان میتواند در شعاع وسیعتری صادر شود. فولاد جزو یکی از شاهکارهای توسعه اقتصادی ایران است. درست است که مشکلات زیادی در این صنعت داریم ولی به خوبی پیش میرویم و مسیر روشنی در پیش رو داریم. شاخصهای رقابتی بودن صنعت فولاد را از اینجا میتوانیم درآوریم که تعرفه واردات فولاد به ایران تقریباً صفر است. این تعرفه خود معیار و ملاک مهمی منظور میشود. یعنی در صورتی که در کشورمان حمایت زیادی از صنعت فولاد نمیشود، نرخ سود بانکیمان هم وحشتناک بالاست، با بررسی تمام شرایط رقابتی بینالمللی میتوان متوجه شد صنعت فولاد وضعیت بدی ندارد و مزیت دارد که تولید ادامه دارد. در غیر این صورت تولید فولاد در ایران باید متوقف میشد. این در حالی است که هماکنون صنعت فولاد در حال توسعه و رشد است.
در نتیجه شرایط رکودی امروز را نباید دید چرا که این شرایط هم میگذرد.
دیدگاه تان را بنویسید