تاریخ انتشار:
مروری بر اقدامات سر مروین کینگ، فردی که بانک مرکزی انگلستان را قدرتمندتر کرد
میراثی برای جانشین
یکی از همکاران سابق او میگوید: «او (سر مروین کینگ) از نسلی آمده بود که طبقه متوسط رو به پایین، دانشآموزان فوقالعادهای را تحویل دانشگاههای آکسفورد و کمبریج داد. این سابقه او، برای مردمی که زندگیشان را با آسودگی بیشتر، در مدارس دولتی و در شرایطی که پول به راحتی در اختیار آنها قرار میگرفت، آغاز کردند، تحقیرآمیز بود. این شاید یکی از دلایلی بود که سر مروین کینگ از بانکداران خوشش نمیآمد.» از زمانی که بانک مرکزی انگلستان در سال 1997 میلادی استقلال پیدا کرد و مقررات مالیاش تامین شد، خطر جابهجایی، رئیس پیشین بانک مرکزی انگلستان (سر ادی جرج) را تهدید میکرد. این نگرانی از بابت جابهجایی، برای سر مروین کینگ کمتر بود. او برای ارتقای بخش پولی بانک مرکزی، اقدام به استخدام فارغالتحصیلان جوان دوره دکترا کرد. سر مروین کینگ علاقهای به نظارت بانکی نداشت و گزارشهای سالانه بانک مرکزی نیز از پس از شروع دوره ریاست او در سال 2003 میلادی، اثبات
شفاف و واضحی بر این مدعاست.
در چهار ساله نخست دوره مسوولیت سر مروین کینگ، بودجه سیاست پولی به میزان حدود 10 میلیون پوند افزایش یافت، در حالی که بودجه تثبیت مالی به کمتر از سه میلیون پوند رسید. اگر بخواهید در بانک مرکزی موفق عمل کنید، نباید وارد مساله قانونگذاری مالی شوید. در نتیجه، زمانی که بانک انگلیسی «نورثرن راک» در سپتامبر سال 2007 میلادی با خطر ورشکستگی مواجه شد، سر مروین کینگ غافلگیر شد. او در روز 8 آگوست همان سال و درست یک روز پیش از شروع رسمی «بحران اعتباری»، اظهار داشت: «نظام بانکی ما نسبت به گذشته بسیار ساکتتر شده است.» این گفته او شاید دستپاچهترین و نگرانکنندهترین نظری بود که در تمام دوره فعالیتش بر زبان آورد. راشل لوماکس، معاون سابق بخش تثبیت مالی، در این زمینه اظهار داشت: «زمانی که ما با بحران مالی روبهرو شدیم، او به کلی تعادل خود را از دست داد. از نظر او به هیچ وجه وقوع بحران قابل پیشبینی نبود و در نتیجه زمانی که کینگ در ابتدای وقوع بحران شگفتزده شده بود، نتوانست تمام تلاش خود را به کار گیرد. او در ابتدا به طور ناشیانه و احساساتیای گام برمیداشت.»
با تمام این احوال، بزرگترین تلاش او، اقدامش در اتخاذ سیاست هدفگذاری تورمی بود. پس از سقوط مکانیسم نرخ ارز بریتانیا در سال 1992 میلادی، بزرگترین رویکردی که برای سیاست پولی مورد آزمون قرار نگرفته بود، معرفی شد. این سیاست برگرفته از تجربهای بود که در نیوزیلند و کانادا اجرایی شده بود، اما سر مروین کینگ - بهترین متخصص بریتانیا در زمینه سیاست پولی در آن زمان - آن را تبدیل به اقدام کارآمدی کرد که به سرعت در سراسر جهان گسترش یافت. تا پیش از وقوع بحران، نتایج به دست آمده از اتخاذ سیاست هدفگذاری تورمی، بیعیب و نقص بود. پس از وقوع بحران، نقدهایی به این سیاست وارد شد که سر مروین کینگ با این استدلال که «تورم تازنده» (inflation nutter) کشور را به ورطه رکود عمیقتری خواهد کشاند که در آن مردم بیشتری محتاج کمکهای دولتی و صدقه خواهند شد، این نقدها را رد کرد. اما پس از ورشکستگی شرکت لمان برادرز، دیگر تردیدی برای سر مروین کینگ باقی نماند. او شروع به جلب حمایت جهانی برای اقدام پولی کرد و سیاست تسهیل مقداری
(quantitative easing - QE) را با قدرت و سرعت شروع کرد. در این مسیر او از تجربه ناموفق ژاپن نیز درسهایی کسب کرده بود. از آن زمان به بعد، بانک مرکزی انگلستان 375 میلیارد پوند طلا خریداری کرد؛ یعنی بیش از یکسوم بدهیهای ملی بریتانیا. او با این کار، بانک مرکزی بریتانیا را به فعالترین بانک مرکزی در کل جهان تبدیل کرد. گروهی از افراد بدبین میگویند سر مروین کینگ در روزهای پایانی دوره مسوولیتش، نخواست تحتالشعاع جانشین خود قرار گیرد و در نتیجه تصمیم گرفت سیاستهایی را که پیش از این از اجرای آنها سر باز زده بود، بپذیرد. با تمام این احوال، سر مروین کینگ طی دوره مسوولیتش، برای دو بار روش کارکرد بانکهای مرکزی را در جهان دگرگون کرد؛ نخست با هدفگذاری تورمی و دوم با اتخاذ سیاستهای کلان احتیاطی (macro prudential) بر روی بانکها.
منبع:
http://www.telegraph.co.uk/finance/economics/10141774/Mervyn-King-The-governors-legacy-is-a-stronger-Bank-of-England.html
دیدگاه تان را بنویسید